سرویس موسیقی هنرآنلاین: روحالله خالقی یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین چهرههای معاصر موسیقی است که به عنوان یک استاد کاردان و یک پژوهشگر توانمند در رفع مشکلات موسیقی اصیل ایرانی برخاست و موسیقی دستگاهی ایران را یک بار دیگر پس از برهۀ نا به سامان آن زمان به سر زبانها انداخت.
استاد خالقی صاحب آثار بسیار ماندگاری در تاریخ موسیقی اصیل ایرانی است که شناختهشدهترین آنها سرود "ای ایران" با شعر حسین گلگلاب است. این قطعه در سالهای اول انقلاب به عنوان سرود رسمی دولت موقت و پس از آن به عنوان سرود غیررسمی جمهوری اسلامی ایران شناخته شد. خالقی موسیقی خود را نزد استاد علینقی وزیری آموخته و پس از رسیدن به درجه استادی، شاگردان برجستهای را تربیت کرده که مرحوم مصطفی کمال پورتراب برجستهترین آنهاست.
از کودکی تا جوانی؛ تحصیل نزد اساتید برجسته موسیقی
روحالله خالقی در سال ۱۲۸۵ در خانوادهای دیوانسالار در شهر کرمان به دنیا آمد. پدر او میرزا عبداللهخان منشی و مادرش مخلوقه خانم بودند که در باغ شاهزاده ماهان کرمان که عمارت حکومتی بود، زندگی میکردند. پدر و مادر خالقی هر دو نوازنده تار بودند و از زمانی که متوجه علاقه فرزندشان به موسیقی شدند، مباحث ابتدایی تار را به او آموختند، تا این که پس از چند سال پدر روحالله خالقی به خاطر ترس عقب ماندن فرزندش از تحصیلات، او را از اجرای موسیقی منع میکرد که البته این ممانعت میرزا عبداللهخان منشی، خالقی را منزوی نمیکرد و او هرگاه فرصتی مییافت، به نواختن تار میپرداخت و همین سماجت باعث شد که پدرش او را برای تحصیل موسیقی به دوستش، استاد غلامرضا شیرازی معرفی کرد.
خالقی در حد فاصل 12 تا 17 سالگی آموزش موسیقی را نزد میرزا رحیم و آموزش عروض و نقاشی را نزد میرزا نصیر آموخت. سپس وی دو سال را در شهر یزد زیر نظر یک استاد خوب به تحصیل ساز ویولن پرداخت. خالقی 19 ساله بود که مدرسه وزیری با مدیریت و تدریس استاد علینقی وزیری شروع به کار کرد و عبداللهخان منشی فرزندش را برای فراگیری موسیقی نزد استاد وزیری برد. این آهنگساز برجسته کشورمان در سنین جوانی و از زمانی که به شاگردی استاد وزیری درآمد، دیگر تحصیلاتش را فقط در رشته موسیقی ادامه داد که چندان به مذاق پدرش خوش نمیآمد. به هر حال خالقی تصمیمش را گرفته بود و کوتاه نمیآمد که همین ممارست او باعث شد که در سال 1304 بالأخره به همراه گروه استاد وزیری به روی صحنه برود، کنسرتی که سپس برای سه اجرای دیگر هم تمدید شد. یک سال بعد خالقی یک دسته ارکستر ایرانی تشکیل داد و در کافه بلدیه شهرداری تهران به اجرای موسیقی پرداخت.
ورود به دنیای حرفهای موسیقی و مدیریت فرهنگی
پس از اتمام دوره تحصیلی خالقی نزد استاد وزیری، اتفاقات خیلی مبارکی برای او رخ داد و این آهنگساز برجسته به زودی شناخته شد. خالقی زمانی که مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، در هنرستان عالی موسیقی که علینقی وزیری مدیریت آن را بر عهده داشت، به عنوان معلم و استاد موسیقی به تدریس پرداخت. همچنین خالقی پس از مدرک موسیقی، در رشته فلسفه و ادبیات هم مدرک کارشناسی گرفت و با آن به مدرک به استخدام وزارت فرهنگ وقت در آمد. دوران خدمت خالقی در وزارت فرهنگ از سال 1314 آغاز شد و وی سه سال بعد به منصب معاون دفتر وزارتی وزارت فرهنگ منسوب شد. او در سال ۱۳۲۰ به پیشنهاد استاد وزیری، معاون ادارۀ موسیقی کشور و نیز معاون هنرستان عالی موسیقی شد. همچنین در سال ۱۳۲۵ مدتی در وزارت کار و تبلیغات کار کرد. در سال ۱۳۲۷ متصدی دبیرخانۀ هنرهای زیبا شد و در سال ۱۳۲۸ هنرستان موسیقی ملی را تأسیس کرد و رئیس آن شد.
