سرویس موسیقی هنرآنلاین: امید رئیسدانا بیش از دو دهه است بهعنوان آهنگساز حضوری فعال در عرصه سینما و تلویزیون دارد.
او کار در این حرفه را از اواسط دهه 1370 با ساخت موسیقی فیلم "دان" به کارگردانی ابوالفضل جلیلی آغاز کرد و تا امروز در بیش از 60 پروژه سینمایی، تلویزیونی و مستند حضور داشته و با سینماگران شاخص چون رخشان بنیاعتماد ("زیر پوست شهر")، کیانوش عیاری (فیلمهای "بیدار شو آرزو"، "کاناپه" و سریال "هزاران چشم")، علیرضا داوودنژاد ("هشتپا")، سعید روستایی ("ابد و یک روز") و فریدون جیرانی (سریال "نهنگ آبی") همکاری کرده است.
از این آهنگساز 45 ساله تا به امروز دو آلبوم موسیقی شامل موسیقی متن فیلم "ابد و یک روز" و "بوسه بر بالهای پروانه" (در کنار 18 آهنگساز دیگر) منتشر شده است. او این روزها در سریال "87 متر" بار دیگر با عیاری همکاری میکند. در ادامه گفتوگوی هنرآنلاین با رئیسدانا را میخوانید.
آقای رئیسدانا در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر موسیقی سریال "87 متر" را میسازم که یک سریال 40 قسمتی است که برای شبکه یک ساخته میشود و مهران رجبی، علی دهکردی و دیبا زاهدی بازیگران اصلی سریال هستند. کارگردان و نویسنده سریال هم آقای کیانوش عیاری است که من خیلی به ایشان ارادت دارم. سریال محتوایی اجتماعی دارد و خط اصلی قصه درباره دو خانواده است که یک آدم کلاهبردار یک خانه را به هر دوی آنها فروخته است و آنها بابت اینکه ثابت کنند خانه متعلق به آنهاست یک سری درگیریها با هم دارند. در داستان یک خطی سریال شاید به نظر برسد که رگههایی از طنز داشته باشد ولی اصلاً طنز نیست و قصه تلخی دارد. من چند روز پیش سر مونتاژ سریال رفتم و چهار، پنج قسمت را دیدم و به نظرم خیلی روان است و مثل بقیه کارهای آقای عیاری خیلی خوب درآمده است.
برای چه بخشهایی از سریال موسیقی میسازید؟
تیتراژ اول، تیتراژ آخر و موسیقی متن، اما در اصل کارهای آقای عیاری زیاد پر موسیقی نیست و موسیقیهایی که وجود دارد هم زیاد خودنمایی نمیکند. موسیقیها بیشتر در پسزمینه کار است.
همکاریتان با آقای عیاری چگونه شکل گرفت؟
قصهاش طولانی نیست. من و آقای عیاری تقریباً از سال 1380 داریم با هم کار میکنیم. در آن سالها سریال "هزاران چشم" را با هم کار کردیم و بعد این همکاری در فیلمهای "بیدار شو آرزو" و "کاناپه" و سریال "87 متر" ادامه پیدا کرد. آشنایی من با آقای عیاری به سال 1377 و زمانی برمیگردد که ایشان سر پست پروداکشن فیلم "بودن یا نبودن" بودند. خوشحالم که با ایشان کار میکنم.
در حال حاضر بهجز سریال "87 متر" مشغول پروژه دیگری نیستید؟
اخیراً برای یک فیلم سینمایی به نام "شاهین" موسیقی ساختم که با کارگردانی سالار طهرانی و تهیهکنندگی آرش سجادی حسینی ساخته شده است. فیلمی است با حال و هوای روانشناسی که در ژانر دلهره ساخته شده است و فضای خاصی دارد. کارهای فیلم تمام شده و الآن تقریباً آماده نمایش است و بنا دارند آن را به جشنواره فیلم فجر ارائه بدهند.
