سرویس موسیقی هنرآنلاین: در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از بانوان فعال در عرصه موسیقی تلاش کردند در سایه توجه به موازین مندرج در قانون اساسی حرکت کرده و دغدغه هنری خود را جامه عمل بپوشانند. با این همه مشکلات و چالشهای بسیار آنها در این مسیر گاهی اوقات سد راه شد و بر ادامه روند فعالیت آنها تأثیر گذاشت.
یکی از مهمترین مسائلی که در موسیقی بانوان را از آقایان جدا میکند بحث انتشار اثر است. درواقع مخاطب موسیقی بهطور معمول جذب صدای خوب یا یک اثر میشود، اما از آنجا که خانمها امکان انتشار کارهای خود را ندارند مخاطبان محدودی را جذب خود میکنند.
در حقیقت فاکتور اصلی جذب مخاطب در ژانر موسیقی صدا و بعد سیماست که بانوان این عرصه در فاکتور اصلی امکان عرض اندام را ندارند. همین مسئله باعث شده است در اکثر کنسرتهای آنها قطعاتی اجرا شود که همگی پیشتر شنیده شده و عنوان قطعات ماندگار را دارند برای حضار اجرا میشود. این قطعات معمولاً از آثار خوانندگان قدیمی است که شهرت زیادی دارند و قطعات آنها برای همه آشناست.
اجرای این قطعات نوستالژیک و جذابیتهای بصری دیگر در کنسرتها باعث میشود مخاطبان خانم برای حضور در کنسرت بانوان برای اولین بار قدم بردارد. اگر شانس با آن خواننده خانم یار باشد ممکن است مخاطب جذب صدای خواننده شود و روند حضور این مخاطب در اجراها شکل ثابت پیدا کند. البته که به دلیل هزینههای گزاف بلیت درصد این افراد پایین است و ترجیح افراد بر حضور در کنسرتهایی است که حداقل صدایی از خواننده خود دارند تا در خلوت نیز به آن گوش جان دهد.
گرچه بهتازگی امکان تبادل قطعات وجود دارد و برخی بانوان، با هماهنگی با آقایان فعال در این عرصه قطعات آنها را در کنسرتها اجرا میکنند، این اتفاق شاید در میزان فروش بلیت اندک تأثیری داشته باشد، اما در اصل موضوع تغییر آنچنانی ایجاد نخواهد کرد.
همین مسائل پیشپاافتاده و بهظاهر ساده باعث شده است بسیاری از بانوانی که بیشتر بهعنوان خواننده در ایران مشغول فعالیت هستند بعد از مدتی یا از این کار کنارهگیری کرده یا با شرایط موجود سازش کنند، به هر تقدیر آنانی که ماندهاند و همچنان برای صحنه موسیقی ایران، ارزش و احترام قائل هستند، بر این امر صحه میگذارند که ماندن در ایران انتخاب آنها است، فرهنگ موسیقایی آنها در همین جو هنری جریان دارد و موسیقی آنان برگرفته از حال و هوای مردمان همین مرز و بوم است.
در ادامه این گزارش نظرات چهار بانوی فعال در این عرصه را درباره مصائب کار کردن در این حوزه گردآوری کردهایم:
موسیقی شغل ما است، چرا باید رهایش کنیم؟
نیوشا بریمانی نوازنده و سرپرست گروه نوشه درباره موانع موجود در موسیقی بانوان میگوید: همانطور که مطلع هستید، هیچ خواننده خانم نمیتواند قطعه جدیدی تولید کند و به گوش مخاطبان برساند. بنابراین مجبوریم از همکاران خودمان اجازه بگیریم که بعضی آثارشان را اجرا کنیم. دفتر موسیقی در مقطعی گفت نمیتوان همه آثار قدیمی را بازخوانی کرد. بعد گفتند میتوانید بازخوانی کنید ولی باید اجازه آثار را بگیرید. البته همچنان اجازه بازخوانی آثار بسیاری از هنرمندان را نمیدهند. مثلاً ما اگر بخواهیم قطعهای از استاد انوشیروان روحانی را بازخوانی کنیم، این اجازه را نداریم که اسمی از ایشان بیاورم. الآن شرایط بهگونهای شده که میگویند باید قطعات جدید بسازید. ما از خدایمان است که قطعه جدید بسازیم ولی وقتی شنونده نمیتواند با شعر و صدای ما ارتباط بگیرد، چطور راضی میشود که بلیت کنسرت ما را بخرد؟ بلیتهای کنسرت هم نسبت به شرایط بد اقتصادی، قیمت خیلی بالایی دارند.
