گروه موسیقی خبرگزاری هنر ایران: موج کرهای یا هالیو به گسترش جهانی فرهنگ کرهجنوبی از دهه ۱۹۹۰ اشاره دارد. این موج در مراحل آغازین با گسترش سریالهای درام و موسیقی پاپ کرهای در آسیای شرقی، جنوبی و جنوبشرقی وسعت گرفت و بعدها با رشد اینترنت و رسانههای اجتماعی بهویژه قرار گرفتن نماهنگهای پاپ کرهای روی یوتیوب به مفهومی جهانی تبدیل شد. این سبک موسیقی همراه با گسترش فرهنگ کرهای در ایران روز به روز طرفداران زیادی پیدا کرد و دامنه نفوذش در بین جوانان زیاد شد. برای بررسی بهتر این موضوع با محمدجواد بادینفکر، دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی مجلس شورای اسلامی به همراه دکتر زهرا حیدری مدیر مسئول فصلنامه مطالعات راهبردی کره جنوبی گفتوگو کردیم تا بیشتر با کم و کیف موسیقی کیپاپ و ارتباطش با جامعه ایرانی آشنا شویم.
بهعنوان سوال اول چرا هواداری از کی پاپ یک پدیده اجتماعی و فرهنگی است؟
بادین فکر: مخاطبان کی پاپها در گروهها و ردههای خاصی قابلتقسیم بندیاند. گروه اول هواداران نرمالاند که تنها مصرف موسیقایی دارند و ممکن است خیلی زود به سبک و گروه دیگری از موسیقی کشش پیدا کنند. دسته دیگر کسانیاند که در کنار جنبه موسیقایی آن زندگی خصوصی خوانندگان آن را هم دنبال میکنند و برایش جذابیت دارد. بهگونهای میتوان گفت که بیشتر با این موسیقی درگیری دارد و ممکن است که از سبک زندگی این گروه نیز تأثیر بپذیرند کما اینکه کی پاپها اثرات سبک زندگی دارد اما درعینحال اثرات هویتی آنها هنوز اثبات نشده است. در گروه سوم هواداری کی پاپ، این دسته هر لحظه آماده جنگطلبی با مخالفان خود هستند و بروز و ظهورشان در فضای مجازی بیشتر احساس میشود. نخبگان هواداری نیز گروه آخرند که اینها صاحبان فن پیجها هستند و سایر هواداران را جهتدهی میکنند. گروه آخر که تعدادشان بسیار کم است کار ترجمه کلیپهای کی پاپ و مدیریت گروه ها را برعهده دارند.
با توجه به سطح بندی که برای هواداری از کی پاپ قائلید بر اساس آنچه در جامعه با آن مواجهیم می توانیم این پدیده را به عنوان یک مسئله مطرح کنیم؟
بادین فکر: گاهی ما موضوعاتی را مسئله میکنیم که اصلاً مسئله نیست؛ شما به مدد رسانه ملی و شبکه رسمی چیزی را گسترش میدهید که بعدها باعث میشود اگر نوجوانی با این فضا آشنایی ندارد نسبت به آن حساس شود، کما اینکه وارد کننده موج کرهای در ایران صداوسیما بوده است. موضوع اینجاست که این موجی که به راه افتاده اگر از هواداری به تقدس برسد با هر محتوایی خطرناک و مذموم خواهد بود. بر اساس همین استدلال دو گروه آخری که از کی پاپها طرفداری میکنند، در دسته کسانیاند که از ورطه پیروی و حمایت کورکورانه از این سبک موسیقی افتادهاند و «حب شی»، این دسته را به عبارتی کور و کر کرده است و این یک امر مذموم است و کسی آن را تائید نمیکند.
کی پاپ در سبک زندگی مخاطبانشان موثرند همان طور که سایر محصولات فرهنگی بر نوع زندگی آنها تاثیر گذاشته است. پر کردن زمان اوقات فراغت یک نوجوان که این امر میتواند سایر سبکهای موسیقی را نیز شامل شود و تنها مبتلا به کی پاپ نیست و میتواند در سلامت جسم و بدن مخاطبانش مؤثر باشد. مثال دنسی که در این نوع از سبک موسیقی وجود دارد در فرهنگ ما قبیح است اما موضوع آنجاست که رقصی که در کی پاپ وجود دارد از منظر نگاه مخاطبانش دنس محسوب نمیشود. همان حرکاتی که شاید در عصر جدید هم به اجرا درآمد که در عرف پذیرفتهشده است. در حوزه سبک زندگی کی پاپ بهطورکلی یک مد جوانانهای در خود دارد که مخاطبانش را جذب کرده است و اثراتش اثر سطحی است و به مرور از میان میرود چرا که اثراتش تنها در رفتار ظاهر میشود.
