سرویس موسیقی هنرآنلاین: محمدعلی بهمنی شاعر و غزلسرا در گفتوگو با هنرآنلاین درباره تلفیق صحیح شعر و موسیقی گفت: به نظر من تلفیق صحیح شعر و موسیقی درک درون همدیگر است. وقتی یک آهنگساز شعری را از نمای بیرونی نگاه میکند و از آن خوشش میآید، اولین قدم برداشته میشود، ولی او برای خلق و بازآفرینی باید موسیقی درون کلمات را بشناسد. شاعر وقتی روی یک ملودی شعر میسازد باید راز پنهان موسیقی را کشف کند.
بهمنی در ادامه بیان کرد: به نظر من این توهین به غزل و هنر است که برای شاعر قالبتراشی کنیم. به شاعری میگوییم در قالب غزل شعری بسراید، یعنی این که از حدود مشخصی عبور نکند. چه در گذشته و چه الان نباید حد و مرزی برای هنر قائل شویم.
این شاعر تأکید کرد: فرق شعر جوششی با کوششی در این است که شاعری کوشش میکند شعری را بسراید ولی یک شاعر دیگر بهصورت جوششی شعر میگوید.
بهمنی در پاسخ به این پرسش که چرا بسیاری از آهنگها که بر روی ترانهها و اشعار سپید ساخته میشود، چنگی به دل نمیزند، گفت: این موضوع به پسند بدون پژوهش مخاطبین برمیگردد. هر چیزی را که میخواهم بپذیریم باید با آن زندگی کنیم. آهنگسازانی که دانش کافی دارند اگر با شعر گذشته که زندگی کردهاند، با شعر نیما هم زندگی کنند، حتماً آثاری خلق میکنند که ماندگار خواهد شد.
این شاعر افزود: ما الان تشنه شنیدن زمستان اخوان ثالث هستیم. این کارها تجربه اولیه بوده ولی هنوز هم با ما است، اما برای کسانی که تجربهاش نکردند و با آن زندگی نکردن قابل فهم نیست. مثلاً کسی که ذوق شعر دارد به من میگوید من چه چیزی بخوانم و من اگر همان لحظه بگویم شاملو را بخوان در حق آن ظلم کردهام، زیرا میخواند و چیزی متوجه نمیشود، در نتیجه فریدون مشیری، کتابهای اولیه فروغ فرخزاد را پیشنهاد میکنم که هر کدام تأثیرشان از کسانی که نمیتوانیم بگوییم بیشتر است، زیرا اینها نردبانهایی هستند که طاقت آوردند تا من که با شعر آشنا نیستم پاهایم را روی شانههای آنها بگذارم و به آن کسی که میخواهم برسم.
این شاعر در پایان گفت: بعد از خواندن آنها میتوانیم گمشده خود را پیدا کنیم. یک آهنگساز هم همینطور است و شنونده هم همینطور است. نمیتوانیم از همان ابتدا بگوییم شعر شاملو را بخواند، چون برایش سخت است و اگر صدای زیبای شاملو را هم برایش بگذاریم تأثیر چندانی ندارد، زیرا باید شعر را بشناسد.