سرویس موسیقی هنرآنلاین: میر امیر میری یکی از معدود رهبران موفق ارکستر خصوصی در ایران است. او که دانشآموخته دانشکده عالی صداوسیما است، بیش از یک دهه است رهبری ارکستر ایرانی میرآترا را بر عهده دارد و در این مدت توانسته با اساتید بنام موسیقی ایران روی صحنه برود.
فعالیتهای میری محدود به رهبری ارکستر نمیشود، چرا که از نوازندگی گرفته تا ساخت و اجرای موسیقی تئاتر را در کارنامهاش دیده میشود. او معتقد است هر ارکستر موفقی شبیه به یک خانواده خوشبخت عمل میکند. رهبر ارکستر باید در نقش پدر خانواده ظاهر شود، پدری که مهربانانه پلی میشود بین اعضای خانواده. میری میگوید حاصل تمام تلاشهایش در در سالهای اخیر خانوادهای هفتاد نفره است به نام میرآترا، خانوادهای که از سال 1386 تاکنون با تحمل ناملایمات بسیار زنده مانده و همچنان آثار فاخری تولید میکند که کمتر در فضای کنونی موسیقی کشور شاهدش هستیم.
مردادماه گذشته کنسرت نمایش "خسرو و شیرین" با اجرای ارکستر میرآترا به آهنگسازی میری و داوود آزاد و کارگردانی ویدا لقمانی در تالار وحدت اجرا شد. کیفیت بالای اثر و اقبال عمومی به اجرای گروه باعث شد پیشنهادهای فراوانی از سراسر کشور برای اجرا در شهرستانها به لقمانی و میری داده شود. از همین رو با میری به گفتوگو نشستیم تا از چندوچون فعالیتهای رهبر ارکستر میرآترا مطلع شویم.
آقای میری از ارکستر میرآترا بگویید؟ اصلاً چطور تشکیل شد و چطور توانست بیش از 12 سال دوام بیاورد؟
میرآترا در سال 1386 تأسیس شد. بدنه اولیه ارکستر تنها هفت یا هشت نوازنده جوان بود که با هم شروع به کار کردیم و هر هفته تمرین داشتیم. اکثر اعضا هم از بچههای شهرستان بودند. مثل خود من که از همدان به تهران آمده بودم. رفتهرفته اعضای دیگری نیز به گروه اضافه شدند و کمکم شاکله اصلی و اولیه میرآترا به وجود آمد.
چطور شد این افراد گرد هم جمع شدند؟ اصلاً با چه هدفی تصمیم به چنین کار بزرگی گرفتید؟
در پی چند کار تئاتری بود که جرقه تشکیل یک گروه در ذهنمان زده شد، بارها صحبتهای زیادی با سایر دوستان صورت گرفته بود که همگی معتقد بودیم جای خالی یک ارکستر حرفهای با سازهای ایرانی کاملاً حس میشود. تا این که بعد از چند همکاری، حلقه اولیه تیم ما تشکیل شد. البته مدیریت کارهای مربوط به این گروه تماماً با خانم ویدا لقمانی بود که همچنان نیز سرپرست ارکستر میرآترا هستند.
رویکرد اهالی موسیقی نسبت به این اقدام چه بود؟
حقیقتش این است که اکثراً میگفتند چنین چیزی امکان ندارد و موسیقی ایرانی ظرفیت تشکیل یک ارکستر بزرگ و حرفهای را ندارد. برای مثال میگفتند 10 کمانچه یا 10 تار در کنار هم نمیتوانند قرار بگیرند. ولی امروز بعد از گذشت 10 سال میبینیم که نتیجه تشکیل چنین مجموعهای بسیار مثبت بود و بازخورد مخاطبان کاملاً گویای سطح کیفی چنین ارکستری است.
