سرویس موسیقی هنرآنلاین: موسیقی راک در ایران آنطور که باید جایگاه خود را پیدا نکرده است و با این که خوانندگان متعددی در این زمینه فعالیت میکنند اما باز هم ناکام است. کمتر کسی است که موسیقی راک ایران را بشناسد و با فرشاد رمضانی آشنایی نداشته باشد. او که یکی از متعهدترین موسیقیدانهای این سبک است، تاکنون با وجود تمام موانعی که شرایط محیطی پیش رویش قرار داده، تمامقد پای این سبک ایستاده است.
پس از انقلاب در بسیاری از کنسرتهای پاپ، نوازنده گیتار بیس بوده است و همچنین در مهمترین کنسرتهای راک دهه 1370 و 1380 در ایران هم کم ساز نزده است. ازجمله همان کنسرتهای مهم، کنسرت کاوه یغمایی در اوایل دهه 80 است. با موسیقیدانهای راک آن زمان با عناوین مختلف از نوازنده گرفته تا صدابردار همکاری کرده و خلاصه در تمام این سالها در جریان اصلی موسیقی راک کشور حضور داشته است.
در 1393 با گروه دگردیس به سرپرستی خودش دو آلبوم "شیدایی درون 1" و "شیدایی درون 2" را بعد از 12 سال کار روی این پروژه بهطور همزمان به بازار داد. آلبوم نخست که کلید آن در سال 81 زده شد توسط کاوه یغمایی آهنگسازی شد و بصیر فقیه نصیری آهنگساز آلبوم دوم بود.
با رمضانی به بهانه فعالیتهای جدید و گذشته گفتوگو کردهایم:
آقای رمضانی، شما کارتان را با موسیقی پاپ شروع کردید ولی در ادامه به سمت موسیقی راک آمدید. چرا در موسیقی پاپ ماندگار نشدید و تصمیم گرفتید کارتان را در موسیقی راک ادامه بدهید؟
اصلیترین و مهمترین دلیلش این بود که آن موقع اصلاً به موسیقی راک بها داده نمیشد و اصلاً چنین موسیقی مطرح نبود، کما این که هنوز هم مطرح نیست. عطش نوازندگی و روی استیج رفتن، من را مجبور کرد که مسیرم را تغییر بدهم و جایی بروم که میتوانم آنجا خودم را نشان بدهم و تجربه روی استیج رفتن را به دست بیاورم. آن موقع چون فقط به سبک پاپ مجوز میدادند، ما بهناچار به این سبک روی آوردیم. اکثر بچههای همنسل من که در موسیقی پاپ بهعنوان نوازنده بچههای حرفهای و ستاره هستند، کارشان را از موسیقی راک شروع کردند ولی از آنجا که امکان اجرای موسیقی راک وجود نداشت آنها هم مثل من به سبک موسیقی پاپ روی آوردند. شاید کار کردن در موسیقی پاپ برای آنها ارضاکننده نبود. برای من که اینطور بود و از موسیقی پاپ کنار کشیدم. در سبک پاپ هیچ نوآوری وجود نداشت و مدام تکرار مکررات بود. من سال 85 یا 86 پس از آخرین اجرایی که با آقای خشایار اعتمادی در سالن وزارت کشور داشتم اعلام کردم که به بچههای موسیقی پاپ بگویید من دیگر نیستم. ترجیح دادم آن زمان و انرژی را به کارهای خودم و به سبکی که علاقه دارم اختصاص بدهم. هدفمندی من این بود که به چیزی تحت عنوان "پرشین راک" دست پیدا کنم. همیشه از دوران نوجوانی به این مسئله فکر میکردم که زبان فارسی را میشود روی این سبک از موسیقی گنجاند. آن موقع بچههای هم سن خودم منکر این بودند که زبان فارسی قابلیت نشستن روی موسیقی راک را دارد ولی من توی دلم به آنها میخندیدم و ایراد را در خودمان میدیدم که پرشین راک نداریم. گوشهای ما به هجاهای بلند فارسی روی موسیقی راک عادت نداشت ولی الآن میبینیم که عادت کرده است. هنوز هم داریم آزمونوخطا میکنیم تا بتوانیم به الگوهای مناسبتر برای کلام فارسی برسیم. فکر میکنم بخشی از وظیفه هنر خلاق همین موضوع است.