بهعنوان هنرمندی که تاکنون برای فیلمها و سریالهای مختلفی موسیقی ساختهاید، موسیقی را تا چه اندازه نیاز یک فیلم میدانید؟
به فیلمش ربط دارد. در بعضی از ژانرها موسیقی نقش کمرنگتری دارد و در بعضی ژانرها نقش مهم و پررنگتری دارد. آقای فرانسیس فورد کوپولا، کارگردان بزرگ فیلم "پدرخوانده" میگوید موسیقی روح فیلم است که درست میگوید و اگر موسیقی نباشد انگار فیلم روح ندارد. من موسیقی سریال "نهنگ آبی" به کارگردانی آقای فریدون جیرانی را کار کردم که در آن ژانر که یک ژانر پررمزوراز است و تا حدودی دلهره دارد و درمورد جرائم سایبری است، موسیقی اهمیت بسیار زیادی دارد و چنین ژانری بدون موسیقی نمیتواند سر پا بماند، اما در ژانر اجتماعی مثل فیلمهای آقای اصغر فرهادی یا بعضی از کارهای آقای عباس کیارستمی، نیاز موسیقی به آن شکل احساس نمیشود، چون اگر نیاز باشد طبیعتاً کارگردانها با موسیقی عناد ندارند و از آن استفاده میکنند. موسیقی هم یک ابزار است مثل نورپردازی یا گریم و لباس.
گفته میشود برخی از کارگردانها بیم آن را دارند که تأثیرگذاری موسیقی بیشتر از خود فیلم باشد؟
به اعتقاد من میشود موسیقیای را ساخت که تأثیری که لازم است را بگذارد. یک آهنگساز فیلم میتواند مثل بازیگر فیلم بهاندازه بازی کند. به اعتقاد من بحث ترس و هراس مطرح نیست، بلکه برخی از کارگردانها لازم نمیبینند بخواهند سکانسی را همراه با موسیقی کنند.
موسیقی در برخی از کارهای شما مثل "نهنگ آبی" کاملاً مشخص و پررنگ است و در برخی آثار مثل "ابد و یک روز" در کنار فیلم ولی تأثیرگذار جلو میرود. چقدر با من موافق هستید؟
نظرتان کاملاً درست است. فیلم با فیلم متفاوت است و خود فیلم هم موسیقیاش را به شما دیکته میکند. یک فیلم سکانسهای مختلفی دارد و ممکن است در جاهایی خود فیلم به شما دیکته کند که موسیقی این بخش باید شنیده شود یا نه. ژانر با ژانر هم فرق دارد و هر ژانری موسیقی خودش را میطلبد که ممکن است پررنگ باشد یا کمرنگ. المانهای مختلفی در این قضیه تأثیرگذار است.
میشود گفت آهنگسازها هم به یک نوعی کارگردان فیلم محسوب میشوند؟
میشود گفت تفاوت یک آهنگساز فیلم با یک آهنگساز معمولی در این است که اندازه یک تدوینگر یا یک طراح صدا، سینما را میشناسد. یعنی حداقل باید اندازه یک طراح صدا سینما را بشناسد و حتی در یک ابعادی فراتر. به اعتقاد من نزدیکترین کار در سینما به موسیقی فیلم، طراحی صدا است و به همین خاطر طراحی صدا را مثال میزنم. بنابراین شناخت از سینما است که باعث میشود یک آهنگساز بتواند آهنگساز فیلم باشد. به نظر من آهنگساز فیلم خوب هم کسی است که بتواند در ژانرهای مختلف کار کند. ما آهنگسازان خیلی بزرگی داریم که تجربه موسیقی فیلم دارند، اما در ژانر خاص خودشان کار میکنند و اینطور نیست که بتوانند در ژانرهای مختلف کار کنند و موفق باشد، اما در حقیقت آهنگساز فیلم کسی است که امروز یک فیلم کمدی کار میکند و دو ماه بعد میتواند برای یک فیلم جنایی یا فیلم تاریخی موسیقی بسازد. به نظر من هر آهنگسازی که بتواند برای ژانرهای بیشتری کار کند و کارش خوب باشد، تواناییاش بیشتر است و آهنگساز فیلم بهتری است.