البته ما یک وجه مشترک مهم نیز داشتیم و آن کمک به موسیقی سنتی و فولکلور ایران بود چرا که دغدغهمان در آن روزها تقویت فنی سبکهای اصیل ایرانی بود و فکر میکنم توانستهایم بهاندازه خودمان نقش مثبتی ایفا کنیم. همانطور که اشاره شد روزهای اول تنها هشت نفر در این مجموعه حاضر بودند ولی در تمرینهای هفتگی، نوازندههای بسیار خوبی به گروه اضافه شدند که هر کدام جداگانه و موردی بررسی میشدند و پس از مشورت با اعضای دیگر میرآترا اعضای جدید را به مجموعه اضافه میکردیم. اتفاقاً همین ویژگی یکی از نقاط قوت میرآترا بوده است چرا که در پی چنین رویهای، به شکل خودکار این گروه شبیه یک خانواده میشد چرا که ما اعضا با مشورت سایر قدیمیترها بود که انتخاب میشدند، با هشت نفر آغاز کردیم و بهتدریج به ترکیب 70 نفرهای رسیدیم که به لطف خدا از همان کنسرت اول با استقبال مخاطب مواجه شدیم. ما عملاً نخستین ارکستر ایرانی در کشور بودیم و برای مخاطب جالب بود که چنین پدیدهای را لمس کند. برای اولین بار هم در تالار اندیشه حوزه هنری به روی صحنه رفتیم و اجرای موفقی ارائه کردیم. خوشبختانه از آن روز تاکنون میرآترا همیشه با قوت به کارش ادامه داده و مبنای کارش را بر اساس تجربهگرایی بنیان نهاده است.
تا جایی که میدانیم از بین آن 70 نفر هنوز هم نوازندگانی در ارکستر میرآترا حضور دارند؟
بله کاملاً درست است ما در طی این 12 سال حدوداً 200 نوازنده داشتهایم. دلیلش نیز این بوده که اکثر دوستان جوان بودهاند و با گذشت زمان وقایع متعددی مسیر زندگیشان را تغییر داده. برخی ازدواج کردهاند، برخی اصلاً پس از فارغالتحصیلی در رشته دانشگاهیشان کلاً از مسیر موسیقی دور شدهاند و حتی بعضی از دوستان به خدمت سربازی رفتند و پس از اتمام این دوران بازهم مجدداً به مجموعه پیوستهاند. برای مثال در "خسرو و شیرین" ما نوازندهای داشتیم که خدمت سربازیاش بهتازگی تمام شده و پس از یک وقفه دوباره در میرآترا مشغول به کارشده است. ولی هسته اصلی میرآترا به لطف مدیریت خوب خانم لقمانی و جو صمیمی بین اعضا همچنان پابرجاست و در کنار یکدیگر کار میکنیم.
از محمد کرد بگویید، ظاهراً از همان روزهای نخست کنار مجموعه میرآترا بوده است؟
بله محمد کرد نیز از روز اول خواننده ثابت ارکستر میرآترا بوده و همچنان هم با قدرت با فعالیتش ادامه میدهد. من بارها گفتهام من و محمد با هم شروع کردیم و در کنار همدیگر رشد کردیم و بهتدریج پیشرفت کردیم. تجربیات زیادی را در کنار هم کسب کردیم و سعی کردیم در میرآترا این تجربیات را به کار بندیم. حتی محمد پس از مدتی و در زمان استاد فخرالدینی، خواننده ارکستر ملی شد که این اتفاق نیز باعث افتخار مجموعه ما بود.
ظاهراً این روزها خواننده دیگری نیز در کنار محمد کرد مشغول به فعالیت است؟
علی شیرازی عزیز را میگویید، علی مدت زیادی بود که بهعنوان نوازنده عود در میرآترا فعالیت داشت البته دوتار هم مینواخت. اما در اکثر آثار گروه همیشه صدای دوم ارکستر بوده است حتی در کنسرتی که با استاد آزاد اجرا کردیم هم علی شیرازی صدای دوم آن اجرا بود که بسیار عالی از پس آن کار هم برآمد و با وجود این که بسیار جوان است استحقاق این را داشت که زودتر از اینها بهعنوان خواننده به روی صحنه بیاید. خوشبختانه در "خسرو و شیرین" هم خوش درخشید و عملکرد بسیار رضایتبخشی هم از خودش به نمایش گذارد. در همان کار نیز حین اجرای یکی از قطعات، همزمان با آواز دوتار هم نواخت.
لطفاً کمی از سایر اعضای خانواده میرآترا بگویید؟
همانطور که گفتم ما دقیقاً یک خانواده هستیم. از کنسرت مایستر تار گرفته تا تکتک نوازندگان گروه، همگی عضوی از یک خانواده 70 نفره هستیم. برای مثال پارسال برای اجرای کنسرت با استاد داوود آزاد، سرکار خانم آزاده امیری که گروه راستان را دارند و بسیار هم خوب کار میکنند، مایستر تار میرآترا بودند. در حالی که همیشه دکتر مسعود زاهدی پور در این جایگاه قرار داشت ولی زمانی که بحث آمدن خانم امیری به میرآترا شد، خود مسعود زاهدی پور عزیز پیشنهاد داد که به دلیل کسوت و تجربه بالای خانم امیری بهتر است ایشان مایستر بنشینند. این روحیه اعضای میرآترا، برای من بهعنوان رهبر ارکستر بسیار ارزشمند است و اصلاً قابل ارزشگذاری نیست.