شما پس از انقلاب اولین نوازنده گیتار بیس در ایران بودید که روی صحنه رفت. تجربه نواختن گیتار بیس برای اولین بار چطور بود؟
چیزی که این اتفاق را برای من ارزشمند میکرد این بود که بالأخره این تابو شکسته شد و ما توانستیم مجوز این کار را بگیریم. این اتفاق برای من ارزشمندتر بود تا این که بخواهم پُز اولین نفر بودنم را بدهم.
فکر میکنید چرا سبک راک هنوز در ایران جای نیفتاده است؟
تفکری پشت این داستان وجود دارد که نمیخواهد و اجازه نمیدهد این اتفاق بیفتد تا مخاطب با این سبک از موسیقی انس و الفت بگیرد. مافیای موسیقی دوست دارد بیشتر روی اجناس پُرفروش خودش مانور بدهد و کار کند چون عواید مادی بیشتری برای آنها دارد. بحث دیگر به تفکری برمیگردد که پشت سبک موسیقی راک وجود دارد. بهجرئت میگویم موضوع 90 درصد کارهایی که شنیده میشوند عشقهای مثلثی ختم به خیانت شده است. انگار ما ایرانیها جز این ماجراها هیچ دغدغه دیگری در موسیقی نداریم. ما موضوعات شایستهتر و ارزشمندتری در زندگیمان داریم که میشود به آنها هم پرداخت. زندگی ما ایرانیها با توجه به تمام فشارهایی که داریم تحمل میکنیم پُر از موضوع است و اگر در قالب هنر موسیقی به آنها بپردازیم میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند.
ما در ایران سبکهایی نظیر آلترناتیو راک و پراگرسیو راک هم داریم؟
بله، صد درصد داریم. اگر فضا بازتر شود در این زمینهها بچههای بسیار نخبه و بااستعدادی بیرون میآیند که آن موقع باید یک عده از سوپراستارهای امروز بنشینند برای آنها دست بزنند. اگر فضا باز شود هر کس بهاندازه توانایی و خلاقیت خودش میتواند برای مخاطب جذاب باشد. من همیشه میگویم هر کس میتواند نان و ماست خودش را بخورد. بهاندازه همه مخاطب و سلیقه وجود دارد و قرار نیست کسی جای کسی را تنگ کند.
بنابراین معتقد هستید که در موسیقی ما تنوع راک وجود دارد ولی امکان ظهور آنها نیست. درست است؟
شما وقتی برای مجوز به دفتر موسیقی میروید فرمی را جلوی شما میگذارند که در آن فرم دو گزینه بیشتر وجود ندارد که هر دوی آن گزینهها شما را مجبور میکند بهدروغ اعتراف کنید موسیقی شما راک نیست و تلفیقی است. حالا این که به چه چیزی موسیقی تلفیقی میگوییم هم جای سؤال دارد. من میگویم فضا باید باز شود تا ما به آن تعریف اصلی برسیم، وگرنه موسیقی راک مثل یک آب راکدی است که یک گوشه برای خودش ایستاده و بعد از چند وقت میگندد، اما آن آب اگر به جریان بیفتد میتواند در ردپایی که از خودش بجا میگذارد برای یک سری جوانهها مفید باشد. تا چه زمانی میخواهیم اجازه بدهیم که فقط یک تعداد مشخص تعریفشدهای کار کنند؟ من اسم آنها را کسبه اهل موسیقی گذاشتهام چون هنری وجود ندارد و موسیقی آنها اکثراً کپی است. آنها بعد از انتشار هر آهنگ به اسکناسهایی فکر میکنند که قرار است به جیب بزنند. با چنین تفکری مسلم است که موسیقی ما نهتنها پیشرفت نمیکند، بلکه حتی پسرفت هم میکند و ضد هنر و ارزش میشود. ما چرا تفکرات خوب به وجود نمیآوریم؟ چرا از دردهای جامعهمان نمیگوییم؟ ممکن است یک عده بگویند ما میخواهیم شاد باشیم. به نظرم آن سبک از موسیقی بهاندازه کافی وجود دارد و یک عده مدام دارند آهنگهایی در آن سبک تولید میکنند. متأسفانه موسیقی دارد به بیراهه میرود. در سالهای اخیر در سایه ایستادگیهای بچههای همنسل من یک سری اتفاقات خوب افتاد. آنها آنقدر پای سبک خودشان ایستادند و کار تولید کردند که یک آشتی بین مسئولان و هنرمندان اتفاق افتاد و مسئولان متوجه شدند ما هم خداپرست هستیم. من خودم 10 سال پای این سبک و تفکر و اعتقادم ایستادم تا بالأخره توانستم مجوز بگیرم. از این جهت اتفاقاتی که در دو سه سال اخیر افتاد را فقط مدیون پایمردیهای خود میدانم ولی متأسفانه افراد سودجویی هستند که وقتی یک اتفاق تازه میافتد بلافاصله نقشه ماشین پولسازی آن را میکشند و آن را به بیراهه میکشانند. در آن صورت کسی که حتی یک ترک اورجینال از خودش ندارد ادعا میکند پیشرو سبک هوی متال در ایران است. من به آنهایی که چنین ادعایی را دارند میگویم اگر حال ندارید تاریخ موسیقی را بخوانید، حداقل یک جستوجویی کنید تا ببینید در گذشته چه کسانی در این زمینه کار کردهاند و بعد بیایید مدعی پیشرو بودن کنید. چه چیزی با خودتان به موسیقی راک این مملکت اضافه کردهاید که ادعای پیشرو بودن میکنید؟ سال گذشته پس از این که کنسرت من کنسل شد از طرف دفتر موسیقی به من اعلام شد دستور دادهاند به این سبک از موسیقی مجوز ندهیم. همانجا گفتم اگر از این به بعد کسی بخواهد به نام موسیقی راک بیاید کنسرت اجرا کند من واکنش نشان میدهم. ما حتماً باید خودمان را آتش بزنیم که بتوانیم حقمان را بگیریم؟ متأسفانه دستهایی پشت قضیه وجود دارد که میخواهند همه چیز را تحت سیطره خودشان داشته باشند و جریان را به سمت بیراهه ببرند. یعنی میخواهند یک نفر را سوپراستار کنند تا از طرفی بچههای مستعد گوشه خانه بنشینند و کار تولید کنند و داخل کشو بگذارند و یا از کشور بروند. اینهمه آدم باید از مسیر اصلیشان به بیراهه بروند تا دو نفر که بلهقربانگو هستند تبدیل به سوپراستار این مملکت شوند.