آثار ماندگار و خاطرهانگیز موسیقی با کلام و بیکلام
به طور کلی آثار موسیقی تولیدشده توسط روحالله خالقی در سه دسته تصنیفها، سرودها و قطعات بیکلام قرار میگیرد. شناختهشدهترین تصنیفهای خالقی یار رمیده، هستی عاشقان، پیمانشکن، وعده وصال، لاله خونین، نغمه نوروزی، بهار عاشق، آتشین لاله، خاموش، امید زندگی، شب جوانی و شب هجران هستند که در این بین قطعات امید زندگی، شب جوانی و شب هجران آثاری از خالقی هستند که در فیلم طوفان زندگی استفاده شدهاند. همچنین پند سعدی، دانش، شادی، هنر، امید، آذربایجان، اصفهان، نفت و ای ایران از سرودهای برجسته استاد خالقی هستند.
سرود زیبای ملی، میهنی "ای ایران" با مصرع ابتدایی "ای ایران، ای مرز پرگهر" از ساختههای خالقی است که به عنوان یکی از شاهکارهای موسیقی ایرانی از آن یاد میشود و تاکنون بارها و بارها بازخوانی و بازنوازی شده است. این سرود را روحالله خالقی در سال ۱۳۲۳ در آواز دشتی آفریده و بعدها حسین گلگلاب شعر آن را سروده است. ویژگی برجستۀ شعر "ای ایران" آن است که تقریباً همۀ واژگان آن به زبان پارسی است و در کل این سرود تنها چهار واژۀ عربی به کار رفته است.
سرود "ای ایران" پیش از انقلاب اسلامی علیرغم آنکه سرود رسمی کشور نبود، بارها در مراسمهای مختلف استفاده میشد و پس از انقلاب نیز در یک سال اول و پیش از تولید سرود ملی انقلاب اسلامی ایران، از ای ایران به عنوان سرود رسمی دولت موقت استفاده میشد. همچنین در طول 4 دهه گذشته از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این سرود همچنان ماندگار و پابرجا ماند و در کنسرتها و تجمعهای اجتماعی و فرهنگی مختلف توسط هنرمندان و مردم به صورت یکصدا خوانده شد. در سال ۱۳۶۹ گلنوش خالقی، دختر روحالله خالقی که برای بیست و پنجمین سالروز درگذشت پدرش در تهران بود، این سرود را با تنظیمی دوباره برای ارکستر، تکخوان و آواز گروهی تنظیم کرد که در آلبوم "میناب" توسط انتشارات سروش منتشر شد.
همچنین یکی دیگر از آثار ماندگار استاد خالقی اثر "بهار دلنشین" با صدای استاد غلامحسین بنان است. شعر اثر "بهار دلنشین" را بیژن ترقی سروده و این اثر برای نخستین بار در برنامه رادیویی گلهای رنگارنگ شماره ۲۲۴ اجرا شد. قطعه بهار دلنشین در دستگاه همایون، آواز اصفهان (بیات اصفهان) اجرا شده است. این اثر موسیقیایی ماندگار نیز به مانند سرود ای ایران توسط خوانندگان متعدد قدیمی و جدید کشورمان بازخوانی شده که علیرضا قربانی، سالار عقیلی و علی زندوکیلی از شناختهشدهترین آنها هستند، گرچه ورژن اصلی آن با صدای استاد بنان زیباتر و خاطرهانگیزتر از بازخوانیهای بهار دلنشین است.
خالقی علاوه بر آثار موسیقی، چندین کتاب بسیار خوب نیز در زمینه موسیقی تألیف و ترجمه کرد. نظری به موسیقی در ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷، قواعد هارمونی، سرگذشت موسیقی ایران در سه جلد، کتاب اول و دوم ویولن و کتاب تار و سهتار از جمله کتابهای منتشرشده استاد خالقی هستند. همچنین خالقی مجله چنگ را نیز منتشر کرد که کلاً چهار شماره از آن چاپ شد. وی در مجلههای موزیک ایران و موسیقی نیز مقالاتی نوشته است.