فکر میکنم آقای زاهدی پور همچنان مایستر هستند؟
بله در "خسرو و شیرین" هم ایشان به بهترین نحو عمل کردند و همیشه کمکحال من و سایر دوستان بودهاند.
در بخش سازهای کششی هم نوازندگان خوشنامی دارید. مشکلی در چینش آنها پیش نمیآید؟
ابداً مشکلی نداریم. بعد از اولین اجرای ما در حوزه هنری بود که من سه نوازنده حرفهای کششی داشتم، با هر نفرشان هم بهخوبی کار میکردم و هر سه نفر هم قابلیت مایستر نشینی را داشتند. محسن عبادتی، علیرضا مغراضی و محمد اسداللهی در هر تمرین بهنوبت مایستر ما بودند تا این که جلسهای تشکیل دادیم و به هر سه نفرشان گفتم من هیچ تفاوتی بین شما نمیبینم، هر سه عالی هستید و من بهراحتی و بدون هیچ مشکلی میتوانم با هرکدامتان کار کنم ولی بهتر است جایگاه مایستر ثابت بماند. بعد از تمرین خودتان مشورت کنید و تصمیم ترتیب نشستنها با خودتان است، در هر صورت من هیچ مشکلی با تصمیمتان نخواهم داشت. بعد از آن تمرین تا به امروز محسن عبادتی عزیز مایستر کششی نشسته است و همین امر باعث شد تا بخش کششیها که نقطهضعف میرآترا بود به نقطه قوتمان تبدیل شود. بعد از این سالها اکنون به حدی از هماهنگی رسیدهایم که من فقط نت را مینویسم و تحویل محسن میدهم و با بهترین کیفیت ممکن صدا میگیرم.
ظاهراً حمیدرضا یوسفی که اکنون سولیست گروه آقای همای است نیز عضو میرآترا بوده، درست است؟
بله حمید در نوجوانی به ما اضافه شد و بسیار سریع رشد کرد. من به کار کردن با حمیدرضا یوسفی عزیز افتخار میکنم و بسیار خوشحالم که در این سطح همچنان پیشرفت میکند و موفق است. افراد زیادی هستند که با میرآترا کار کردهاند و حالا بسیار موفقاند، برای مثال سیاوش ولی پور که امروز آهنگساز مطرحی است در کنسرت ما با استاد آزاد حضور داشت. هرچند آلتو خیلی کمتر استفاده میکنم اما کار سیاوش عالی بود.
چهرههای مطرح زیادی کارشان را با شما آغاز کردهاند که همچنان جوان هستند و جامعه موسیقی ایران به این استعدادها امید بسته. خودتان چه حسی در این رابطه دارید؟
همین موارد است که ما را با وجود تمام مشکلات به ادامه کارمان امیدوار میکند و انگیزهبخش است. علی شیرازیها هستند که میتوانند آینده موزیک ایران را بسازند و از این شرایط بیرونش بیاورند. فقط امیدوارم مشکلات کمتری نسبت به آنچه نسل ما تجربه کرده است گریبان گیرشان شود.
فکر میکنم بسیار مهم است که در این بخش از گفتوگو به مسئله بازار و کیفیت آثار موسیقیایی در ایران بپردازیم و نظر شما بهعنوان یکی از رهبران موفق ارکستر در ایران نیز اهمیت دارد. مشکل موسیقی ما کجاست؟ آیا اصلاً قائل به این هستید که با مشکل مواجهیم یا فکر میکنید کیفیت آثار مناسب است؟
ابداً مناسب نیست، کسی که موسیقی بداند و بگوید مناسب است خیانت بزرگی به هنر کرده است. ببینید ما با رویکرد تقویت موسیقی ایرانی وارد این عرصه شدیم. موسیقی ایرانی که میگویم مرادم فولکلور، دستگاهی، مقامی و غیره... است- در حالی که دستگاهی خوانها و دستگاهینوازان رفتهاند به سمت پاپ! این اتفاق بسیار غمانگیزی است که صرفاً به دلیل سلیقهای که در بین مردم شکل گرفته شما بهعنوان یک هنرمند تغییر هویت میدهید.