سبکی به نام پاپ راک هم وجود دارد؟
در مورد سبک پاپ راک باید بگویم که مثل موسیقی زیرزمینی تعریفها اشتباه است. در خارج از کشور موسیقی زیرزمینی درست است که در فضای زیرزمین شکل میگیرد ولی چهار نفر تهیهکننده میروند نخبهها را از آنجا به بیرون میکشند و سکوی پرتاب آنها میشوند، اما در ایران از سر ممنوعیت است که موسیقیدانها به زیرزمین میروند. بنا بر تعریفی که وجود دارد، موسیقی که دارای مجوز نیست خلاف است. البته این مسئله هیچ کجا نوشته نشده ولی سلیقهای است که دارد بهعنوان یک قانون اعمال میشود. موسیقی پاپ راک هم همینطور است. در ایران نام ترانه پاپی را که روی ضرباهنگ و فضای هارمونیک موسیقی پاپ ساخته شده و بعد آمدهاند چهار پاور کورد و سولو گیتار الکتریک روی آن قرار دادهاند، پاپ راک گذاشتهاند، در صورتی که در خارج از کشور حتی به یک گروهی مثل گروه دیپ پرپل هم پاپ راک میگویند چون پاپیولار است. یعنی آن هم راک صرف محسوب نمیشود. من همیشه میگویم وقتی آقای اسلش رفت در کنسرت مایکل جکسون گیتار الکتریک زد، آیا جکسون خواننده راک شد یا اسلش نوازنده موسیقی پاپ شد؟ هیچکدام. هر کدام کار خودشان را انجام دادند و به زیبایی اجرا کردند. آنها ماهیت خودشان را عوض نکردند. دو تا ماهیت متفاوت در سبکهای متفاوت کنار همدیگر قرار گرفتند و یک قطعه موسیقی جذاب اجرا کردند. اتفاقی که در ایران دارد تحت عنوان پاپ راک میافتد یک تعریف اشتباه است. جاهایی کاربرد مجوزی دارد و پاپ راک را اهرم میکنند تا مجوز بگیرند. وقتی طرف نمیتواند یک سالن پنج هزار نفری را پُر کند چطور میتوانیم به او خواننده پاپ راک بگوییم؟
انگار از جایی به بعد یا ناامید و خسته شدید یا به شما اجازه کار ندادند ولی از زمانی که شما کنار کشیدید فضای راک کمی افول کرد. چقدر به این قضیه معتقد هستید؟
شما که در بطن مطبوعات و موسیقی هستید تأثیر این ماجرا را بهتر از من که دور هستم میدانید. من از این دورهها زیاد داشتهام که یک پدیده و یا اتفاقی باعث شده تا به لاک خودم بروم. سعی میکنم با آن خشمی که وجود دارد حضور پیدا نکنم تا باعث ناراحتی کسی نشوم. نباشم بهتر است تا این که بخواهم موج و انرژی بد بفرستم. البته این حرفها به معنی این نیست که دست از کار کشیدهام. من صد درصد پای این داستان ایستادهام و الآن مشغول تولید کار هستم. یک تک ترک جدید دارم که دو سال است مجوز آن را گرفتهام و فکر میکنم دو تا هفته دیگر منتشر میشود. از آنجا که در کارم آدم بسیار وسواسی هستم، روز اول با خودم عهد و پیمانی بستم و قولی به خودم دادم که اگر جایی احساس کردم دارم کپیکاری میکنم و به کسی نزدیک میشوم و یا با کسی مقایسه میشوم، آنجا جایی است که بایستی ترمزدستی بکشم. همین مسئله باعث میشود که نتوانم هر شعری را بردارم و چند آکورد روی آن بگذارم و بهعنوان یک کار جدید منتشر کنم. این دیسیپلین را برای خودم دارم که باید در کارهایی که ارائه میدهم حتماً خلاقیتی وجود داشته باشد و حرفی نو زده شود تا آن را منتشر کنم. باید به آن فلسفه ذاتی و ذهنی که همیشه در ذهن خودم قائل بودم برسم تا بتوانم یک اثری را بهعنوان اثر هنری با دیگران به اشتراک بگذارم، وگرنه در غیر این صورت اثری را منتشر نمیکنم و آنقدر با آن کلنجار میروم تا با فلسفه ذاتیام جور بشود. مثلاً من تا پای میکس ترک "اسیر" رفتم ولی درنهایت قبول نکردم و همه چیز را به هم ریختم. سولو گیتارها را عوض کردم و لحن خوانش خودم را دستکاری کردم و الآن احساس میکنم این آهنگ همان چیزی است که من در ذهنم میشنیدم و کاملاً میتواند قانعم کند.
