سرویس موسیقی هنرآنلاین: روزى روزگارى نهچندان دور، دو تن از فارغالتحصیلان موسیقى به پیشنهاد یکى از دوستانشان تصمیم گرفتند تا کوارتت زهى تشکیل دهند. کارى که اندکى غیرممکن مینمود، اما آنها به دنبال رؤیاهای خود رفتند و شد آنچه باید. براى گروه هم نام شهرزاد را برگزیدند، بانویى که به سحرِ قصه و افسانه، ماند و ماند تا پادشاه جفاکار را به انسان تبدیل کند! حال آنسامبل کوارتت شهرزاد هم به جادوى ساز قصههای خود را مینوازد. به بهانه کنسرت اخیرشان در سوئد با تینا جامهگرمى نوازنده ویولن، نگار نوراد نوازنده ویولنسل و یگانه حسینىنیا نوازنده ویولن سه تن از اعضاى گروه به گفتوگو نشستهایم.
فکر تشکیل کوارتت شهرزاد از کجا آمد؟
نگار نوراد: ما از قبل خیلی جاها باهم ساز زده بودیم، بهخصوص من و تینا جامهگرمی که در هنرستان همکلاس بودیم. ایده اینکه چهار دختر با هم یک کوارتت تشکیل بدهیم را آقای کاوه کاتب به ما پیشنهاد کرد. آقای کاتب و شرکت آوای باربد پیشنهاد کرد که برای همچین آنسامبلی یک آلبوم جمعآوری شود.
تینا جامهگرمی: این آلبوم را به آقای شهرداد روحانی پیشنهاد دادند و از ایشان خواهش کردند که برای ما چهار نفر یک آلبوم بنویسند. این اتفاق 6-7 سال پیش افتاد. ما چهار خانمی که فارغالتحصیل هنرستان بودیم کوارتت شهرزاد را شکل دادیم و آقای روحانی برای ما برخی از آثار قدیمی ایرانی را تنظیم کردند و 12 قطعه جدید هم نوشتند و ما آن قطعات را ضبط کردیم، منتها متأسفانه آن آلبوم بعد از 5 سال منتشر شد. ما همان موقع آلبوم "به زمین و آفتاب" را برای آقای سعید شریفیان ضبط کردیم. این دو آلبوم که آن زمان ضبط کردیم آنسامبل بودند، یعنی چهارنفری در استودیو نشستیم و قطعات را از اول تا آخر ضبط کردیم.
چهار عضو اولیه گروه چه کسانی بودند؟
تینا جامهگرمی: من، نگار نوراد، پریسا پیرزاده و آتنا زنگنه.
اسم شهرزاد را چه کسی برای کوارتت زهی شما انتخاب کرد؟
تینا جامهگرمی: اسم را آقای کاوه کاتب پیشنهاد کرد و دلیلش هم این بود که ما چهار خانم بودیم و انگار روایتگر قصههای مختلفی هم بودیم و از آثار آهنگسازان ایرانی هم بیشتر اجرا میکردیم. آثار کلاسیک هم اجرا میکردیم اما بخش مهمی از فعالیتهایمان اجرای آثار آهنگسازان ایرانی است.
تصوری که از بیرون نسبت به سازهای زهی وجود دارد این است که احساس میشود سازهای زهی شاید کامل نباشند و باید یک ساز دیگری هم در کنارشان باشد. چطور تصمیم گرفتید که گروه شما کاملاً یک گروه سازهای زهی باشد؟
نگار نوراد: کار ما در اصل کلاسیک است و کوارتت زهی هم فرم استاندارد و مهمی در موسیقی کلاسیک است. اگر توجه کنید در همه جای دنیا کوارتتهای زهی خیلی معروفی وجود دارند که سالیان سال است دارند کار میکنند. اتفاقاً سازهای زهی در قالب کوارتت خیلی کامل هستند. من فکر میکنم هر نوازنده زهی دوست دارد در کوارتت ساز بزند چون هم صدادهی خوب و هم رپرتوار خیلی غنیای دارد. آدم با ساز زدن در کوارتت زهی خیلی چیزها را یاد میگیرد.
حتی برای شنونده هم همینطوری است؟
تینا جامهگرمی: فکر میکنم برای شنونده هم جذاب است، به همین خاطر است که همیشه کوارتتها بودهاند و فعالیت کردهاند.
اشاره کردید که پیشنهاد شکلگیری کوارتت شهرزاد را کاوه کاتب مطرح کرد. شما (خانم نوراد و خانم جامهگرمی) قبلاً هم کنسرتهای مختلفی گذاشته بودید و من یکی دو تا از اجراهایتان را دیده بودم. آیا حضور دو نوازنده دیگر (پریسا پیرزاده و آتنا زنگنه) هم پیشنهاد کاوه کتاب بود؟
تینا جامهگرمی: من و نگار نوراد 25 سال است که با هم همکلاسی، همدانشگاهی، همکار و دوست هستیم. هرکدام ما در کوارتتهای مختلف نوازندگی کرده بودیم اما همکاریای که بینمان شکل گرفت بیشتر بر مبنای دوستیمان بود. ما با گلاره که پیانو میزد و علیرضا عدالت که آکاردئون مینواخت هم یک آنسامبل داشتیم و براساس دوستیمان دورهم مینشستیم و ساز میزدیم. من و نگار یک کوارتتی در تالار رودکی اجرا کردیم که من، نگار نوراد، کاوه تسعیری و زندهیاد امیرحسین ملک ساز میزدیم. ایده کاوه کتاب و شرکت آوای باربد این بود که بهتر است هر چهار نفرتان خانم باشید و به همین خاطر ما از دو نوازنده خانم دیگر دعوت کردیم تا کنارمان باشند.
نگار نوراد: در واقع پایه اصلی کوارتت شهرزاد دوستی من و تینا جامهگرمی است. ما به خاطر اینکه باهم ساز بزنیم کوارتت شهرزاد را شکل دادیم، نه اینکه یک کوارتتی شکل گرفته باشد و بعد ما همدیگر را انتخاب کرده باشیم.
خانمها پیرزاده و زنگنه که برای کوارتت شهرزاد به سراغشان رفتید، بلافاصله آمدند یا خیر؟
تینا جامهگرمی: وقتی پیشنهاد را مطرح کردیم آمدند.
نگار نوراد: هم ما آنها را و هم آنها ما را میشناختند و یک موقع باهم همکار بودیم.
به نظر میآید تشکیل یک گروه موسیقی کلاسیک و انتخاب نوازندگان این گروه به نسبت تشکیل یک گروه راک یا موسیقی ایرانی سختتر باشد، بهخصوص اینکه تعداد کنسرتهای موسیقی کلاسیک در طول سال به نسبت تعداد کنسرتهای پاپ، راک و سنتی بهمراتب کمتر است. به همین خاطر پرسیدم که آیا گروه بهراحتی تشکیل شد و دو نوازنده دیگر هم پیشنهاد شما را بهراحتی قبول کردند یا خیر؟
نگار نوراد: بله خدا را شکر.
تینا جامهگرمی: ما وقتی تصمیم گرفتیم کوارتت شهرزاد را تشکیل بدهیم، اسم این گروه برایمان مهم شد و این را بهعنوان هدف در نظر گرفتیم که کوارتت شهرزاد مثل خیلی از کوارتتهای معروف دنیا قدمت چندساله داشته باشد. ارکستر زهی "پارسیان" یکی از بهترین ارکسترهای زهی در ایران بود که 10-11 سال بقا داشت. این ارکستر یک بیس اولیه داشت که همیشه در گروه باقی ماندند و نوازندگان زیادی هم به این گروه آمدند و رفتند ولی ارکستر همچنان به اسم "پارسیان" معروف ماند. ما این تفکر را در کوارتت شهرزاد هم داریم. من خودم تا روزی که فکر کنم میتوانم کمک کنم در کنار گروه میمانم اما اگر روزی احساس کنم که نوازندگیام افت کرده است یا سنم بالا رفته و یا هر چیز دیگری، ترجیح میدهم نوازنده دیگری به جای من بیاید تا شهرزاد باقدرت ادامه بدهد. این اتفاق خیلی جاها افتاد. در خیلی کنسرتها مثل کنسرت-نمایش "سی" برای هیچکداممان مهم نبود که اسم تکتکمان باشد بلکه برایمان بیشتر این اهمیت داشت که کوارتت شهرزاد معرفی شود.
