سرویس موسیقی هنرآنلاین: رضا تاجبخش آهنگساز، تنظیمکننده و نوازنده پیانو چهرهای شناختهشده در عرصه موسیقی کشور است. خارج از تواناییهایش در تنظیمکنندگی و همکاری موفق او با خوانندگانی نظیر حامی، بابک جهانبخش، امیرعباس گلاب و …، او یکی از بهترین نوازندگان پیانو حال حاضر در کشور است.
تاجبخش فرد راحتی است و مصاحبه کردن با او حس خوبی را منتقل میکند. با او درباره برنامههای آینده و فعالیتهایش گفتوگو کردهایم.
آقای تاجبخش، چطور شد به موسیقی علاقهمند شدید؟
پدرم آرشیو بزرگ موسیقی داشت و مادرم بالرین بود. از سه یا چهار سالگی به موسیقی علاقهمند شدم. سال 70 یا 71 وقتی 10 سالم بود برایم پیانو خریدند. ابتدا موسیقی کلاسیک را شروع کردم و پیشرفتم بسیار خوب بود ولی به موسیقی کلاسیک صرف علاقه ندارم چون به نظرم آن هم یک تقلید است. شما بهترین موزیسین کلاسیک دنیا هم که بشوید در نهایت باید کار یک نفر دیگر را بزنید. من به سراغ موسیقی رفتم که خودت ایده میگذاری. آن نوع موسیقی را هیچکس نمیتواند اجرا کند چون مال خودتان است. هیچکس بهتر از شما هم نمیتواند اجرا کند. در ادامه موسیقی عزیز مصطفیزاده پیانیست آذربایجانی و موزیک نوازندههایی که دوست داشتم را شنیدم و علاقهمند شدم. بعد با یکی از دوستانم به نام شهریار توکلی که گیتاریست بود آشنا شدم و با هم کنسرت گذاشتیم. اولین اجرای ما در فرهنگسرای ابنسینا در شهرک غرب بود. بعد همینطور کارمان را ادامه دادیم. من در دانشگاه هم بسیار درسخوان بودم ولی بعد از گرفتن لیسانس دیگر درسم را ادامه ندادم، چون دیدم اصلاً به دردم نمیخورد.
چرا رشته موسیقی را انتخاب نکردید؟
به خاطر این که احساس میکردم چیزی در دانشگاه یاد نمیگیرم. من یک دوره آزاد نزد آقای فریبرز لاچینی رفتم و با ایشان کار کردم. یک دوره کلاس هارمونی هم پیش آقای فرهاد فخرالدینی گذراندم. به نظرم آن کلاسها از کلاسهای دانشگاه بسیار جذابتر بود. من در حال حاضر دانشجوی فوقلیسانس موسیقی میشناسم که هیچی از موسیقی نمیداند. اساساً قاعده را همه میتوانند یاد بگیرند ولی باید چیزی برای ارائه هم داشته باشند. تحصیلات در رشته موسیقی برای تدریس کردن خوب است ولی تا زمانی که خودتان چیزی از خودتان نداشته باشید، فایدهای ندارد.
در حال حاضر مشغول چهکاری هستید؟
هیچوقت یک کار را پیش نمیبرم و هر روز چهار پنج کار را باهم پیش میبرم تا بالأخره یکی دوتا از آنها جواب بدهد. درگذشته چندان به خودم نمیرسیدم و مقصدم چیز دیگری بود ولی الآن نسبت به سنم طرز تفکرم عوض شده و کارهای خودم را در اولویت قرار میدهم. از همان قدیم دوست داشتم که بتوانم آلبوم خودم را با آدمهایی کار کنم که دوستشان دارم. اکثر آن آدمها نوازندههای خوب آمریکایی و اروپایی هستند. سال گذشته داشتم پروسه تولید آلبوم را بهخوبی پیش میبردم ولی به یکباره دلار گران شد و روند تولید آلبوم با مشکل مواجه شد چون مثلاً اگر من قبل از گران شدن دلار میخواستم به یک نوازنده معروف درامز هزار و پانصد دلار پول بدهم، آن پول به پول خودمان حدود سه میلیون تومان میشد ولی الآن سی میلیون تومان میشود. در حال حاضر پنج شش قطعه این آلبوم آماده شده و دو قطعه آن مانده است. اگر آن دو قطعه هم ساخته شود، آلبومم را با هفت قطعه منتشر میکنم. به هر صورت الآن ماجرا و پروسه تولید آلبوم کمی کند پیش میرود ولی پس از این که آلبوم آماده شد، قبل از انتشار، یک کنسرت در تالار وحدت برگزار خواهم کرد. من در آن کنسرت یک سری نوازنده مجازی خواهم داشت. به این صورت که یکی از نوازندهها در جای دیگری ساز میزند و ما تصویر ایشان را پخش میکنیم و خودمان را با او سینک میکنیم. فکر میکنم شانس آوردم که این همکاری اتفاق افتاد. من از قدیم دوست داشتم با یکی دو نفر کار کنم و الآن همان یکی دو نفر به من جواب مثبت دادهاند و ما با هم همکاری کردهایم.