چرا آلبومهای "شیدایی درون 1" و "شیدایی درون 2" شما دیگر در موسیقی راک تکرار نشد؟
وقتی این صحبت را میشنوم خستگیام در میرود. هدفم از انتشار آن آلبومها این بود که چیزی را منتشر کنم که تاکنون شنیده نشده و دیگر هم شنیده نخواهد شد. باید این اتفاق میافتاد تا من میگفتم این هنر همان هنر خلاق است. یک آفرینش روی داده و آفرینش هم یک مرتبه بیشتر رخ نمیدهد. آلبوم بعدی یک آفرینش دیگر با یک ذهنیت، تفکر و فلسفه دیگر است. بخشی از دلیل این که آن آلبومها تکرار نشدند به این موضوع برمیگردد که من هنوز موفق نشدهام با آن دو آلبومم یک کنسرت درستوحسابی برگزار کنم. کما این که سال گذشته با وجود این که مجوز هم گرفته بودم ولی چند ساعت قبل از اجرا از سالن آزادی با من تماس گرفتند و گفتند شما نمیتوانید اجرا کنید. من از آنها دلیل این اتفاق را پرسیدم و آنها گفتند به دلیل رفتارهای ناهنجاری که یک تعدادی از گروههای جوان در برج آزادی داشتند کنسرت شما را لغو میکنیم. بعد من عین همین جوابی که از مسئولین گرفتم را در اینستاگرام پست کردم ولی با یک هجمهای از فحش و ناسزا مواجه شدم. معمولاً آدمی هستم که سعی میکنم تا جایی که جا دارد آن حجب و حیا و احترام را حفظ کنم، منتها اگر ببینم دارند به من توهین میکنند بهشدت پاسخگو میشوم. اگر قرار است بابت دفاع از حق و شخصیتم با ریزش مخاطب مواجه شوم بهتر است که صفحه من را خلوت کنند و ریزش داشته باشم چون آن آدمها به درد من نمیخورند. طرفدار واقعی باید وقتی که میبیند من محکم پای حق خودم ایستادهام بگوید دمش گرم که پای حرفش ایستاد. هنرمند هم آدم است و تا دلتان بخواهد فحش بلد است. اگر قرار است من به خاطر یک فحش ریزش مخاطب داشته باشم، چهبهتر که صفحه اینستاگرامم خلوت میشود. من میدانم اگر 200 نفر هم برایم بمانند 200 نفر دنبال کننده هستند و دنبال یک هدفمندی میگردند.
بنابراین فعلاً برنامهای برای اجرای کنسرت ندارید؟
برنامهای نداریم چون اجازه برگزاری کنسرت در این سبک را نمیدهند و برای آن محدودیت قائل شدهاند. حتی در یک برنامه رادیویی به ما تأکید کردند اسم سبک موسیقی که کار میکنید را نباید بیاورید. آن تفکری که بخواهد دلسوزانه به هنر مملکت خدمت کند و باعث رشد و تعالی هنر شود کجاست؟ من برای این آلبومها از دفتر موسیقی مجوز گرفتهام، پس چرا اجازه نمیدهند که کنسرت اجرا کنم؟
هیچوقت به این موضوع فکر نکردید که چه لحاظ مالی و چه از لحاظ کاری بهتر بود بهعنوان نوازنده کارتان را در موسیقی پاپ ادامه میدادید؟ آیا از این راهی که انتخاب کردید پشیمان نیستید؟
چرا باید پشیمان باشم؟ من بابت همین ایستادگی که کردم قبل از ازدواجم بارها در مقاطع مختلف پیش آمده بود که فقط گندم و نمک در خانه داشتم که بخورم چون درآمد نداشتم و تن به هر کاری نمیدادم. نخواستم به هر قیمتی روی استیج بروم. با افتخار میگویم بعضی روزها گندم آب پز میکردم و میخوردم چون این ماجرا تعریف بخشی از شخصیت قرص و محکم من را میرساند که تاوان هدف، تفکر و عشقم را دادم. من پای هدفم ایستادم و باز هم میخواهم پای آن بایستم چون عمرم را برای آن گذاشتم. اگر الآن بخواهم مسیرم را عوض کنم در حقیقت یعنی به خودم و آن همه مشقتی که برای امرار و معاش روزانهام تحمل کردهام تا به اینجا برسم پشت کردهام. من هنوز هم مستأجر هستم و هنوز هم در بسیاری از جاها کم و کسری دارم. شاید اگر یک پدر پولدار داشتم میتوانستم مجوز و کنسرتگذار را بخرم.