حیدری: باید دایره مطالعات خود را وسعت دهیم، اگر چنین ادعایی داریم باید خیلی وسیعتر از چند نمونه آماری و یا تنها رصد فضای مجازی باشد ما حدود ۱۲ سال است که بهصورت مستمر نمونههایی در این زمینه مطالعه کردهایم و دادههای آماری ما محدود به یک سال و چند نمونه آماری نیست. ما فقط در فضای یوتیوب و اینستاگرام نیستیم. در کتابی که در آینده منتشر میشود، اثبات کردهایم که تأثیر موج کرهای بر روی کودکان تأثیری مختص خودش را دارد که با سایر محصولات وارداتی متفاوت است، یعنی مخاطبانی که با این پدیده مواجه میشوند بروز و ظهورهایی مختص خودشان را دارند.
ما گروههای ۵۰۰ نفره دانش آموزان در شهرهای مختلف را از نزدیک رصد کردهایم و از طریق معاونان مدیران و معلمان مدارس تغییرات ظاهری و رفتاری دانش آموزان را مورد تحقیق قرار دادیم. بر این اساس دریافتیم، پویانماییهای ژاپنی و کره ای تاثیرات مختص خودشان را دارند که با سایر محصولات فرهنگی به خصوص غربی متفاوت است. از سبک پوشش، غذا، آرایش و رقصشان کاملا متفاوت از غرب است. هر چند که آمریکا فرهنگ کره را استحاله کرده است و امروز آنچه در غالب فرهنگ کره میبینیم، ترکیبی از فرهنگ کره در آمیخته با فرهنگ امریکایی است، درعینحال فرهنگ مختص خودش را دارد و با فرهنگ غربی متفاوت است، بنابراین این تفاوت را میتوان از مقایسه سبک پوشش ، مدل صحبت کردن، رفتار و غیره مشاهده کرد.
چرا کی پاپ به عنوان یک سبک موسیقی توانسته انقدر برای مخاطبانش جذاب باشد جذابیتی که در رقابت با سبک موسیقی غربی در میان نوجوانان و کودکان پیشتاز شده است؟
بادین فکر: کی پاپ برای مخاطبانش مضامین جدیدی ارائه میدهد به همراه هیجانی که برای نسل امروز جذاب است. در کنار آن داستانهایی مانند اینکه کسانی بودهاند که کی پاپ توانسته نگاهشان را به زندگی تغییر دهد. اگر این برداشتها را از موسیقی کی پاپ توهم هم بدانیم باز در اصل قضیه تفاوتی نمیکند اینکه نوجوان امروز نیاز به امید دارد نسل امروز در دورهای زیست میکند که همچون گذشته کنکور، دانشگاه، کار برایش موضوعیت ندارد و جزو چشماندازهای او محسوب نمیشود و نسل امروز تقریباً هیچ نگاهی ندارد، حتی مدرسه نیز برای او چشمانداز خاصی محسوب نمیشود.
حیدری: کی پاپ به دلیل محتوایی که به مخاطبش ارائه میدهد با محتوای شعرهای پاپ غربی و حتی در ایران متفاوت است، از این جهت که امید، آرزو، انگیزه و علاقه به خود را نوید میدهد، برای مخاطبش جذاب است. درعینحال کی پاپ التقاطی میان فرهنگ کره و فرهنگ امریکایی است که درعینحال دل زدگی امریکا و در کنار آن سردی کره را ندارد، این دو مؤلفه یعنی گرمی و سردی با هم ترکیب شدهاند، توانسته محصول فرهنگی جذابی را پدید آورد.
پس با این تفاسیر، نسل امروز برای حرکت به سمت آینده نیاز به مؤلفه مهمی به نام امید دارد که کی پاپ این نسخه را دارد در عین حال کالای فرهنگی جدید و جذابی است!
