به گزارش هنرآنلاین، این نویسنده و کارگردان سینما در یادداشت خود آورده است: "دیدن پردیس تئاتر تهران برای اولین بار با جناب مولیر برایم به غایت تاثیرگذار و امیدبخش بود. امید روزگار شادی بخش در آینده برای نمایش در ایران. برای احترام به تماشاگر واقعی نه اختصاصا تماشاگرانی که دیگر رکود و صعود تئاتر در حضورشان بیتاثیر است. آنها شاید به رسم عادت میبایست نمایش ببینند، درست مثل دوست روشن اندیش من که اگر ساعت چهار و نیم عصر قهوهاش را نخورد آن روز دلمردگی و سکون همزادش میشود.
برخی از آثار مولیر آنقدر روی صحنه رفتهاند که ممکن است کمتر آدم را ترغیب کنند برای پیگیری روند حرکتی داستانشان. منجمله همین خسیساش و طبیب اجباری و دون ژوان. وقتی یک پیس بارها به صحنه میرود دیگر برای اجرای جدید خلاقیتی شگرف و بدیع لازم دارد.
سالن پردیس تازه احداث شده تئاتر تهران در مرکز فضای واقعا مردمی و طبقه متوسط رو به پایین نشین بسیار باشکوه و چشم نواز ساخته شده است و زمانی که با جناب مولیر روی صندلی یازده ردیف دوم نشستم و نگاهی به عقب انداختم هراس و شوق همزمان برمن مستولی شد. کل صندلیها که بیاغراق بالغ بر حدود چهارصد یا پانصد بود را تماشاگر مردمی و بقول روشنفکران؛ عام اشغال کرده بودند و تجربه شخصیام میگفت عجب توقع عظیم و سختی از مریم کاظمی خواهند داشت اگر خسیس همین مولیر طنزپرداز و بداهه سرای قرن هفدهم میلادی را نتوانسته باشد شیرینتر از رطب و گواراتر از شهد عسل به خوردشان بدهد.
کنار چپم بانویی نسبتا میانسال با دختر هشت ساله و کودک چهار سالهاش هم چشم به پرده داشتند. مریم کاظمی سالهاست که برای من و خیلی ها مرکز توجه تیاتر کودک شده. او با روحیه بشدت مهربان و لطیف و بیآزارش همه توان و تجربهاش را در چند اجرای جدید به رخ کشیده و همه را پرتوقع و مجذوب کرده است . آخرین بار ماه پیشونی را به روایت او در سالن تیاتر کانون پرورش فکری (لاله) دیدم. خوب و روان و پر از نواندیشی و خلاقیت بود. حالا مولیر کهنه کار که در کمدی کلاسیک پیراهن پاره کرده به شانهام میزند که رفیق نگاهت به صحنه باشد.
پرده بالا میرود. از همان نمایه اول هماهنگی و همسرایی بازیگران با لباسهای زیبا و سلیقه مند بهمراه ترانهای نوستالِژیک از گروه خوانندهگان و نوازندگان، حاضران را همراه میکند. شادی و شعف افتتاحیه به حضار نوید و توقع دیدن نمایشی شاد را میدهد و چه جراتی که خانم کاظمی بخرج داده است.
حلاوت شیوه بازی بازیگران در کنار میدان داری کل آنها که دمادم در شعف و شوق بالا میرود همه صحنه را میزانسن میکند و میگوید کارگردان ریسک پرخطری کرده که جمعیت کثیری از بازیگران را روی صحنه به جریان روزگاراندیشی مولیر واداشته و همه را با جزییات راهنمایی کرده است .