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید و آن "سلیقه مردم" است، فکر میکنید مردم مقصرند؟
هم بله و هم خیر! بله چون در نهایت سالنهای سنتی است که خالی میماند و کنسرتهایی مملو از جمعیت میشود که اصلاً شرمآور است اگر نام موسیقی بر آنها بگذاریم. نمیدانم چطور مجوز میگیرند در حالی که برای کارهای میرآترا با هزار مشکل و دردسر موفق به اخذ مجوز میشویم، اما گاهی در شبکههای اجتماعی آثاری را میشنوم که نهتنها مبتذل است بلکه مستهجن هستند. ولی مجوز را بهراحتی دریافت میکنند و هیچ مشکلی برای این امر ندارند. البته در بین همکاران خودم نیز این مشکل وجود دارد، بارها گفتهام از زمانی که در میدان بهارستان چوب رهبری ارکستر فروختند، همه هجوم آوردند به سمت رهبری ارکستر. خب قطعاً چنین مسئلهای نتیجهاش این است که کارهای با کیفیت پایین تولید میشود و مخاطب را زده میکند از این ژانر موسیقی. در این بین با یک مثلث مواجه هستیم که یک وجه آن مردماند، دیگری ما هستیم در قامت تولیدکننده اثر و وجه سوم نیز مسئولین فرهنگی-سیاسی کشور، فکر میکنم مهمترین خبط و کمکاری مربوط به مسئولین است چرا که با سیاستگذاریهای غلط باعث شدهاند سطح کیفی آموزش و نظارت پایین بیاید تا در مراکز آموزشی موسیقی ایران دمدستیترین مفاهیم را نیز به دمدستیترین شکل ممکن آموزش دهند. برای مثال در چارت دانشگاهی واحدی گنجانده شده با عنوان "فلسفه هنر"، ولی بهسادگی از آن میگذرند چون شوربختانه اینگونه مسائل اهمیتی برای سیاستگذاران ما ندارد. و نتیجهاش میشود تولیدکنندهای که حتی اصول اولیه موسیقی را نیز نمیشناسد و چون به او (از جهت فنی) چیزی ندادهایم که حالا ارائه کند، مجبور میشویم فقط مجوزها را صادر کنیم.
اگر درست متوجه شده باشم شما نقش مسئولان را از بین وجوه سهگانهای که اشاره کردید از سایر عوامل پررنگتر میبینید؟
همینطور است، هرچند منظورم از مسئولین اشخاص نیست، بلکه سیاستگذاری غلط است که در سیستم فرهنگی کشورمان نهادینه شده و باعث شده سطح کیفی آثار بهشدت افت کند و نتیجتاً گوش مخاطب نیز به این آثار عادت کرده است.
اخیراً یکی از خوانندگان پاپ در مصاحبهای خطاب به منتقدان این سبک گفته بود که از ما ایراد نگیرید، به جای این حرفها اثری تولید کنید که مردم دوست داشته باشند؟
تقریباً حق با اوست، درست میگوید! ولی او نمیداند که اصلاً این پاپ زدگی معلول کدام علت است و نمیداند چرا گرایش مردم به پاپ بالاست. که البته در این بین نقش رسانهها را نیز نباید نادیده گرفت، برای مثال سرخط خبرهای موزیک را نگاه کنید پر شده از دمدستیترین اخبار مربوط به خوانندگان پاپ، مثلاً فلان خواننده مار را دور گردنش پیچیده و عکس گرفته و این را تبدیل کردهاند به تیتر یک خبری. همکاران شما نیز در دامن زدن به این فضا سهیماند و افکار مردم را کانالیزه میکنند.
پس از دید شما رسانهها نیز مقصر هستند؟
بله قطعاً، البته رویکرد اشتباه رسانه نیز زاده همان سیاستگذاریهای غلط است، برای مثال من موزیسینهای فوقالعادهای را در شهر مادریام همدان میشناسم که اصلاً صداوسیمای استانی آنها را نمیشناسد، در حالی که برخی دوستانم که پاپ کار میکنند در همان همدان دائماً در حال رفتوآمد به تلویزیون و رادیو هستند. چرا که رسانه ملی هم چنین سلیقهای را بیشتر میپسندد.
