سرویس موسیقی هنرآنلاین: ممتازترین چهره تاریخ موسیقی معاصر ایران را هنرمندی نمیداند بهجز محمدرضا لطفی. خود از بزرگان موسیقی ایرانزمین بوده و هست، اما تأثیر عمیق و شگرفِ بنیانگذار چاووش را انکارناپذیر و تکرارناشدنی میداند. ارشد تهماسبی، نوازنده و آهنگسازی برجسته بوده که سالهای سال همراه با بزرگانی چون محمدرضا لطفی و حسین علیزاده به خلق آثاری جاودان در چاووشها و اجرای کنسرتهایی خاطرهانگیز پرداخت.
"بی تو آری غزل سایه ندارد لطفی"؛ شاید وقتی هوشنگ ابتهاج در وصف یار دیرین میسرود، نیک میدانست دیگر موسیقیدانی چون او پای بر عرصه گیتی نخواهد گذاشت. ارشد تهماسبی نیز با سایه همنظر است و محمدرضا لطفی را بیتکرار میداند.
ارشد تهماسبی بیست و هشتمین روز از دیماه، شصت و سومین سالروز تولدش را جشن گرفت. به بهانه زادروزش با او به گفتوگو نشستیم؛ از روزی گفت که مردی ناشناس با جعبه سازی در دست به منزل پدری او آمد و مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر داد، از روزهایی گفت که بار سفر بست و به تهران آمد تا شاید از محضر استادی چون محمدرضا لطفی بهره ببرد و از روزگاری گفت که موسیقی دیگر از دل برنمیآید و جوشش، جای خود را به کوشش داده است. جانمایه گفتوگو با ارشد تهماسبی را از نظر میگذرانید.
ورود شما به عرصه موسیقی، چگونه و تحت تأثیر چه فرد یا افرادی رقم خورد؟
دوران کودکی من در سنندج به تماشای محافل موسیقی در منزل پدری گذشت، اما بهطور ویژه، مردی با یک جعبه ساز در دست، سرنوشت مرا برای همیشه تغییر داد. او شبی همراه با یکی از اقوام به منزل ما آمد، نشست و ساز زد؛ سازی که مرا شیفته خود کرد. مرد ناشناس، محمدرضا لطفی بود که بعدها ارادت بسیاری به او پیدا کردم و همچنان نیز خود را شاگرد مکتب لطفی میدانم.
چند سال پیش کتاب "پهلوان تار" درباره محمدرضا لطفی به قلم شما منتشر شد. چرا محمدرضا لطفی در میان موسیقیدانان معاصر ایران برای شما چنین متمایز و برجسته است؟
محمدرضا لطفی را شاخصترین و برجستهترین چهره تاریخ موسیقی معاصر ایران میدانم. او نقشی ماندگار در احیا و پیشبرد موسیقی ایرانزمین ایفا کرد. مقالات متعددی درباره استاد لطفی نوشتهام و سعی کردهام بهصورت جزئی و دقیق، عملکرد و تأثیرگذاری او را از زوایای متفاوت بررسی کنم؛ مقالاتی که در قالب کتاب "پهلوان تار" منتشر شد. متأسفانه به دلیل مشغله فراوان استاد لطفی نتوانستم جلسات متعدد و مستمری از محضر او استفاده کنم. درواقع نمیتوانم خود را شاگرد محمدرضا لطفی بدانم، اما همانطور که پیشتر گفتم شاگرد مکتب او بودهام. البته بسیار تلاش کردم در کلاسهای استاد لطفی شرکت کنم، حتی برای اخذ مدرک دیپلم راهی تهران شدم و به منزل او در نزدیکی پیچ شمیران رفتم، ولی تلمذ من نزد استاد لطفی به یک یا دو جلسه ختم شد. او درگیر فعالیت در رادیو و تلویزیون و البته تأسیس گروه چاووش بود، به همین دلیل فرصتی برای تدریس نداشت. مقدمات موسیقی را در همدان نزد استادان کاظم لباسی و سیاوش دیهیمی فرا گرفتم. شیفته یادگیری بودم. وقتی دیدم امکان بهرهگیری از محضر استاد لطفی را ندارم، به همدان برگشتم و نزد استاد هوشنگ ظریف رفتم. بعد از پایان امتحانات به سربازی رفتم. ورود به دانشکده هنرهای زیبا مصادف با روزهای انقلاب بود.
چگونه راه شما بار دیگر با محمدرضا لطفی تلاقی کرد و در گروه چاووش با او به همکاری پرداختید؟
استاد لطفی در سالهای نخستین پس از انقلاب به ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رسید، اما فقط دانشجویان سالهای سوم و چهارم امکان حضور در کلاسهای او را داشتند. استاد حسین علیزاده به من و دیگر دانشجویان سالهای اول و دوم درس میداد. وقوع انقلاب فرهنگی اجازه نداد در دانشگاه نیز از محضر استاد لطفی بهره ببرم، اما در ادامه به عضویت گروه چاووش درآمدم و همکاریهای خاطرهانگیزی با گروههای شیدا و عارف داشتم. هرچند بهصورت مستقیم و مستمر، مدت اندکی شاگرد استاد لطفی و علیزاده بودم، اما در مکتب آنها بسیار آموختم. البته در روزگار همکاری با چاووش، من و تنی چند از اعضا ازجمله آقایان بهروزینیا، متبسم و درخشانی به پیشنهاد استاد لطفی، هرازگاهی به منزل او میرفتیم و ردیفنوازی میکردیم.
