سرویس موسیقی هنرآنلاین: موسیقی راک در ابعاد جهانی، پس از شکلگیری و ظهور همواره حکم یک نیروی محرک را برای جنبشهای فرهنگی و سیاسی داشت و منجر به پدید آمدن خردهفرهنگهایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپیها شد. بدون شک این یکی از مهمترین دلایل برای ممانعت از رشد و پیشرفت موسیقی راک در ایران بوده است.
با این همه موسیقی راک در ایران، از اواخر دهه چهل خورشیدی و با ظهور خوانندگانی مانند کوروش یغمایی، فرهاد مهراد، فریدون فروغی و حبیب محبیان رواج پیدا کرد، هرچند پس از انقلاب فرهنگی فعالیت رسمی این شکل از موسیقی کمرنگتر و کمرنگتر شد. بیش از دو دهه بعد و در اوایل دهه 1380، توجه برخی جوانان ایرانی به این نوع موسیقی و زیرشاخههایش بیش از پیش شدت گرفت. گروههای زیادی در این زمینه تشکیل شدند و کنسرتهایی هم با مجوز رسمی برگزار شد، با این حال در این سالها همچنان بسیاری از خوانندگان و گروهها به فعالیتهای زیرزمینی مشغول بودهاند.
پاپ راک بهعنوان یکی از عمدهترین شاخههای موسیقی در سایه علاقهمندی نوجوانان و جوانان ایرانی در سالهای اخیر تا اندازهای توانست جای خالی راک ایرانی را پر کند، اما واقعیت این است که همچنان، افراد بسیاری هستند که تمام هم و غمشان، پرداختن به موسیقی راک است، اما به دلایل گوناگون، فرصتهای مناسبی برای عرضه اندام در فضای موسیقی ایران را پیدا نمیکنند. در این بین، سودجویی برخی افراد و شیطنت برخی از ناپختگان این رشته کار را خرابتر کرده و به جایی رسانده که این ژانر از موسیقی مدتی است از سالنهای موسیقی در کشورمان رخت بسته است.
در این گزارش، نظر چهار چهره فعال در زمینه موسیقی راک در ایران را مورد توجه قرار دادهایم تا بیش از پیش با تکیه بر فضای فعالیتی آنها درباره شرایط حاکم بر اینگونه مهجور موسیقیایی آشنا شویم.
افراد سودجویی هستند که اتفاقات تازه را به بیراهه میکشانند
فرشاد رمضانی آهنگساز، نوازنده و خواننده درباره این ژانر میگوید: اگر فضا بازتر شود در این زمینهها بچههای بسیار نخبه و بااستعدادی بیرون میآیند که آن موقع باید یک عده از سوپراستارهای امروز بنشینند برای آنها دست بزنند. اگر فضا باز شود هر کس بهاندازه توانایی و خلاقیت خودش میتواند برای مخاطب جذاب باشد. من همیشه میگویم هر کس میتواند نان و ماست خودش را بخورد. بهاندازه همه مخاطب و سلیقه وجود دارد و قرار نیست کسی جای کسی را تنگ کند.
او ادامه میدهد: من میگویم فضا باید باز شود تا ما به آن تعریف اصلی برسیم، وگرنه موسیقی راک مثل یک آب راکدی است که یک گوشه برای خودش ایستاده و بعد از چند وقت میگندد، اما آن آب اگر به جریان بیفتد میتواند در ردپایی که از خودش بجا میگذارد برای یک سری جوانهها مفید باشد. تا چه زمانی میخواهیم اجازه بدهیم که فقط یک تعداد مشخص تعریفشدهای کار کنند؟ من اسم آنها را کسبه اهل موسیقی گذاشتهام چون هنری وجود ندارد و موسیقی آنها اکثراً کپی است. آنها بعد از انتشار هر آهنگ به اسکناسهایی فکر میکنند که قرار است به جیب بزنند.