شما در فیلم "ابد و یک روز" با کارگردانی کار کردید که تجربه اولش در سینما بود. آن همکاری چطور شکل گرفت و چطور شد به پیشنهاد سعید روستایی بهعنوان یک کارگردان جوان و تازهکار برای همکاری پاسخ مثبت دادید؟ فکر میکنید "ابد و یک روز" به این موفقیت دست پیدا کند؟
با فیلماولیهای زیادی کار کردهام و اصلاً ملاک من این نیست که کسی که دارم با او کار میکنم فیلم اولش است یا نه. ملاک من این است که آن کارگردان کار خوبی ارائه کند و فیلم خوبی ساخته شود. سعید روستایی کارش را خوب بلد است و آدمهایی که درباره آنها فیلم میسازد را خیلی خوب میشناسد. من تا قبل از "ابد و یک روز" روستایی را نمیشناختم. تهیهکننده فیلم قبل از اینکه تصمیم جدی گرفته باشد "ابد و یک روز" را بسازد به من پیشنهاد کار داد و من فیلمنامه را خواندم و گفتم فیلمنامه خیلی خوبی است. بعد که جلوتر رفتیم و همکاری شکل گرفت تقریباً همه عوامل فیلم میدانستیم که فیلم خوبی خواهد شد. به هر حال من با روستایی آشنا شدم و با هم درمورد فیلم و موسیقی آن صحبت کردیم و در ادامه این روند پیش رفت تا اینکه فیلم و موسیقی "ابد و یک روز" ساخته شد و فیلم موفقی هم شد. من در این پروژه به دنبال این بودم که یک کار ویژه بسازم که قبل از آن ساخته نشده باشد. دلم میخواست کاری بسازم که بعدها به موسیقی "ابد و یک روزی" معروف شود. نمیدانم موفق شدم یا نه، اما بنای من این بود. خودم فکر میکنم این اتفاق نیفتاد یا حداقل در آن سطحی که من میخواستم خاص و ویژه نشد.
چطور میشود یک فیلم مثل "ابد و یک روز" عنصری تأثیرگذار مثل موسیقی را دارد اما مخاطب کمتر متوجه این موضوع میشود؟
به خاطر اینکه از اول اینطوری طراحی شده است.
کارگردان از شما چنین چیزی را میخواهد یا شما خودتان تشخیص میدهید موسیقی این فیلم باید کمرنگتر باشد؟
کسی چنین چیزی را به آهنگساز نمیگوید. من 30 قسمت و حدود 1500 دقیقه موسیقی برای سریال "نهنگ آبی" ساختم، بدون اینکه کسی به من بگوید چه نوع موسیقی باشد و کجا شروع و کجا تمام شود. همه اینها را من خودم تشخیص دادم. بعضی وقتها آهنگساز تبادلی با کارگردان یا تهیهکننده دارد، اما آنها وقتی با یک آهنگساز فیلم حرفهای قرارداد میبندند دیگر دوست ندارند در کار دخالت کنند و دلشان میخواهند کار را به او بسپارند. یک آهنگساز فیلم، اپراتور نیست که کارگردان بگوید من چنین موسیقیای را میخواهم. البته برای من پیش آمده که یک کارگردان جوان و فیلماولی به من سفارش کار داده و مدام برای من نمونه کار فرستاده که میخواهم موسیقی فیلمم شبیه این باشد، اما این کار جواب نمیدهد و مثل این است که شما بخواهد به یک نقاشی که کارش رنگ روغن است بگویید آبرنگ بکش و بعد بگویید آبرنگ را شبیه آبرنگهای فلانی بکش! این کار شدنی و درستی نیست و به همین خاطر بهترین حالت همان همکاری در سطح حرفهای است که کسی در کار تخصصی دیگری دخالت نکند و هر کسی کارش را به بهترین شکل انجام بدهد. اصلاً فرصت این دخالتها هم نیست و هر کسی باید وظیفه خودش را دقیق و بدون نقص انجام بدهد.