کار بعدی من پروژه شماره دو "عاشقانههای پاپ" است که کنسرت اول آن سال گذشته برگزار شد. اصلاً برایم اهمیتی ندارد که کنسرت اول "عاشقانههای پاپ" چه کاستیهایی داشت چون معمولاً تجربه اول همراه با کاستی است. در واقع اگر کاستی نباشد پیشرفتی حاصل نمیشود. از محمدرضا خانزاده بسیار تشکر میکنم که برای بار اول این کار را انجام داد. اتفاق عجیب و غریبی بود که شش خواننده در این سطح آمدند و با ارکستر سمفونیک همکاری کردند. درست است که من به خوانندهها به لحاظ مالی هنوز بدهکار هستم ولی ما سعی داریم "عاشقانههای پاپ" شماره دو را هم اجرا کنیم. از آنجایی که من در درون ماجرا بودم تقریباً تمام زیر و بم کار را میدانم و میخواهیم با کمترین کاستی و به بهترین شکل این کار را دوباره انجام بدهیم. هنوز حضور کسی صد درصد قطعی نشده است ولی در حال رایزنی هستیم. پروسه پروژه اول حدود شش هفت ماه طول کشید. ما رفتیم با خوانندهها و ارکستر صحبت کردیم و بعد پروژه به سرانجام رسید. ایندفعه در نظر داریم که از یک یا دو خواننده سنتی درجه یک هم استفاده کنیم. یکی از آن خوانندهها سبک موسیقی پاپ سنتی کار میکند و دیگری فقط موسیقی سنتی میخواند که ما قبلاً هم با هم کار کرده بودیم. از خوانندههای قدیمی هم حامی حضور دارد.
راجع به کنسرت خودتان توضیح بیشتری بدهید که قرار است چه زمانی اجرا شود؟
ماجرای افزایش قیمت دلار در کار ما وقفه انداخت و برای من سخت بود که از پس دستمزد دوستان نوازنده بر بیایم. به همین خاطر در حال حاضر روند همکاری ما کمی کند پیش میرود. اگر آن اتفاقات نمیافتاد ممکن بود من در اردیبهشتماه امسال کنسرتم را برگزار کنم ولی این اتفاق به بعد از ماههای محرم و صفر موکول شد. در آن کنسرت چهار پنج نفر از دوستان نوازنده من را همراهی میکنند. تاکنون حضور امیر طاهری (درامز)، علیرضا میرآقا (پرکاشن)، دارا دارایی (باس)، آرمین مرشد (گیتار) و هومن نامداری قطعی شده است.
چرا برای تولید آلبوم اینقدر وسواس دارید؟
من سر پروسه میکس و مسترینگ حساسیت بسیار زیادی دارم. به هر حال آنهایی که من را میشناسند منتظر هستند که وقتی آثار من منتشر میشود حداقل یک فرقی با آثار قبلیام داشته باشد. میخواهم این پیشرفت در آثارم را هم خودم ببینم و هم بقیه.
نمیترسید که آنها بشنوند و نظرشان منفی باشد؟
اصلاً من را فراموش کنید، اگر اسم موزیسینهایی که با من همکاری کردهاند بیاید همه لرزه بر تنشان خواهد افتاد.