رمضانی همچنین میگوید: با چنین تفکری مسلم است که موسیقی ما نهتنها پیشرفت نمیکند، بلکه حتی پسرفت هم میکند و ضد هنر و ارزش میشود. ما چرا تفکرات خوب به وجود نمیآوریم؟ چرا از دردهای جامعهمان نمیگوییم؟ ممکن است یک عده بگویند ما میخواهیم شاد باشیم. به نظرم آن سبک از موسیقی بهاندازه کافی وجود دارد و یک عده مدام دارند آهنگهایی در آن سبک تولید میکنند. متأسفانه موسیقی دارد به بیراهه میرود.
او تأکید میکند: در سالهای اخیر در سایه ایستادگیهای بچههای همنسل من یک سری اتفاقات خوب افتاد. آنها آنقدر پای سبک خودشان ایستادند و کار تولید کردند که یک آشتی بین مسئولان و هنرمندان اتفاق افتاد و مسئولان متوجه شدند ما هم خداپرست هستیم. من خودم 10 سال پای این سبک و تفکر و اعتقادم ایستادم تا بالأخره توانستم مجوز بگیرم. از این جهت اتفاقاتی که در دو سه سال اخیر افتاد را فقط مدیون پایمردیهای خود میدانم ولی متأسفانه افراد سودجویی هستند که وقتی یک اتفاق تازه میافتد بلافاصله نقشه ماشین پولسازی آن را میکشند و آن را به بیراهه میکشانند. در آن صورت کسی که حتی یک ترک اورجینال از خودش ندارد ادعا میکند پیشرو سبک هوی متال در ایران است.
این موزیسین اضافه میکند: من به آنهایی که چنین ادعایی را دارند میگویم اگر حال ندارید تاریخ موسیقی را بخوانید، حداقل یک جستوجویی کنید تا ببینید در گذشته چه کسانی در این زمینه کار کردهاند و بعد بیایید مدعی پیشرو بودن کنید. چه چیزی با خودتان به موسیقی راک این مملکت اضافه کردهاید که ادعای پیشرو بودن میکنید؟ سال گذشته پس از این که کنسرت من کنسل شد از طرف دفتر موسیقی به من اعلام شد دستور دادهاند به این سبک از موسیقی مجوز ندهیم. همانجا گفتم اگر از این به بعد کسی بخواهد به نام موسیقی راک بیاید کنسرت اجرا کند من واکنش نشان میدهم. ما حتماً باید خودمان را آتش بزنیم که بتوانیم حقمان را بگیریم؟ متأسفانه دستهایی پشت قضیه وجود دارد که میخواهند همه چیز را تحت سیطره خودشان داشته باشند و جریان را به سمت بیراهه ببرند. یعنی میخواهند یک نفر را سوپراستار کنند تا از طرفی بچههای مستعد گوشه خانه بنشینند و کار تولید کنند و داخل کشو بگذارند و یا از کشور بروند. اینهمه آدم باید از مسیر اصلیشان به بیراهه بروند تا دو نفر که بلهقربانگو هستند تبدیل به سوپراستار این مملکت شوند.
موسیقی راک از جنس مردم است
کاوه آفاق آهنگساز، نوازنده و خواننده درباره موسیقی راک و فعالیتهایش توضیح میدهد: به نظرم هنرمندان گمنامی در این عرصه هستند و فعالاند ولی از نظر تعداد هوادار به هر تقدیر به حد نصاب هوادار برای اجرا در سالنهای میلاد نمیرسند.
او ادامه میدهد: بیشک برخی از این عزیزان هنرمند گمنام بدشانس هم بودهاند. معتقدم که نیمی از موفقیت شما در جهان هنر در خصوص مقوله هواداریابی و شهرت، به شانس بستگی دارد. گاهی یک اتفاق باعث میشود که خیلی از استعدادها کارشان را کنار بگذارند و دیگر ادامه ندهند یا خیلی از استعدادها کار کنند، اما موقعیت دیده شدن برایشان پیش نیاید. محوطه و موقعیتی که شما در آن زندگی میکند بسیار اهمیت دارد. من اعتقاد دارم که آن جایگاهی که شما میگویید اگر داشته باشم خدا و شانس هم علاوه بر تلاش دخیل بودهاند. گرچه خودم از وضعیتی که در آن قرار دارم راضی نیستم چون موفق نشدهام هنوز آن دسته از کارهایی که برایش شبانهروز تلاش کردم، کامل انجام دهم.