کاری بوده است که با کارگردان آن سر موسیقی فیلم به مشکل خورده باشید؟
بله. بعضی از کارگردانها روی موسیقی فیلم خیلی حساس هستند و توقع دارند من بهعنوان آهنگساز علم غیب داشته باشم و آن چیزی که در ذهن آنهاست را بسازم که این امکانپذیر نیست. وقتی به من پیشنهاد کار میدهند و دستمزدی را به من پرداخت میکنند، تصور من این است که میخواهند از تخصص من بهره بگیرند، نه اینکه بهعنوان اپراتور از من استفاده کنند. من میخواهم تخصصم را به آنها بفروشم و به همین خاطر دخالت کردن مخل این موضوع است. کارگردانهای حرفهای مناسبات کاری را میشناسند و دخالت نمیکنند ولی تازهکارها فکر میکنند باید یک دخالتهایی انجام بدهند. من هم گاهی به شوخی به آنها میگویم که من دستمزد گرفتهام تا موسیقی فیلمت را بسازم و دستمزد نگرفتهام که به شما موسیقی فیلم تدریس کنم!
تصور من این است که آهنگسازی فیلم به نسبت آهنگسازی کلام کار دشوارتر و حساستری است. خودتان این دو را چگونه مقایسه میکنید؟
آهنگسازی فیلم یک تخصص اضافه است. یادم است چند سال پیش استاد حسین علیزاده در یک مصاحبه گفتند موسیقی فیلم منِ آهنگساز را به جاهایی میبرد که ممکن است موقع ساختن موسیقی معمولی اصلاً به آنجاها گذارم نیفتد. خیلی جالب گفتند و من این را با تمام وجودم درک میکنم. وقتی شما موسیقی فیلم کار میکنید فیلم شما را به جایی میبرد که بهیکباره یک قطعهای میسازید که میگویید امکان نداشت من در حالت طبیعی چنین اثری بسازم. تفاوت آهنگسازی فیلم با آهنگسازی معمولی این است. ضمن اینکه شناخت از سینما خیلی مهم است و شما باید بیانگر یک عواطف و احساساتی باشید که در حالات عادی بهعنوان آهنگساز اصلاً به آنها فکر نمیکنید و دغدغه شما نیست.
پیش آمده فیلمی را ببینید که بیش از اندازه تحت تأثیرتان قرار بدهد و این روی موسیقی فیلم هم تأثیر بگذارد؟
بله. ما قبل از اینکه تولیدکننده محتوای هنری و فرهنگی باشیم، انسان هستیم و عواطف خودمان را داریم. بهطور مثال من وقتی فیلم "سنتوری" آقای مهرجویی را میدیدم به نظرم فیلم خیلی خوبی بود و با بخشهایی از آن همزادپنداری میکردم. طبیعی است وقتی آدم نسبت به یک فیلمی چنین احساسی دارد، موقع کار کردن روی آن فیلم حتماً تأثیر میگذارد.
فیلمی را دیدهاید که احساس کرده باشید موسیقی آن مناسب فیلم نیست و دوست داشته باشید موسیقی آن را خودتان بسازید؟
بله دیدهام. حتی در مورد فیلمهای خارجی هم پیش آمده که فیلمی را دیدهام و تصور کردهام که موسیقی این سکانس چندان مناسب نیست و شاید میشد موسیقی بهتری برای آن کار کرد.
برای ساختن یک موسیقی فیلم تأثیرگذار چه فاکتورهایی لازم است؟
ببینید، یک آهنگساز باید جامعهشناس و روانشناس باشد و باید تاریخ و شرایط اجتماعی را بداند و نسبت به تحولات اجتماعی بهروز باشد تا بتواند برای موسیقی فیلم یک آهنگساز موفق باشد. آهنگساز فیلم باید حکیم باشد. این مسئله فقط مربوط به آهنگساز هم نیست. مثلاً پیمان قاسمخانی بهعنوان یک فیلمنامهنویس، حکیم است و یک نگاه حکیمانه دارد. درست است که کارش طنز است، اما دیدگاههایش عجیب و حکیمانه است. خیلی دیگر از آدمهایی که محتوای هنری تولید میکنند این کیفیت را دارند. به نظرم مهمترین عاملی که برای یک هنرمند اهمیت دارد مفاهیم این شکلی است.