برای گروه شما کوارتتی هم به اسم شهرزاد نوشته شده است؟
تینا جامهگرمی: به اسم شهرزاد خیر. البته آلبومی که آقای روحانی برای گروه ما ساختند اسمش شهرزاد است. ما شاید حتی به قطعه معروف کورساکف بانام شهرزاد همفکر کردهایم.
قطعه شهرزاد کورساکف را در گروه خودتان هم نواختهاید؟
تینا جامهگرمی: این قطعه تنظیمی برای کوارتت ندارد و نیاز به یک ارکستراسیون عظیم دارد. ما آن را همراه با ارکستر سمفونیک تهران نواختهایم.
اعضای گروهتان از چه زمانی و چگونه عوض شدند؟
تینا جامهگرمی: زمانی پریسا پیرزاده و آتنا زنگنه باهم کار میکردند و از یکزمانی پریسا به دلایل شخصی نمیخواست با ما ادامه بدهد. بعد از ضبط آلبوم آقای روحانی و یکی دو کنسرتی که اجرا کردیم، پریسا پیرزاده گفت به دلایل شخصی دیگر نمیخواهد با ما همکاری کند که ما هم خیلی احترام گذاشتیم و پذیرفتیم. آتنا زنگنه هم داشت به آمریکا میرفت و منتظر گرینکارتش بود. البته قصد نداشت برای همیشه برود بلکه مثلاً شش ماه میرفت و شش ماه میآمد ولی ما یک کوارتت بودیم و گروه باید بهطور پیوسته به کارش ادامه میداد. بنابراین شرایط زندگی آتنا زنگنه تغییر کرد و ما نتوانستیم به همکاری با او ادامه بدهیم. بعد از مهاجرت آتنا زنگنه ما تا یک مدتی از خانم سانوا عندلیبی بهعنوان نوازنده مهمان استفاده کردیم و بعد که دیگر قطعی شد آتنا نمیتواند با ما ادامه بدهد، نیلوفر سهی به جای آتنا به گروه اضافه شد. البته ما یک کنسرت هم برگزار کردیم که دو نوازنده آقا ما ساز زدند. یک مدتی هم من و نگار نوراد دوئت میزدیم. به همین خاطر ما فکر کردیم که اسم کوارتت شهرزاد را به آنسامبل شهرزاد تغییر بدهیم که گاهی بتواند دوئت یا تریو هم باشد. ما در یک کنسرتی کوئینتت زدیم که آقای امین عطایی و آقای هادی اسماعیلی در کنار ما ساز زدند و بعد دوباره به کوارتت برگشتیم که خانم یگانه حسینینیا و خانم نیلوفر سهی به ما اضافه شدند. الآن حدوداً دو سال است که ما با این ترکیب ساز میزنیم.
فکر میکنم الآن خانم نیلوفر سهی هم دارد از گروهتان جدا میشود. درست است؟
تینا جامهگرمی: نیلوفر تا هفته پیش در کنار ما بود اما از یک دانشگاه خوب در آمریکا بورسیه گرفت و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت.
الآن نوازنده دیگری جایگزین خانم سهی شده است؟
تینا جامهگرمی: بله، خانم لعیا اعتمادی.
لعیا اعتمادی از نوازندگان خوب و حرفهای قدیمی است. چرا از همان روزهای اول به فکر همکاری با خانم اعتمادی نیفتادید؟
تینا جامهگرمی: لعیا هم در آمریکا بود. آن موقع کمتر به ایران میآمد اما الآن بیشتر در ایران است و ممکن است سالی یکبار به آمریکا برود.
خانم حسینینیا شما بعداً به گروه اضافه شدید. وقتی پیشنهاد حضور در کوارتت شهرزاد با شما مطرح شد، سریعاً پذیرفتید؟
یگانه حسینینیا: بله، همکاری با تینا جامهگرمی و نگار نوراد برای من خیلی جذاب و دوستداشتنی بود. من تینا و نگار را میشناختم و آنها را در ارکسترها دیده بودم. تینا و نگار خیلی شناخته شده بودند و برای من که تازه وارد جمع ارکسترها شده بودم، تجربه خوبی بود که با آنها همکاری کنم. من برخلاف بچهها هنرستانی نبودم و از دانشگاه موسیقی را شروع کردم. البته موسیقی را از ششسالگی شروع کردم ولی هنرستانی نبودم.
استادتان چه کسی بود؟
یگانه حسینینیا: استادان ویولن من خانم قنبریمهر، خانم ستاره بهشتی و آقای ابراهیم لطفی بودند.
آیا کوارتت شهرزاد بر اساس تواناییهای آدمها تشکیل شد یا بر اساس دوستی آدمها؟
تینا جامهگرمی: هم بر اساس توانایی آدمها و هم دوستی. من و نگار نوراد در تمام این سالها وقتمان را باهم میگذراندیم و هر وقت به خانه همدیگر میرفتیم، باهم دوئت میزدیم. وقتی آدم با یک نوازنده دیگر خیلی ساز میزند، طرز فکرشان در موسیقی خیلی شبیه هم میشوند. البته ما نوازندههایی که در طول این سالها به کوارتت شهرزاد دعوت کردیم هم نوازندههای توانایی بودند. ما توانایی و شخصیت حرفهای و اخلاقیشان را سنجیدیم و از آنها دعوت کردیم. من فکر میکنم حتی توانایی آدمها به دوستی اولویت داشته است. مثلاً نیلوفر سهی خیلی از ما کوچکتر است و ما در هنرستان او را ندیدیم اما خیلی نوازنده خوب و توانمندی است و به همین خاطر به کوارتت شهرزاد دعوتش کردیم.
شما خودتان تحصیلکرده دانشگاه هستید و الآن در دانشگاه دارید تدریس میکنید. خیلیها معتقدند که در دانشگاههای ما آنقدر نمیشود به لحاظ موسیقیایی آموزش دید و میگویند اگر شما به یک آموزشگاه خصوصی بروید یا یک استاد شخصی خیلی خوب داشته باشید، شاید خیلی بیشتر از دانشگاه بتواند برای یادگیری ساز به شما کمک کند. به نظر شما آیا این گفتهها واقعیت دارد یا واقعاً دانشگاه برای کسی که میخواهد در سطح بالایی نوازندگی یا آهنگسازی کند لازم است؟
تینا جامهگرمی: من اعتقاد چندانی به دانشگاه ندارم. ما از هنرستان به دانشگاه رفتیم و دروسی که در مقطع لیسانس خواندیم در ادامه همان درسهای هنرستان بود اما من در مقطع فوقلیسانس بیشتر به کلاسهای بیرون میرفتم. خودم دوست داشتم هارمونی و آهنگسازی یاد بگیرم. زمانی که در دانشگاه تدریس میکردم و یکی از چیزهایی که واقعاً غمگینم میکرد و نتوانستم بدهم این بود که یک روزی احساس کردم کاری که دارم میکنم بیهوده است.
چرا؟
تینا جامهگرمی: ورودیهایی که میگرفتند واقعاً ضعیف بودند و این آدمها قرار بودند در سه چهار سال بشنود لیسانس موسیقی. من عذاب وجدان میگرفتم و نمیدانستم باید چهکار کنم. دانشگاه تنها کمکی که میتواند بکند این است که آدمها را در جو موسیقی قرار بدهد. اگر یک هنرجو خودش زرنگ باشد میتواند از دانشگاه چیزی یاد بگیرد وگرنه خود دانشگاه چیزی یاد نمیدهد.
نگار نوراد: در ادامه حرف تینا که میگوید دروس لیسانس در ادامه دروس هنرستان بود باید بگویم که من خودم تا لیسانس بیشتر نخواندم. حس میکردم واقعاً بیشتر از این نمیتواند چیزی برایم داشته باشد. بازهم در تأیید حرف تینا باید بگویم که همهچیز بستگی به خود آدم دارد، اینکه چقدر پیگیر باشی و چقدر از فضا استفاده کنی. کلاً همهجا همین است حتی در هنرستان. بعضی از بچهها خیلی قویتر هستند، به خاطر اینکه خودشان خیلی پیگیرترند.
