سرویس موسیقی هنرآنلاین: مازیار فلاحی چندان نیازی به معرفی ندارد. گیتاریست و خوانده پاپ بیش از یک دهه است به خاطر آثار عاشقانه و آرام خود بهخوبی برای علاقهمندان موسیقی آشناست. او تاکنون چهار آلبوم موسیقی به بازار داده و در کارنامهاش ساخت موسیقی متن، ترانهها و خوانندگی چند فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی از جمله "قلب یخی"، "سرسپرده"، "دختران" و "یادم تو را فراموش" هم دیده میشود.
فلاحی این روزها روی آلبوم پنجم خود کار میکند که "آرزو" نام دارد. به همین بهانه با او گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
آقای فلاحی، مدت زیادی است با رسانهها مصاحبه نکردهاید. آیا این دوری از رسانه به خاطر دلمشغولیها و فعالیتهایتان بوده است؟
من در این سالها زیاد دوست نداشتم مصاحبه کنم. فضای آرامی بود و حس بسیار خوبی داشتم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
این روزها مشغول ضبط آلبوم "آرزو" هستم که فعلاً بیشتر کارهای آن را خودم انجام میدهم.
سبک آلبومتان به همان روال قبلی است یا با کارهای قبلی شما متفاوت است؟
قاعدتاً وقتی زمان میگذرد تفاوتهایی در کار آدم ایجاد میشود و اتفاقاتی بهروز میشود ولی فضای من تغییر نکرده است، مثل آدمی که همیشه آرام است ولی گاهی میخندد یا ممکن است ورزش هم بکند. این اتفاق در موسیقی من هم ممکن است رخ بدهد. هم برای خودم احتیاج داشتم که آهنگهای متفاوت بخوانم و هم فکر میکنم مخاطب دلش میخواهد گاهگداری چنین موسیقیهایی را از من بشنوند. طبیعی است من نیز تغییر کنم.
فضای آلبوم "آرزو" به چه صورت است؟
قطعه "آرزو" خودش قطعه آرامی است ولی تاکنون موفق به اخذ مجوز آن نشدهام. قدیمها به این نوع قطعهها سر کاستی میگفتند. این قطعه، قطعه محبوب من در این آلبوم است و چنانچه مجوز نگیرد، قطعاً آلبومم را بدون "آرزو" هرگز منتشر نخواهم کرد. در این آلبوم قطعاتی هم دارم که الکترونیک تنظیم شدهاند. قطعهای هم که برای سریال "ترور خاموش" ساختهام به فضای قطعه "آخرین نفس" نزدیک است. تصاویری که از فیلم دیدم تصاویر مدرن و بهروزی بود و من هم باید تنظیم موسیقی را بهروز انجام میدادم.
شما برخلاف سایر خوانندههای پاپ که درگیر کنسرت هستند، کمی از مقوله کنسرت هم دور شدهاید. آیا خودتان عمدتاً خواستید که در این زمینه کمکار شوید؟
بله، من تصمیم گرفتم ابتدا آلبومم را آماده و منتشر کنم و بعد کنسرتهایم را برگزار کنم. سال گذشته برای من به لحاظ جسمی سال سختی بود چون من دو عمل جراحی روی کتف و پایم داشتم ولی با همان سختی باز کنسرتهایم را برگزار کردم که منجر به پاره شدن بخیههای پای من شد و مجبور شدم برخی از فعالیتهای موسیقایی خودم در زمینه کنسرت را لغو کنم. مشکلی هم برای حنجره من به وجود آمد که به همین خاطر به پزشکان متعددی مراجعه کردم و در نهایت تشخیصشان این بود که من به بخارهایی که روی صحنه میزنند حساسیت دارم. دکتر یک ماه به من روزه سکوت داد که مجبور شدم برای مدتی نخوانم. با کورتونهای بسیار زیاد توانستم کنسرتهای عید خودم را برگزار کنم و پس از آن تا خردادماه که ضبط آلبومم را شروع کردم سکوت کردم و تصمیم گرفتم تمام فعالیتهایم را به پس از ماههای محرم و صفر موکول کنم.
این روزها همه تک آهنگ منتشر میکنند. البته از یک نظر خوب است چون آلبوم توجیه اقتصادی ندارد. شما این ریسک را میپذیرید که بخواهید آلبوم منتشر کنید؟
این تصمیمی است که در نهایت تهیهکننده باید بگیرد. در حال حاضر معمولاً هیچ آلبومی نمیتواند از نظر مالی سود داشته باشد و هزینههای تولید خودش را دربیاورد چون همه هزینههای تولید آلبوم نسبت به سالهای گذشته چند برابر شده است. دانلود و کپی غیرقانونی هم که بیداد میکند. اگر نگاه کنید حتی سیدی پلیر از ماشینهای جدید حذف شده است و مردم از طریق فلش و گوشی آهنگ گوش میکنند. وقتی سیدی از ماشینها حذف میشود یعنی تولید سیدی یک کار زائد است. شاید صدها میلیون تومان هزینه تولید یک آلبوم شود که حداکثر فروش آن به یک دهم هزینه تولید هم نرسد. من تهیهکنندههای بامعرفتی دارم که به من گفتهاند این کار را انجام میدهیم ولی من هم باید آنقدر بامعرفت باشم که این قضیه را به آنها تحمیل نکنم. مسئله تکآهنگ بهنوعی یک اصول و روال است و همه همین کار را میکنند.
