سرویس موسیقی هنرآنلاین: "بهار بهار چه اسم آشنایی/ صدات میاد اما خودت کجایی" کمتر کسی است که ملودی لطیف و نوای دلنشین کلام این ترانه دوست نداشته باشد. این ترانه متعلق به تورج شعبانخانی است از معدود ساخته هایش که خودش در مسند خواننده آن را اجرا کرده است.
شعبانخانی از آن دست آهنگسازان موسیقی پاپ است که چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب که سال ها سکوت کرد، مهجور و بی هیاهو بود. هنرمند توانمندی که بسیاری از آثار ماندگار موسیقی پاپ دهه 1350 نام او را برخود دارند.
تورج شعبانخانی ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. آهنگسازی و تنظیم پیشه اصلی او هستند اما دستی هم درخوانندگی دارد. شعبانخانی در به شهرت رسیدن بسیاری از خوانندگان نقش به سزایی داشته است. سیمین غانم خواننده ایرانی دختر خاله اوست. فعالیت حرفهای موسیقی خود را با موسیقی متن و آهنگسازی فیلم "آدمک" و معرفی یکی از مهمترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران، فریدون فروغی آغاز کرد.
بعد از انقلاب به همراه تعداد معدودی از خوانندگان و هنرمندان مطرح در ایران ماند و علیرغم اصرار بسیار زیاد دوستان خواننده و همکار و با وجود اینکه خواهر و برادرش هم در آمریکا بودند از ایران خارج نشد و ۱۷ سال سکوت هنری کرد. او به این دلیل در ایران ماند تا با جوانان داخل کشور کار کند و به کشف استعدادهای جدید بپردازد، همچنین از تجربه سالها فعالیت خود به عنوان پشتوانهای برای جوانان داخل کشور استفاده کند.
تورج شعبانخانی مهمان هنرآنلاین بود و در این نشست درباره گروههای پاپ و مشکلات موسیقی سخن گفت.
اگر بخواهیم شما را به روزهای دوری ببریم و از شما بپرسیم که چه دلایلی در گرایش شما به سمت موسیقی دخالت داشته است، اولین خاطراتی که به ذهن شما می آید، چیست؟
هر انسانی به سمتی گرایش دارد که ریشه در خانواده دارد. پدر من عاشق موسیقی بود و تمام دستگاههای ایرانی را میدانست و تمامی گوشهها را از پدرم آموختم. من 19 سالگی وارد حوزه موسیقی شدم. اولین قطعه را به اسم "آدمک" برای همین فیلم ساختم. یک شب برنامهای داشتم که کارگردان این فیلم من را دید و از من خواست موسیقی فیلم را بسازم. برای خواندن قرار بود من خودم بخوانم ولی چون میخواستم سربازی بروم به همین دلیل کار خواندن را به کس دیگری واگذار کردم.
فریدون فروغی دوست من بود و صدایش برای این قطعه خیلی خوب بود. فریدون از موسیقی غربی تبعیت میکرد. خواندن این قطعه را به او واگذار کردم. بعد از آن چون سیمین غانم دختر خالهام بود روی من تاثیر زیادی گذاشت. او واقعا حرفهای بود و به دلیل نزدیکی ما به هم آهنگسازی را به صورت جدی ادامه دادم. من آهنگسازی را بیشتر از خواندن دوست دارم.
خیلیها میگویند صدایم خوب است ولی ترجیح میدهم آهنگسازی انجام دهم. زندگی من از راه آهنگسازی میگذرد و تا سال 1357 این راه را ادامه دادم و چون سن کمی داشتم پرکارترین آهنگساز ترانههای روز بودم. کارهایم جرقه میزد و ماندگار میشد. ما مجبور بودیم با خوانندههای آن زمان کار کنیم. من 17 سال سکوت کردم زیرا فقط موسیقی سنتی اجرا میشد. البته چندین بار در کشورهای خارجی کنسرت برگزار کردم ولی دوست داشتم در ایران بمانم. چند سال کار نکردم تا اینکه فستیوال موسیقی پاپ برگزار شد و از من دعوت کردند تا در این فستیوال شرکت کنم. از همان زمان من دوباره کار خود را آغاز کردم. در آن فستیوال به عنوان پیشکسوت موسیقی پاپ حضور پیدا کردم.