شما موسیقی انیمیشن هم ساختهاید. تجربه ساختن موسیقی انیمیشن چگونه است؟
من در این سالها موسیقی چند انیمیشن را ساختهام که بیشتر انیمیشنهای کوتاه بوده است و تا به حال فیلم سینمایی انیمیشن کار نکردهام. انیمیشنهای هنری و خیلی خاص بوده است. فضای انیمیشن را دوست دارم و به نظرم بعضی از انیمیشنهایی که در ایران کار میشود به لحاظ ارزشهای هنری فوقالعاده است. هرچند متأسفانه در ایران دیده نمیشود چون نه سینمایی وجود دارد که اینها را اکران کند و نه تلویزیون تحویلشان میگیرد ولی وقتی به فستیوالهای بینالمللی میرود خیلی دیده میشوند و گل میکنند.
یکی از مسائلی که تولیدکنندگان موسیقی در ایران با آن مواجه هستند مسئله رعایت نشدن کپیرایت است. آیا شما نیز از این مسئله دچار ضرر مالی و معنوی شدهاید؟
این مشکل برای همه هنرمندان ما وجود دارد. متأسفانه ما میثاق بینالمللی کپیرایت را امضا نکردهایم و چون عضو این میثاق نیستیم میبینیم صداوسیما و جاهای دیگر میروند آثار خارجی را به شکل غیرقانونی استفاده میکنند، اما این ضررش به چشم تولیدکنندههای محتوا در ایران میروند؛ امثال ما که موسیقی تولید میکنیم، اما کارمان به هیچ جا نمیرسد. من در یک کانال تلگرام دیدم موسیقی "ابد و یک روز" بهعنوان یک قطعه بیکلام بالای یک میلیون دانلود غیرقانونی شده است، در صورتیکه اگر همین تعداد دانلود بهصورت قانونی اتفاق میافتاد وضعیت متفاوت از این بود. ما باید میثاق بینالمللی کپیرایت را بپذیریم و اجرا کنیم تا از هنرمندان خودمان که محتوا تولید میکنند حمایت کنیم.
گفته میشود سریال آمریکایی "دوستان" هنوز فروش دارد و همچنان دارد برای عوامل ثابت یک حقوق ثابت واریز میشود. فکر میکنم اگر کپیرایت رعایت شود در زمینه موسیقی هم این اتفاق میافتد؟
درست است. اقتصاد خلاق موضوع مهمی است و ارزش افزوده زیادی دارد. مثلاً ترکیه دومین صادرکننده سریال در دنیا است و بعد از آمریکا جایگاه دوم را دارد. نفوذ فرهنگی یعنی این که از اروپای شرقی تا پاکستان، افغانستان، هند و حتی کشورهای عربی سریالهای ترکیهای نگاه میکنند، در حالی که متأسفانه ما نفوذ فرهنگیمان را از دست دادهایم. ما اگر قرار باشد قدرت منطقهای باشیم باید به این شکل نفوذ کنیم. اخیراً میگویند چین قدرت دوم دنیاست و بهزودی از آمریکا پیشی میگیرد. من دل خوشی از آمریکا ندارم، اما مسئله اینجاست که ما الآن چند هنرمند چینی را میشناسیم و چند آرتیست آمریکایی؟ از چین شاید دو سه هنرمند را نام ببریم اما ممکن است بهطور آنی 150 بازیگر، آهنگساز و کارگردان آمریکایی به ذهنمان بیاید. نفوذ فرهنگی این است. چین هرگز نمیتواند این را جبران کند چون همین راه ما را میرود. درهایش بسته است و یوتیوب و فیسبوک در آن فیلتر است، اما آیا دومین ابرقدرت جهان نباید نفوذ فرهنگی هم داشته باشد؟
سال گذشته برای ساخت موسیقی انیمیشن "در تیررس" نامزد دریافت جایزه بهترین موسیقی انیمیشن از جشنواره ساوتهامپتون انگلستان شدید. درباره آن تجربه برایمان بگویید.