بریمانی ادامه میدهد: با این حال، خیلی خوشحالیم که مردم در این شرایط هم ما را حمایت میکنند و به کنسرتمان میآیند. ما بهجز موسیقی و اجرای کنسرت کار دیگری نداریم. اخیراً بعضی از همکارانمان به خاطر شرایط بد اقتصادی کنسرتشان را لغو کردند، اما من نگاه دیگری به این مسئله دارم. موسیقی شغل ما است، چرا باید رهایش کنیم؟ مگر یک پزشک در شرایط بد اقتصادی، مریض خودش را رها میکند؟ من اگر این کار را تعطیل کنم عملاً 90 نفر نوازنده و بهاضافه گریمورها و خبرنگاران هم بیکار میشوند. همه این افراد برای شاخه کاریشان زحمت کشیدند و دوست ندارند چنین اتفاقی بیفتد. ما در کارمان جدیت داریم و بهعنوان تفریح به آن نگاه نمیکنیم. تا جایی که در توانمان باشد، حضور خواهیم داشت و امیدواریم مردم هم ما را بپذیرند و دوست داشته باشند. ما میخواهیم به مخاطبانمان آرامش و شادی بدهیم و امیدوارم این اتفاق بیفتد.
او با اشاره با مشکلات مربوط به تبلیغات برای کنسرتهای بانوان میگوید: واقعاً کار ما نسبت به آقایان سختتر است. آقایان میتوانند تبلیغات انجام دهند و صدایشان را به گوش مردم برسانند، اما ما چنین کاری را نمیتوانیم برای خوانندههای خود انجام دهیم. با این حال، خدا را شاکرم که بعد از این همه سال فعالیت توانستهایم جایگاهی برای خودمان داشته باشیم. عزیزانی هستند که به خاطر نام نوشه به کنسرت میآیند و واقعاً از ما حمایت میکنند.
بریمانی ادامه میدهد: من همیشه گفتهام همینکه برای گروههایی مثل گروه ما هیچ سدی نگذارند، باید خوشحال باشیم. غیر از شورای موسیقی که همکاری خوبی با ما دارد، همکاری خاص دیگری با ما نمیشود.
سرپرست گروه نوشه در عین حال تأکید میکند: من 10 سال پیش مهاجرت کردم ولی خیلی زود برگشتم چون دیدم آنجا نمیتوانم پیشرفت کنم. نهایت پیشرفتی که میتوانستم بکنم این بود که در خانه فرهنگ و هنر ایرانی تدریس کنم و یا چند اجرا برگزار کنم. در ایران بیشتر میتوانم فعال باشم. وقتی اینجا فعال باشم، میتوانم با هنرمندان خارج از کشور هم همکاری کنم.
خیلی دلسرد هستم
بهاره میرزاآقا خواننده و سرپرست گروه بهارآفرین درباره مشکلات خود در موسیقی اعتقاد دارد: ما در مقاطعی کاملاً به حاشیه رانده شده و اصطلاحاً فید میشویم اما چه کار باید بکنیم؟ حساسیت زیادی هم به خرج بدهیم موجب دشمنتراشی میشود. برخی از این دوستان قطعاً به جایی وصل بودند که این اتفاق برایشان افتاده است و اصلاً شاید آنقدر قدرتمند باشند که کلاً نخوانند.
او در عین حال با اشاره به مجموع اتفاقات و فراز و فرودهای کاری خود میگوید: خیلی دلسرد هستم. تصور میکنم ایکاش ممکن بود در ژانر دیگری مشغول به فعالیت میشدم، اما خیلی سخت است و من کار دیگری غیر از این بلد نیستم. به هر حال دوست دارم حداقل از من اثری، صوتی و یا چیزی باقی بماند. ترس از این دارم که بهمرور خانهنشین بشوم. کاش حداقل این فرصت پیش میآمد که من میتوانستم همچون بسیاری از آن بانوان که استثنا هستند، بدون هیچ مانعتراشی به فعالیت میپرداختم.