جسارتاً شما میخواهید پشت آن موزیسینها قایم شوید و یا یک رضا تاجبخش مستقل در کنار آنها باشید؟
من رضا تاجبخش مستقل هستم. این چند سالی هم که با خوانندهها کار کردم، در واقع با آنها رفاقت کردم و نباید این کار را به صورت متداوم انجام میدادم. من یک موزیسین مستقل هستم و عادت ندارم که به صورت صبح تا شب در خدمت گروه باشم. بنابراین اصلاً پشت موزیسینها قرار نمیگیرم. در این مورد اتفاقاً خوشحال میشوم که بگویند پشت چنین موزیسینهایی قایم شده است چون آنها بزرگترین موزیسینهای دنیا هستند.
چطور شد که پیشنهاد همکاری با شما را پذیرفتند؟
دوستی به نام مهرداد شریف دارم که پیانیست است و سالها پیش با آقای محمد اصفهانی همکاری میکرد. ایشان در دانشگاه استرالیا تدریس میکنند و به واسطه یکی از دوستانشان آثار من را به گوش آن موزیسینها رساندند. جالب است که آنها معمولاً چنین کاری را انجام نمیدهند ولی نوازنده اول با دقت و وسواس همه این کارها را برای من انجام داد. وقتی نوازنده اول جواب مثبت داد نوازنده دوم هم اعتماد کرد و آمد. من در حال حاضر با چهار نوازنده مطرح کار میکنم. آقای دیو وکل (درامر) و آقای جان پتیتوچی (باسیست) کارهایشان را انجام دادهاند و ما در حال حاضر در حال رایزنی با آقای تام کندی هستیم. علاوهبر اینها دوست دارم با یک نفر دیگر هم کار کنم ولی هنوز صحبتی در این زمینه نشده است. مطمئن هستیم اگر این سه نفر کارشان را انجام بدهند او هم نظر مثبت خواهد داد. فقط یکی از آنها رغبت داشت ولی چندان در مورد کار صحبت نمیکرد. در بازار ایران هم همینطور است و برخورد آدمها با هم فرق میکند. ممکن است یک نفر جایگاه بزرگی داشته باشد و از یک کاری خوشش بیاید ولی هیچی نگیرد و از طرفی ممکن است یک نفر جایگاه پایینی هم داشته باشد ولی کاملاً مادی برخورد کند.
آنها نخواستند ابتدا کار شما را بشنوند و بعد اعتماد کنند؟
کار من را شنیدند و یک اتود هم برای من فرستادند. آن اتود آنقدر قوی بود که من همان اتود را استفاده کردم. میگفتند برای ما فرقی نمیکند که با چه کسی همکاری میکنیم، در هر صورت ما کارمان را به بهترین نحو انجام میدهیم.
آیا با موسیقی ایران هم از قبل آشنایی داشتند؟
خیر فکر نمیکنم. این سؤال را از آنها نپرسیدم.
قرار است که موسیقی تجربی باشد یا به صورت کنسرت و ارکسترال؟
بسیار جز و خلوت است. دوست داشتم وقتی آلبوم تمام شد خودشان هم به ایران بیایند و با هم کنسرت اجرا کنیم ولی این دو نفر چون اصالتشان کاملاً آمریکایی است ورودشان به ایران کمی سخت است.
چرا تالار وحدت را برای برگزاری کنسرت انتخاب کردید؟
مخاطبان من بیشتر به تالار وحدت میآیند. ما سال 89 با گروه ایجاز کنسرتی را با هومان غفاری (درامز) و دارا دارایی (بیس) در تالار وحدت اجرا کردیم که آقای بابک ملکی (گیتار) هم به عنوان مهمان در کنار ما حضور داشت. من در تالار وحدت بزرگ شدهام و آنجا را به سایر سالنها ترجیح میدهم چون هم شکل و شمایلش بهتر است و هم مخاطبانی که به آنجا میآیند برای من ارزشمندتر هستند. یک فکری در ذهن من نهادینه شده که انگار کسانی که به تالار وحدت میآیند شاید از سطح عوام بیشتر موسیقی را میفهمند.