حیدری: در حقیقت مخاطبانی که در ابتدای آشنایی با این گروه حسی از نشاط و امید را تجربه میکنند، بعدها اعتراف کردهاند که افسردگی و خمودگیشان با این کلیپها مرتفع شده است در عین اینکه بعد از سه تا چهار سال گوش دادن مداوم به این موسیقی آنها بعدها افسردگی شدیدتر را تجربه کرده اند.
چرا بعد از مدتی مخاطبان تحت تأثیر این آهنگی که از امید میگوید به افسردگی متمایل میشوند؟
حیدری: کودکان و نوجوانان نابالغ همهچیز را در ظاهر درک میکنند. زیبایی را در اندام در توانمندی در صدا میبینند و همه اینها را بهعنوان یک نشان درک میکنند. زمانی که این هواداری به سطح افراطی خود یعنی تقدس برسد، این نوجوانان و کودکان علاقه دارند که شبیه آنها شوند یا به شکل افراطی تمایل دارند به خوانندگانی که علاقه دارند برسند در حقیقت شدت این هواداری تا به آنجاست که از علاقه به خانواده برادر خواهر و حتی پدر و مادر شدیدتر است و تعصبهای غیرطبیعی را نسبت به کاراکترهای کی پاپ دارند. کودکان و نوجوانان نابالغ همهچیز را در ظاهر درک میکنند، زیبایی را در اندام در توانمندی در صدا میبینند و همه اینها را بهعنوان یک المان درک میکنند زمانی که این هواداری به سطح افراطی خود یعنی تقدس برسد، این نوجوانان و کودکان علاقه دارند که شبیه آنها شوند یا به شکل افراطی تمایل دارند به خوانندگانی که علاقه دارند برسند در حقیقت شدت این هواداری تا به آنجاست که از علاقه به خانواده برادر خواهر و حتی پدر و مادر شدیدتر است و تعصبهای غیرطبیعی را نسبت به کاراکترهای کی پاپ ایجاد می کند.
پس می شود، اینگونه استدلال کرد که کی پاپ اثراتی بیش از تغییرات رفتاری را به دنبال دارد و ناخودآگاه مخاطبانش را نیز درگیر میکند؟
حیدری: کی پاپ به دلیل محتوایی که به مخاطبش ارائه میدهد با محتوای شعرهای پاپ غربی و حتی در ایران متفاوت است از این جهت که امید، آرزو انگیزه علاقه به خود را نوید میدهد درعینحال با توجه به محتوایی که بهصورت ویدئو کلیپ ارائه میشود عموماً در زیر لایههای این گفتارهای جذاب همراه با موزیک یک سناریوی داستانی دارد و در سیر روایت خود مثلاً در گروه بی تی اس زیر متن خاصی می بینم که محتوای خاصی را به ناخودآگاه مخاطبانشان القا میکند. در حقیقت کمپانی در یک روایت حساب شده تلاش میکند تا در کنار این موزیک جذاب از عناصر و نمادهایی بهره گیرد که کمکم بر روی ناخوداگاه بینندگان اثر می گذارند، مثلاً برداشتی که از شیطان و خدا ارائه می دهند تقابلی میان خدا و شیطان را نشان می دهد که کمکم در ناخودآگاه کودکان مؤثر است و جهانبینی آنها را دستکار میکند.
یعنی کی پاپ بر روی جهانبینی مخاطبانش اثرگذار است؟
بادین فکر: هنوز نه تا زمانی که روی هویت ملی ما اثر نگذارد نمیتوانیم از آن بهعنوان امنیت فرهنگی یا نفوذ صحبت کنیم چراکه همواره برخی موضوعات در جامعه تبوتاب ایجاد میکنند و بعد خیلی زود فراموش میشوند.
