سرویس موسیقی هنرآنلاین: موسیقی برای تأثیرگذاری در بین جامعه، راههای مختلفی را در تولید و پخش امتحان میکند.
انتشار تک آهنگ، تولید آلبوم، اجراهای صحنهای، اجراهای خیابانی و غیره. همه اینها روشهایی است که میشود با مخاطب ارتباط برقرار کرد. هر کدام هم ظرفیت خاص خودشان را دارند و مخاطب خاص خودشان. اما گاهاً هم لازم میشود که با یک عده دست روی نقطهای خاص گذاشت و یک آلبوم گروهی منتشر کرد تا نظر مخاطب به آن موضوع ویژه جلب شود و مهم بودنش را بپذیرد.
انتشار آلبوم گروهی در سطح جهان رایج بوده و نمونههای خارجی برجستهای هم دارد. آلبومهایی که هر کدام با هدف خاصی منتشر شدهاند و به اتفاقات ویژهای چون کریسمس، جنگ، پایداری هنر، آموزش مدارس و یا ترویج سبکهای موسیقی پرداختهاند. این اتفاق در ایران نیز میافتد و هرازچندگاهی چند خواننده با یکدیگر یک آلبوم گروهی منتشر میکنند که انتظار میرود اتفاق به خصوصی با انتشار آن آلبوم بیفتد اما معمولاً چنین نمیشود که این عدم موفقیتها دلایلهای خاص خودش را دارد.
در موسیقی پاپ و سنتی ایرانی، تاکنون چندین آلبوم رسمی گروهی منتشر شده که خوانندگان مشهور بسیاری را در بر گرفته است. در موسیقی پاپ، آلبومهای گروهی "هشت"، "من و ما"، "سلام آقا"، "دلصدا"، "کهکشانیها"، "خاص" و "کولاک" منتشر شده و چند آلبوم نیز هماکنون در دست تولید و انتشار قرار دارد. روند تولید آلبومهای گروهی پاپ به طوری است که هر خوانندهای به طور مجزا با گروه خودش یک یا چند قطعه را برای آلبوم گروهی تولید کرده و به تهیهکننده تحویل میدهد و دیگر خبری از قطعات سایر خوانندهها ندارد تا روز انتشار آلبوم. در موسیقی سنتی اما شرایط فرق دارد. معمولاً قطعات آلبومهای گروهی موسیقی سنتی را یک آهنگساز میسازد و هر قطعه را برای اجرا به یک آوازخوان میسپارد. در موسیقی دنیا نیز هر دو شکل تولید آلبوم گروهی عمومیت دارد.
لزوم تولید آلبومهای گروهی هنوز برای خیلیها قابل درک نیست و بعضاً هم آن را رویداد بیهودهای میدانند. همانطور که در ابتدای یادداشت آمد، آلبومهای گروهی به منظور تأکید بر روی یک محتوای خاص تولید میشود، حال این محتوا میتواند یک موضوع عاشقانه یا مناسبتی باشد و یا یک سبک خاص هنری. به هر حال یک آلبوم گروهی قصد دارد با استفاده از نامها و آثار مختلف، یک مسأله که از نظر هنرمندان آن آلبوم اهمیت دارد را برجسته کند. این اتفاق پیشتر در دهههای 60 و 70 میلادی در کشورهای غربی در مورد یک سبک نوپا اتفاق میافتاد که گروههای محلی سعی میکردند با همکاری یکدیگر یک آلبوم گروهی را منتشر کنند تا سبک نوپای مدّنظرشان مورد توجه قرار گیرد. بدون شک، زمانی که بیش از یک نفر بر روی یک مدیوم تأکید کنند، آن مدیوم به مراتب بیشتر مورد بحث واقع خواهد شد.