ایده کنسرت "عاشقانههای پاپ" که آن را با شش خواننده روی صحنه بردید از کجا آمد؟
صد درصد آن ایده از سمت من بود. پروژه بسیار سختی بود چون ما باید شش خواننده را میآوردیم که با هم خوب باشند و همدیگر را قبول داشته باشند. مثلاً سیامک عباسی و مهدی یراحی تا آن موقع همدیگر را دورادور میشناختند ولی پس از آن کنسرت به هم نزدیکتر شدند. همه آن خوانندهها دوستان صمیمی من بودند. من از چهار پنج سال پیش دوست داشتم این کار را با آدمهایی که خودم دوستشان دارم و موسیقی آنها را میپسندم انجام بدهم ولی تا سال پیش فرصتش پیش نیامد. سال گذشته تهیهکننده درست آمد و خوانندهها هم جواب مثبت دادند تا این اتفاق افتاد. آقای شهرداد روحانی، رهبر ارکستر سمفونیک تهران هم در حق من لطف بسیار بزرگی کردند. من تا به حال ندیدهام که آقای روحانی ارکستر را دست کسی دیگر بدهد ولی من نزد ایشان رفتم و ایشان هم به من لطف کردند و ارکستر را در اختیارمان گذاشتند. تالار وحدت هم حمایت زیادی از ما کرد و در نهایت کنسرت "عاشقانههای پاپ" با سختیهای فراوان برگزار شد.
شما در مصاحبهای گفتید با خوانندههای باهوش کار میکنید. منظورتان از باهوش خوانندهای است که فروش بیشتری دارد یا خوانندهای که به لحاظ کاری باهوش است؟
معمولاً به مقوله هنری خواننده اهمیت بیشتری میدهم. به نظر من آرتیست خوب کسی است که پله به پله پیشرفت کند و پیشرفتش دیده شود. کسی که از همان اول خوب میخوانده فایده ندارد. کسانی که برای رسیدن به سطح استاندارد تلاش میکنند برای من ارزشمندتر هستند. من با این تیپ خوانندهها همکاری بیشتری داشتهام و باز هم اگر خوانندهای با این شرایط وجود داشته باشد دوباره با او همکاری میکنم. این چیزی که الآن در بازار موسیقی میبینم سلیقه من نیست چون اساساً بر مبنای استعداد نیست، بلکه بر مبنای چیزی است که من آن را بلد نیستم. امیرعباس گلاب، سیامک عباسی و بابک جهانبخش آخرین خوانندههایی هستند که من میتوانم با آنها ارتباط بگیرم. شاید به لحاظ سبکی من سبکی که بهنام بانی میخواند را دوست نداشته باشم ولی همه میدانیم که بانی چقدر خواننده خوبی است. من معمولاً خوانندههای باهوش را انتخاب میکنم چون احساس میکنم آنها حرف من را میفهمند.
بهعنوان کسی که سالها در موسیقی پاپ کار کرده، فکر میکنید چرا سلیقه مردم تغییر کرده است؟ آیا موزیسینها خودشان مقصر هستند یا یک عده گوش مردم را به این موسیقیهای جدید عادت دادهاند؟
به نظر من در تمام دنیا دارد این اتفاق میافتد. به هر حال نسل تغییر کرده است و گوشها دارد عوض میشود. حالا اینکه آیا این یک پروسه هدایت شده است یا نه را نمیتوانیم در موردش چندان دقیق صحبت کنیم ولی من فکر میکنم شاید 60-70 درصدش هدایت شده باشد. موسیقی دارد به سمتی میرود که دور از چیزی است که بشود اسم آن را موزیک گذاشت. خوشبختانه در موسیقی کلاسیک و سنتی اینقدر بلبشو نیست. موسیقی پاپ چون نام پاپ روی آن است، هر کاری روی آن میتوانند انجام بدهند. به نظرم تازه در دوران خوبی هستیم و 10 سال دیگر تازه میفهمیم که بدی چیست. البته همانطور که گفتم در سطح دنیا اینطور خواهد شد و نه فقط ایران. هضم این نوع موسیقی برای ما سخت شده است ولی به هر حال مردم دوست دارند و ما هم به سلیقه مردم احترام میگذاریم. این نوع کارها به مذاق من خوش نمیآید. مثلاً من اگر با بهنام بانی کار کنم اصلاً یک بهنام بانی دیگری از او در میآورم چون میدانم که او چقدر باهوش است. حالا ممکن است آن کارها نگیرد و کسی هم گوش ندهد. شاید در خفا یک پیشنهاد آن طوری هم با هم داشته باشیم.
