سرویس موسیقی هنرآنلاین: علی مغازهای پژوهشگر موسیقی و دبیر فستیوال موسیقی نواحی و آیینی ایران (آینهدار) که امسال هفتمین دوره خود را جشن میگیرد، درباره فستیوال، شرایط برگزاری آن و همچنین برخی مشکلات موجود با هنرآنلاین گفتوگو کرد. توضیح این که دوره قبلی این رویداد سال گذشته از 20 تا 22 آذر با تمرکز بر موسیقی نواحی ترکمنصحرا، شمال خراسان و جنوب البرز برگزار شد و 24 آذر با برگزاری مراسم اختتامیه در تالار وحدت بهطور رسمی به کار خود پایان داد.
آقای مغازهای، هفتمین دوره فستیوال موسیقی آینهدار این روزها در چه مرحلهای است؟
ما در حال حاضر مثل هر سال داریم تحقیقات و انتخاب هنرمندان را با همان شکل و کیفیت سابق انجام میدهیم. با توجه به این که فستیوال قرار است در فصل پاییز برگزار شود، ما باید طبق پروتکلهای روز پیش برویم. ممکن است آن زمان پروتکلها به سمت دیگری برود و حتی برنامهها لغو شود. فعلاً داریم کارهای بخش تحقیقات و پیشتولیدمان را مثل هر سال ادامه میدهیم تا ببینیم اوضاع در فصل پاییز چطور پیش میرود. پروژه ما یک پروژه مدون از پیشتعیینشده است که هر سال یک منطقهای را پوشش بدهد.
شما در سالهای گذشته معمولاً خودتان برای تحقیقات بیشتر به مناطق مختلف سفر کرده و با هنرمندان از نزدیک دیدار میکردید. آیا امسال با توجه به شرایطی که برایتان بابت بیماری پیش آمده است باز هم به مناطق مدنظر سفر میکنید؟
خوشبختانه من پیش از این که بحث فستیوال آینهدار مطرح شود یک سری سفرها داشتم و به همین خاطر نسبت به تمام این مناطق یک شناخت اولیهای دارم، اما انتخابها معمولاً مبتنی بر دیدارهای حضوری است. در حال حاضر قصد ما این است که از نیمه دوم تیرماه با رعایت نکات بهداشتی این اتفاقها را نهایی کنیم و دعوتها را انجام بدهیم. ما میخواهیم این اتفاق با رعایت تمام اصول بهداشتی صورت بگیرد. اگر هر سال دعوتهای ما به وسایل نقلیه عمومی معطوف میشد، شاید امسال برای این مسئله یک سری تدبیر در نظر بگیریم که مبادا افراد در معرض بیماری قرار بگیرند.
جشنواره ملی موسیقی جوان رویهای تازه را پیش گرفته و قرار است بهصورت مجازی برگزار شود. شما به این بخش هم فکر کردهاید که در صورت فراهم نبودن شرایط، فستیوال امسال را بهصورت مجازی برگزار کنید؟
ما به این گزینه هم فکر کردهایم ولی تصمیم نهایی معطوف به این میشود که ببینیم روز برگزاری فستیوال در چه شرایطی هستیم. در ذهن ما این شکل گرفته که تا آن زمان شرایط بهبود پیدا میکند و ما با رعایت اصول بهداشتی میتوانیم فستیوال موسیقی نواحی آینهدار را حضوری برگزار کنیم. در هر صورت نسبت به هر اتفاقی که بیفتد انعطاف نشان خواهیم داد.
روال انتخاب هنرمندان موسیقی نواحی در فستیوال آینهدار طبق سالهای گذشته است؟
بله، کاملاً مطابق همان اصول و روشی است که ما در سالهای گذشته داشتیم. ما با شناختی که از قبل نسبت به آنها پیدا میکنیم به دیدارشان میرویم و شناخت ما در پروسه دیدار تکمیل میشود و درنهایت از بین آنها یک عده انتخاب و دعوت میشوند. ما با بضاعت موجود کار میکنیم و اگر هنرمندی بود که توانایی کمتری برای آمدن به تهران داشت، برای او تمهیدات بیشتری در نظر میگیریم. ما دقیقاً مورد به مورد برای هنرمندان تمهیدات لازم را اندیشیدهایم.
