سرویس موسیقی هنرآنلاین: محمدعلی لقاء متولد بهمن ۱۳۲۱ در تهران است. وی از کودکی به موسیقی جذب شد. او با وجودی که پدرش به مخالفت با وی پرداخت اما عزمش را جمع کرد و به فراگرفتن موسیقی پرداخت. البته همین محدودیت در خانواده باعث شد وی علی رغم اینکه به سازهایی چون سنتور و کمانچه علاقمند باشد اما نی لبک را برگزیند. چون نی لبک را میشد دور از چشم دیگران نواخت. پدر با شنیدن صدای موسیقی ساز وی علاقمند شد و روزی دست او را گرفت و سر کلاس موسیقی نشاند. محمدعلی لقاء از چهارده سالگی به نواختن فلوت پرداخت. سپس به رادیو رفت و با ارکستر کودکان همکاری کرد. مدت ۵ سال در دانشکده هنرهای زیبا زیر نظر پرفسور توماس کریستیان داوید به فراگیری ساز ادامه داد. از سال ۱۳۳۷ در برنامههای تلویزیون اجراهای متعدد داشت و در سال ۱۳۵۰ به عنوان هنرآموز موسیقی وزرات فرهنگ و ارشاد و هنر سابق استخدام شد. وی از سال ۱۳۵۰ تدریس را آغاز کرد و تا سال ۱۳۶۰ با ارکستر وزیری سازمان صدا و سیما به رهبری فرهاد فخرالدینی همکاری کرد. سپس در ارکستر سمفونیک ملی تهران به رهبری آقای حشمت سنجری همکاری کرد. با وی به مناسبت سال روز تولدش گپی کوتاه زدیم که زیر میخوانید. به نظر شما توان یک نوازنده در سنین بالا کاهش پیدا میکند؟
توان نوازنده با تجربه همراه میشود. من فکر میکنم در سنین بالا خلاقتر هم میشوند. چون میتوانند از تجربههایشان بهره برداری کنند. من از همسر خودم بهناز ذاکری مثال میزنم چون بیشتر و از نزدیک با کارش آشنا هستم و روند کارش را دنبال کردهام. ایشان از پیشکسوتان و نوازندگان سنتور هستند اما کارهایشان را پی گیری نمیکنند که وارد مجموعه بشوند. اما چند کتاب نوشتهاند و چندین سی دی دارند. من میبینم که هنوز فعالیت و روحیه گذشتهاش را در زمینه موسیقی حفظ کرده و دارد. ایشان زمانی آهنگسازان خیلی خوبی بود. سالها گروه داشت و در تالار وحدت برنامه میگذاشت، سفرهای خارجی میرفت و آنجا نوازندگی میکرد. الان هنوز آن روحیه سابق را دارد و حتی اگر بخواهد بهتر هم میتواند این کار را انجام بدهد. چون تجربه خوبی از گذشته با خود دارد. من ایشان را مثال زدم چون ناظر کارهایش هستم و میبینم.
خودتان که هنوز فعالیت می کنید؟
خودم بازنشسته وزارت ارشاد هستم. سالها در ارکستر ملی فلوت زدم. یعنی در حدود ۱۷ - ۱۸ سال ارکستر سمفونیک بودم تا زمانی که پایه مدرکم را در سال ۸۸ دادند. من تا این سال به شدت فعال بودم. سفرهای زیادی میرفتم. مدام کار روی صحنه داشتم اما از زمانی که ارکستر ملی به دلیل مشکلات بودجه تعطیل شد و وزارت ارشاد دیگر توانش را نداشت که برنامه را دوباره برقرار کند، من هم کم کار شدم. الان برنامهها به صورتی است که اگر کاری داشته باشند، خبر میدهند و نوازندهها را جمع میکنند و با دو سه تا تمرین یک برنامهای اجرا میشود.
ارکستر ملی دیگر به شکل گذشته تشکیل نخواهد شد؟
امیدوارم یک روزی این توانایی باشد و ارکستر ملی مثل گذشته برقرار شود.
شما چقدر به گذر زمان میاندیشید؟
پارسال آقای عظیمی مدیر عامل موسسه هنرمندان پیشکسوت خیلی زحمت کشیدند و برای متولدین بهمن ماه تولد گرفتند. میدانم که برای ماههای دیگر هم این برنامهها وجود دارد. ولی به هر حال سال گذشته ما را دور هم جمع کردند و جشنی گرفتند. من با اینکه خیلی فعال هستم و کار میکنم ولی راستش امیدی به این نیست که سال دیگر نیز بتوانم در این مراسم شرکت کنم. سن که از ۷۰ سال بالاتر میرود مشکلات جسمی شروع میشود. این طبیعی است. واقعیت است. نمیتوانید پیش بینی کنید که آیا توانایی قبلی را دارید یا نه.
چه چیزی در حال حاضر این نا امیدی را به شما تحمیل کرده است؟
الان خب از همسرم گرفته تا دوستانم اعتراض میکنند که چرا اینقدر کار میکنی اما خودم احساس میکنم این کارم است که مرا سر پا نگه داشته است. ناامیدی از آنجا ناشی میشود که حس کنم نتوانم کار کنم. اگر بخواهم بروم گوشه منزل بنشینم صد در صد در خودم میبینم که افسردگی پیدا میکنم. الان چند جایی درس میدهم. تقریبا اوقات بیکاری ندارم. نمیتوانم بیکاری را تحمل کنم. نه ارتباطی با تلویزیون دارم و نه زیاد اهل سفر هستم. بیشتر عشق من تدریس است و آرزویم رونق دوباره ارکستر ملی است.
نگاه شما به تدریس موسیقی چطور نگاهی است؟
میبینم که جوانهای ما چقدر به آموزش موسیقی احتیاج دارند. سعی میکنم هنرمندان متعهدی شوند. هر کاری را انجام ندهند. نسبت به هنر تعهد واقعی داشته باشند. خب خانوادههای زیادی هستند که بچههایشان را به موسسات مختلف میسپارند ما میبینم که آموزشگاه میروند و موسیقی میخوانند اما هدف آنها این است که برای تفریح و مهمانی بچههایشان را با یک سازی آشنا میکنند. ولی راستش را بخواهید ما اینها را منحرف میکنیم. سعی میکنیم به آنها یاد بدهیم که به خاطر هنرشان بزنند و نه به خاطر سرگرمی و تفریح. چون برای ما هنر مقدس بوده و جایگاه خاصی داشته است. الان بیست و نه سال است در هنرستان تدریس میکنم. تعداد زیادی را تربیت کردهام که خیلیها امروز فعالیتشان از من بیشتر است. این باعث دلگرمی من است. اینکه چند تا هنرمند برسند به جایی که بتوانند خلاقیتشان را از این مسیر بروز بدهند و زندگیشان را اداره کنند و فعال باشند، به من روحیه میدهد.
اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید؟
واقعا از آقای عظیمی که در نهایت محبت موسسه هنرمندان پیشکسوت را اداره میکنند تشکر میکنم. این موسسه خیلی به هنرمندان سالخورده دلگرمی میدهد. خودشان و همراهانشان با خوشرویی و دلگرمی از ما استقبال میکنند. از آقای مرادخانی هم ممنون هستم. همیشه سعی کردهاند آنچه از دستشان بر میآید کوتاهی نکنند. البته ناآنجایی که من ناظر بودم. سالهای سال است که ایشان را میشناسم تقریبا ۱۴ سال مدیریت دفتر موسیقی را داشتند. و الان هم در معاونت هنری دلسوز و فعال هستند.