آنچه امروز در موسیقی پاپ مد شده از کجا شکل گرفته است؟
من در این رابطه نمیتوانم نظری بدهم چون نه سعی میکنم چنین موزیکهایی گوش کنم و نه سمت آنها میروم. اصلاً چنین موسیقیهای را دنبال نمیکنم. کار من نوازندگی پیانو است و کم کم دارم به کار اصلی خودم برمیگردم. وقتی وارد بازار موسیقی پاپ شدم کمی مسیرم تغییر کرد. درست است که در این مسیر کلی آدم خوب و دوست پیدا کردم ولی کار من یک چیز دیگر است.
چرا اکثر کسانی که موزیسین، آهنگساز و تنظیمکننده هستند خودشان هم خوانندگی میکنند؟
من خودم هم میخوانم چون خوانندگی بسیار وسوسهبرانگیز و جذاب است. به نظرم از هنرپیشگی هم وسوسهبرانگیزتر است. شما وقتی نوازنده هستید همیشه یک نقش دارید و مردم هم شما را باور میکنند ولی هنرپیشگی اینطور نیست چون شما باید هزاران نقش در زندگیتان بازی کنید تا دیده شوید. به همین خاطر به نظرم موزیسین بودن جذابتر است چون فقط خودتان هستید. من به فکر این هستم که کاری که دوست دارم را انجام بدهم و به فکر ترکاندن نیستم. نمونه بارز و موفق کسی که کار خودش را انجام داد سیروان خسروی است. سیروان کاری که دوست داشت را آنقدر انجام داد تا اینکه باب شد. من خودم عاشق آن تیپ موزیک هستم ولی روزهای اول به او میگفتم چنین موزیکهایی نمیگیرد. با این حال او کار خودش را انجام داد. مطمئن باشید اگر کسی به کار خودش باور داشته باشد آن جرقه میخورد. بابک جهانبخش از سال 81 خوانندگی را شروع کرد و تا سال 91 هیچی نشد ولی آنقدر کار کرد که بالآخره کارش گرفت. به نظرم این مسیر ارزشمند است.
بهعنوان یک آهنگساز و تنظیمکننده فکر میکنید فاکتورهایی که باید برای ترکاندن یک آهنگ انجام داد چه فاکتورهایی است؟
ما در بازار فعلی موسیقی قانونی برای ترکاندن نداریم. کسی که ترکانده قطعاً در ترک بعدی هم میترکاند ولی برای اینکه آن قطعه اول چگونه ترکانده است هیچ فاکتور و معیاری وجود ندارد. به نظر من در این مسئله شانس هم دخیل است. ظاهراً هر چقدر آرتیست متوسطتری باشید بیشتر کارتان میگیرد. اتفاقاً اگر آرتیست بزرگی باشید هیچوقت نمیترکانید.
به نظر شما چرا چهرههای بزرگ موسیقی ایران در آلبوم اولشان موفق ظاهر میشوند ولی کم کم کیفیت آلبومهایشان پایین میآید؟
شاید توقعها بالا میرود. مثلاً شما یک آلبوم از یک خواننده گوش میدهید و میگویید چقدر خوب است و بعد آلبومهای بعدی او را با آن آلبوم مقایسه میکنید و احساس میکنید که ضعیفتر است. اساساً این اتفاق برای اکثر خوانندهها میافتد.
نمیشود گفت خواننده مغرور میشود و یا استفاده از موزیسینها در آثارشان تأثیرگذار است؟
من فکر نمیکنم دلیلش غرور باشد چون یک خواننده وقتی کارش میگیرد اتفاقاً دوست دارد که این بالا بودنش را نگه دارد تا بتواند از طریق آن درآمدزایی کند و شهرت به دست بیاورد. قطعاً خواننده این تصور را ندارد که بگوید حالا یک کار بد انجام بدهم که برود. بیشتر از نظر مردم این اتفاق میافتد چون اگر با خود خواننده صحبت کنید شاید تصورش این باشد که این آلبوم جدید را بهتر از آلبوم قبلی خودش خوانده است. زمان خودش ریزش مخاطب را معلوم میکند.