منبع درآمدتان از راه نوازندگی است؟
بخش دیگری از فعالیت من گرافیک و بازیگری است و از آن طریق کسب درآمد میکنم. خوشبختانه خداوند آنقدر هنر در وجود من قرار داده که هیچوقت لنگ نمانم. زمانی که اعلام کردم به بچههای موسیقی پاپ بگویید دیگر با من تماس نگیرند، یک استودیو داشتم و کار تدوین فیلم و صداگذاری انجام میدادم. من از دوره نوجوانی آنقدر عطش یادگیری داشتم که به هر کاری دست میزدم و سعی میکردم آن کار را به نحو احسنت یاد بگیرم تا یک روزی بتوانم از آن استفاده کنم. به همین خاطر دستم باز بود. من در استودیو صدابرداری و حتی گویندگی میکردم.
چرا بازیگری را ادامه ندادید؟
پخش فیلم کنسرتی که با کاوه یغمایی داشتم دستوپا گیر من شد. آن موقع برای بازیگری به من میگفتند برای فلان کار اسم تو را هم دادهایم و قرار است که با تو تماس بگیرند ولی تماس نمیگرفتند. وقتی علت آن را میپرسیدم میگفتند به خاطر فیلمی که از تو در شبکههای ماهوارهای منتشر شده اجازه نمیدهند بازی کنی.
الآن ما میبینیم که کاوه یغمایی مجوز دارد...
کاوه از کانالی که باید عبور میکرد عبور کرد تا توانست مجوز بگیرد. من برای کاوه خوشحال شدم که توانست مجوز بگیرد. کاوه همیشه در ذهن و زندگی من آدم خاصی بوده است. من اولین آلبوم خودم را با کاوه کار کردم. کاوه در این سه ترک من کاری کرده که حتی در آلبوم خودش نکرده است.
جز کاوه یغمایی، در حال حاضر میتوانیم به چه گروههایی بگوییم که دارند راک واقعی اجرا میکنند؟ فکر میکنم شما گفته بودید که گروه کامنت هم جزو گروههایی محسوب میشود که دارند راک کار میکنند.
کامنت گروه بسیار خوبی بود، منتها من به آقای پورتراب هم گفتم آن لهجه انگلیسی که روی کلام فارسی میگذاشتند جالب نبود و ایشان هم پذیرفت. آقای پورتراب بسیار خواننده خوب و انسان شریفی است. ایشان حتی وقتی همدیگر را در آسانسور نمایشگاه بینالمللی دیدیم از بابت نظری که دادم تشکر کردند. واقعاً جای موسیقی کامنت در این مملکت خالی است. همه اینها به آن مشکلاتی برمیگردد که پشت پرده وجود دارد. در مورد کاوه آفاق نه میتوانم بگویم سبکی که او کار میکند راک است و نه میتوانم بگویم نیست. فقط میگویم جاهایی به سپر عقب موسیقی راک میمالد. موسیقی راک فقط تیپ عجیبوغریب و گیتار الکتریک نیست. اینها بیشتر بخش شوآف موسیقی راک هستند. موسیقی راک یک تفکر، فلسفه و سبک و شیوه زندگی است و یک مانیفست دارد. وقتی من هنوز نمیتوانم آن مانیفست را درک کنم چطور میتوانم دایه راکر بودن داشته باشم. شما وقتی موسیقی فرشید اعرابی را میشنوید تمامقد راک است و مو لای درزش نمیرود و ناخالصی ندارد و به بیراهه نمیرود. چیزی که آزاردهنده و مضر است هجمهای از ادعای برخی افراد است. متأسفانه مخاطبین ما از این که دروغ بشنوند یا گول بخورند خوششان میآید. همین قضیه باعث میشود آدمی که در جایگاه خودش نیست القابی را به خودش بپذیرد یا به بدن یک