آفاق همچنین میگوید: قدمت موسیقی راک در ایران با قدمت موسیقی پاپ قابل مقایسه نیست و موسیقی تلفیقی هم ریشههایی از موسیقی سنتی دارد که توانسته فعلاً آرامآرام عامهپسند شود. موسیقی راک تازه چند سال است که در ایران کار میشود و طبیعتاً زمان لازم دارد تا بتواند به عمق فرهنگ مردم بنشیند. هنوز مدتی نگذشته از اولین قطعات پاپ-راک که در خانه بسیاری ایرانیها شنیده شد که آن قطعات "اتاق آبی" یا "شال" یا "قصه زیرزمین"که با یاس و آراد آریا خواندیم که اثر این حقیر بودند و یا قطعه "شمال" و"لالهزار"رضا یزدانی بود.
او تأکید میکند: این دو اثر، قطعاتی بودند که از حوزه راک به حوزه پاپ رسوخ کردند. یعنی مردم کوچه و خیابان بدون توجه به سبک این آهنگها، در دورهمی و مهمانیها آن را زدند و خواندند. از زمان انتشار این آهنگها حدود ده سال میگذرد و در همین اندک مهلتی که ما چند نفر خواننده و آهنگساز راک داشتیم موسیقی راک در ایران را در حد توانمان تغییر دادیم. فراموش نکنیم ما نهایتاً پنج شش خواننده بودیم اما آنها پانصد ششصد خواننده بودند که همه سایتها، کانالهای ماهواره و حتی صداوسیما را هم دارند. امکان ندارد که جامعه متوسط شهری رشد کند و موسیقی راک با پیشرفت مواجه نشود چون موسیقی راک از جنس مردم است.
خیلیها برای آنکه سبک راک در ایران جا بیفتد، از جیب خودشان هزینه کردند
اردوان انزابیپور خواننده و سرپرست گروه راک تندر دراینباره میگوید: ما نه از آلبوم درآمدی داریم نه از کنسرت. این عشق است که همچنان ما را در این مسیر نگه داشته است. ما فقط خودمان، خودمان را جدی میگیریم وگرنه نه سیستم جدیمان میگیرد، نه مخاطب موسیقی و نه حتی رسانهها. البته در مورد رسانهها منطقی است چون با خودش میگوید که من چه چیزی را پوشش بدهم وقتی مخاطب به آن توجه ندارد؟ یک اتفاق عجیبی هم که در حوزه مخاطب میافتد این است که مخاطبان بعضاً یک سری گروههای عجیب و غریب خارجی که خارج از محدوده فعالیت میکنند را از گروههای راک داخل کشور عادیتر میبینند! علتش هم این است که ویدئوهای آن گروهها مدام جلوی چشمشان است و آنقدر آن ویدئوها را تماشا کردهاند که دیگر همه چیز را طبیعی میبینند.
وی اضافه میکند: در حالی که موزیسینهای راک داخل کشور انسانهای معمولی و دلسوزی هستند و برای موسیقی کشور خیلی تلاش کردهاند. خیلی از این افراد برای آنکه سبک راک در ایران جا بیفتد، از جیب خودشان هزینه کردهاند و هیچ درآمدی از موسیقی نداشتهاند. خیلیها هم به خاطر همین بیتوجهیها آنقدر سختی کشیدند که از ایران رفتند. راستش را بخواهید من هم یک مدت قصد رفتن را داشتم و برای رفتن در مورد چند کشور تحقیق کردم ولی چند علت مرا از ایران جدا نمیکرد. ابتدا اینکه هستی من با موسیقی گره خورده و من قصدم این بود که موقعیتی به وجود بیاورم تا کارم را بدون دردسر انجام دهم. بنابراین رفتن من قرار نبود که بیعلت باشد.