اخیراً ویدیویی از شما منتشر شد با پرفورمنس حرفهای از قطعه "دروغه" که بسیار مورد توجه قرار گرفت. این اثر چگونه شکل گرفت؟
قطعه "دروغه" از بهترین قطعات زندگی من است. تصمیم گرفتیم قطعه را بهصورت عملی و با تنظیمی متفاوت اجرا کنم. ایده بسیار سختی بود. پارچهای عظیم با پمپهای باد قوی صحنه را پوشش میداد و با نورپردازی سایه بزرگی از خواننده روی آن نقش میبست. پارچه فرو میافتاد و نهایتاً در انتهای آهنگ دوباره بلند میشد. کار ریسکی و سختی بود. فضا تاریک بود و من جایی را دقیق نمیدیدم، اما هر بار که ویدیو را میبینم، از نتیجه کار بسیار راضی هستم.
فکر میکنید چرا دیگر آن قطعه تکرار نمیشود؟
قطعات تکرارناپذیر تا ابد هویت مستقل دارند. اتفاقات زیادی هستند که فقط یکبار تکرار میشوند و ما هم نباید دنبال تکرار آنها باشیم. ما باید دوباره قطعهای تکرارنشدنی با هویت مستقل بسازیم. موسیقی سریال نیست که قسمت دوم و سوم داشته باشد.
قطعه "لیلا" هم یکی از قطعاتی بود که در زمان خودش بسیار خوب شنیده شد. ایده آن قطعه چگونه به ذهنتان رسید؟
شعر آن قطعه ابتدا یک دو بیتی بود که بعدها تغییر کرد. من بهمحض اینکه اولین بار ترانه "این نامه را لیلا فقط بخونه" را شنیدم کل قصه به ذهنم آمد و گفتم این نامه یک رزمنده است که همسری با نام لیلا دارد. لیلا برای خود من سمبل زنان ایرانی است. بعد مسیر ترانه را تغییر دادیم و ترانه به آن سمت رفت و این قطعه تولید شد. من آن دیالوگها را نوشتم و ابتدای آهنگ گذاشتم تا آهنگ فرمت داستانی بگیرد و تبدیل به قصه شود. بعدها خیلی از من خواستند که کلیپ آن قطعه را بسازم ولی من دوست نداشتم که آن قطعه تبدیل به کلیپ شود. من آن قطعه را هم خیلی دوست دارم و هر زمانی که آن را در کنسرتهایم خواندهام مردم هم دوست داشتهاند.
پس از سریال "قلب یخی" در فیلم سینمایی "یادم تو را فراموش" تجربه بازیگری داشتید. کمی از کارهای اخیرتان بگویید.
سریال "یلدا" آقای میرباقری، سریال "هفتسنگ" آقای بذرافشان، سریال "مینو" آقای امیر پوروزیری و در حال حاضر سریال "ترور خاموش" به کارگردانی آقای احمد معظمی و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری را در دست دارم. برای فیلم "یادم تو را فراموش" موسیقی متن ساختم که آن فیلم هنوز اکران نشده است. ساخت موسیقی متن این فیلم حدود یک سال طول کشید. بازی در "یادم تو را فراموش" تجربه جذابی بود. متأسفانه فیلم اکران نشد تا بازخورد تجربه بازیگری خودم را ببینم و بشنوم. برای این کار دو موزیکویدیوی جذاب برای آهنگهای "دیوونه" و "یادم تو را فراموش" با حضور میترا حجار و حسین یاری ساخته شد که به دلیل اکران نشدن فیلم تاکنون مجوز پخش ندارند.
دلیل اکران نشدن "یادم تو را فراموش" تاکنون چه بوده است؟ فیلمهای "پارادایس" و "کاتیوشا" آقای عطشانی که بعد از "یادم تو را فراموش" ساخته شدند روی پرده رفتند.
تا آنجا که من در اخبار و سایتهای معتبر دیده و شنیدهام، دلیل آن شکایت آقای ناصر محمدخانی به دلیل همسو بودن موضوع فیلم با زندگی ایشان بود که البته عوامل فیلم این موضوع را تکذیب کردهاند. امیدوارم فیلم هر چه زودتر اکران شود.