حیدری: نمیتوانیم همچنین نگاهی به کی پاپ داشته باشیم که بعد از مدتی از تب و تاب می افتد، چرا که هر مریضی که وارد محیطی میشود این مریض اوج و شروع و پایانی دارد، بنابراین ما در مباحث درمانی و فیزیکی مثل کرونا ممکن است این روند را داشته باشیم اما در مورد موضوعات فرهنگی تفاوت دارد. در مباحث فرهنگی پدیدهها آرام وارد میشوند و اثرگذاری آنها طولانی و درعینحال تا زمانی که قرار است تبوتاب و اوج آن فروکش کند بسیار طولانی است، کما اینکه ما از سال 85 با پدیده فرهنگ کره از طریق تلویزیون درگیر شدیم. ابتدا از فیلمهای کره شروع شد و بعد به موسیقی رسید و در هر دوره رنگ عوض کرده است چرا که امروزه کره به دلیل رقابت بالای فرهنگی برای تصاحب بازارهای جهانی تلاش میکنند، از روشها و شیوههای جدید برای جذب مخاطب بهره گیرند، بنابراین همواره کره بر اساس تقاضای جهانی و شیوههای مختلف تلاش کرده تا فرهنگ کرهای و در شاخه موسیقی کرهای این تبوتاب را بالا نگه دارد بنابراین اینگونه نیست که تصور کنیم بعد از مدتی تبوتاب موج موسیقی کره کم خواهد شد.
محمدجواد بادینفکر
بنابراین کی پاپ را میتوانیم بهعنوان یک پدیده فرهنگی در نظر گرفت؟
بادین فکر: با توجه به اینکه 70 درصد از مردم ایران اولویت اول آنها موسیقی پاپ است، در کنار آن تنها جمعیت محدودی هستند که کی پاپ گوش میدهند، بنابراین نباید طرفداران این نوع موسیقی را عظیم ببینیم و درعینحال نباید مصرف قالب موسیقایی ایران را کی پاپ بدانیم.
البته که باید جدی گرفته شود و برای طرفداران آن باید برنامهریزی کنیم. برنامهریزی این نیست که یک تلویزیونی داشته باشیم که بهطور کامل نسل اینترنتی یا تعبیری نسل دیجیتال را نادیده گرفته است و موسیقی که برای این نسل ندارد. موسیقی که باب میل نظام هستی شناسانه نوجوان دهه 90 باشد هستیای که در فضای دیجیتال شکلگرفته است و با نسل دهه شصت و هفتادی متفاوت است. برای این نسل چه برنامهای ویژهای تولید شده است.
حیدری: بله، امروز به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده است. کسانی که تعصب شدید دارند حتی حاضرند برای آن ترک تحصیل و خودکشی کنند. مسئله امروز در موضوع کی پاپ کاهش سن طرفداری از این گروه است و بچههای هشت ساله و نهساله هم در این چرخه هواداری واردشدهاند. بنابراین چون سن طرفداری در حال کاهش است همزمان شور و تعصب طرفداری نیز در حال افزایش است.
ما دو سه سال پیش با یک تیم بزرگ اینستاگرام را رصد کردیم. کل بچههای مهاجرت کرده به کره اگر دو سال پیش به صد نفر میرسیدند با آمار امروز اگر در فضای مجازی مقایسه کنید امروز بسیار افزایشیافته است حتی میتوان از این مسیر تغییر و تحولات سبک زندگی هواداران کی پاپ را رصد کرد. مقایسه این گروهها که تعداد آنها نیز کم نیست، نشان میدهد عقاید آنها در طول این سال ها چه تفاوتی کرده است. این گروهها برای مهاجرت و رسیدن به آمال و آرزوهای خود حاضرند به همه چیز پشت و پا بزنند و به کره بروند. چه توجیحی برای این هوادارانی که اعتقاداتشان صد و شصت درجه تغییر کرده است، وجود دارد.
آیا کی پاپ ایرانی میتواند، جایگزین مناسبی برای پاپ کرهای باشد؟
بادین فکر: من از این ایده استقبال می کنم، هرچند که اولین تجربه آن را در عصر جدید دیدیم که در قالب آی پاپ به روی صحنه رفت و البته موفق نبود. اما در کلیت موضوع حرکت به سمت ساخت کی پاپ ایرانی ایده خوبی است اما مشکل اصلی این دست از اجراها که تلاش میکنند از کی پاپ ایرانی را خلق کنند بحث تقلید است. نمونهای که در عصر جدید اجرا شد، تلاش داشتند تا بدلی از کی پاپ را در ابعاد حنجره ایرانی ارائه دهند که در عینحال برای کسانی که آهنگهای اورجینال این سبک را گوش میدهند، نمونههای فیک و تقلیدی، جذابیتی ندارد.