مگر همان اساتید هنرستان در دانشگاهها درس نمیدهند؟
نگار نوراد: لزوماً نه. بعضیها هستند و بعضیها نیستند. نمیتوانیم بگوییم در دانشگاهها اساتید خوب نداریم. واقعاً این را نمیشود گفت اما در کل من فکر میکنم یک هنرجو میتواند موسیقی را بیرون از دانشگاه هم بهخوبی یاد بگیرد.
اشاره کردید که ورودیهای دانشگاه ضعیف هستند. مگر برای ورود به دانشگاه یک آزمون عملی از هنرجوها نمیگیرند؟
تینا جامهگرمی: بله این آزمون را میگیرند. من فکر میکنم ورود به دانشگاه هنر و دانشگاه تهران سختتر باشد اما بهطور مثال آزمون دانشکده هنر و معماری خیلی مبتدیانه است.
نگار نوراد: وارد شدن به دانشگاههای علمی و کاربردی و پودمانی که دیگر خیلی راحت است. من در آن دانشگاهها درس نمیدهم ولی گاهی دانشجوهای آن دانشگاهها پیشم میآمدند و میدیدم چقدر مبتدی هستند.
تینا جامهگرمی: اساتید آن دانشگاهها خوب هستند چون همان اساتیدی هستند که در دانشگاههای سراسری هم تدریس میکنند اما وقتی سطح هنرجوها پایین باشد، مجبور میشوند سطح آموزشی را پایینتر بیاورند.
بخشی از دروس دانشگاه عملی است و بخش دیگرش نظری. یعنی حتی آن بخش نظری هم نمیتواند برای بچهها مفید باشد؟
تینا جامهگرمی: میتواند باشد. به نظر من بستگی به پیگیری آدمها دارد. کلاً کسانی که حرفهشان نوازندگی است، اینکه مباحث تئوریک موسیقی را چقدر پیگیری کنند بستگی به خودشان دارند.
آیا یک نوازنده خوب که در سطح ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی مینوازد و یا مثل شما یک گروه کوارتت دارد، واقعاً لازم است که تئوری موسیقی را هم بداند؟
نگار نوراد: صد درصد.
تینا جامهگرمی: یک ایرادی که آموزش آموزشگاهی دارد این است که آدمها فکر میکنند فقط میآیند نوازندگی یاد بگیرند. من خیلی موقعها با شاگردهای خودم این مشکل را دارم، کسانی که یک سازی مثل ویولنسل را دوست دارند و میخواهند یاد بگیرند اما به این فکر نمیکنند که بخش تئوری موسیقی و سلفژ چقدر مهم است. واقعاً تئوری موسیقی را باید همراه با شیوه عملی ساز زدن یاد گرفت.
آیا اساتید آموزشگاهها و کسانی که تدریس خصوصی میکنند خودشان را ملزم به آموزش تئوری نمیدانند؟
تینا جامهگرمی: چرا ولی هنرجوها فکر میکنند وقتشان تلف میشود.
نگار نوراد: هنرجوها ابتدا احساس میکنند که یاد گرفتن تئوریهای موسیقی لازم نیست ولی از جایی به بعد متوجه میشوند یک خلأیی در کارشان هست.
یک باور غلط از قدیمالایام در ایران وجود داشت که میگفتند خیلی از نوازندگان قدیمی ما نواختن سازهای ایرانی را به شکل گوشی یاد میگرفتند و آموزش تئوریک نمیدیدند. فکر نمیکنید این باور غلط هنوز هم در مورد یاد گرفتن سازهای ایرانی و کلاسیک وجود داشته باشد؟
تینا جامهگرمی: من در مورد موسیقی ایرانی نمیتوانم نظر بدهم چون شناخت زیادی ندارم اما این باور غلطی که میگویید واقعاً وجود دارد. هنوز علاقهمندان به نوازندگی نمیدانند که چقدر مسائل تئوریک مهم است. به نظرم کمکم جا میافتد. من خودم در مورد شاگردهایم دارم سعی میکنم این را اول از جا بیندازم که شما اگر قرار است نوازنده و موزیسین شوید، باید تئوری و سلفژ را یاد بگیرید.
مسئله دیگری که وجود دارد این است که این هنرجوها اگر بتوانند خوب ساز بزنند و حتی تئوریها را هم یاد گرفتند، کجا میتوانند مهارت خودشان را محک بزنند و به رخ بکشند؟
تینا جامهگرمی: این اتفاق غمانگیزی است. من دو سه شاگرد خیلی خوب از آموزشگاه دارم که همیشه نگرانشان هستم. خیلیها همینطوری آمدهاند یک سازی را یاد بگیرند که بهمرور خیلی جدیتر شدهاند اما از طرفی آنقدر حرفهای نیستند که بشود آدم آنها را به یک ارکستری معرفی کند تا بروند ساز بزنند. درواقع اصلاً ارکستری وجود ندارد. برای ساززدن در ارکستر سمفونیک باید خیلی حرفهای باشید و ارکسترهای دانشجویی مثل ارکستر سمفونیک جوانان هم دیگر وجود ندارند. من خیلی نگرانشان هستم.
ارکستر سمفونیک جوانان دیگر فعالیت نمیکند؟
تینا جامهگرمی: خیر.
نگار نوراد: الآن هم ارکسترهایی هستند که جوانان در آنها ساز میزنند اما آنقدر کم هستند که به خیلیها فرصت ساززدن نمیرسد.
جوانانی که علاقهمند به یادگرفتن یک سازی مثل ساز گیتار هستند حتی اگر نگاه حرفهای هم نداشته باشند حداقل به این امید که در مهمانیها ساز بزنند به کلاس گیتار میروند اما این سؤال پیش میآید که واقعاً کسانی که میخواهند ویولن، ویولنسل یا کنترباس را یاد بگیرند، ته اندیشه و هدفشان چیست؟ آیا این نوازندهها میخواهند در ایران ادامه بدهند یا دارد ساز را یاد میگیرند تا از ایران بروند و در جای دیگری ساز بزنند؟
نگار نوراد: من در بین شاگردانی که دارم چند نفر هستند که اصلاً شغلشان چیز دیگری است اما واقعاً دوست دارند ویولنسل بزنند. همینکه در خانه بنشینند باخ بزنند خیلی خوشحال هستند. از ساززدن لذت میبرند و هدف دیگری هم ندارند. یک بخش از شاگردانم نیز بچههایی هستند که هدفشان این است که به هنرستان بروند. آنها سنشان کمتر است. بخش دیگر هم بچههایی هستند که خانوادههایشان فکر میکنند بچههایشان حتماً باید ساز بزنند!
در باور عامی تصور میشود که آدم اگر بخواهد برود پیانو یا ویولن را یاد بگیرد، باید خیلی آدم متمولی باشد. آیا واقعاً سازهای زهی برای خانوادههای متمول است یا این باور غلط است و یک آدمی با درآمد متوسط هم میتواند ویولن خریداری کند و بنوازد؟
نگار نوراد: زمانی که من ویولنسلم را خریدم، سازهای کمتری به نسبت الآن برای خریداری کردن وجود داشت و طبیعتاً قیمت سازها هم بالاتر بود اما از حدود 10 سال پیش سازهای چینی وارد ایران شد و شرایط طوری شد که هرکسی با یک قیمت کم هم میتوانست یک ویولنسل بخرد. متأسفانه الآن آنقدر وضع همهچیز بد شده که دوباره خریدن ساز دشوار شده است. من خودم چند ماه پیش یکدست سیم سازم را با قیمتی گرفتم که دو سال پیش با آن میتوانستم یک ساز خوب بخرم. چند ماه پیش یک مشکلی هم برای ورود سازها پیش آمد که قیمتها خیلی بالا رفت. بنابراین الآن را خیلی نمیتوانم معیار قرار بدهیم اما اصولاً تا چند سال پیش سازهای ما بهراحتی قابل خریدن بود. پیانو همیشه از همه سازها گرانتر بوده است اما سازهای چینی باعث شد که هرکسی بتواند سازهای زهی را خریداری کند. شاید یکی از دلایلی که باعث شد آدمهای بیشتری به سراغ یادگیری ساز رفتند این بود که بهیکباره سازهای چینی آمدند و هرکسی امکان این را داشت که ساز بخرد.
اما کیفیت ساز مهم است. درست است؟
نگار نوراد: بله خیلی.
