سرویس موسیقی هنرآنلاین: دال با فرمول موفق و امتحان پس دادهای تشکیل شده و اولین آلبومش را ارائه کرده است. سازهای غربی و صدای آواز سنتی؛ اتفاقی است که پیش از این در دنگ شو ، پالت و چارتار دیده شده و هر کدام را به نوعی در جذب مخاطب موفق کرده است.
اما آنچه در دال اتفاق افتاده قدری متفاوت است. گروه از یک خواننده، آهنگساز و نوازنده پیانو، ترانهسرا و دو نوازنده سازهای کوبهای تشکیل شده است و این در حالی است که اگر به آلبوم این گروه گوش دهید متوجه میشود که سازهای دودوک و ویلنسل در اکثر قطعات حضوری پر رنگ دارند این سوال را به وجود میآورد که این نوازندگان میهمان تا چند آلبوم قرار است میهمان دال باشند و به طور کل، رنگ صدایی این گروه چیست؟
با پرهیز جدی از مقایسه و تنها برای شفافتر شدن این تعریف، باید نگاهی به گروههای مشابه داشته باشیم؛ در "پالت" سبک نوازندگی کاوه صالحی (گیتار) و روزبه اسپندارمز (کلارینت) در هر دو آلبوم تبدیل به یک آیکن (نشانه) برای پالت شده و یا افکتهای دیجیتالی چارتار، موسیقی این گروه را از دیگر موسیقیها متمایز میکند در مورد دنگ شو هم که همواره سازهای ساکسفون و پیانو مشخصه اصلی صدای این گروه به حساب میآیند و دال جز یک پیانو و هپی درام، ساز ملودیک دیگری ندارد مگر نوازندگان میهمانش و شاید همین نکته باعث شود تا نتوانیم برای موسیقی دال را بشناسیم.
سبک این گروه طبق تعریفی که در بیپ تیونز ارائه شده، پاپ و راک تلفیقی است که تنها میشود پاپ بودنش را قبول کرد و شاید لازم است گروه در مورد "راک تلفیقی" توضیحات بیشتری ارائه کند. در این چند سال گذشته و به خاطر سطح بسیار پایین سر و صدایی که تحت عنوان موسیقی پاپ به گوش مخاطب خورانده شده، هنرمندانی که به لحاظ موسیقایی در سطح بالاتری قرار دارند از "پاپ بودن" فرار میکنند و موسیقی پاپ تبدیل به سخیفترین نوع موسیقی در نظر آنان شده و شاید به همین دلیل است که عنوان "موسیقی تلفیقی" جای پاپِ سطح بالا را گرفته است. گروه دال یک گروه پاپ است و با آنهایی که نام سر و صدایشان را موسیقی میگذارند، تفاوتهای بسیاری دارد.
اگر پیش از شنیدن آلبوم "گذر اردیبهشت" اطلاعات آلبوم را مطالعه کنید حتما متوجه سازهای رنگارنگ استفاده شده در این آلبوم میشوید اما تنظیم بیشتر قطعات لُخت است و آن حجم صدایی را که شنونده انتظار دارد برآورده نمیکند. به عنوان مثال در قطعه اول شروع بسیار معمولی هپی درام و بار ملودیای که بر دوش دودوک گذاشته شده نوید یک تنظیم رنگارنگ از صدا را میدهد اما قطعه تا پایان بدون جملهبندی خاصی و یا نوآوری در ملودی به پایان میرسد.
نکته دیگر این موسیقی خواننده آن است. صدای خواننده که از جنس آواز سنتی است. در نتهای بالا و اوج ، صدا از حالت استاندارد آواز سنتی که باید در فضای دهان ساخته شود خارج و در گلو ساخته میشود که همان آفت همیشگی این سالهای آواز سنتی را دارد. صدای در گلو ساخته شده چون انرژی صدای رها را ندارد زود از رمق میافتد و در نتیجه، صدا در نتهای بالا سر جایش نمیافتد و شکل آواز را نامطلوب میکند حتی زمانی که خواننده موفق میشود تا نت را سر جایش بخواند صدا، شکل مصنوعی پیدا میکند و دیگر دلنشین نیست. این پدیده را میشود در قطعه سوم این آلبوم و هنگامی که خواننده میخواند: "میخندی تا خوش بنشینی در باور من …" به خوبی شنید.
گروه دال دو کوبهای نواز دارد و این پیام را به مخاطب میدهد که باید منتظر اتفاقات ریتمیک جذابی باشد اما غیر از نوازندگی تمیز کوبهایهای اتفاق ویژهای را شاهد نیستیم.
اما "گذر اردیبهشت" دو قطعه خوب دارد که شنیدنشان احتمالا بیش از یک بار برای مخاطب اتفاق خواهد افتاد. ترانه "آوازم را میرقصیدی" که به صورت دو صدایی اجرا شده و ضرب آهنگ مناسبی دارد. این ترانه بیشتر اسلوب ترانهسازی را رعایت کرده و مهمترین نکتهاش قابل زمزمه بودن آن است. قطعه بعدی، ترانه "لحظهها را انتظارم" است که ملهم از شعر مولانا است و میشود گفت که تنهای قطعه "واقعا تلفیقی" این آلبوم است. در این قطعه، آواز آن شکل تصنعی ندارد و شاهد اتفاقات هیجان انگیز ریتمیک هستیم.
آلبوم "گذر اردیبهشت" نکات قابل تاملی دارد و حاصل تلاشی است که اگر خود را از "مُد شده"های امروز جدا کند، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. موسیقی این آلبوم فارغ از آواز و به تنهایی جایگاه خاصی دارد درحالی که تلفیق شعر و موسیقی آن نکات قابل بحث بسیاری دارد اما با همه این اوصاف "گذر اردیبهشت" نتیجه تفکر چند موزیسین است که تصمیم دارند برای گوش شنونده احترام قائل شوند و البته که ارزش شنیدن را دارد.
طاها افشین