همیشه نسبت به چنین فستیوالهایی این انتقاد وجود داشته که آیا بهتر نیست در مناطق مختلف برگزار شوند؟
این کار جوابگو نیست چون فستیوال در آن مناطق مخاطب زیادی ندارد. من شخصاً با برگزاری فستیوال در مناطق مختلف مخالف هستم. ما صورت قضیه را میبینیم و فکر میکنیم با این کار مثلاً اداره ارشاد استانها هم فعال میشوند. درواقع این ظاهر قضیه است ولی مخاطبان در آن مناطق، مخاطبان خاص نیستند. ما فکر میکنیم این موسیقیها دارند کارکرد و نقش خودشان را در زیست امروزی اجتماع از دست میدهند. از سر نگرانی مایل هستیم که برخی از این آثار ضبط شود و برخی از آنها در معرض دید هنرمندان مختلف قرار بگیرد. تقریباً بیش از نیمی از هنرمندان یا در تهران ساکن هستند یا در تهران رفت و آمد میکنند. مسئله بعدی این است که تمام امکانات بهحق یا ناحق در تهران است و دانشگاهها هم در تهران هستند. برگزاری فستیوال موسیقی نواحی آینهدار در تهران به خاطر این است که هم ثبت درستی از آثار انجام شود و هم مخاطب حرفهای بیننده فستیوال باشد. مخاطبان عام آن مناطق اگر دغدغه داشتند این هنر از بین نمیرفت. لابد کارکرد این هنر به دلیل تغییرات سبک زندگی یا از بین رفته و یا در حال از بین رفتن است. این اتفاق هم فقط مربوط به کشور ما نیست. مثلاً موسیقی سرخپوستی و یا موسیقی آفریقایی هم منسوخ شدهاند و الآن فقط یک کپی ضعیف و کمرنگ از آنها وجود دارد. متأسفانه این آفت در موسیقی بسیاری از مناطق کشورمان مشاهده میشود. مثلاً هنرمندان با پوشیدن لباس محلی قدیمی روی استیج میروند ولی ترکیب سازبندی آنها مطابق با موسیقی سنتی دستگاهی شده است. حتی سازهای غیر مرتبط با آن فرهنگ وارد این حوزهها شده است ولی متأسفانه اسم آن را هنوز موسیقی اقوام میگذارند. درواقع این یک بازسازی از آن موسیقی است. بعضیها از جمله مدیران دولتی و کسانی که دنبال کننده جشنوارههای دولتی هستند اعتقاد دارند همین هم غنیمت است. به نظرم این یک آفت است چون به معنای پذیرش ناتوانی و از میان رفتن تمامی ارزشها است. حالا این ارزشها خواهناخواه به خاطر تغییر زمانه عوض خواهد شد. ما مثل همه کارمان در ایران، این کار را هم دیر شروع کردیم.
اخیراً اعلام شد سالنهای سینما، تئاتر و موسیقی مشروط به رعایت دستورالعملهای بهداشتی با استفاده از حداکثر 50 درصد ظرفیت از اول تیرماه مجاز به بازگشایی هستند. شما چه نظری دارید؟
معتقدم این قانون برای فستیوال آینهدار تأثیر آنچنانی ندارد. ما از این فستیوال کسب درآمد نمیکنیم. اگر هم بلیتفروشی دارد به خاطر این است که مخاطبان خاصتر بیایند، وگرنه قیمت بلیت آن ناچیز است. گاهی خودمان بلیتها را میخریم و به دوستان علاقهمند هدیه میکنیم. بنابراین این قانون برای ما تأثیری ندارد ولی برای تهیهکنندگانی که از فروش بلیت کسب درآمد میکردند تأثیرگذار خواهد بود چون با این قانون درآمدشان نصف میشود. به همین خاطر مجبور هستند که قیمت بلیتها را گرانتر کنند تا آن نصف شدن درآمد جبران شود. درنتیجه با قدرت خرید کم مخاطبان ممکن است صندلی سالنها خالی بماند و یا مخاطبان غیر مرتبطی که فقط به فکر سرگرم شدن هستند سالنها را پُر کنند. مخاطبانی که وسط اجرا تخمه میخورند. اینها مخاطب موسیقی نیستند. مخاطب موسیقی باید شنونده خوبی باشد. موسیقیهای صحنهای امروز ایران که فعلاً میتوانیم آن در تحت واژه پاپ بنامیم، همه چیز را خراب کرده و واپسروی شنیدن در ایران اتفاق افتاده است. یک آفت در جهان وجود دارد که موسیقیها به سمتی رفتهاند که بیشتر جنبه پُر کردن اوقات فراغت مخاطب را دارند. این آفت در ایران به شکل سطحی و مبتذل دارد پیش میرود.