تینا جامهگرمی: البته کیفیت ساز فقط برای نوازندگان حرفهای مهم است، وگرنه کسی که تازهکار است هر سازی که صدایی از آن در بیاید راضیاش میکند.
نگار نوراد: من الآن واقعاً برای بچههای هنرستان ناراحتم چون همه سازهایشان افتضاح است. سازهایشان از سازهای چینی است. کاش سازهای آنها بهتر بود.
بنابراین شما میگویید یک خانوادهای که اوضاع مالیاش متوسط است هم میتواند بچهاش را بفرستد تا سازهای زهی یاد بگیرد؟
نگار نوراد: بله. ما اکثر شاگردهایمان از طبقه متوسط جامعه هستند.
تینا جامهگرمی: خود ما هم خیلی متمول نبودیم.
شما وقتی وارد هنرستان شدید سازتان را خودتان انتخاب کردید یا اساتید گفتند چه سازی بنوازید؟
تینا جامهگرمی: به من اساتید گفتند ویولن بنوازم. تست هوش و تست ریتم گرفتند و گفتند تو بهتر است ویولن بزنی. بعداً متوجه شدم کسی که ویولن مینوازد باید هوش خوبی داشته باشد. اتفاقاً من آن موقع مدرسه تیزهوشان هم قبول شده بودم ولی هنرستان را انتخاب کردم. من اولین سازم سنتور بود و اصلاً ویولن را دوست نداشتم ولی پذیرفتم و الآن عاشق سازم هستم و خیلی خوشحالم.
چه کسانی به شما پیشنهاد دادند ویولن بنوازید؟
تینا جامهگرمی: آقای سیاوش ظهیرالدینی و آقای اکبر محمدی. آدمهای دیگر هم بودند اما فقط این دو نفر را یادم است. حتی یادم است که آقای اکبر محمدی آمدند به پدر و مادرم تبریک گفتند و تأکید کردند که دخترتان حتماً باید ویولن بنوازد.
دیگر هیچ موقع به سازهای دیگر مثل سنتور که اولین سازتان بود دست نزدید؟
تینا جامهگرمی: خیر. دیگر خیلی موسیقی سنتی کار نکردم. الآن ویولن و پیانو مینوازم. یک موقعی به سراغ موسیقی نواحی و ساز دوتار هم رفتم اما متأسفانه فرصتش را نداشتم که بتوانم جدی دنبال کنم. اگر یک روزی فرصتش را پیدا کنم حتماً دوباره به سراغش میروم.
خانم نوراد شما ویولنسل را چطور انتخاب کردید؟
نگار نوراد: من خودم انتخاب کردم. من وقتی روز تست هنرستان گفتم که میخواهم ویولنسل بزنم، همه اول تعجب کردند و بعد آقای جعفری دستم را دیدند و گفتند خوب است. دلیلش هم این بود که پسرعمهام پیانیست بود و موسیقی کار میکرد و ویولنسل را به من نشان داده بود. اساتید هنرستان هم با ساز انتخابی من موافق بودند.
ساز دیگری نمینوازید؟
نگار نوراد: خیر. در هنرستان بهعنوان ساز دوم پیانو میزدیم.
هیچ موقع علاقه نداشتید ساز دیگری را امتحان کنید؟
نگار نوراد: چرا. من هم موسیقی نواحی را دوست دارم و دلم میخواهد اگر یک ساز ایرانی بزنم آن ساز تنبور باشد. احساس میکنم چندان نمیتوانم به سمت موسیقی ردیفی و دستگاهی بروم اما موسیقی مقامی و تنبور را خیلی دوست دارم.
مگر در هنرستان نتهای موسیقی ایرانی را به هنرجویان یاد نمیدهند؟
نگار نوراد: تاریخ و تئوری موسیقی ایرانی را داشتیم ولی هیچوقت ردیفهای موسیقی را با سازهای کلاسیک نزدیم.
این را از این جهت پرسیدم که یادم است یک موقع در هنرستان میگفتند هنرجوها حتماً باید یک ساز ایرانی هم یاد بگیرند. درست است؟
تینا جامهگرمی: البته در دانشگاه اینطوری بود. در هنرستان ما که ساز کلاسیک میزدیم، اگر کارمان خوب بود این اجازه میدادند که پیانو را بهعنوان ساز دوم انتخاب کنیم. بچههایی که موسیقی سنتی میزدند باید تنبک را بهعنوان ساز دوم انتخاب میکردند. اینطور نبود که ما بتوانیم برویم ساز سنتی بزنیم. بههرحال اینها خیلی باهم فرق دارند. در دانشگاه هم به ما گفتند شمایی که ویولن میزنید حالا بیایید گیتار بزنید. من چهار ماه به کلاس گیتار رفتم اما چون ناخنهایم هیچوقت بلند نمیشد، گیتار را بیخیال شدم و رفتم سر کلاسهای ویولن.
هیچوقت علاقه نداشتید آهنگهای ایرانی را با ویولن و ویولنسل بنوازید؟
تینا جامهگرمی: آن موقع اصلاً علاقه نداشتم اما الآن چند سالی است که دوست دارم این کار را انجام بدهم. البته موسیقی ایرانی یک لهجهها، تحریرها و زینتهایی دارد که آن لهجهها در ماها نیست. ما همیشه موسیقی کلاسیک را خیلی دقیق ساز زدهایم اما موسیقی ایرانی یکجور دیگری بوده است.
آیا استادهایی مثل اسدالله ملک و پرویز یاحقی که درزمینهٔ موسیقی و ویولن ایرانی شناختهشدهاند و خیلی عجیبوغریب خوب هستند، واقعاً موسیقی کلاسیک نمیدانستند یا میدانستند ولی از همان اول انتخابشان این بوده که ایرانی کار کنند؟
نگار نوراد: من در مورد این اساتید نمیتوانم نظر بدهم اما فکر میکنم آنها هم اول تکنیک ساز ویولن را یاد گرفتند و بعد چون به موسیقی سنتی هم علاقه داشتند، با ویولن موسیقی سنتی نواختند.
تینا جامهگرمی: بحث در مورد تکنیک ویولن است. وقتی هنرجو پیش من میآید و میپرسد شما موسیقی کلاسیک درس میدهید یا ایرانی، میگویم نه قرار است شما فردا موتزارت بزنید و نه موسیقی ایرانی، شما باید تکنیک ویولن را یاد بگیرید. یکزمان طولانی لازم است که یک ویولنیست بتواند تکنیکهای ویولن را یاد بگیرد و بعد میتواند انتخاب کند که وارد زمینه موسیقی کلاسیک شود یا موسیقی ایرانی.
خانم حسینینیا شما سازتان را خودتان انتخاب کردید؟
یگانه حسینینیا: پیشنهاد پدرم بود. من قرار بود پیانیست شوم و از شش تا ده سالگی به کلاسهای پیانو رفتم تا اینکه یکهو پدرم تصمیم گرفت من را به کلاسهای ویولن بفرستد چون خودش عاشق ویولن بود. حتی برادرم را هم به کلاسهای ویولن فرستاد که البته برادرم پیگیری نکرد و الآن مهندس شده و خیلی موفق است. من در ساری بودم و آقای سیادتی، همان استادی که پیانو را به من یاد دادند، ویولن را هم به هم یاد دادند. ایشان به پدرم گفتند اگر یگانه ویولنیست شود بهتر است چون تعداد آدمهایی که در ویولن به یکجایی میرسند کمتر از پیانو است. پدرم هم که از خدایش بود. پدرم خیلی دوست داشت که من موسیقی ایرانی را یاد بگیرم و به همین خاطر من را به کلاس سهتار و تنبک هم فرستاد. من تمام دورههای رجبی تنبک و ذوالفنون سهتار را زدم اما بیشتر جذب موسیقی کلاسیک شدم. در آخر پدرم من را به کلاس ویولن ایرانی فرستاد و منبعد از یک سال با آقای صمیمی و آقای سمیعی ویولن ایرانی را کارکردم. متأسفانه الآن هر دویشان فوت کردهاند. یکی از آنها شاگرد استاد صبا بود و من چون از بچگی ویولن را از آن مکتب یاد گرفتهام، الآن میتوانم ویولن را هم به شکل ایرانی و هم به شکل کلاسیک بنوازم.