در ایران هرگز یک آلبوم گروهی در جهت معرفی یک سبک خاص تولید نشده است. این اتفاق در حالی میافتد که تمامی سبکهای محبوب در ایران فقط در چند سبک پاپ، سنتی یا گونه موسیقی تلفیقی خلاصه میشود. در واقع موسیقی ایران بیش از هر کشوری به آن احتیاج دارد که چند آلبوم گروهی از هنرمندان مختلف در سبکهای راک، بلوز، جز و... تولید شده و به دست مخاطب برسد تا مخاطبان بسته قابل ارجاعی از این سبکهای مغفول مانده در دست داشته باشند. بنابراین بهتر است به جای تولید یک آلبوم گروهی با ترکیبی از قطعات هاوس، اسلو پاپ و راک، یک آلبوم گروهی صرفاً راک با حضور هنرمندان فعال این عرصه تولید و منتشر شود و یا این اتفاق در مورد سبکهای دیگر بیفتد. نمونه این اتفاق در اجرای روی صحنه افتاده و جشنوارهها و رویدادهایی چون هفته موسیقی تلفیقی یا شب شنبههای حافظ در دورههای مختلف صرفاً به یک سبک یا گونه موسیقی میپردازند اما لازم است که مخاطبان موسیقی بستههایی از آثار سبکهای خاص را هم در دست خود داشته باشند تا این آثار دست به دست شده و بیش از پیش شنیده شوند.
آلبومهای گروهی معمولاً باید موضوع خاصی را دربربگیرند تا همه هنرمندان با یک چالش خاص مواجه شوند و مخاطب هم تکلیف خودش را با آن آلبوم بداند. این نکته در برخی از آلبومهای گروهی پاپ و سنتی رعایت میشود و در برخی خیر. برای مثال آلبومهای "هشت" و "سلام آقا" هر کدام تم مذهبی دارند و آلبوم دلصدا راجع به جنگ تحمیلی است و یا آلبوم خاص هم به موضوع عشق میپردازد. گرچه برخی از آلبومهای گروهی سنتی خیلی به این مسئله مقید نمیمانند، دلیلش هم شاید این باشد که همه آثار را یک آهنگساز میسازد و او سعی میکند که به جای ده قطعه عاشقانه، قطعاتی عارفانه، اجتماعی یا آیینی هم بسازد تا در یک مسیر یکنواخت حرکت نکند. بنابراین آلبومهای پاپی که تا کنون به صورت گروهی تولید شده، بیشتر از آلبومهای سنتی اصل موضوعی بودن آلبومهای گروهی را رعایت کردهاند.
هدف دیگر از انتشار آلبوم گروهی، فرصت دادن به جوانترها در کنار موزیسینهای حرفهای است که این نکته نیز تاکنون به خوبی در آلبومهای گروهی منتشر شده دیده شده است. برای مثال در آلبوم گروهی "دلصدا"، در کنار نامهایی چون محسن چاوشی، فرزاد فرزین و فریدون آسرایی از صدای خواننده جوانی چون شاهد صادقپور رونمایی شد و یا این اتفاق در آلبوم من و ما، با حضور دو، سه خواننده جوان دیگر افتاد. گرچه که تهیهکنندگان این آلبومها به لزوم استفاده از جوانان در کنار افراد با تجربه و حرفهای توجه کردهاند اما قطعاً آنها انتخابهای درستی برای معرفی هنرمند جوان در این آلبومها نداشته و در این زمینه ناموفق بودهاند.
تاکنون در ایران آلبومهای گروهی مختلفی به بازار آمده اما به نظر میرسد که اکثریت این آلبومها به موفقیت قابل توجهی نرسیدهاند. دلیل اصلیاش شاید هدفگذاری غیرصحیح تهیهکنندگان باشد که بعضاً بدون دغدغه و خلاقیتی خاص و صرفاً به منظور فروشی ویژه، عدهای از خوانندگان مطرح را دور هم جمع کرده و یک آلبوم گروهی با حضور آنها منتشر میکند. البته این اتفاق در مورد موسیقی سنتی کمتر میافتد چراکه در آنجا بحث فروش کمتر مطرح بوده و همانطور که گفته شد، همه آثار یک آلبوم را هم فقط یک آهنگساز میسازد که سرمایهگذاری در چنین پروژهای خیلی اقتصادی به نظر نمیرسد، اما در مورد خیلی از آلبومهای پاپ بخصوص آلبومهای خاص و من و ما، این اتفاق به جدیت میافتد چون برای انتشار این آلبومها هدفگذاریِ به خصوصی مطرح نشده و صرفاً از هر خواننده یک قطعه در یک آلبوم وجود دارد که آن قطعه میتوانست به صورت تک اهنگ منتشر شود و خیلی هم اوضاعش با شرایط فعلی فرق نکند.