موسیقی ایران بهویژه موسیقی سنتی را در حال حاضر چگونه میبینید؟ چرا دیگر همکاریهای درخشانی بین اهالی موسیقی و خلق آثار ماندگاری چون ساختههای محمدرضا لطفی رقم نمیخورد؟
ابتدا باید بپذیریم هر نسلی، روحیات، دغدغهها و زبان مخصوص به خود را دارد و البته تمام نسلها با انتقاداتی از سوی نسلهای پیش از خود مواجه بودهاند. نمیتوان توقع داشت جوانها مانند پیشینیان خود فکر کنند، بهویژه در روزگار کنونی که تغییر نسلها با فاصله زمانی کمتر رخ میدهد. متأسفانه اتفاقات گوناگونی ازجمله ورود فضای مجازی به زندگی مردم مخصوصاً نسل جوان، سبب جدایی ما از خاستگاه اصلی موسیقی ایران شده است. وقتی محمدرضا لطفی را برجستهترین موسیقیدان تاریخ موسیقی معاصر ایران مینامم، اثرگذاری او را بهصورت خاص در نظر دارم؛ اثرگذاری همراه با نوآوری و در عین حال وفاداری به اصالت. البته نسل کنونی در هیاهوی سبکهای جدید، متنوع و عمدتاً غربی گرفتار آمده و در این فضا، موسیقی اصیل ایرانی نیز دچار فترت شده است.
چه اتفاقاتی را در شکلگیری فضای کنونی مؤثر میدانید؟
به فضای مجازی اشاره کردم؛ فضایی که انسانها را به طرز عجیب، عمیق و عظیمی در بر گرفته است. این فضا سبب شده بسیاری از افراد، موسیقی را صرفاً ابزار و دستاویزی برای کسب شهرت و ثروت قرار دهند. از سوی دیگر نسل کنونی برخلاف نسلهای گذشته، کمتر به ریاضت و تمرینهای سخت و طاقتفرسا تن میدهد. البته نکته مهمتر را کوششِ تمام و جای خالی جوشش میدانم. اگر آثار محمدرضا لطفی بعد از گذشت دههها همچنان طراوت و شادابی خود را حفظ کرده و مخاطب را همراه و درگیر میکند سبب؛ جوشش موسیقی از دل است. لطفی و دیگر موسیقیدانهای همنسل او به معنای واقعی ریاضت کشیدند و از طرفی صرف ساخت قطعه، تولید آلبوم یا اجرای کنسرت برای آنها اهمیت و اولویتی نداشت. آنها فقط زمانی ساز در دست میگرفتند، قطعه ضبط میکردند یا به روی صحنه میرفتند که نوایی از دلشان برمیآمد. متأسفانه باید بگویم در حال حاضر چنین رفتار و نگرشی را در میان جوانان نمیبینم. اگر بخواهم مثال بزنم، میتوانم به روزگاری اشاره کنم که از شهری به شهر دیگر آمدم تا بتوانم از محضر استادی چون محمدرضا لطفی استفاده کنم. اگر بعد از گذشت سه، چهار دهه همچنان از آلبومهای چاووش صحبت و از آنها بهعنوان آثاری جاودان نام برده میشود، به دلیل جوششی است که البته با کوشش فراوان همراه بود. معنای صحبت من این نیست که نسل گذشته هیچ کوششی نداشت و صرفاً قطعاتی جوششی خلق میکرد. ما فقط برای تولید یکی از آلبومهای چاووش به مدت شش ماه، شبانهروز تمرین کردیم، اما متأسفانه در حال حاضر کمتر نمونهای را میتوان یافت که چنین زمانی برای تولید یک آلبوم صرف شده باشد.
برخی شرایط اقتصادی را یکی از دلایل عمده و تأثیرگذار در اوضاع فعلی موسیقی ایران میدانند. تا چه اندازه با این گزاره موافق هستید؟
طبیعتاً شرایط اقتصادی و مالی مردم ازجمله موسیقیدانان در گذشته متفاوت بود. ما دغدغههای فراوانِ امروز را نداشته و تمام تمرکز خود را روی موسیقی میگذاشتیم. البته نباید فراموش کنیم نوع نگاه ما به زندگی نیز تفاوتهای بسیاری داشت. ما به خرید خانه و اتومبیل گرانقیمت فکر نمیکردیم، اما امروز بسیاری میخواهند خیلی زود به خانه و اتومبیل آنچنانی دست پیدا کنند. در چنین شرایطی نمیتوان توقع تولید آثاری تأثیرگذار و ماندگار را داشت، درحالیکه میبینیم قطعات ساختهشده به دست محمدرضا لطفی هنوز هم شنیدنی هستند و بهطور حتم تا سالهای سال، تازه خواهند ماند.