سرویس موسیقی هنرآنلاین: آلبوم "همیشه لحظه باران..." به آهنگسازی بهنام ابوالقاسم، خوانندگی پوریا اخواص و ترانهسرایی علیرضا کلیایی در اولین روزهای ماه دی منتشر شد. این آلبوم اولین اثر مستقل ابوالقاسم در مسند آهنگساز است
ابوالقاسم که "همیشه لحظه باران..." اولین اثر مستقل او در مسند آهنگساز است در مورد شکلگیری این پروژه به خبرنگار هنرآنلاین گفت: این پروژه در ذهن من با یک تصویر آغاز شد که تصمیم گرفتم برای آن موسیقی بسازم، تصویر دختری ۲۷-۲۶ ساله که در پاییز در خیابان کریمخان زندِ تهران قدم میزد. آن دختر جوان برای من تصویر نسلی بود که به رفتنها و نرسیدنها، نداشتنها و ناکامیها عادت داشت و من میخواستم برای او که در پاییز تهرانِ آلوده، در خیابان کریمخان قدم میزند، موسیقیای بسازم تا با شنیدن آن در پالتوی خود بپیچد و با گامهایی محکمتر قدم بزند. آن چیزی که مدنظرم بود، موسیقیای بود که آدمهای ناکام با گوش دادن به آن احساس کنند کسی در گوششان میگوید همهچیز درست میشود.
آهنگساز و نوازنده پیانو افزود: این تصویر باعث آشنایی من با علیرضا کلیایی شد. بعد از مدتی که با هم صحبت کردیم، به نتیجه رسیدیم که کسی جز پوریا اخواص نمیتواند از عهده این اثر بربیاید. واقعیت این است که حتی اگر پوریا صدای زیبا و این تکنیک عالی را نیز نداشت، باز هم ایشان انتخاب من بود به این دلیل که انسان درستی است و رفیق، همراه و درجه یک است.
ابوالقاسم ادامه داد: به نظر من تمام عوامل این آلبوم، چیزی از بیزینس نمیدانیم؛ مقدار بسیار کمی از حالی که همیشه آن را دوست داشتهایم در درونمان وجود دارد و درگیر زندگی مارکتی نشدهایم. به همین دلیل آلبوم "همیشه لحظه باران..." برای من بیش از آن که موسیقی باشد، رفاقت است.
او تأکید کرد: این آلبوم یک کار سفارشی نیست. اساس شکلگیری آن بر همفکری بود و در نتیجه دست من بازتر بود. ما آوازی داشتیم که پوریا بار اول به یک شکل و بار دوم به شکل دیگری آن را اجرا کرد و من کلمه به کلمه بر اساس همان شکل دیگر، یک قطعه نوشتم. در این اثر نباید پوریا اخواص را بهعنوان خواننده میدیدم بلکه باید روایتگری را تصور میکردم که در حال روایت است و میخواهم قصهاش را به تصویر بکشم. من این قطعه را سه مرتبه نوشتم و پاک کردم و درنهایت آنچه مرا به وجد آورد، مدل خواندن پوریا بود. او در آواز ذاتی مختص به خود و در آوازخوانی تکنیکی منحصربهفرد دارد. قطعه "آینه" بهعنوان قطعه اول، نمایانگر تمام مسیری است که در طول آلبوم علیرضا کلیایی در شعر، پوریا اخواص در آواز و من در آهنگسازی طی کردهایم و شنیدن آن بهمثابه شنیدن تمام آلبوم است.
این آهنگساز درباره ریسک تولید مجموعهای بههمپیوسته توضیح داد: من این را ریسک نمیدانم. در حقیقت من ریسک کنم بلکه خودم را زندگی میکنم و به شنیده شدن از سوی صد هزار نفر فکر نمیکنم هرچند فرمول آن را هم بلدم، اما هدفم نیست. هدف من ایجاد امکان صحبت کردن از حرفهایی بود که در گلویمان مانده است. ما در طول مسیر هنریمان، حرفهایی داشتیم که چون شرایط گفتنش اعم از مالی و غیرمالی پیدا نمیشد در گلویمان مانده بود. زندگی من بر این اساس بنا شده است. اگر آلبوم "همیشه لحظه باران..." را صد نفر شنیدند عالی است، اگر هزار نفر شنیدند عالیتر و اگر ده هزار نفر، بسیار عالی است اما اگر آن را پنجاه میلیون نفر شنیدند به خودم شک میکنم چون اگر پنجاه میلیون نفر حرفم را بفهمند، حتماً حرفم مشکلی دارد.
این آهنگساز در پایان گفت: آلبوم "همیشه لحظه باران..." مولتیژانر است. در آن هم موسیقی مینیمال، هم آنچه بهعنوان موسیقی ارکسترال ایرانی میشناسیم و هم آنچه در فرمت بینالمللی نه ایرانی بهعنوان پاپ شناخته میشنود، هم فضای جَز، هم موسیقی باروک و... در آن شنیده میشود. من در این آلبوم بچهها را بسیار اذیت کردم تا جایی که از میان شعرهایی که علیرضا کلیایی پیش از این سروده بود، تنها دو شعر را نگه داشتم و پنج شعر دیگر را ایشان دوباره سرود. این کار را با خودم هم کردم. قطعاتی بود که نتیجه نهاییاش چیزی متفاوت با آنچه شد که در ابتدا بود. پوریا اخواص را هم اذیت کردم. من بر اساس شعر پیش میرفتم و منتظر میماندم تا ببینم در کدام سرزمین پا میگذارم و بر اساس مختصات جایی که فرود آمده بود، موسیقی را میساختم. به اعتقاد من قالبی وجود نداشت که شعر میبایست خود را شبیه آن کند بلکه موسیقی من بود که باید شبیه قالب شعر میشد. فضای مولتیژانر اینگونه شکل گرفت و پل ارتباطی آن، پوریا اخواص بود که پلی میان ژانرهای گوناگون بود. ایشان کاری را که بلد بود به بهترین شکل انجام داد و فضای زیر آن مرتب تغییر میکرد.