مخاطب تزریق کند که قد و قواره آن لقب نیست و جایگاه لازمی ندارد که بخواهد به آن لقب نزدیک شود. همانطور که گفتم اگر درها کمی باز شود جوانهای مستعدی بیرون میآیند که آدمهایی که الآن بهدروغ سوپراستار شدهاند باید بنشینند و برای آنها دست بزنند و کار آنها را گوش کنند و از آنها یاد بگیرند. هنرمند به غیر این که دغدغه فروش آلبومهایش را داشته باشد باید با خودش بگوید من در قبال مخاطبان وظیفه دارم و نباید به آنها دروغ بگویم. نباید پلی بک کنم و از مخاطبان پول بلیت بگیرم. نباید بدون اجازه صاحب اثر کاور بزنم و از آن پول در بیاورم. از آنجا که در کشور ما قانون کپیرایت اصلاً مفهومی ندارد، یک عده برمیدارند یک اثر خارجی را کپی میکنند و نام گروه موسیقی راک فلان بند را روی خودشان میگذارند و کنسرت اجرا میکنند. من نمیدانم این بند چیست که همه دارند به اسم گروهشان میچسبانند. آیا کسی میگوید گروه راک پینک فلوید بند؟ شما با رفتار، منش، تفکر و فلسفهتان میتوانید این پیام را به مخاطب برسانید که من یک راکر هستم. مخاطب باید این اسم را به شما بدهد، نه این که شما بیایید این اسم را به خورد مخاطب بدهید که من یک راکر هستم. بهاندازه چیزی که هستید ادعا کنید. واژهها دارای انرژی هستند. این واژهها را بهاندازهای که هستید خرج کنید. شما برای این که خودتان را بزرگ جلوه بدهید روی صحنه استیج به کسی که جایگاه بسیار والایی در موسیقی راک دنیا دارد بیاحترامی میکنید ولی درنهایت یکی مثل من پیدا میشود و به پر و پای شما میپیچد و چیزهایی که مردم نمیبینند را به رختان میکشند و دستتان را رو میکنند.
قبول دارید که محسن چاوشی هم جاهایی به موسیقی راک وارد شد؟
یکی از بچههای مطبوعات آلبوم "پاروی بی قایق" محسن چاوشی را برای من آورد و گفت میخواهم نظرت را راجع به این آلبوم بدانم. به نظر من آقای امید حجت زحمت خودش را در آن آلبوم کشیده و سولو خوبی هم زده است. المانهای موسیقی راک را دارد ولی آن تفکر را ندارد.
برای امسال چه برنامههایی دارید؟
من غیر از سینگلترکها، یک ویدئو کلیپ هم دارم که مجوز آن را گرفتهام ولی هنوز احساس نیاز نکردم که بخواهم آن را منتشر کنم. سعی میکنم کمتر پز بدهم و بیشتر تأثیر بگذارم. این فلسفه ذهنی من است.
و اما سخن پایانی؟
امیدوارم اتفاقات به سمت و سویی پیش برود که دوباره بین مسئولان و هنرمندان اصیل این سبک موسیقی آشتی برقرار شود. من در این سالها همیشه سعی کردم اگر حضور من در جایی تأثیرگذار است در آنجا حضور پیدا کنم تا به بدنه موسیقی کمک کنم. از همینجا دوباره اعلام میکنم که من هستم. میخواهم بگویم ما آدمهای بیآزاری هستیم و دنبال چاپ اسکناس نیستیم. این که بخواهیم نان تمام کسانی که حلقههای این زنجیر را درست میکنند را ببریم و آینده آنها را خراب کنیم ظلم است. ایکاش یکجا دلمان به رحم بیاید که ببینیم داریم با هنر و بدنه این سبک از موسیقی چه کار میکنیم.