شما وقتی وارد هنرستان یا دانشگاه شدید، پیرو سبک نوازنده خاصی بودید و الگویی هم داشتید؟
تینا جامهگرمی: من ماکسیم ونگروف را دوست داشتم.
نگار نوراد: من کارهای همه نوازندگان بزرگ دنیا را دنبال میکردم و میکنم. ممکن بوده از یک نوازندهای اجراهایش از سوئیتهای باخ را دوست داشته باشم و از یک نوازنده دیگر اجراهایش از یوزف هایدن. معمولاً کار نوازندگان بزرگ را دنبال کردهام و ژاکلین دوپره را هم دوست دارم.
یگانه حسینینیا: من ایزاک پرمن و یاگلی انسل را خیلی دوست دارم.
آیا رهبر ارکستر نوازندگان را انتخاب میکنند یا نوازندگان رهبر ارکستر را انتخاب میکنند؟
تینا جامهگرمی: بستگی دارد چه ارکستری باشد. ارکسترهای بزرگ دنیا امتحان میگیرند و یک مدیریت و سیستم خیلی خاصی دارند. در ایران هم کسانی که میخواهند وارد ارکستر سمفونیک شوند باید امتحان بدهند و به تأیید رهبر ارکستر یا کنسرتمایستر برسند.
در حال حاضر رهبر ارکستری در دنیا وجود دارد که دوست داشته باشید به ایران بیاید؟
یگانه حسینینیا: بله، مثلاً سایمون رتل یا دنیل بارنبویم. خیلیها هستند که دوست داریم به ایران بیایند.
آیا رهبر ارکستر زن خوب هم در دنیا داریم؟
نگار نوراد: داریم ولی کمتر شناخته شده هستند.
به نظر میآید نوازندگان خوب خانم بیشتر از رهبران ارکستر خوب خانم هستند؟
نگار نوراد: بله احتمالاً. ما کمتر رهبر ارکستر خانم سرشناسی را شنیدهایم که بتوانیم اسم ببریم.
آیا واقعاً ویولنسل ساز مختص خانمهاست یا اینکه ما اینطور تصور میکنیم؟
نگار نوراد: من فکر میکنم به خاطر استایلش است وگرنه اصولاً قدرت بدنی زیادی میخواهد چون از ویولن سنگینتر است و فشاری که قرار است روی سیمها بیاید خیلی بیشتر از ویولن است. در میان این سازها کنترباس نیاز به قدرت بیشتری دارد اما ویولن هم نسبتاً قدرت بدنی زیادی میخواهد.
اصلاً ما ساز زنانه یا مردانه داریم یا این تصور در مورد سازها اشتباه است؟
نگار نوراد: فکر نمیکنم ساز زنانه یا مردانه داشته باشیم. ما بیشتر عادت داریم که فاگوت را آقایان بزنند اما واقعاً اینطور نیست و خانمها هم فاگوت مینوازند.
شما کوارتت شهرزاد را با همکاری آقای شهرداد روحانی آغاز کردید که ایشان برایتان آثار جدیدی نوشت و برخی از موسیقیهای قدیمی را هم برایتان تنظیم کرد و شما نواختید و سیدیاش هم به اسم کوارتت شهرزاد منتشر شد. بعد از آقای روحانی با چه آهنگسازانی کار کردید؟
تینا جامهگرمی: بعد از آقای روحانی آثار آقای دکتر محمدسعید شریفیان را اجرا و ضبط کردیم. یک قطعه خیلی سختش کوارتت زهی است که ما آن را دو بار در تالار رودکی و فرهنگسرای ارسباران اجرا کردیم. یک قطعه هم داشتند که به غیر از چهار کوارتت زهی، گیتار و کلارینت هم به ما اضافه شدن. بعد از آن در جشنواره موسیقی معاصر کار آقای کیاوش صاحبنسق را اجرا کردیم. کار ایشان را قبلاً یک کوارتت عالی در ارمنستان اجرا کرده بودند و بعد ما اجرا کردیم. بعد از آن کار آقای کارن کیهانی بانام "به چشمان زیبایش" را در تالار رودکی اجرا کردیم که آن را هم ضبط کردیم و سیدیاش هم منتشر شد. آقای کیهانی این اثر را به کوارتت شهرزاد تقدیم کردند. اخیراً هم با هوشیار خیام کار کردیم. هوشیار یک قطعهای با نام "سوی دیگر" نوشته که 12 موومان است. ما این 12 موومان را بهصورت آنسامبل ضبط کردیم و بهزودی قرار است منتشر شود.
این آلبوم سومین آلبوم مستقل شما میشود؟
تینا جامهگرمی: دومین سیدی مستقل ما است، به خاطر اینکه در سیدی آقای شریفیان و سیدی آقای کیهانی آثار دیگر هم وجود دارد، بنابراین اولین سیدی مستقل ما سیدی آثار شهرداد روحانی است و دومیاش میشود سیدی هوشیار خیام.
هوشیار خیام را شما دعوت کردید یا ایشان خودش از شما خواست اثر "سوی دیگر" را بنوازید؟
تینا جامهگرمی: هوشیار از دوستان قدیمی ما است و ما قرار بود کنسرتی با هم اجرا کنیم ولی به دلیل گرفتاریهای هر دو طرف قضیه کنسرت ما منتفی شد و شروع کردیم به ضبط کردن آلبوم "سوی دیگر". آلبوم را به صورت آنسامبل ضبط کردیم و فکر میکنم تا چند روز آینده منتشر شود.
یگانه حسینینیا: آقای خیام یک آهنگساز بسیار خلاق در کشورمان است. کمتر کسی از نظر آهنگسازی مثل ایشان هستند. بیس کارهایشان کلاسیک است و در آن میشود مشخصههای پیشینه ایرانی بودن و همینطور عناصر مدرن را دید. اثر "سوی دیگر" که ما ضبط کردهایم برگرفته از یک رمان (سوی دیگر اثر آلفرد کوبین) است که یک شهر مخروبه را به تصویر میکشد. به نظر من نمیشود برای این اثر سبکی را در نظر گرفت اما اگر به سبکهای پست امپرسیونیسم دقت کنید میبینید آهنگسازانش کسانی بودند که بر اساس تابلوهایی که میدیدند یا رمانهایی که میخواندند آهنگسازی میکردند که نمونه بارزش اثر "تابلوهای یک نمایشگاه" از موسوسکی است و اثر "سوی دیگر" به آهنگساز هوشیار خیام هم من را به یاد آن میاندازد. من کلاً عاشق فضاهای امپیرسیونیسم و پست امپرسیونیسم هستم. اثر "سوی دیگر" خیلی خاص است و فضاهای وهمآلود و جالبی دارد که نواختن آن برای ما خیلی لذتبخش بود.
تینا جامهگرمی: آلفرد کوبین یک تصویرگر است که فکر میکنم تنها کتابی که نوشته همین "سوی دیگر" باشد. کوبین در این رمان یک تصویر خیالی و رؤیایی را به تصویر کشیده است و هوشیار در تصویر ذهنی خودش آن شهر رؤیایی را همراه با تصاویری از یک شهر مخروبه در جنوب ایران با نام ایزدخواست در موسیقیاش درهمآمیخته و نمایان کرده است. به همین خاطر یکجاهایی از اثر خیلی رؤیایی است و آدم فکر میکند این شهر رؤیایی آلفرد کوبین است و یک جاهایی هم احساس میکند شهر ایزدخواست خودمان است.
نگار نوراد: در داستان کوبین در آخر آن شهر رؤیایی خراب میشود و به همین خاطر انگار آن شهر رؤیایی به ایزدخواست رسیده است.
تینا جامهگرمی: ایزدخواست یک شهر ویران است که هوشیار خیام آن را دیده بود و یک تصویرهایی از آن برای خودش داشت.
خانم جامهگرمی، شما یکزمانی با گروه آوازی تهران هم کار کردید. آن همکاری چطور شکل گرفت؟
تینا جامهگرمی: من دورهای میخواندم. در سیدی اول گروه آوازی تهران بانام "اکاپلا" خواندم. تجربه خیلی خوب بود. دو سال در کنار گروه آوازی تهران بودم و با آنها به یک فستیوالی رفتیم و مقام هم آوردیم. من آواز را چند سال پیش نزد خانم هاسمیک کاراپتیان کار کردم و یک مدت هم برای آواز سنتی پیش خانم آزاده حجت میرفتم. با آقای عمرانلو دوستی و آشنایی داشتم و تست دادم و وارد گروهشان شدم.