حیدری: امروز این گروه های کوچکی که به صورت سرود های دسته جمعی خوانده می شود نوعی از همان کی پاپ های ایرانی است مانند کاری که ابوذر روحی اجرا می کند. بله می شود موسیقی های دسته جمعی را رواج دهیم، موسیقی که بر پایه فرهنگ خودمان باشد.
آیا سیاستگذاریهای فرهنگی کره را میتوان بومیسازی کرد؟ یا به عبارتی از درزمینه جهانیسازی فرهنگی همان مسیری را برویم که کره رفته است؟
بادین فکر: این رویکرد که بخواهیم عیناً شبیه به کره جنوبی عمل کنیم از اساس اشتباه است، چراکه مسائل فرهنگی متفاوت است همانطور که مدل نوسازی اشتباه بود، اینکه در موضوع نوسازی قرار بود همان مسیری را برویم که غربیها رفتهاند، بنابراین با بررسی شیوههای سیاستگذاری کره میتوان به این نتیجه رسید که این کشور بر اساس مؤلفههای فرهنگی خود چه شیوهای را پیادهسازی کرده است. اما درعینحال میتوان از مدلهای پخش و توزیع ای که کره بهره گرفته است الگوبرداری کرد یا مدل وایرال و شیوههای درگیر کردن مخاطب همه جنبههایی است که در بحث سیاستهای کلان باید موردتوجه قرار گیرد.
در مواجه خانوادهها با این پدیده چه راهکارهایی را توصیه میکنید؟
بادین فکر: اینکه از طریق رسانهها مدام خانوادهها را از کی پاپ بترسانیم یعنی نگرانی خانوادهها در مواجه با تربیت فرزندانشان را دوچندان کنیم. تبعات این نگرانی و فشار های روحی قطعاً از طریق خانواده به فرزندان منتقل میشود حتی اگر این فشار مستقیم اعمال نشود نوع رفتار والدین این فشار را به فرزندان متحمل میکند.
برای مثال اگر پای درد و دل خانوادهها بنشینید از قطع ارتباط فرزندانشان میگویند اینکه به مرور عقاید مذهبیشان دچار تحول شده است حتی این فاصله عاطفی تا به آن رسیده که حتی فرزندان به خوابگاه پناه بردهاند و همین خانواده در ضمیمه همه این نابسامانیها از علاقه و هواداری فرزندشان به کی پاپ میگویند. این در حالی است که اگر به پیشینه خانواده بازگردیم به روابط والدین با هم و هزار دلیل و پیشزمینه خانوادگی به این نتیجه میرسیم که مشکل این نابهنجاریهای رفتاری منشأ موسیقی و یا طرفداری از یک نوع خاص موسیقی نیست بلکه کی پاپ در این شرایط بحرانی برای این کودک و یا نوجوان دریچهای بوده است که از دل این مشکلات به آن پناه ببرد. در حقیقت خانوادهها بهجای پیدا کردن مقصران اصلی نابسامانی رفتاری کودکانشان به دنبال مقصر فرضی است و به کی پاپ رسیده است.
حیدری: اگر فرزند به حد شدید طرفداری رسیده باشد، نباید بایکوت و سرکوب شود بلکه باید آهسته آرام آرام بچههای خود را آگاه سازند. آگاهسازی به این معنا نیست که بهیکباره به کودک خودمان بگوییم که این گروهها شیطانپرستاند یا فراماسونری هستند یا همجنسگرا هستند. شیوه آگاهسازی باید بر این اساس باشد که بچه را به این سمت هدایت کنیم که متن این گروه موسیقی را به همراه ویدئو جلوش بگذاریم و براش توضیح بدهیم همان چیزی که میشنویم همهچیز نیست. زمانی که با بچهها از زبان عقلانی و استدلال صحبت کنیم و با زبان درست و علمی حرف بزنیم کم کم بتی که در ذهنشان ساختهشده است، شکسته میشود. بنابراین اینکه نباید خانوادهها را بترسانیم، استدلال غلطی است، بلکه خانوادهها را باید آگاه کنیم و در پیوست با آن بچهها را آگاه کنیم.