خیلیها به موسیقی پاپ کمک کردند و تاثیر زیادی بر موسیقی پاپ گذاشتند. ایرانیها در زمانی که هیچ کشوری در دنیا شاید موسیقی نمیدانست در دربارها موسیقی اجرا میکردند. به طور کلی شرقیها احساس بیشتری دارند زیرا پیشرفت احساس آدم را کم می کند. بچه های امروزی که بیشتر با کامپیوتر کار می کنند اصلا عواطف و احساس ندارند. متاسفانه کودکان امروز خشک و رسمی هستند زیرا تکنولوژی احساسات را می کشد.
ما که نسل های گذشته هستیم فقط به دنبال این هستیم که یک زندگی بی دغدغه داشته باشیم تا بتوانیم با فراغ بال موسیقی بسازیم ولی جوانان امروزی این طوری فکر نمی کنند و موسیقی در درجه سوم و چهارم قرار دارد در صورتیکه ما اصلا این طور نبودیم و از همان اول تمام زندگی مان را برای موسیقی گذاشتیم. یادم می آید چندی پیش اوضاع بازار موسیقی بد شده بود و فرزند من می گفت من اصلا موسیقی را دوست ندارم و من در جواب گفتم هر کسی دلش باید برای خودش بسوزد و من هر چقدر کار کنم به تنهایی می توانم موسیقی خوب ارائه دهم.
او به خاطر دلشکستگی های من این حرف ها را می زد ولی من انقدر به موسیقی علاقه مندم که تحت تاثیر شرایط قرار نمی گیرم. خوشبختانه جوانان ایرانی استعداد دارند و باهوش تر از هر کشور دیگر هستیم. هر ایرانی به هرجایی که برود می تواند پیشرفت کند. در ایران و در زمان هشت سال جنگ رکود داشتیم که این جوانان واقعا توانستند با وجود همه سختی ها پیشرفت کنند و نام ایران را بلند آوازه کنند. ما الان در کشورمان به اندازه یک شهر بزرگ موسیقی دان داریم که در حال شنا کردن هستند.
جوانان به دلیل اینکه شغل مناسبی ندارند ترجیح می دهند به سمت موسیقی بروند و یک هنر داشته باشند. اگر شرایط و تدبیری وجود داشت که همه چیز عادی بود و سختی زندگی وجود نداشت ما الان انقدر زیاد موسیقی دان نداشتیم. جوانان می خواهند دستشان به جایی بند باشد. موسیقی و شعر و ترانه را منبع درآمد می دانند. کسانیکه پیش من تست می دهند به ان ها می گویم اصلا در این زمینه به جایی نمی رسند ولی نا امید نمی شوند و فقط به دنبال این هستند که در این عرصه به جایی برسند زیرا موسیقی و این حوزه را راحت ترین راه برای رسیدن به خواسته هایشان می دانند. عشق به هنر و موسیقی در وجود همه ایرانی ها وجود دارد.
نظرتان درباره موسیقیهای رایج امروز چیست؟
الان موسیقی رپ فراگیر شده است. جلوی موسیقی را نمی توانیم بگیریم ولی باید جلوی موسیقی هایی که مستهجن است را بگیریم. بعضی از این نوع موسیقی ها خوب است ولی نباید از اصل خود دور شویم. موسیقی باید با آدم سازگار باشد و موسیقی رپ برای سیاه پوستان است و اصلا با زندگی ایرانی سازگار نیست. خیلی از سیاه پوستان دوست دارند ولی ما که ادبیات قوی داریم نباید ادای موسیقی رپ را درآوریم. زمانیکه به تجربه رسیدم متوجه شدم موسیقی ایرانی واقعا بی نظیر است.