خود شما در بین خوانندههای داخلی بیشتر کار چه خوانندههایی را دنبال میکنید؟
من آثار خوانندگانی که با آنها در کنسرت "عاشقانههای پاپ" همکاری کردم را خیلی دوست دارم و دنبال میکنم. از دوستان قدیمی مانی رهنما بینظیر را دوست دارم چون به نظرم بسیار عالی میخواند. دکتر اصفهانی را خیلی دوست دارم. امیر تاجیک و نیما مسیحا را هم دوست دارم. در بین خوانندگان نسل جدیدتر بابک جهانبخش را دوست دارم که سالها با او کار کردم. فرزاد فرزین هم خواننده بسیار خوبی است. از بین خوانندگان پاپ سنتی، سالار عقیلی، محمد معتمدی و سینا سرلک را دوست دارم. ارتباطم با دنیای خوانندگان جدید از امیرعباس گلاب و سیامک عباسی به بعد قطع شد چون آنها را نمیفهمم.
هیچوقت نخواستید به خوانندگان نسل جدید پیشنهاد همکاری بدهید؟
من آنقدر گرفتار هستم که وقت نمیکنم پیشنهاد بدهم. واقعاً دوست دارم که این همکاریها صورت بگیرد، منتها به شرط اینکه آنها خودشان بخواهند.
فضای موسیقی پاپ در یک زمانی بسته بود ولی الآن یک فضایی شده که همه خواننده شدهاند. از بُعد وضعیت موسیقی فکر میکنید کدام دوره بهتر بود؟
به نظر من بسته بودن فضای موسیقی از ابتدا غلط بود. مردم باید تصمیم بگیرند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. ممیزی در نهایت کار درستی نیست. فکر میکنم از همان ابتدا باید همه حق کار میداشتند و کار میکردند. آنوقت شاید بسیاری از افراد نمیرفتند خواننده شوند. ما نمیتوانیم بگوییم کدام دوره خوب بوده است. هر دورهای مقتضایات و آدمهای خودش را داشته و از بین آنها یک سری آدم بیرون زده است. شاید تنها مزیت زمانی که موسیقی فضای بستهتری داشت این بود که معنای آهنگهای مگاهیت راحتتر مشخص میشد. یعنی میتوانستید فرمول بندی کنید و بگویید اگر فلان کار را انجام بدهید آهنگتان هیت میشود ولی الآن نمیشود با آن فرمول کار کرد چون تعداد خوانندهها و آثار تولید شده بسیار بالا رفته است. ممکن است در بین انبوهی از آهنگها یک سری آهنگ خوب هم باشد که فرصت دیده شدن پیدا نکند. سال 79 اگر یک خواننده قطعه خوبی را منتشر میکرد دیده میشد. البته فضای بسته آن زمان هم غلط بوده و باید فضا را بازتر میکردند چون ممکن بود 10 استعداد دیگر هم مثل شادمهر و چه بسا بهتر از شادمهر بیرون بزنند.
شما بارها جایزههای مختلف گرفتهاید. علت موفقیت خودتان را چه میدانید؟
من از شش هفت سالگی ناخودآگاه به جای شام و ناهار ساز میزدم. شاید تا زمانی که وارد دانشگاه شدم تلاش بسیار زیادی کردم ولی پس از آن کمی تلاشم کمتر شد. من موفقیتم را مدیون آن سالهایی هستم که بدون وقفه کار میکردم. در حال حاضر بسیار مواظب هستم که ببینم در مرحله بعدی چه اتفاقی میخواهد بیفتد. موفقیت را در تعداد بالای آثار کار شده نمیبینم. همیشه هر کاری را که خودم دوست داشتهام انجام دادهام. هیچوقت این کار را نکردهام که به یک خواننده بگویم فلان قدر پول بده تا برایت آلبوم درست کنم. اصلاً به همین خاطر است که در عمرم هیچوقت یک آلبوم کامل با یک خواننده کار نکردم.