خانواده نباید مسیری را پیش گیرند که از یکطرف فرزندانشان را به سمت هواداری از کی پاپ هول بدهند و از طرف دیگر نباید فرزندان را بایکوت کنیم. یعنی نه بایکوت کنیم و نه تا آن حد شرایط مساعدی را فراهم کنیم که بچهها به سمت این محصولات کشیده شوند. زمانی که فرزندشان به سمت این گروهها کشش پیدا کرد باید با ارائه جایگزینها و روشهای بسیاری میان کی پاپ و بچهها فاصله ایجاد کنیم. مثلاً نمونههایی از بسیاری از کودکانی وجود دارد که بهواسطه فیلیمو به سمت انیمه کشش پیدا کردهاند، وقتی این تمایل در حال شدت است، باید سریع سرگرمی دیگری را جایگزین آن کنیم، مثلاً پلتفرم خود را تغییر دهیم تا دسترسی به انیمه های کرهای کمتر شود. درعینحال نمیتوان کسانی که به کی پاپ متمایل شدهاند را یکشبِ از آنها دور کرد، این تغییر و فاصله باید کمکم رخ دهد.
پس شما هم موافقید نباید در مواجه با این پدیده شیوه سرکوب گرایانه را پیش گیریم؟
حیدری: من هم موافقم که در مواجه با این پدیده نباید سرکوب کنیم، از طرف دیگر باید آرامآرام زمینه طرفداری آن را کم کنیم اگر فرزندشان در شروع طرفداری است باید با یک سرگرمی دیگر زمینه ارتباط با این گروه را کم کنیم، مثلاً اگر ورزش دوست دارد یا هر سرگرمی دیگری باید این ارتباط را تعدیل دهیم.
عملکرد مدیران فرهنگی را در این زمینه چه طور ارزیابی میکنید؟
بادین فکر: در حقیقت مبادی رسمی که امروز تمام برنامههای خود را در جهت مبارزه با کی پاپ تعریف کرده است، خودش متهم است و در این جایگاه نمیتواند مطالبه گر مبارزه با کی پاپ باشد. چراکه همواره رویکرد مدیریت فرهنگی بهصورت دوگانه عمل کرده است. از یک طرف صداوسیما خودش مروج فرهنگ کره است و امروز ارگانهای فرهنگی ورود و ترویج فرهنگ کرهای از مسیر کی پاپ را بد تلقی میکنند. در حقیقت همین رویکردهای دوگانه مهمترین مشکل فرهنگی سیاسی جامعه ما محسوب میشود.
حیدری: ما در کشور عموما برای برخورد با پدیده های فرهنگی تلاش می کنیم تا به یکباره آن مسئله را جمع و حذف کنیم یعنی همان چیزی که در طب مدرن تجویز می شود، سرکوب نه درمان کردن. در بحث روانشناسی رسانه هم برای جذب نوجوانان و کودکان به سمت محصولات درست نباید آن ها را محصولات بدِ بد به سمت محصولات خوب برویم بلکه باید از بد و بدتر باید پله پله پایین بیایم تا به محصول خوب و درست برسیم. بنابراین نباید از بدتر به خوب تر پرواز کنیم.
مدیران فرهنگی در مواجه با این پدیده چگونه باید عمل کنند؟
بادین فکر: در توصیف کی پاپها باید محتاط بود، نباید بهصورت صفر و صدی با این پدیده یا هر پدیده فرهنگی مواجه شد. این ادبیات که کی پاپها هویت جنسی و فرهنگی جوانان ما را از بین برند نهتنها مشکل را مرتفع نمیکند، بلکه کنش بعدی بگیروببند را به دنبال دارد. برای مثال بستن تلگرام یا اینستاگرام چقدر توانسته در مواجه فرهنگی ما با پدیده اینستاگرام مؤثر باشد و کسانی که در امر مدیریت فرهنگی مروج این نوع نگاه بودهاند، باید در مقابل تبعات بعدی آن پاسخگو باشند.
ما در کشور نیاز به ایجاد یک صنعت رسانهای و فرهنگی در کشور داریم که مدل هاش موجود و گزارش اولیه آن تهیه شده و به دفتر فرهنگی مجلس نیز ارائه شده است. در این گزارش کل سیاست گزاری فرهنگی کره مورد کنکاش قرارگرفته است. سیری که کره طی کرده و توانسته برای محصولات فرهنگی خود هم بازار داخلی و هم بازار خارجی فراهم کند، فارغ از اینکه این پدیده با ما چه کرده است.