زمانیکه به روستاها می رویم واقعا تحت تاثیر آواها و نواهای محلی قرار می گیریم. در کشور ما تنوع موسیقی زیاد است و بهتر است از این موسیقیها استفاده کنیم. من به جوانان پیشنهاد میکنم از موسیقی خودمان استفاده کنیم. به طور کلی من با موسیقیهای رایج کاملا مخالف هستم زیرا ماشینی است. موسیقی پاپ شخصیت دیگری داشت کسانی مانند چشم آذر، پازوکی و.... کار می کردند که سعی کردند موسیقی پاپیولار خودمان را ارائه دهند. خود من براساس گوشههای موسیقی ایرانی آهنگسازی میکردم اما به سبک موسیقی پاپ. ما موسیقی پاپیولار خودمان را داریم و نباید از موسیقی امریکا که خشن است استفاده کنیم.
جوانان امروز زیر نظر اساتید گذشته آموزش دیدند، چرا مسیر آن ها تغییر کرده است؟
بسیاری از ایرانی ها به لس آنجلس رفته اند و لس آنجلس چون یکی از ایالت های امریکا است تحت تاثیر موسیقی آن جا است. ایرانی ها این نوع موسیقی را بیشتر میبینند و میشنوند در نتیجه دوست دارند همان سبک را ارائه دهند زیرا به نظر خودشان بهتر است. جوانان امروز کمی موسیقی لس آنجلس را تغییر می دهند و فکر می کنند راه خوبی را میروند.
در دهه 70 که موسیقی پاپ گسترش پیدا کرد در ابتدا با حال و هوای همه سازگار بود چرا موسیقی پاپ کمی از مسیر اصلی خود منحرف شد؟
دهه 70 دوران طلایی موسیقی پاپ است البته امروزه هم تعدادی از هنرمندان به خوبی کار خود را انجام می دهند. مثلا من کار خودم را انجام می دهم و به موسیقی پاپ خودمان اهمیت می دهم زیرا مردم را دوست دارم. جوانان دوست دارند تجربه کنند و ما هم نمی توانیم زیاد آن ها را تحت فشار قرار دهیم زیرا بیشتر تحت تاثیر این نوع موسیقی ها قرار می گیرند. مثلا به جوانان می گوییم زیاد سمت کامپیوتر نروند و همین منع کردن سبب شده است کودکان و جوانان گرایش بیشتری پیدا می کنند. کسانی که موسیقی رپ می خوانند اصلا صدای خوبی ندارند زیرا بیشتر حرف می زنند. این نوع موسیقی برای خیلی ها جذابیت ندارد زیرا ما موسیقی را از دریچه موسیقی کلاسیک و موسیقی اصیل ایرانی می بینیم. من به خیلی ها می گویم موسیقی پاپیولار خودمان را ارائه دهند زیرا در گذشته هم افرادی که موسیقی پاپ کار می کردند از موسیقی سنندج یا جاهای دیگر الهام می گرفتند.
چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
متاسفانه هیچ نسخه ای نمی توانیم بپیچیم زیرا می گویند حسادت می کنند. من و نسل دوران من باید موسیقی ای را بسازیم و زحمت بکشیم و موسیقی ارائه دهیم که در جامعه ماندگارتر شود. کم کاری ما سبب می شود راه را برای عده ای باز کنیم که سبب نابودی موسیقی شوند.
ما شاهد این هستیم اساتید ما کم کار شده اند، دلیل آن چیست؟
به این دلیل است که ما دیگر امیدی نداریم و شرایط زندگی برای پیشکسوتان سخت شده است، ما اگر زندگی راحتی داشته باشیم و درگیر مسائل مالی نباشیم با فکری راحت به سراغ موسیقی می رویم. یک هنرمند باید از نظر مسائل مالی تامین باشد. گاهی موسیقی دان ها درهای زندگی را به روی خود می بندند تا بتوانند به راحتی کار کنند ولی همه نمی توانند این کار را انجام دهند در نتیجه مسئولین باید از پیشکسوتان حمایت کنند تا بتوانیم موسیقی را دوباره زنده کنیم. هنرمند باید رفاه داشته باشد.
کسانیکه در گذشته کار می کردند با هم همبستگی داشتند ولی این موضوع در موسیقی و اهالی موسیقی امروز دیده نمی شود، نظر شما در این زمینه چیست؟
این موضوع هم به دلیل مشکلات مادی است زیرا همه درگیر زندگی شخصی خودشان شده اند.