روحالله خالقی؛ حافظ موسیقی سنتی ایرانی
اوضاع موسیقی سنتی ایرانی در طول تاریخ معاصر مدام دستخوش تغییرات شده و روزهای خوب و بدی را به مرور گذرانده است، در دوره ظهور روحالله خالقی در موسیقی ایران، وضعیت موسیقی سنتی و اصیل ایرانی چندان خوب نبود و به یک جان و روح تازه نیاز داشت. از طرفی در دهههای 20 و 30 به واسطه ارتباط ایران با برخی از کشورهای غربی، گونههایی از موسیقی غربی به ایران وارد شده بود که موسیقی سنتی کشورمان را تحت تأثیر قرار داده بود. در این بین روحالله خالقی با تکیه بر مکتب استاد علینقی وزیری، تلاشهای بسیاری برای حفظ موسیقی ایرانی انجام داد و از طرف استادش نیز مورد حمایت قرار گرفت. در آن برهۀ زمانی، خالقی با انتشار تصنیف و سرودهای بسیار زیبای خودش، جان تازهای به موسیقی ایرانی بخشید.
سجاد پورقناد یکی از پژوهشگران موسیقی در ارتباط با تأثیر خالقی در موسیقی اصیل ایرانی به ایرنا میگوید: روحالله خالقی به این دلیل که در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرده بود، با کاربرد ادبیات و کلام در موسیقی، آشنایی داشت. در آن دوره، کمتر آهنگسازی بود که بر روی شعرهای حافظ و سعدی تصنیفسازی کند اما علینقی وزیری و روحالله خالقی، تصنیفهای خود را بر پایه شعرهای سعدی و حافظ تنظیم میکردند. بیشتر آثار خالقی شامل تصنیفهایی میشود که او ساخته و دیگران آنها را اجرا کردهاند یا به رهبری خالقی در رادیو صورت پذیرفت. وی در تصنیفهایی همچون "میناب" و "حالا چرا" از لحاظ آهنگسازی، گسترش ملودی و نوع ارتباط با شعر، بسیار قوی عمل کرده است و میتوان آنها را یکی از نمونههای خوب در موسیقی ایران دانست.
همچنین سید ابوالحسن مختاباد، روزنامهنگار، پژوهشگر و مورخ تاریخ موسیقی معاصر ایران که چند سال قبل کتاب سرگذشت روحالله خالقی را از سوی انتشارات امیرکبیر به بازار کتاب عرضه کرد، در گفتوگویی با موسیقی ما، خالقی را اینگونه توصیف میکند: به نظرم چهرهای همانند خالقی تکرار نشد. شاید در نقطههایی بتوان استاد محمدرضا لطفی را به خالقی تشبیه کرد که همزمان هم مینوشت، هم میساخت و هم آموزش میداد و هم آنکه گروه تشکیل داد و کار تشکیلاتی موسیقی انجام میداد. جالب این که در گفتوگویی که با مرحوم لطفی درباره روشنفکری و موسیقی داشتیم، ایشان از خالقی به عنوان روشنفکر موسیقی یاد میکرد که درکش از پدیدهها با بقیه افراد تفاوت داشت؛ چرا که خالقی هم آموزش میداد، هم سردبیری نشریه را عهدهدار بود، هم عضو شورای موسیقی رادیو بود و هم رئیس هنرستان موسیقی و هم هنرمندی خلاق بود با آثاری بیبدیل در موسیقی ایران.
و در پایان بخوانید یادداشت دکتر سعید نیاکوثری آهنگساز، موسیقیدان، نوازنده سنتور و سهتار را در ارتباط با 21 آبانماه که هم سالروز میلاد خالقی است و هم سالروز وفاتش: سرانجام در خزانی که شاخهها را به تسلیم میکشاند و برگها را به ترخیص، آخرین برگ حیات او در پائیز سال 1344 از شاخه عمرش جدا شد. فرهنگستان هنر و ادب، طراوت خویش را مدیون پشتکار و جدیت مردان بزرگی است که روح متعالی و اندیشههای ژرفشان، آفرینشگر نغمههای لطیف و خنیاگر آواهای بدیعی است که روح تشنه حقیقت را با زلال چشمههای فیاض کمال سیراب نماید. آنان که روی از حقارت خاک برگرفتند و دل به شوکت افلاک سپردند، زخم بر دل داشتند و زخمه بر ساز... شلاق جفای روزگار به جان خریدند اما جوهره هنر به حقارت تملق نفروختند. و خالقی پرورده این مکتب و پرورنده این فرهنگ بود، یادش جاویدان.