انتخاب شیوه اجرایی کمدیا دلارته برای متن قدیمی و نخنمای قرن هفدهم مولیر کارساز و نشاط آور شده. همه در قالب این گونه کمدی خوب نشستهاند و پاساژهایی که کارگردان در بین دیالوگها ایجاد کرده تا با تکلمههای موسیقیایی بشدت ایرانی مطلوبتر و دلنشینتر شود، نشان ذوق و قریحه و علاقه به نوگرایی هدایت گرش دارد. در کل نمایش همین نشانههای شیرین ترانههای خاطره آور بومی متن را به مثابه ارزشهای محلی و خودی جلوه داده است. رفت و آمد و اکسان گذاریهای پارتهای موسیقی با حرکات باله گونه هنرپیشهها بدرستی جا افتاده و فارغ از مضمون، جلوه جدیدی به نمایش میدهد.
خانم میانسال که در ابتدا بهمراه کودکانش در من هراس ایجاد کره بود تا تصور کنم شاید در میانه پردههای دو و سه دلمرده و مایوس شوند و مدام نق و نوق بچههایش او را از سالن بیرون بکشاند مشتاقانه با عزیزانش نمایش را دنبال میکردند. پنج پرده پر از شور و هیجان ... مملو از احساسهای خوب به پایان رسید و یکدم چهره بازیگران نشانههای وازدگی و جداشدن از متن را نداشت و دیدم که مولیر دارد حظ بصری میبرد و گل از گلش شکفته است.
عظمت نمایش در هدایت بازیگران.. صحنه آرایی ساده ولی مطلوب. میزانسنهای دلنواز و نرم.. ترکیب لباسهای شاد و مفرح.. موسیقی و صدای قابل قبول خوانندهگانش به راستی نشان از دقت و درایت و دانایی کارگردان داشت. بجز یکدستی بازی همه بازیگران و انرژی فوق العادهای که در کل پردهها تقسیم شده بود مایلم از جناب حسین محب اهری نازنین یادی ویژه داشته باشم که همواره باتجربه خوب، شیرینی دلچسب و طنز باورنکردنی در بیان دیالوگهای شاید ساده نمایش و داشتن کوهی انرژی بشدت خوب ظاهر شده بود. "خسیس" در تئاتر پردیس تهران فقط به همت و حاذقی کاظمی و مولیر نبود که به دلم نشست. آقای محب اهری بقول بچه امروزیها ترکوند... نمایش که تمام شد همه تماشاگران کوچه و خیابان و عام با چهرهای گشاده میگفتند وااای چه خوب و دیدنی. تماشاگرانی که اغلبشان فرزندان کودک و خردسال بهمراه داشتند و خانوادگی به دیدن "خسیس" آمده بودند.
در پایان هم پس از اینهمه داد سخن داشتن از وجد و حلاوت و شیرینی نمایش میخواهم نکاتی هم به رسم نقد بگویم. البته نظر آقای مولیر بود که مدام به گوشم میخواند... یکی دوتا از بازیگران بیان رسا و قابل قبولی در ادای دیالوگها نداشتند تا جایی که مولیر دلچرکین از من میپرسید چه گفت؟ برخی از کلمات خورده و در اصطلاح زیر طایر رفته بیان میشدند... و مسئلهای که رنجش خاطر آقای مولیر و آن خانم عزیز چپ نشسته مرا بهمراه داشت استفاده بلااثر از بازیگر ریزنقش در قالب سگ هارپاگون بود. راستش را بخواهید اصلا به دل من هم ننشست و رنجاندم. نبود آن بزرگوار در نقش سگ که گاه انسانیت من و مولیر و خانم کاظمی را مخدوش میکرد، لطمهای به کل نمایش نمیزد. اما حیف ام آمد دیدن این نمایش را برای دوستداران کمدی دلارته سفارش نکنم. اگر "خسیس" به همان کلاسیکی متن اجرا میشد شاید حرف عادی و روند تکراری داشت ولی در قالب این شیوه اجرایی خیلی جالب و خوب بود. به همه دستمریزاد میگویم و آرزو میکنم همه این نمایش را ببینند . غلامرضا رمضانی"