آقای مغازهای، از این بحث بگذریم، گویا شما مدتی کسالت داشتید، درباره بیماریتان بگویید.
من سال گذشته از مراسم ترحیم استاد حسین اصلانی یکی از بزرگان موسیقی گیلان برمیگشتم که به خاطر خستگی زیاد حادثهای برای من رخ داد که نزدیک 20 میلیون تومان برای من هزینه در برداشت.
مگر بیمه نیستید؟
خیر بیمه ندارم.
چرا؟
من تا حدود سال 82 بیمه هنرمندان و نویسندگان داشتم و چند سال سهم بیمه خودم را پرداخت کردم، اما در مقطعی به دلیل مشکلات مالی سه ماه پرداخت من عقب افتاد و در همان زمان خیلی ساده و قاطعانه بیمهام را باطل کردند. حالا اگر بخواهم بیمه داشته باشم باید همان مسیر کاغذبازی و دوندگی را برای بار دیگر طی کنم که نه وقت دارم و نه حوصله، ضمن این که معتقدم این رویه عادلانه و منصفانه نیست.
چه رویهای دارد؟
باید مسئلهای را درباره بیمه هنرمندان بگویم. به نظرم هر کسی بیمه میشود دارای شمول بیمهای است. نباید وقتی به هر دلیل توان پرداخت سهم سرانه خود و خانواده خود را نداشت قرارداد بیمهاش باطل و بیمه او قطع شود. درست این است که اگر هنرمند یا نویسندهای سهم بیمه خود را پرداخت نکرد او را جریمه کنید نه این که بیمه او را قطع کنید. یکی از مشکلاتی که بیمه هنرمندان دارد این است که دولت نصف درصد بیمه را پذیرفته ولی آن نصف دیگر برای یک هنرمندی که چند سر عائله دارد، عدد بسیار بزرگی است. برخی از هنرمندان موسیقی نواحی آنقدر دستتنگ هستند که پرداخت همان نصف بیمه هم برایشان دشوار است. ایکاش مکانیسمی برای این مسئله طراحی شود که از طرف یک جای دیگر آن نصف بیمه هم پرداخت شود. طبق خبری که آقای سید حسین سیدزاده مدیرعامل صندوق اعتباری هنر در بیستم اردیبهشتماه اعلام کردند، دولت برای پرداخت سهم بیمه 35 هزار عضو باید 35 میلیارد تومان پول بپردازد. به نظر میآید این یک رقم چشمگیر است ولی شاید بتوانند از یک محل دیگری این مبلغ را تأمین کنند. اگر توان پرداخت بیمه همه هنرمندان را ندارند، حداقل بیمه برخی از آنها را پرداخت کنند. واقعاً بعضی از افراد حقشان است که دولت بیمه آنها را بهطور کامل پرداخت کند. از وقتی که طرح پرداخت سه ماهه بیمه هنرمندان که در حضور آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور تصویب شد مطرح شده، ما فقط حرف آن را شنیدهایم و اصلاً طرح عملیاتی نشده است. الآن چند روز دیگر که خردادماه تمام شود طبق قانون بیمه، قرارداد بیمهای این افراد ابطال میشود و دوباره از نو باید بروند آزمایش بدهند. این یک چرخه باطلی است که ما باید طی کنیم. البته این هفته اطلاعیهای از سوی صندوق اعتباری هنر مبنی بر پرداخت سه ماهه اول بیمهها صادر شد اما این متن دارای ابهاماتی است و هنوز شکل جدی به خود نگرفته و باید منتظر زمان ماند و سپس قضاوت کرد.