زمانیکه آثار گذشتگان را میشنویم همه میتوانند با ان آثار ارتباط برقرار کنند، دلیل اینکه آثار امروزی ماندگار نمیشود چیست؟
ما نباید زیاد ناامید شویم. این موضوع تا حدودی درست است ولی اگر بخواهیم بگوییم همه آثار ماندگار نمیشود بی انصافی است. تعدادی از جوانان ما خوب کار می کنند مثلا احسان خواجه امیری کار خود را به درستی انجام میدهد و او هر روز پیشرفت می کند. کارهایی که در کشورهای دیگر ارائه میشود کار جوانان ایرانی است و این نشان دهنده این است که یک سری از جوانان میدانند چه راهی درست و چه راهی اشتباه است. ما نباید بگذاریم جوانان گمراه شوند یعنی اینکه راه را باید باز بگذاریم تا هنر خود را زیر نظر اساتید ارائه دهند. جوانان دور اندیشی ندارند و این مشکل در آینده برطرف میشود. همچنین امروزه یک نفر همه کارها را انجام می دهد در صورتیکه باید هر کاری را به شخص مورد نظر بسپاریم تا آثار در ذهن ها ماندگار شود یعنی اینکه شاعر، اهنگساز و خواننده باید با هم همکاری داشته باشند. کسی که به تنهایی همه کارها را انجام میدهد نمیتواند حق مطلب را ادا کند به همین دلیل آثار تاثیرگذاری ندارد.
آینده موسیقی پاپ را چطور ارزیابی می کنید؟
اگر ما رفاه برای جوانان فراهم کنیم می توانیم موسیقی خوبی ارائه دهیم. جوانان نباید دغدغه داشته باشند. موسیقی تحت تاثیر اقتصاد و سیاست قرار گرفته است. همچنین باید نظارت کافی وجود داشته باشد تا هر نوع موسیقی رواج پیدا نکند. کم کاریها باید کمتر شود تا موسیقی به رشد و تعالی برسد. پیشکسوتان موسیقی بازنشستگی ندارند و در 70 سالگی هم باید کار کنند تا زندگی خودشان را تامین کنند در نتیجه باید این مشکلات را برطرف کرد. همچنین باید نهادی تاسیس شود تا خوانندگان پاپ در آنجا اموزش ببینند و سپس امتحان بدهند. موسیقی باید با عشق ارائه شود و اگر با عشق ارائه شود موسیقی آینده بهتری خواهد داشت.
چه برنامه هایی برای آینده دارید؟
من دوست دارم مرکزی برای موسیقی درست کنم تا جوانان در آن جا آموزش ببینند و به سمت موسیقی درست بروند. همچنین با چند خواننده جوان در حال همکاری هستم که مشغول آهنگسازی قطعات آن ها هستم. بیشتر وقت من صرف ملودی ساختن می شود و از این کار لذت می برم.
موسیقی دان های امروز با گذشته چه تفاوت هایی دارند؟
موسیقی دان های گذشته ایمان قوی تری داشتند ولی الان ایمان سست شده است. من زمانیکه موسیقی را شروع کردم از خدا خواستم راه درست را جلوی پایم قرار دهد و واقعا از او ممنون هستم زیرا من را در مسیر درستی قرار داد. الان جوانان ایمان ندارند. موزیسین باید انسان خوبی باشد. اعتقاد راه درست را نشان می دهد.
مخاطبان امروز در چه وضعیتی قرار دارند؟
مخاطبان خیلی خوب و فهیم هستند، همه جوانان موسیقی را به خوبی میشناسند. همه نوع موسیقی را گوش میکنند یعنی در موسیقی سیر می کنند. جوانان کنجکاو هستند به همین دلیل همیشه پیگیر هستند. جوانان باید با سازهای سنتی آشنا شوند. مثلا حسین علیزاده موسیقی خوب ارائه می دهد و جوانان باید موسیقی او را به خوبی بشناسند.
حرف پایانی.....
من آرزو دارم موسیقی به تعالی برسد. دوست دارم شرایط برای موزیسین ها فراهم شود. دوست دارم به این صنف کمک کنم زیرا موسیقی دان ها واقعا بی نظیر هستند و دلسوز مردم و جامعه هستند.