در میان آلبومهای گروهی، آلبومهای مناسبتی مانند "هشت" و "سلام آقا" موفقتر بودهاند. این آلبومها نیز گرچه آن تأثیرگذاری مدنظری که باید را نداشتهاند اما همچنان نامشان بر سر زبانهاست و برخی از قطعاتشان با صدای خوانندههایی چون محسن چاوشی، رضا صادقی و یا محمد علیزاده در ایام مذهبی شنیده میشود. در موسیقی سنتی نیز اواخر سال گذشته آلبوم "خیامخوانی" با آهنگسازی پیمان سلطانی از رباعیات خیام نیشابوری به بازار آمد که آلبوم موفقی بود. در آن آلبوم که ادای دینی به خیام نیشابوری بود، خوانندگانی چون سالار عقیلی، سینا سرلک، حسین علیشاپور، فاضل جمشیدی یا وحید تاج خوانندگی کردند که تولیدش به خاطر احترام به شاعر کهن اعصار پیشین ایران و همچنین تأکید به مخاطب برای خیامخوانی، بسیار قابل احترام و پسندیده بود. بنابراین اگر یک آلبوم گروهی با محتوای خاصی چون خیامخوانی یا دفاع مقدس و یا دیده شدن سبکهای ناشناخته تولید شود و یک آلبوم پرفکت هم نباشد، همچنان میتواند به عنوان یک اتفاق مثبت از آن یاد کرد.
در مورد آلبومهای گروهی این تصور وجود دارد که خود خوانندگان خیلی آن را جدی نمیگیرند و همین نکته باعث میشود که خیلی از آلبومهای گروهی، در کوتاهمدت موفق و در درازمدت فراموش شوند. در واقع خوانندگان هم نسبت به چنین آلبومهایی یک نگاه بازاری دارند که البته گاهاً این نگاه از سمت تهیهکننده به آنها تحمیل میشود. در نتیجه آنها هدفشان را روی تولید یک قطعه هیت میگذارند نه یک اثر ارزشمند و هنری. علت ماندگاری بیشتر آلبومهای مذهبی گروهی نسبت به آلبومهای دیگر چون کهکشانیها، من و ما و خاص هم همین است که در آلبومهای مذهبی کمتر میشود به سمت تولید قطعات عامهپسند حرکت کرد، پس قطعاتی تولید میشود که احتمالاً تا چند سال اثری از آنها میماند.
به طور کلی تولید یک آلبوم گروهی با هدفگذاری صحیح، یک اتفاق مثبت محسوب میشود اما در صورتیکه این هدفگذاری صحیح وجود ندارد، بهتر است که چنین آلبومی تولید نشود چون نه برای خود خوانندگان اتفاق مثبتی را رقم میزند و نه برای طرفدارانشان. بهترین پیشنهاد برای تولید آلبومهای گروهی این است که تهیهکنندگان دست بر روی اتفاقات خاص بگذارند و اتفاقات معمول که همیشه در موردشان حرف زده میشود را رها کنند. البته طبیعتاً شروع چنین پروژههایی برای تهیهکنندگان هم یک ریسک محسوب میشود و هم دغدغه هنری میطلبد که این دغدغه در برخی از تهیهکنندگان وجود دارد و از آنها انتظار میروند که این کار را انجام دهند. با یک آلبوم گروهی خوب و یکدست، میشود مسائل ریز جامعه را بولد کرد و یا سبکهای ناشناخته موسیقی را بالا کشاند که در صورت محقق شدن چنین اتفاقی، همه برنده خواهند بود. هم هنرمند میبرد، هم تهیهکننده، هم مخاطب و هم فرهنگ و هنر جامعه.