شما در برنامههای تلویزیونی زیادی دعوت شدهاید ولی کمتر در آن برنامهها حضور پیدا کردهاید. دوست ندارید در صداوسیما حضور پیدا کنید؟
کیفیت و کمیت برنامههای تلویزیونی نسبت به گذشته نهچندان دور افت زیادی داشته است. صادقانه باید گفت بینندههای تلویزیون روزبهروز کمتر میشوند. اخیراً تلویزیون حتی معدود برنامههای خوب خود را نیز از کنداکتور خارج کرده است. در حال حاضر فضا و تنوع آنچنانی برای حضور در تلویزیون نمیبینم. مضاف بر اینکه من مدتی است موسیقی و آهنگهایم دارد خاک میخورد و هنوز منتظرم مجوز آلبوم و تک آهنگهایم را بگیرم.
بعد از دوره به شهرت رسیدن شما که در آن دوره خوانندگان خوبی به موسیقی کشور معرفی شدند، وارد دورهای شدیم که برخی از خوانندهها در یک شب به شهرت رسیدند و کنسرتهایشان منفجر شد. این اتفاق برای شما باعث تعجب نیست؟
تفاوتی که نسبت به 10 سال گذشته اتفاق افتاده این است که در زمان ما و قبل از آن، شما یک موسیقی را منتشر میکردید و آهنگ راه خودش را پیدا میکرد و به گوش مردم میرسید. شما بعد از یک مدت مسیری را طی میکردید که آن مسیر شما را به استیج میرساند، اما الآن شما را به استیج میرسانند. یعنی به استیج رسیدن با به استیج رساندن فرق میکند. شما آن زمان از طرف مردم انتخاب میشدید ولی الآن خواننده را انتخاب میکنند و به مردم میگویند این خوانندهای است که شما میتوانید به کنسرت او بیایید. وقتی شما یک فاصله کوتاه را طی کنید و تجربه کافی را نداشته باشید، قطعاً اگر برای شما منافعی داشته باشد، به همان اندازه تیغ دو لبه است و ممکن است خطرناک باشد. درواقع با همان سرعت ممکن است اتفاقات بدی هم برای شما بیفتد. کما اینکه میبینیم برخی از خوانندههای ما بهسرعت دیده میشوند و بهسرعت از یاد میروند، اما برخی از آنها که توانایی اجرایی قویتری دارند کارشان را ادامه میدهند. این خوانندهها ممکن است یک شبه دیده شده باشند، اما قبل از آن زحمت زیادی کشیدهاند و شما فقط یک شبه معروف شدن آنها را دیدهاید. به هر حال اینکه امروز یک عده را به استیج میرسانند واقعیت است. به نظر میرسد ما امروز داریم به موسیقی بهصورت تبلیغاتی نگاه میکنیم.
در پایان اگر صحبتی مانده است، بفرمایید.
وقتی موسیقی داخل ایران پویا و فعال باشد، من چه در آن سهیم باشم و چه نباشم خوشحال میشوم. هیچوقت هیچکسی را بد نمیدانم و هیچ آهنگی را بد نمیدانم. ممکن است ما آهنگساز بد داشته باشیم ولی آهنگ بد نداریم. ممکن است یک خواننده آهنگی را بد اجرا کند ولی دلیل نمیشود که بگوییم آن آهنگ بد است. در نهایت زمان نشان خواهد داد که چه چیزی درست بوده است و چه چیزی غلط. در حال حاضر جای دوستیها در موسیقی ما خالی است. فرق سینما و موسیقی این است که موسیقی ما در کشور بلاتکلیف است ولی سینما تکلیفدار. من بهشدت به کار گروهی در موسیقی علاقهمند هستم. در سینما همهچیز ارزشگذاری میشود ولی در موسیقی خیر. موسیقی پاپ ما مظلوم و ضعیف است و از هیچ جایی بودجه نمیگیرد؛ نه جشنواره مستقل، نه داوری، نه سیمرغ بلورینی، نه گنجشکی و نه حتی کلاغی! خودش از جیب خودش هزینه میکند و همه هزینهها را خودش درمیآورد. اگر کسی از این راه پول به دست آورد نوش جانش چون همین پول را دوباره خرج موسیقی و کیفیت کار خودش میکند. موسیقی پاپ هزینه بسیار زیادی دارد و مثل سایر هنرها نیاز به حمایت دارد. نام موسیقی پاپ را صنعت پاپ مینامند در حالی که پاپ هنوز موسیقی است. صنعت مربوط به سینما و فوتبال است. اگر همین امروز کل درآمد تهیهکنندهها و خوانندهها و همه عوامل موسیقی پاپ کشور را روی هم قرار دهیم، بودجه آن حتی ذرهای نزدیک به قیمت یک ویلا در شهرک باستی هیلز در لواسان نخواهد رسید. همدیگر را دوست داشته باشیم و دست یکدیگر را بگیریم تا به قله برسیم.