سرویس موسیقی هنرآنلاین: وحید زردی آهنگساز اواخر سال گذشته آلبوم موسیقی "مسخ" را منتشر کرد و نوروز امسال برای ارائه آثارش به فرانسه دعوت شده بود.
زردی در آثار خود رگههایی از فلسفه و روند اجتماع را نیز مد نظر داشته و علاقه زیادی دارد که با موسیقی خود با مخاطبش حرف بزند. این آهنگساز هم اکنون مشغول نوشتن آلبوم "کهن دژ" است که روی اشعار شفیع کدکنی است.
نمایشهای "مسافر کوچولو" به کارگردانی حسن باستانی، "سفری برای آرش" به کارگردانی کمالالدین شفیعی، "مارمانه" به کارگردانی مجتبی چراغعلی، نمایش "آسو" به کارگردانی هومن شباهنگ و آهنگسازی برای فیلم "مارس" به کارگردانی حامد فراهانی و همچنین آهنگسازی برای نمایشنامههای "پرومته در زنجیر"، "دخمه شیرین" و "صدای یک دست" به کارگردانی قطبالدین صادقی و… از جمله آثار مهمی بوده که وی آهنگسازی آنها را بر عهده داشته است.
به بهانه انتشار آلبوم "مسخ" با این هنرمند گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
درباره نمایش آثار موسیقی در فرانسه که در نوروز 96 انجام شد، توضیح دهید؟
اساس هدف من از سفر به کشورهای مختلف و رونمایی آثار در جاهای مختلف، معرفی موسیقی ایران در سطح بینالمللی است. به باور من موسیقی ایران در جنبههای مختلف دارای قابلیتها و پتانسیلهایی است که ظرفیت ارائه و معرفی به طور حرفهای در عرصه جهانی را دارد. جای تأسف دارد که موسیقی ما در همه ژانرها به طور دقیق و رسمی معرفی نشده است و در نگاه دنیا با موسیقی مصر، هند، عربستان و غیره اشتباه گرفته میشود و دلایل زیادی هم برای این معضل وجود دارند که به برخی از آنها اشاره میکنم:
ابتدا اینکه طیف وسیعی از آهنگسازان ما به خاطر مسائل اقتصادی بیشتر به آهنگسازی سنتی و پاپ منعطف شدهاند و تقریباً مسیر تولید دیگر ژانرها یا مکاتب مختلف مسدود شده است و به طور جستهوگریخته و قطرهقطره آثاری در بازار ایران تولید میشود
از سوی دیگر مسیر همواری برای ورود به بازار بینالملل و پرش به رنکینگ بینالمللی تا به حال وجود نداشته است و بیتردید حل معضلات فوق نیازمند به یک تدبیر اساسی و طراحی و اجرای یک برنامه هدفمند و بلندمدت است که بتواند تمام موانع برونمرزی را از پیش روی جامعه هنری برداشته و مسیر موسیقی ایران را در جامعه بینالمللی هموار گرداند. بیشک چنین طرحی نیازمند یک همت متقابل از سوی هنرمندان و مسئولین است. سفر به اتریش شروع این رؤیا بود که خوشبختانه با استقبال کمنظیر مردم و سران کشور اتریش از جمله صدراعظم و رئیس جمهور و اساتید کنسرواتوار اتریش روبرو شد و به این واسطه 60 اثر از آثار برجسته موسیقی ایران رونمایی شد به واسطه رایزنیهای مختلف با اساتید کنسرواتوار اتریش و مسئولین سفارت ایران در اتریش گام جدی برای اجرا و تداوم این طرح صورت گرفت و در گام بعدی در سفر فرانسه به منظور کنسرت و رونمایی از آثارم که مجدداً با حضور رئیس جمهور کشور مذکور به عنوان یکی از کشورهای پیشرو در هنر اروپا روبرو شدم و به واسطه رایزنیهایی که با کمپانیها و تهیهکنندگان موسیقی و همچنین مسئولین سفارت ایران در فرانسه داشتم، زمینه جدیدی برای اجرایی شدن طرح معرفی موسیقی ایران در اروپا مهیا شده که امیدوارم به زودی شاهد برگزاری تور کنسرتهای پژوهشی و معرفی موسیقی ایرانی به واسطه مستر کلاسهای آموزشی توسط اساتید مجرب ایرانی در دانشگاهها و کنسرواتوارهای اروپا باشیم.
به تازگی آلبوم "مسخ" را منتشر کردهاید. استقبال از آن در ایران چطور بوده است؟
هرچند در روز رونمایی با فروش چشمگیری روبرو شدم ولی برای نظر دادن در این مورد هنوز خیلی زود است چون که بعد از رونمایی تازه آرام آرام آلبوم دارد در مراجع معتبر فروش پخش میشود. از جهت دیگر باید در نظر داشت که این طیف موسیقی هم بدون کلام است و هم کم آشنا به سلیقه و گوش مردم، پس نمیشود انتظار زیادی داشت. ولی بالاخره لازم بود که این اثر رو به عنوان یک امکان برای رویکرد شنیداری تازه به بازار موسیقی ایران ارائه بدهم.
آلبوم موسیقی "مسخ" چه تفاوت و شباهتهایی با رمان "مسخ" دارد؟
دقت کنید موضوع تفاوت و شباهت نیست به نظر من قیاس هر اثر هنری با دیگری مناسبت ندارد چون هر کدام ابزار و کنش خود را خواهند داشت ولی با این احوال به نظر من کافکا با عنصر کلمات واقعیاتی را از جامعه دوران خود مطرح کرد، و گاه چیزهایی که در آن دوران مقابل مشاهده نبود را پیش از واقعه بیان کرد. ولی هر چند آن صورت کلمه ابزار انتقال مفاهیم و واقعیات هستند ولی در یک حدی دیگر کلمات نمیتواند گویای کلیت حس و حال و هوای یک ایده یا مفهوم باشند. از همین جاست که صوت و تمام امکاناتش مانند هارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون و فرم میتواند مفاهیمی که در قالب کلمات امکانپذیر نیست را انتقال دهد. آلبوم "مسخ" در راستای همین هدف آهنگسازی شد، یعنی بیان مفاهیمی که در قالب کلمات غیر قابل بیان است. از سوی دیگر در نظر داشته باشیم که در رمان کافکا یک بحث جامعهشناسانه در بافت یک خانواده بررسی میشود ولی در آلبوم "مسخ" نه فقط مباحث فرد مطرح هست، بلکه به واسطه عناصر موسیقایی مانند دینامیکهای بالا و همراهی کل ارکستر در واقع بیان یک تراژدی کلی و جهانشمول مطرح میشود. ناگفته نماند که در آلبوم "مسخ" برونریزی روانشناسی در قالب هارمونی اکسپرسیو در خیلی از لحظات مورد توجه جدی واقع شده است که بیانگر و مکاشفهای از حالات درونی و روانی فرد در یک جامعه است. نهایت باید بگویم که شاید در محتوا یک عنصر مشترک به نام مسخ وجود دارد ولی هم ابزار و ابعاد هر کدام و هم نقطه تمرکز هر کدام متفاوت است. جدای از اینکه در بخش دوم آلبوم "مسخ" روایتی از یک مانیفست برای رفع این مسخ شدگی است که همان illumination یا روشنگری به واسطه نور مکاشفه است که در رمان "مسخ" مشهود نیست.