به گزارش هنرآنلاین به نقل از ایران، در ابتدای این مراسم که چهارشنبه 23 تیر برگزار شد، حسین علیزاده با انتقاد از وضعیت کنونی موسیقی در ایران گفت: حقیقتاً وضعیت موسیقی ایران از چه چیزی رنج میبرد؟ از نداشتن موسیقیدان روشنفکر که شرایط خودش را درک و مقاومت کند و برسر اصول خودش بایستند یا از شرایطی که بر موسیقی وارد میشود؟ به نظر من هردو زاده هم هستند. هرچقدر که موسیقی و شرایط موسیقیدانها سستتر، بدون اطلاعات و پشوانه فکری باشد، ضربه پذیرتر خواهند بود. در موسیقیدانها اتفاق نظر نیست و اصطلاحاً هیچکس، هیچکس را قبول ندارد، این اختلاف نظر به همین جمله ساده ختم نمیشود و مسأله این است که وجوه اشتراک فکری موسیقیدانها در کجاست؟
او در ادامه با اشاره به شخصیت علی اکبر شکارچی گفت: دوره جوانی ما همه با هم کار میکردیم. شکارچی نه استخدام دولتی بود و نه از طرف ارگانی حمایت و پشتیبانی میشد. و این انسانی که با غرور به عنوان یک شخصیت هنری اینجا حضور دارد و ما به خاطرش امشب اینجا جمع شدهایم یک تنه و البته با حضور همسر بزرگوارش تمام این راهها را هموار کرد. این حرفهایی که من میزنم حاصل تمام عمر مشترکی است که ما با هم گذراندهایم و من دیدهام که چیزی به عنوان ترس هیچ وقت در وجود شکارچی نبوده است. شکارچی خیلی مواقع کمانچهاش حکم یک تفنگ را داشت، تفنگی که در موسیقی لری زیاد از آن میشنویم و اگر این تفنگ بر دوش شکارچی نبود، ولی کمانچهاش همان حکم را داشت. سپس پیام محمود دولتآبادی که به دلیل کسالت نتوانسته بود در مراسم بزرگداشت علی اکبر شکارچی شرکت کند برای حاضرین قرائت شد.
دولتآبادی در پیام گفت: على اکبرشکارچی، دوست عزیزم بى گمان دانستهاى که تا چه پایه برایم گرامى و محترم هستى. من بیش از هنرمندیات به انسانیت، صداقت، و شرافتمندیات احترام گذاردهام و احترام میگذارم و این مغایرت ندارد با احترام من به هنر و هنرمندی تو که با خصالِ عمیقاً انسانیات به خلاقیتى صمیمانه میانجامد. نباید از یاد ببریم که از برکت زحمات پیگیر و بى دریغ شما، در پیوستگی با پیشینهای بومى، هنر کمانچه نوازى را به یک ساز مؤثر ملى ارتقا بخشیدهاید.
در ادامه داود گنجهای از خاطرات مشترکش با علیاکبر شکارچی سخن گفت: به یاد دارم که ما در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بودیم و روزی دکتر داریوش صفوت گفت که از امروز سه نفر قرار است به اینجا بیایند؛ این سه نفر علیاکبر شکارچی، پرویز مشکاتیان و عطاءالله جنگوک بودند. این سه مرد وارد مرکز شدند و افتخاری برای این مملکت آفریدند. شکارچی اعتماد به نفس زیادی دارد. شیوه شفاهی اکبر بینظیر است و فقط یک عیب دارد که آن هم عیب نیست و حسن است. آن کسی که اصالتها را حفظ میکند کار درستی میکند و اکبر هرچه میزند پایههای کارش لری است و او واقعاً لر به تمام معناست، لر به معنای با صداقت، لر به معنای شجاع و لر به معنای با معرفت.
او در ادامه افزود: اکبر شکارچی یک هنرمند موسیقایی نیست و به یک معرفت ذاتی رسیده است. داماد من اردشیر کامکار در وصف شکارچی میگفت که شکارچی اگر یک آرشه بکشد به صد آرشهای که نوازندگان جدید میکشند، میارزد.