فکر میکنید راز بقای کوارتت شهرزاد چیست؟ اینکه میتوانید در جاهای دیگر هم نوازندگی کنید و کارهای خودتان را داشته باشید اما وقتی کوارتت شهرزاد کار دارد حتماً موظف هستید به سراغ شهرزاد بیایید چقدر به ماندگاریتان کمک کرده است؟
تینا جامهگرمی: خیلی. ما مسائل مالی هم خیلی برایمان مهم نیست. برای من بهشخصه هدفم این نیست که از کوارتت شهرزاد پول در بیاورم. به کوارتت شهرزاد خیلی پیشنهاد شده است که برویم موسیقی پاپ بزنیم. من شاید خودم بهتنهایی بروم بزنم اما در قالب شهرزاد هیچوقت این کار را نکردهایم.
نگار نوراد: شهرزاد را همهمان دوست داریم و بهش عِرق داریم.
شما با خوانندههای مختلف پاپ، راک و حتی سنتی کار کردهاید. چرا دوست ندارید بهعنوان کوارتت با خوانندههای پاپ، سنتی یا حتی موسیقی ملی کار کنید؟
تینا جامهگرمی: اینطور نیست که دوست نداشته باشیم اما سیاست گروه ما از ابتدا این بود که آهنگ کلاسیک بزنیم که واقعاً همیشه آثار خیلی فاخری را اجرا کردیم. نه اینکه موسیقی پاپ بد باشد ولی به هر حال ژانرش با کار ما خیلی متفاوت است.
نگار نوراد: من شخصاً موسیقی پاپ را دوست ندارم. چند باری در کنسرتهای پاپ نواختهام و بعد با خودم گفتهام کاش نمیرفتم. موسیقی راک را دوست دارم و گوش میدهم اما در گروههای راک هم خیلی دوست ندارم بنوازم.
در دنیا گروههای راک زیادی هستند که با کوارتتهای زیادی کار میکنند. شما علاقهای به این نوع همکاریها ندارید؟
نگار نوراد: واقعاً هیچوقت پیشنهادی نداشتهایم و گارد آنچنانی هم راجع به آن نداریم ولی سیاستمان هم این نبوده که در گروههای پاپ و راک بنوازیم.
خودتان دوست ندارید بهعنوان یک تجربه متفاوت یک کار راک یا یک کار نامتعارف انجام بدهید؟
نگار نوراد: کار نامتعارف را دوست داریم اما به هر حال کاری که میخواهیم انجام بدهیم باید از یک کیفیتی برخوردار باشد.
هیچوقت به یک آهنگساز پیشنهاد نکردهاید که برایتان یک موسیقی نامتعارف بنویسد؟
تینا جامهگرمی: کنسرت اخیری که داشتیم یک اجرای تلفیقی بود. خواننده سنتی میخواند و موسیقی کلاسیک اجرا میشد و آقای تهمورس پورناظری در نظرشان بود که یک فضای الکترونیک هم درست کند منتها این اتفاق به دلیل سفرهای خودشان و وقت کم ما شکل نگرفت. یکی از پروژههایی که ممکن است انجامش بدهیم همین است.
کنسرتی که بهتازگی با خانم مژگان شجریان در سوئد برگزار کردید به پیشنهاد ایشان اتفاق افتاد یا شما؟
تینا جامهگرمی: الآن حدود دو سال است که مؤسسه فرهنگی هنری بارانا با کوارتت شهرزاد قرارداد بسته است و در اصل آنها ایجنت شهرزاد هستند. تمام کنسرتهای کوارتت شهرزاد زیر نظر مجموعه بارانا انجام میشود و تا الآن هم خیلی به ما لطف داشتهاند و حمایتمان کردهاند. سیدی "سوی دیگر" را هم موسسه بارانا دارد منتشر میکند و ما و آهنگساز اثر برای آن هیچ هزینهای نکردهایم. ضبط و انتشار آلبوم با موسسه بارانا است. کنسرتی که ما اخیراً باخانم شجریان برگزار کردیم به پیشنهاد تهمورس پورناظری اتفاق افتاد. فستیوالی در سوئد به اسم "زنان شرق" وجود داشت که ایشان در جریان بودند و مدیریت هنری پروژه را انجام دادند. ما آنجا سه شب اجرا داشتیم که دو شب به پیشنهاد آقای پورناظری با خانم شجریان روی صحنه رفتیم و یکشب هم کوارتت شهرزاد بهصورت مستقل اجرا داشت. اجرای مستقلمان در سالنی بود که هفته بعدش قرار بود مراسم اهدای جایزه نوبل در آن برگزار شود. باخانم شجریان هم در دو سالن خیلی خوب در شهرهای گوتنبرگ و استکهلم اجرا داشتیم. اتفاق جالبی که آنجا برایمان اتفاق افتاد این بود که یک خواننده خیلی معروف سوری با نام خانم لنا شمامیان از اجرای ما خوشش آمد و دعوت کرد که ما در کنسرت آنها دو قطعه با ایشان اجرا کنیم. ما این پیشنهاد را قبول کردیم و رفتیم در کنسرت آنها یک قطعه خودمان زدیم و دو قطعه هم با ارکستر آنها نواختیم.
همکاری باخانم مژگان شجریان چطور بود؟
تینا جامهگرمی: خیلی لذتبخش بود. همه ما با آقای همایون شجریان کار کردهایم و خیلی تجربه خوبی است. همکاری با خانم مژگان شجریان هم خیلی تجربه خوبی بود و امیدوارم بتوانیم دوباره با هم کار کنیم.
تنظیم موسیقی این کنسرت توسط چه کسی انجام شد؟
تینا جامهگرمی: تنظیمها را تهمورس پورناظری، آرش هژیرآزاد، امیرمحمد نظر و رضا صادقی انجام دادند.
بعضی از قطعات کنسرت آوازی بود؟
تینا جامهگرمی: اکثر قطعات خواننده داشتند. یا خواننده و کوارتت بود، یا خواننده و کوارتت و پیانو و یا خواننده و کوارتت و سنتور. ما نوازنده سنتور و پیانو هم داشتیم.
فستیوال "زنان شرق" یک فستیوال رقابتی است؟
نگار نوراد: خیر. یک فستیوالی است که هر سال در سوئد برگزار میشود و خانمهایی که در کشورهای شرقی موسیقی کار میکنند به آن دعوت میشوند.
در سالهای گذشته گروههای دیگر هم در این فستیوال شرکت کرده بودند؟
تینا جامهگرمی: فکر میکنم پارسال هم خانم ساره اقلیمی و دنیا کمالی با گروه آقای پورناظری آنجا اجرا داشتند.
استقبال از اجرایتان چطور بود؟
تینا جامهگرمی: خیلی خوب بود.
استقبال بیشتر از طرف ایرانیها بود یا سوئدیها؟
نگار نوراد: هر دو. من فکر میکنم در استکهلم تعداد سوئدیها بیشتر باشد.
تینا جامهگرمی: معمولاً کنسرتها همه خوانندهمحور است ولی ما فیدبکی که از کنسرت در سوئد گرفتیم این بود که خیلیها میگفتند کاش آن چهار نفر باز هم اجرا میکردند.
ممکن است یک روزی کوارتت شهرزاد کار آوازی هم بکند و یک نفر را بهعنوان خواننده دعوت کنید تا بخواند؟
نگار نوراد: بله. کنسرت مژگان شجریان هم ایدهاش اینطور نبود که مژگان شجریان کنسرت دارد و ما بیاییم این نوازندهها را بهش اضافه کنیم. یعنی این دو ایده با هم شکل گرفت و منجر به آن کنسرت شد.
فکر میکنید آن کنسرت در ایران هم قابل اجراست؟
نگار نوراد: برای بانوان میشود اجرایش کرد اما فکر میکنم خانم شجریان تمایلی به انجام این کار ندارند.
