سرویس موسیقی هنرآنلاین: ارکستر سازهای ایرانی نوجوانان و جوانان ایران را که به گفته آرمان نوروزی مدیر هنری و از بنیانگذاران ارکستر ادامه تفکر و در راستای جریان ارکستر سمفونیک نوجوانان و جوانان ایران است، میتوان از دو منظر کلی بررسی کرد. اول حیات و شکلگیری این ارکستر (سازهای ایرانی) به عنوان یک اتفاق که با توجه به تجربهی موفق بخش سمفونیک آن میتوان به تداوم این بخش نیز امیدوار بود.
دوم، اولین اجرای آن که سیزدهم آذرماه نود و هفت به روی صحنه تالار رودکی رفت و مختصات همین اجراست که بررسی این ارکستر را از منظر اول نیز دارای اهمیت میکند، در همین آغاز راه.
و اما در مورد اجرا؛ در وهله اول و بیش از همهی پیشفرضها، قبل از به صدا درآمدن ارکستر، نبود میکروفون و صدابرداری جلب نظر میکرد که نویدبخش صدادهی سالم و واقعی بود، همانطور که در عمل نیز. بدین معنا که جنس، رنگ و شدت تمام صداها همانطور شنیده میشد که میبایست و بیان موسیقایی اعم از موزیکالیته و دینامیک و حتی سونوریته و بالانس بین سازها (به جز سهتار که اساسا "شاید" هرگز نتواند ساز ارکستر باشد، با هر نوع ارکستراسیونی) همانطور به گوش میرسید که احتمالا مهرداد میرزایی (رهبر ارکستر) و نوازندهها اندیشیده بودند.
نکتهی بعدی نحوه چیدمان سازهای ایرانی در ارکستر است که سالها با ترکیبهای مختلفی آزمون و خطا شده که ترکیب این کنسرت به لحاظ ویژگیهای اکوستیکی سازها به نظر منطقی میرسید.
فرم کلی اجرا به نوعی همان تفکر کلاسیک فرم در موسیقی دستگاهی را یعنی پیشدرآمد، چهارمضراب، تصنیف و رنگ دنبال میکرد همراه با ساز و آوازهایی در بین قطعات ضربی اما نه با طول و تفصیلی که در شیوه کلاسیک موسیقی دستگاهی شاهد هستیم، که علت آن شاید تخمین حوصله شنیداری مخاطب، قَدَر نبودن خوانندگان جوانِ اجرا با وجود خوشصدایی و تکنیک قابل قبول و یا رویکرد کلی ارکستر به مقولهی موسیقی دستگاهی باشد همچنان که خود پدیدهی ارکستر نیز در مواجهه با اصلِ موسیقی کلاسیک دستگاهی پدیدهای مدرن به حساب میآید.
تفکر آهنگسازی و تنظیم قطعات با ایدهی چندصدایی کردن موسیقی ایرانی به هر طریق ممکن و تجربهگرایی بیمحابا مغایر بود و به دور از هرگونه خودنمایی و قلمفرساییِ منجر به خطهای شلوغ (بخوانید پر سر و صدا) و لهجه و صدادهی نامأنوس با کانتکست موسیقی دستگاهی.
ارکستراسیون و استفادهی بجا از امکانات صوتی و کاراکتر سازها (تار، سهتار، سنتور، قانون، عود، کمانچه، قیچک آلتو و باس) در جهت شنیده شدن "ملودی" که جانمایه اصلی موسیقی ایرانی است و همچنین بافت آثار تنظیم شده به گونهای بود که در عین بدیع بودن (نه به معنای بدعتگذارانه) هیچ آشناییزدایی آسیبزنندهای به "اصالت درکشده تاریخی" اجرای گروهی در موسیقی دستگاهی در پینداشت، جز استاکاتوهای قیچکها در لحظاتی که صدای تازهتری داشت نسبت به حافظهی تاریخی گوش ایرانی از ارکستر ایرانی. و جالب اینکه هر چند قطعهی اجرا شده، تقریبا (با اغماض) بافتی مشابه و یکدست داشتند که اجرا و رهبری آن نیز بیشتر این شباهت را قوت بخشیده بود و این خود از نقاط قوت کنسرت به حساب میآید.
نکتهی دیگر توان بالای نوازندگی اعضای ارکستر بود که بخصوص در بعضی سازها بسیار جلب توجه میکرد به نسبت نوازندگانی در گذشتههای نه چندان دور (برای مثال کمانچه یا سنتور) و البته متاسفانه در بعضی سازها توقع را برآورده نمیکرد با وجود "شاید" میانگین سنی بیشتر در آن سکشن (برای مثال تار).
در مجموع ایرادات و نقایص کوچکی نیز در اجرا (آوازها یا تکنوازیها) و یا تنظیم بعضی قطعات قابل رویت و البته چشمپوشی بود.
در هر روی، مقوله ارکستر در موسیقی ایرانی همواره سرنوشت پر نشیب و فرازی را دارا بوده و همواره سوال مهمی را در پیداشته که آیا موسیقی ایرانی اساسا میتواند ارکسترال باشد به گونهای که ماهیت ارکستر یا موسیقی ایرانی از دست نرود؟ که ارکستر نوجوانان ایران هم توانست پرسشگران این سوال را بار دیگر به تفکر و صبوری وا دارد و امید که بتواند از این حد نیز پا فراتر بگذارد.
فیروزه رئیس دانا، مدرس و نوازنده کمانچه