میرزاآقا با اشاره به این که موسیقی بانوان در حال رفتن به بیراهه است، توضیح میدهد: در این بین، یک عده افراد نابلد صرف چشم و همچشمی روی استیج آمده و برنامه اجرا میکنند آن هم تنها بهواسطه آنکه پول زیادی هزینه میکنند تا جایی که حتی امکان حضور در تالار وحدت را هم پیدا میکنند. این در حالی است که من تصور میکردم اجرا در تالار وحدت شامل مراتبی است و ابتدا به ساکن نمیتوان در آنجا برنامه اجرا کرد و مثلاً در ابتدای کار باید از فرهنگسرای نیاوران شروع کرد، اما واقعیت تلخ این است که من در تالار وحدت هم اجرای ضعیف دیدهام و تصور میکنم اگر قرار باشد تالار وحدت سهم امثال من که سالهاست فعالیت میکنم نباشد نباید به خوانندگان ضعیفتر از من نیز اختصاص یابد. اجراهایی که با آمار کاذب برگزارکنندگان آن مدعی هستند که سولدآوت شده است. البته این که یک خواننده بدون تجربه و تازهکار اینچنین مجال حضور در صحنه موسیقی بانوان را پیدا میکند برای من که در جریان مستقیم این فعالیت هستم آزاردهنده و غیرقابل قبول است و باید این رویه درست شود، چون نباید اینگونه باقی بماند. پولی که در اختیار برخی افراد است به آنها جسارت زیادی داده است تا پیشرفتی در عرصه موسیقی بانوان داشته باشند، در شرایط کنونی نوازندگان بانو دستمزدهای عجیبوغریب با ارقام حیرتآور طلب میکنند و درنتیجه در این عرصه افراد ضعیف در عین حالی که استعداد دارند، جایگاهی ندارند. به هر حال باید یک معیاری وجود داشته باشد تا حق به حقدار برسد.
میرزاآقا در پایان با اشاره به این که با وجود تمام مشکلات هیچوقت به فکر مهاجرت از ایران نبوده است، میگوید: مهاجرت را عین فرار میدانم در صورتی که خطایی نکردم که حال قرار باشد به خاطر آن فرار کنم. نخستین صدایی که نوزاد در بدو تولد میشنود صدای لالایی مادر است. اگر قرار باشد صدای زن از موسیقی حذف شود که البته خیلی تلاش کردند که این اتفاق بیفتد اما نشد، موسیقی دچار نوعی کمبود و نقصان میشود، آن هم وقتی میدانیم که قابل تفکیک نیست. در ثانی ما آن طرف دلبستگی نداریم، پدر، مادر، خانواده و وطن را دوست داریم. به همین دلیل آنقدر این مقوله ارزشمند نیست که من به خاطر آن فرار کنم بهویژه آنکه من صاحب فرزند هستم و آینده آنها نیز برایم مهم است.
ایکاش روزی موسیقی بانوان مانند موسیقیهای پاپ امروزی پررونق باشد
بهاره منصوری خواننده و سرپرست گروه رخساره درباره مصائب حرفه خود اینطور توضیح میدهد: خیلی دوست داشتم که بهصورت منظم و مداوم اجرای صحنهای داشته باشیم، اما وجود یک سری مشکلات از مانع از این کار میشود. متأسفانه در وهله اول نبود سالن مناسب برای کنسرت و وهله دوم ساعت بد برگزاری کنسرت و همچنین نبود اسپانسر مالی درست از دلایل اصلی فواصل گوناگون در کنسرتها شده است. تالار وحدت آخر هفتههای شلوغی را سپری میکند و به خاطر وجود سالن در طرح اصلی ترافیک و زمانهای برگزاری در ساعتی نظیر 2 و 3 عصر نیز جوابگو برای بانوان نخواهد بود.
او میگوید: دلیل مهمتر نبود اسپانسر مالی درست و درمان است و باید به اجراهای سالی یک بار رضایت داد و بیشتر از این صرف مالی ندارد. درواقع تمامی مشکلات به دلیل این است که هیچ حمایتی از موسیقی بانوان نمیشود یا حداقل این که من ندیدم. ایکاش روزی را شاهد باشیم که موسیقی بانوان نیز مانند موسیقیهای پاپ امروزی پررونق باشد. این عرصه نیاز به همکاری و مساعدت بیش از پیش مسئولان دارد، کمک و استقبال مردم از برنامههای هنری قابلقبول است، اما باید چشمگیرتر باشد بهویژه در مورد موسیقی زنان و اجرای کنسرت زنان. از آنجا که این برنامهها تنها مختص بانوان است زنان باید استقبال مؤثرتری از آن به عمل بیاورند و برای اعتلای فرهنگ و هنر ایرانی کوشاتر باشند.
