سرویس موسیقی هنرآنلاین: "تعداد کمی از هنرمندان معاصر توانستهاند با مهارت خود با ایرانیان نسلهای مختلف همانند محمدرضا شجریان ارتباط برقرار کنند. او در ظاهر خوانندهای مانند صدها هنرمند آوازی در سراسر جهان است که آلبوم منتشر میکنند، کنسرت اجرا میکنند و مخاطبان خود را سرگرم میکنند. اما میراث متعالی شجریان در طول شش دهه فعالیت هنری در بالاترین سطح، او را به یک نماد خاصتر از یک هنرمند معمولی با مهارتهای محدود تبدیل کرده است. "
این تعریفی است که آسیا تایمز در مفقدان محمدرضا شجریان منتشر کرد. همانگونه که نیویورک تایمز، لو موند، رویترز، انپیآر، گاردین، سیانان، آسوشیتدپرس، بلومبرگ، اسکیامپی، ژورنال گلوبال و صدها رسانه تصویری، شنیداری و مکتوب جهانی در فقدان این نماد هنر ایران منتشر کردند.
این رسانهها با اشاره به سهم شجریان در موسیقی کلاسیک و ارج نهادن به زبان فارسی، به نقش او در میراث جهانی و جوایزی که یونسکو به او اهدا کرد و قرار گرفتن نام این نماد آواز ایرانی در میان 50 صدای برتر جهان پرداختند. این رسانههای بینالمللی هرکدام در منوگرافهایی که از شجریان منتشر کردند زوایایی از شخصیت او را به مخاطبان خود شناساندن، اتفاقی که کمتر برای هنرمندان ایرانی در رسانههای بینالمللی اتفاق افتاده است.
مجله آلمانی زنیت نیز درواکنش به درگذشت محمدرضا شجریان بخشی از مصاحبهای که در سال 2011 با این موسیقیدان ایرانی داشته باز نشر داده که در ادامه بخشیهایی از آن را مرور میکنیم:
موسیقی کلاسیک ایرانی را چگونه توصیف میکنید؟
موسیقی ایرانی مانند زبانی است که از کلمات و جملات تشکیل شده باشد و ما با آن ارتباط برقرار میکنیم. موسیقیای که من کار میکنم از نقوش و عناصری تشکیل شده است که باید آنها را به خاطر بسپارم و سپس میتوانم آنها را به دلخواه تنظیم کنم. این واقعاً مانند زبانی است که هم اکنون از آن استفاده میکنم. ما به جای نت، مقام داریم که از چهار یا پنج نقوش تشکیل شده است.
خیلی ساده است؟
بله، اما در عین حال جمله باید تمام شود. هزاران سال است که به این شکل با موسیقی ایرانی بازی میشود.
آیا پایبندی دقیق به سنتهای قدیمی، شما را محدود نمیکند؟
نه، من نمیتوانم فقط یک کلمه یا هر عنصر از اشعار قدیمی را تغییر دهم زیرا این کل قضیه را تحریف میکند. موسیقی و زبان سزاوار احترام ما هستند زیرا آنها افکار اجداد ما را منتقل میکنند و ما فقط میتوانیم آن را بازتاب دهیم.
لطفاً یک نمونه کوچک به ما بدهید.
در اینجا بیتی از حافظ، شاعر بزرگ که درباره عشق گفته است را یادآور میشوم: "عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید" من این شعر را طوری خواندم که حافظ میخواهد به ما بگوید که ما باید از عشق مراقبت کنیم زیرا جهان از قبل راه خود را طی میکند و ما تنها کسی هستیم که میتواند عشق را احساس کند. احساسی که ما را در مسیرمان راهنمایی میکند.
نگران نیستید که این سنتها فراموش شود؟
من خیلی نگران بودم اما دیگر نه. من در ایران زندگی میکنم و الان 70 دانشجو دارم، بعضی از آنها آنقدر خوب هستند که واقعاً جای نگرانی نیست.