یک انیمیشن خیلی کوتاه بود درباره سربازی که در لوله تانک یک لانه کبوتر پیدا میکند. تکنیکش هم با شن بود و خیلی هنری و خاص بود. یک خانم جوان به نام مرضیه خیرخواه آن را کار کرد. این انیمیشن در جشنواره ساوتهامپتون در انگلستان نامزد بهترین موسیقی متن، بهترین صدا، بهترین فیلمنامه و بهترین دستاورد هنری شد. من موسیقی این انیمیشن را در مدت کوتاهی ساختم و کار جالبی بود و خوشحالم که دیده هم شد. انیمیشن "در تیررس" در فستیوالهای دیگر هم شرکت داده شد.
بین ساخت موسیقی سریال با موسیقی فیلم سینمایی تفاوت خاصی وجود دارد؟
بله یک سری تفاوتها وجود دارد، اما این تفاوتها خیلی جدی نیست. تفاوتش مثل داستان کوتاه و رمان میماند. اصلاً خود سریال با فیلم سینمایی دقیقاً تفاوتش در همین است و فیلمنامه، تدوین، موسیقی و سایر ارکان آن هم همین حالت را دارد.
موسیقی فیلم "ابد و یک روز" را بهصورت آلبوم منتشر کردید. تصمیم ندارید آثار دیگرتان را نیز به همین شکل منتشر کنید؟
من موسیقی یک فیلم به اسم "کژال" را کار کردم که یک فیلم به زبان کردی و راجع به کولبران است و در فستیوالهای بینالمللی متعددی هم حضور داشت و همچنان هم در فستیوالها شرکت داده میشود. موسیقی فیلم هم دقیقاً حال و هوای کردی دارد که من با یک شرکت خارجی برای انتشار آن صحبت کردهام. در این کار خانم هاله سیفیزاده به زبان کردی لالایی خوانده است و چون صدای زن در ایران قابل انتشار نیست ما بنا داریم آن را در بیرون از ایران منتشر کنیم که این اتفاق بهزودی خواهد افتاد.
برای آینده چه برنامهای دارید؟
یک برنامه کنسرت دارم که آن هم دارد مقدماتش فراهم میشود و احتمالاً این کنسرت در زمستان برگزار خواهد شد. یک سری پروژه دیگر هم دارم که بعضیهایش هنوز زیاد جدی نیست و بعضیهایش هم قرار نیست فعلاً اعلام کنم.
به نظر میرسد تولید سریال "87 متر" خیلی طولانی شده است. چرا این اتفاق افتاد؟
یکبار سریال در ابتدای تولید با وقفه همراه شد و بعد دوباره آقای عیاری فیلمبرداری را از سر گرفتند. در کل آقای عیاری با وسواس کار میکنند و به همین خاطر کار ایشان بیشتر از سریالهای دیگر زمان و هزینه میبرد. در حال حاضر سریال "87 متر" همچنان در حال فیلمبرداری است و من فعلاً دارم روی تیتراژ آن کار میکنم و هنوز وارد موسیقی متن آن نشدهام.
در سالهای اخیر آهنگسازهای زیادی رو به خوانندگی آوردهاند. شما علاقهای به خوانندگی ندارید؟
خیر. علاقهای ندارم و فکر میکنم تواناییاش را هم ندارم.
چقدر به تأثیرگذاری صدای یک خواننده روی فیلم و بهخصوص تیتراژ اعتقاد دارید؟
طبیعتاً صدای انسان و کلام تأثیر دارد و در سینما اگر بخواهند از این تأثیر استفاده کنند حتماً خواننده میآورند. در همه جای دنیا هم همینطور است. بهطور مثال هیچکس نمیتواند منکر تأثیرگذاری قطعهای شود که سلین دیون برای فیلم "تایتانیک" خواند. آن قطعه فوقالعاده است و به اعتقاد من اگر نبود، "تایتانیک" این فیلمی نمیشد که دیدیم.