چرا خود کوارتت شهرزاد کنسرت مستقل برگزار نمیکند؟
نگار نوراد: ما اوایل یک مقدار سیاستمان بیشتر روی اجرای آثار آهنگسازان ایرانی بود و یک آهنگساز ممکن است در کنار یک کوارتت، یک دوئت یا یک تریو هم نوشته باشد و این باعث میشد ما اجراهای دوئت و تریو هم داشته باشیم. بعد از آن شروع به ضبط آلبوم کردیم و در پروژههای مختلف هم حضور داشتیم و دیگر کمتر فرصتش پیش آمد که خودمان کنسرت مستقل برگزار کنیم. این فرصت بالاخره به دست آمده است و ما 8 بهمن در تالار رودکی کنسرت مستقل داریم.
این اولین کنسرت مستقل کوارتت شهرزاد است؟
نگار نوراد: به تقریباً.
این کنسرت در قالب یک برگزار میشود؟
تینا جامهگرمی: خیر. ربطی به جشنواره ندارد. ما قبل از آن 22 دیماه نیز در فرهنگسرای نیاوران در قالب جشنواره موسیقی نواحی کنسرت داریم که آنجا آثار هوشیار خیام را اجرا میکنیم. بخشی از قطعات همان قطعاتی است که در آلبوم جدیدمان ضبط کردهایم و بخشی دیگر هم شاید یک تلفیقی از موسیقیهای هوشیار خیام با موسیقی نواحی باشد.
در کنسرت 8 بهمن چه قطعاتی را اجرا میکنید؟
تینا جامهگرمی: در بخش اول برنامه من، خانم نوراد و خانم حسینینیا تریو میزنیم. از وقتی نیلوفر سهی به آمریکا رفت ما شروع کردیم به تریو زدن. به همین خاطر یک رپرتواری آماده کردهایم که در بخش اول برنامه تریو میزنیم و در بخش دوم برنامه خانم لعیا اعتمادی به ما اضافه میشوند و با هم اجرا میکنیم. قطعاتی که اجرا میکنیم همه قطعات کلاسیک هستند.
نگار نوراد: سعی کردیم از دورههای مختلف آثار آهنگسازانی نظیر باخ، الکساندر برودین و آنتونین دورژاک را انتخاب کنیم و در نیمه دوم کنسرت موسیقی معاصر اجرا خواهیم کرد. رپرتوار بخش دوم هنوز مشخص نیست.
چرا سالن رودکی را برای اجرا انتخاب کردید؟ نمیتوانستید در سالن بزرگتری روی صحنه بروید؟
تینا جامهگرمی: آکوستیک سالن رودکی خیلی خوب است. البته ما دعوت شدیم. ما اگر خودمان بخواهیم سالن بگیریم خیلی باید بدو بدو کنیم. من به شخصه حوصله این کارها را ندارم. ما را به اجرا در تالار رودکی دعوت کردند و ما هم گفتم چرا که نه.
آیا یکی از دلایلی که گروههای کلاسیک یک مقدار از برگزاری کنسرت حذر میکنند این نیست که هزینه اجرای سالنها گران است؟
تینا جامهگرمی: من دنبالش نرفتهام ولی آنطور که شنیدهام هزینه اجاره سالنها خیلی گران شده است.
نگار نوراد: پارسال اجاره سالن رودکی برای هر کنسرت سه و نیم میلیون تومان بود.
آیا بلیتفروشی کنسرت 8 بهمن میتواند هزینههای شما را تقبل کند؟
تینا جامهگرمی: ما با کسی که ما را دعوت کرده است قرارداد بستهایم اما اگر ما بخواهیم خودمان یک کنسرت بگذاریم، فکر نمیکنم بلیتفروشی هزینهها را کاور کند.
نگار نوراد: من هم فکر نمیکنم اینطور باشد. به طور مثال کسی که کنسرت رسیتال میگذارد، واقعاً به جنبه مالیاش فکر نمیکند و فقط چون آن کار را دوست دارد کنسرت میگذارد.
کنسرتهای قبلی که شما گذاشتید برایتان نفع مالی داشت؟
تینا جامهگرمی: ما هیچ دستمزدی نگرفتیم. درآمد ما از تمام کنسرتهایی که در سالن رودکی گذاشتیم فقط در این حد بود که هزینه سالن و تبلیغات در بیاید. بابت کنسرتها هیچ موقع پولی برای خودمان نماند.
نگار نوراد: این اصلاً یک اصل است. هر کسی کنسرت کلاسیک میگذارد فقط خرج سالن و تبلیغات را در میآورد.
آیا این اصل، اصل غلطی نیست؟!
تینا جامهگرمی: آخر کنسرت موسیقی کلاسیک مخاطب ندارد.
ولی ما میبینیم که همیشه تالار وحدت برای کنسرتهای ارکستر سمفونیک تهران پر میشود.
تینا جامهگرمی: به خاطر حضور آقای شهرداد روحانی است. ما آنقدر معروف نیستیم.
به خاطر اسم شهرداد روحانی است یا ارکستر سمفونیک تهران؟
تینا جامهگرمی: به خاطر هر دوتایش است.
کنسرتهای ارکستر سمفونیک تهران با رهبرهای دیگر هم همیشه پر شده است؟
تینا جامهگرمی: نه لزوماً. قبلاً اتفاق افتاده که برای کنسرتهای ارکستر سمفونیک تهران نصف سالن پر شده است. ما حتی برای اجراهای ارکستر فیلارمونیک تهران به رهبری آرش گوران که یکی از بهترین ارکسترهای کشور است هم همیشه دغدغه پر کردن سالن را داریم. ارکستر فیلارمونیک تهران یک ارکستر خصوصی با تمرینها، نوازندهها و موسیقیهای خوب است ولی هیچوقت سالنش به راحتی پر نمیشود.
تفاوت ارکستر فیلارمونیک و ارکستر سمفونیک در چیست؟
نگار نوراد: ارکستر فیلارمونیک ارکستری است که توسط دوستداران موسیقی تأمین میشود. اصلاً فیلارمونیک یعنی دوستداران موسیقی. معمولاً یک انجیاو یا یک عده آدم مثل پزشکان که علاقه دارند حمایت کنند میآیند حمایت میکنند ولی ارکستر سمفونیک حمایت دولتی دارد.
تینا جامهگرمی: ما سالهای 79-80 انجمن فیلارمونیک داشتیم. آن موقع ارکستر فیلارمونیک را آقای شریف لطفی درست کردند. یک انجمنی داشتیم و یک آقایی هم از ارکستر حمایت میکردند.
در خارج از کشور معمولاً شرکتهای تجاری و حتی نفتی بزرگ روی ارکسترهای سمفونیک و فیلارمونیک سرمایهگذاری میکنند. در ایران تا به حال همچین تجربهای را داشتهایم؟
تینا جامهگرمی: خیلی کم. در ایران شرکتها بیشتر تمایلشان این است که از کنسرتهای پاپ حمایت کنند چون میدانند برگشت مالیاش بیشتر است. کمتر پیش آمده که بخواهند روی موسیقی کلاسیک سرمایهگذاری کنند چون یا آن را نمیشناسند و یا فکر میکنند مخاطب ندارد.
آیا تالار وحدت یا تالار رودکی حاضر میشوند که بابت کنسرتهایی که برگزار میکنید به شما تخفیف بدهد؟
یگانه حسینینیا: چندی پیش فستیوال موسیقی تجربه یک سری موزیسین خوب را جمع کرد و از سالنها تخفیف گرفتند که گروهها بتوانند اجرا کنند. من چون با آنها خیلی دوست هستم میدانم که آنها هیچ سودی از این رویداد به دست نمیآورند و کارشان واقعاً خیرخواهانه است. هر کاری که میکنند فقط به خاطر این است که موزیسین ایرانی و موسیقیهای خوب را بالا بکشند. خودشان هم میگفتند که ما نمیدانیم تا کِی میتوانیم ادامه بدهیم. واقعاً خیلی دردناک است.
بنابراین هیچ بخش دولتی نمیآید از شما هیچ حمایت کند؟
نگار نوراد: خیر. موقعی شهرداری ارکستر شهر را راهاندازی کرد ولی ما دیدیم که آن ارکستر هم مثل خیلی دیگر از ارکسترها و برنامههایی که استارت میخورد، خیلی زود به کارش خاتمه داد. در ایران نمیشود روی این اتفاقات حساب کرد.