انزابیپور توضیح میدهد: من باید به کشوری میرفتم که در آنجا ثابت کنم که مثل موزیسینهای آن کشور، مستعد هستم ولی طبیعی است که هر کشوری یک موزیسین خارجی را با آغوش باز نپذیرد. برای مثال اگر یک موزیسین نروژی یک سهتار به دست بگیرد و به ایران بیاید تا در اینجا کار کند، کسی برای او فرش قرمز پهن نمیکند چون کشور خودمان سهتارنوازان خوبی دارد و آنها هم به دنبال فرصتی برای اجرای این ساز ایرانی در وطن خودشان هستند. البته بعضی از کشورها نسبت به این قضیه حساسیت ندارند ولی تولیدات آن کشورها هم توسط کمپانیهای بزرگی صورت میگیرد که همکاری با چنین کمپانیهای عظیمی بهسادگی نیست. اما دلیل اصلی اینکه من در کشورم ماندم این بودم که نتیجه فعالیت 20 ساله خودم در حوزه موسیقی راک را میدیدم. درواقع من خیلی از شاگردهای خودم را دیدم که نوازندگان خوبی شدهاند و فعالیت میکنند، بنابراین من وقتی که دیدم موسیقی راک جوانهایی دارد که میتوانند نهالی که ما کاشتهایم را به یک باغ تبدیل کنند، دلم رضایت نداد که بروم.
امیدوارم این موسیقی از روند خودش دور نشود
فرشید اعرابی آهنگساز، تنظیمکننده، نوازنده و خواننده و درباره گروههای نوظهور و ناپخته در حوزه راک توضیح میدهد: وجود چنین گروههایی جبر زمان است و در موسیقی دنیا و همینطور در سینما هم وجود دارد. هیچ کاری هم نمیشود کرد. من اسم این گروهها را میگذارم گروههای نوپای پژوهشی. وجود این گروهها بد نیست اما در اینجا مشکلی وجود دارد. تعداد کل طرفدار کنسرتهای موسیقی راک در ایران 1500 نفر است که این تعداد همه در اینستاگرام یکدیگر را میشناسند. اکثراً هم دانشجو هستند و شاید بتوانند یکی دو کنسرت را پشت سر هم تماشا کنند اما بودجهشان برای تماشای کنسرت سوم قد نمیدهد.
وی میگوید: اگر قرار باشد تعداد مخاطبان کنسرتهای موسیقی راک همینقدر بماند و فقط به تعداد گروهها و اجراها اضافه شود، دو سال دیگر خبری از موسیقی راک نیست. موسیقی راک باید جذب مخاطب کند و راهش هم این است که این اتفاق در تلویزیون و رادیو بیفتد. تلویزیون که فعلاً همچین کاری نمیکند. نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد اما فقط امیدوارم حداقل 2 هزار طرفدار تشنه دیگر به موسیقی راک علاقهمند شوند تا کنسرتهای راک از پا نیفتد. به نظرم وجود رویدادهایی چون "شب شنبهها" علیرغم آنکه فضای خوبی را برای اجرای گروههای موسیقی ایجاد میکند اما به نظرم بهطور ناخواسته میتواند به موسیقی راک ضربه هم بزند. نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد اما امیدوارم این موسیقی از روند خودش دور نشود.
در پایان این گزارش، اگر بخواهیم انصاف را در نظر بگیریم بدون شک میتوان گفت که موسیقی راک از زمان ظهور خود در ایران تا به این لحظه جز زحمت چیزی برای فعالان خود نداشته و تنها عشق توانسته است راکرها را با وجود تمام مشکلات در این رشته نگاه دارد.