مدیران فرهنگی برای توجیه کمکاریهای خود در عرصه فرهنگی امروز دست به روی کی پاپ گذاشتهاند که این پدید امروز عامل انحراف جوانان و خانوادهها بوده است درحالیکه عامل اصلی تمام این انحرافات خود مدیران فرهنگیاند. مدیرانی که هیچ برنامه و سیاستی برای تفریح و سرگرمی جوانان مطابق با زمانه و دورهای که در آن زیست میکنند ندارد. بنابراین مدیران این نگرانی را نباید به خانوادهها تسری دهند اینکه خانواده تصور کنند، مهمترین عامل چالشهای امروز جوانان ما کی پاپها هستند. بنابراین خانواده نباید از پدیده کی پاپ بترسد و در عین حال این ترس را منتقل کند. باید با نوجوان همزیستی مشترک داشته باشند و خودشان راجع به این پدیده تحقیق کنند حتی همراه با فرزندشان کی پاپ گوش دهند و در یک کلام رابطه درستی با فرزندانشان برقرار کنند در مواجه با هر پدیده فرهنگی نباید فرزند خود را تنها ببیند و به والدین به چشم یک بیگانه نگاه کند درعینحال اگر درزمینه هواخواهی بهافراط رسیده است حتماً نیاز به مشاور است و ورود بیمحابای پدر و مادر به مسائل فرهنگی مشکلساز خواهد بود.
حیدری: منم موافقم که تلویزیون و پیوست آن شبکه های نمایش خانگی باید تغییر اساسی را در دستور کار خود قرار دهند. اگر چرخی در شهر بزنید خواهید دید که این پدیده تا کجا توانسته خودش را منتشر کند و چقدر در سبک پوشش نوجوانان و جوانان مؤثر بوده است و در این شرایط همچنان تلویزیون برمدار پخش فیلمهای کرهای و دامن زدن به زمینههای ترویجی فرهنگ کره حرکت میکند که باید تغییر مسیر دهد. رسانه ملی ابتدا باید پخش فیلمهای کرهای را کم و سپس جمع کند تا کمکم این موج کرهای ایجادشده در کشور فروکش کند. مسئولان داخلی باید در تولید آثار جایگزین برنامهریزی دقیق و فوری را اجرا کنند. چرا کارهایی مانند پهلوان پوریاهایی که امروز طرفداران زیادی پیدا کرده است را افزایش نمی دهیم. محصولاتی که امروز کمبودشان به شدت احساس می شود.
بنابراین یکی از مهمترین پیشزمینههای گرایش جوانان به محصولات فرهنگی خارجی دستخالی تولیدات داخلی است!
بادین فکر: این رویکرد تنها به مسئله کی پاپ محدود نمیشود، سه، چهار دهه است که در برخورد با پدیدههای فرهنگی تنها یک شیوه را به کار گرفتهایم و تجربه نشان داده است که در همه آنها شکستخوردهایم از موسیقیهای لسآنجلسی گرفته که یک عمر آنها را تقبیح کردیم و زیرزمینی رشد کردهاند آن رویکردی که به دنبال حذف سبد مصرفی است بیآنکه جایگزینی برای آن تدارک نمیبیند، شکستخورده است و حمایت امروز ما از کی پاپها به دلیل علاقه ما نسبت به فرهنگ کره نیست اما در عین حال این محصول در مقایسه با سایر محصولات مانند پاپ برای جوانان ایرانی انگیزه و شور به ارمغان میآورد.
حیدری: این حرف اشتباه است که چون سبد مصرف کودکانمان خالی است باید به محصولاتی مانند کی پاپ تن دهیم. اگر جایگزین این محصول فرهنگی را در رسانه نباشد در گزینههای دیگر میتوان جایگزین خوبی پیدا کرد. شرایط امروز ما یک شرایط جنگی است نمیتوانیم بگوییم که بزنیم همه را بکشیم تا همهچیز تمام شود. بنابراین این نوع استدلال غلط است که وقتی نیست چه کنیم ازنظر روانشناسی غلط است. در عین حال نباید این کالای فرهنگی را بهیکباره حذف کنیم.
هانیه شجاعی زند