برای تئاتر "بینوایان" از گروه کوارتت شهرزاد دعوت شد یا به صورت انفرادی از شما دعوت کردند؟
تینا جامهگرمی: به صورت انفرادی. ما از ابتدا در جریان این پروژه بودیم. آقای بردیا کیارس تابستان به ما گفتند که همچین پروژهای قرار است اجرا شود و ما نشستیم با هم نوازندهها را نوشتیم و پروژه شکل گرفت.
نوازندههای موزیکال "بینوایان" بر اساس تواناییها انتخاب شدند یا هزینه دستمزد نوازندهها را هم در معیارهای انتخاب نوازندگان لحاظ کردید؟
تینا جامهگرمی: ما در مورد دستمزدها نظر نمیدهیم. دستمزد نوازندههای ارکسترها مشخص است و هر صندلی یک ارزشی دارد. رهبر ارکستر دستمزدش جدا است. در ارکستر دایره اول نوازندهها که مینشینند در اصل شفهای ارکستر هستند. نفر اول کنسرتمایستر است که باید از همه دستمزدش بیشتر باشد. نفر کناریاش دستیار کنسرتمایستر است. در کنار آن هم نفر اول ویولن دوم، مایستر ویولن دوم و دستیار مایستر ویولن دوم حضور دارند. در کنار آنها هم مایستر ویولن آلتو و ویولنسل قرار میگیرند. معمولاً حقوق این افراد متفاوت از حقوق سایر نوازندگان ارکستر است. در مورد نوازندگان نمایش "بینوایان" ما پیشنهادهای خودمان را دادیم و یک ترکیبی از بچهها را چیدیم ولی صد درصد آقای کیارس نوازندگان را بر اساس توانایی آنها انتخاب کردند.
آیا نوازندگانی مثل آقای کامکار که چند سال پیش از ارکستر سمفونیک تهران قهر کردند و رفتند، به ارکستر برگشتند یا هنوز هم به قهر خودشان ادامه میدهند؟
تینا جامهگرمی: الآن آقای کامکار همراه ارکستر هستند. همان موقع خیلی زود برگشتند. موزیسینها دلشان نازک است. زود دلشان میشکند اما زود هم میبخشند.
دورهای که شما وارد هنرستان موسیقی شدید، مدیر هنرستان موسیقی پسران آقای علیزاده و مدیر هنرستان موسیقی دختران آقای فشارکی بود. اینکه میگویند آن دوره، دوره طلایی هنرستان موسیقی پسران و دختران بوده است حقیقت دارد؟
تینا جامهگرمی: اکثر موزیسینهایی که الآن دارند کار میکنند متعلق به آن دوره هستند.
نگار نوراد: آن دوره بازدهی خوبی داشته است.
آیا این به خاطر سیاستهای آقای علیزاده و خانم فشارکی بوده است یا به طور اتفاقی استادهایی که در آن دوره تدریس میکردند استادهای خوبی بودند؟
نگار نوراد: استادهایمان واقعاً خوب بودند. شاید ما آن موقع خودمان بچه بودیم و داشتیم تحصیل میکردیم و خیلی نفهمیدم که سیاستها چه تأثیری در هنرستان داشته است. به نظر من یکی از سیاستهای غلط هنرستان موسیقی در سالهای اخیر این است که ورودیهای زیادی میگیرد. البته متقاضی هم خیلی زیاد شده است ولی باید یک مقدار الک شدهتر ورودی بگیرند.
اگر بخواهید از استادهای خوب آن موقع که خیلی روش شما تأثیر گذاشتند نام ببرید از چه کسانی نام میبرید؟
تینا جامهگرمی: در هنرستان همه استادها روی ما تأثیر گذاشتند. از آقای سیاوش ظهیرالدینی گرفته تا آقای دلشب و خانم توفیق که استاد سلفژ و استاد تئوری موسیقی بودند. من تئوری موسیقی که سال 73 در مقطع اول راهنمایی یاد گرفتم الآن عیناً حفظ هستم. آقای شریف لطفی استاد سلفژ ما در دوره دبیرستان شدند که از ایشان هم خیلی گرفتم. معلم ساز من هم آقای ابراهیم لطفی شدند و از ایشان هم بسیار آموختم. آقای فریدون ناصری به ما هارمونی درس میدادند. زندهیاد رشیدی هم به ما ردیف ایرانی را تدریس میکردند. آقای محسن الهامیان هم معلم هارمونی ما بودند.
خانم نوراد معلمهای شما چه کسانی بودند؟
نگار نوراد: در هنرستان آقای داوود جعفری و در دانشگاه آقای قربانی معلم ساز من بودند که هر دو خیلی معلمهای خوبی بودند. آقای قربانی هنوز هم هستند و نوازندگی و تدریس میکنند. ایشان شاگردهای خیلی خوبی تربیت کردند.
شما جزو نوازندگانی هستید که خودتان به صورت خصوصی یا در آموزشگاهها تدریس میکنید و دورههای خیلی سختی هم گذراندهاید تا به اینجا رساندهاید. به هر حال یک دورههایی اجازه نواختن نداشتید و بعد اجازه نواختن پیدا کردید و توانستید به ارکستر سمفونیک و ارکستر فیلارمونیک راه پیدا کنید و الآن در خارج از ایران هم اجرا میکنید. با توجه به تجربهای که در زمینه کار حرفهای و تدریس موسیقی دارید، توصیهتان به نوجوانان و جوانانی که به سراغتان میآیند چیست؟ بهشان میگویید که با سختیها مبارزه کنند و بمانند تا نوازنده خوبی شوند یا در همان ابتدای راه میگویید آینده آنچنانی در انتظارتان نیست و خودتان باید انتخاب کنید که بمانید یا بروید؟
تینا جامهگرمی: سؤال سختی است. برای من هر دوتایش پیش آمده است. مثلاً در هنرستان یک دختری بود که ویولنسل میزد و داشت دیپلم میگرفت و من ایدهام این بود این دختر از اینجا برود. احساس کردم اگر به خارج برود و تحصیلاتش را ادامه بدهد میتواند سولیست بزرگی شود. اما خیلی مواقع ایده خودم این است که باید بمانیم و اینجا کار کنیم و اینجا را درست کنیم. برای خود من لذت ماندن بیشتر است اما این اتفاق هم پیش آمده که به کسی بگویم به نظرم باید بروی.
نگار نوراد: توصیه من شاگردم بستگی به استعداد و تواناییهای خودش دارد. من شاگردانی داشتهام که استعدادشان خیلی خوب بوده و تشویقشان کردهام و حتی رفتهاند کنکور موسیقی هم دادهاند و موفق هم شدهاند، اما متأسفانه نزدیک به 70-80 درصد به آنجایی که باید برسند، نمیرسند. موسیقی را فقط برای دلخوشی خودشان میزنند و خودشان هم این را میدانند و میگویند موسیقی را برای دل خودمان میزنیم. من فقط میتوانم یک استاد صبور و دلسوز باشم که بهشان کمک کنم این حس خوب را تجربه کنند.
یگانه حسینینیا: اولین پیشنهاد من برای کسی که میخواهد ساز ویولن را شروع کند این است که باید خیلی صبور باشد و خیلی سختکوش. بدون این دو ویژگی اصلاً نمیشود سراغ این ساز رفت. صبوری و تلاش هم واقعاً مهم است. من همیشه به بچههای هنرستان میگویم اگر از بسیاری از لذتهای کوچکتان بگذرید، میتوانید به لذتهای بزرگتر برسید. اما در مورد اینکه یک نوازنده بماند یا برود به نظرم این خیلی مسئله شخصیای است. من هیچوقت نمیتوانم به کسی بگویم برود یا نرود. خودم هم هیچوقت دلم نخواسته مهاجرت کنم. سفر را دوست دارم و خیلی سفر میروم اما هیچوقت به مهاجرت فکر نکردهام. موقعی که دیپلم گرفتم این موقعیت برایم پیش آمد که بروم اما من آدمش نیستم که بخواهم بروم و به کسی هم توصیه نمیکنم که برود یا نرود.
فکر میکنید کوارتت شهرزاد به کجا میرسد؟ آیا اصلاً برای خودتان هدفگذاری کردهاید؟
نگار نوراد: هدفمان این است که واقعاً بماند، حتی اگر در آینده ما نباشیم و بچههای جوانتر بیایند و ادامه بدهند. دوست داریم اسم کوارتت شهرزاد بماند.