آقای میری کمی از بحث پاپ و بازار موسیقی فاصله بگیریم تا یک پرسش فنیتر مطرح کنیم، شاید این پرسش را باید زودتر مطرح میکردم ولی شما اسم این نوع ارکستر را چه میگذارید؟
پیش از این که از بحث اعضا فاصله بگیریم میخواهم از سید امین موسوی که مدیر ارکستر میرآترا بوده است تشکر ویژهای داشته باشم. او در هر شرایطی به من و خانم لقمانی کمکهای بسیاری کرده تا در امر برنامهریزی و برگزاری کنسرتها به بهترین نحو ممکن ظاهر شویم. جا داشت که از ایشان حتماً یاد شود چون بسیار فرد تیزهوشی است و در عین حال دوست فوقالعادهای برای ما بوده، از تمام زحماتش سپاسگزاری میکنم. و اما پاسخ سؤال شما؛ "ارکستر ایرانی" است! نام دیگری هم ندارد، وقتی ارکستر شروع به نواختن میکند و صدای ایرانی میدهد پس اسمش نیز ارکستر ایرانی خواهد بود.
تا جایی که مطلعیم تعداد چنین ارکسترهایی که فعالیت حرفهای نیز داشته باشند بسیار کم است؟
یک ارکستر دیگری هم داریم به نام "شاهو" که حامد صغیری آن را رهبری میکند و بارها با یکدیگر همکاری داشتهایم. حامد تجربه بیشتری دارد و تحصیلات دانشگاهی من در این زمینه بوده و مدرک هارمونیام را گرفته بودم، از این جهت در تمام همکاریهایمان مکمل یکدیگر بودهایم.
"خسرو و شیرین" که یکی از بهترین اجراهای میرآترا است مرداد گذشته به صحنه رفت، ولی با وجود استقبال بسیار خوبی که از این کنسرت نمایش صورت گرفت تنها دو شب اجرا داشت. علت خاصی داشت؟
حقیقت امر این است که "خسرو و شیرین" تهیهکننده نداشت، من و خانم لقمانی حدوداً چهار سال است که روی این پروژه کار میکنیم و با سختیهای فراوانی توانستیم کار را روی صحنه ببریم. اتفاقاً تهیهکننده هم سراغمان آمد اما انتظاراتی داشت که بههیچوجه زیر بار آنها نمیرویم. هرگونه دخالت در امور حرفهای را برنمیتابم، خانم لقمانی هم دقیقاً در این مورد با من همعقیده هستند و از همین رو تصمیم گرفتیم که هزینههای کار را خودمان بر عهده بگیریم ولی استقلال گروه را حفظ نماییم. این کار تیم بسیار بزرگی دارد و علاوه بر اعضای ارکستر، با یک مجموعه بزرگ نمایشی همکاری میکنیم که کار بسیار سختی است، حتماً خودتان از هزینههای کرایه سالن و غیره... مطلع هستید. فشار زیادی را متحمل شدیم اما خدا را شکر میکنم که مخاطبان استقبال بسیار خوبی کردند.
با وجود چنین استقبالی برنامهای برای اجرای مجدد ندارید؟
اتفاقاً همین حالا که مشغول گفتوگو هستیم دوستانمان در شیراز مشغول تمرین قطعات هستند تا پس از ایام سوگواری، در شیراز اجرا داشته باشیم. چند شهر دیگر نیز پیشنهادهایی ارائه دادهاند که باید بررسی شود و در صورت نهایی شدن در اولین فرصت اطلاعرسانی خواهیم کرد.
خارج از کشور چطور؟
بله پیشنهاد شده ولی باید بررسی شود، نمیتوانیم با عجله کارها را پیش ببریم.
آیا در کادر نمایش تغییراتی خواهید داشت؟
ممکن است چند تغییر داشته باشیم، اما همه دوستان نمایش بسیار خوبی ارائه کردند ولی چون تیم بسیار بزرگی داشتیم ممکن است جمع کردن تمام عزیزان برای اجرا در شهرستانها یا خارج از کشور مقدور نباشد. در چنین شرایطی ناچاریم که تغییراتی ایجاد کنیم که طبیعی است.
و بهعنوان سؤال پایانی؛ آیا بازهم کنسرت نمایش "خسرو و شیرین" را در تهران میبینیم؟
بله به یاری خدا مجدداً در تهران هم به روی صحنه خواهیم رفت.