منصوری ادامه میدهد: من از کسانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئولیت دارند، درخواست میکنم که یک مقدار در زمینه تبلیغات با گروههای موسیقی بانوان همکاری کنند و از آنجایی که خانمها به خاطر موازین شرع نمیتوانند آلبوم منتشر کنند، حداقل این اجازه را بدهند که با تبلیغات گستردهتر، کنسرتهای پرشمارتری را برای شهروندان عزیز برگزار کنند.
موسیقی بانوان در جامعه موسیقی دیده نمیشود
نازلی بخشایش نوازنده و سرپرست ارکستر مهرنوا درباره موانع خود در موسیقی توضیح میدهد: متأسفانه خانمهای خواننده در ایران تریبون درستی ندارند. مثلاً اگر یک خواننده خانم جدید بخواهد برای اولین بار کنسرت برگزار کند، مخاطبانی که میخواهند بلیت کنسرت او را بخرند بههیچوجه صدای او را نشنیدهاند که بخواهد آنها را راغب کند تا بلیت بخرند و بیایند از کنسرت لذت ببرند. درنتیجه مخاطبان همواره دوست دارند در کنسرت خانمهای پیشکسوت شرکت کنند که در گذشته یک سری آلبوم منتشر کردهاند و مخاطبان هم آهنگهای آنها را گوش دادهاند. درنتیجه آن خانمهای پیشکسوت هم میتوانند آثارشان را بارها به شکل تکراری اجرا کنند و مخاطبان هر دفعه لذت ببرند، اما خوانندههای جدید چنین فرصتی ندارد.
او ادامه میدهد: خوانندههای خانم حتی انگیزه ندارند که موسیقی جدید بسازند و اجرا کنند چون تا آهنگهای جدید در ذهن مخاطبان حک شود. ممکن است 10 سال طول بکشد و به همین خاطر خوانندههای خانم جدید ترجیح میدهند آثار قدیمی را بازخوانی کنند. درنتیجه کیفیت کار آنها رشد پیدا نمیکند. موسیقی بانوان نسبت به موسیقیهای دیگر کمتر موردتوجه قرار میگیرد. حتی من در جشنواره موسیقی فجر هم متوجه شدم که آنها نیز بخش موسیقی بانوان را جدی نمیگیرند چون موسیقی بانوان در جامعه موسیقی دیده نمیشود و فقط یک قشر خاصی از مردم میتوانند موسیقی بانوان را گوش کنند.
بخشایش میافزاید: نکته دیگری که وجود دارد این است که معمولاً سالنها ساعت دو و سه بعدازظهر را به کنسرت خانمها اختصاص میدهند که به نظرم آن ساعتها برای اجرای کنسرت مناسب نیستند. همین مسئله نشان میدهد که موسیقی بانوان جدی گرفته نمیشود. در امر صدابرداری آن امکاناتی که گروههای آقایان دارند را به خانمها نمیدهند. همه این مسائل دستبهدست هم میدهند و کیفیت آثار را پایین میآورند. همکاری با کسی مثل خانم پری زنگنه همیشه برای من لذتبخش است و افتخار دارد، اما واقعاً آن انگیزه لازم را ندارم که بخواهم در موسیقی بانوان وقت بگذارم و با هر خوانندهای همکاری کنم. زمانی که آن مصاحبه را انجام دادم در یک شرایط سختی قرار داشتم و تصمیم گرفته بودم که دیگر این کار را انجام ندهم. اخیراً شنیدهام که فرهنگسرای نیاوران دارد به گروههای موسیقی بانوان در شب هم وقت میدهد.
او در پایان تأکید میکند: مسئله دیگر این است که مخاطبان کنسرتهای موسیقی بانوان بیشتر طالب برنامههای شاد و سرگرمکننده هستند. خانمها آنقدر مشغول کار در منزل و بچهداری در خانه هستند که لازم دارند لحظات شادی را هم تجربه کنند، اما آن کنسرتهای جدی که در بخش عمومی وجود دارد در بخش موسیقی بانوان هم موجود است، منتها کمی کمتر از بخش عمومی.