سرویس موسیقی هنرآنلاین: در یکی از سفرهای درونشهری با مترو یا در برخی مراسمهای خیریه مطمئناً گروه آنها را دیده و موسیقیشان را شنیدهاید. گروه نیوش با این که اعضای آنها همگی جزو باسابقههای این رشته هستند، اما مدتی تصمیم گرفتند در مکانهای عمومی اجرا داشته باشند و پروژهای را به اتمام برسانند.
این گروه متشکل از سروش قهرمانلو خواننده و نوازنده سهتار الکتریک، آرش قهرمانلو یکی از مؤسسان و مدیر برنامه و کیکاووس مختاری تنظیمکننده است. سبکی که آنها اجرا میکنند تلفیقی است از موسیقی راک، سنتی و فولکور. در واقع نمیتوان موسیقی آنها را در سبک خاصی گنجاند. نیوش تاکنون توانسته است به مقامهای متعددی در حوزه موسیقی دست یابد که از این میان میتوان به کسب مقام دوم در فستیوال بینالمللی موسیقی وومد و مقامهایی در داخل کشور اشاره کرد.
سروش قهرمانلو که مدتها در کنار استاد جلال ذوالفنون و در گروه او مینواخت بعد از مدتی در همراهی با برادرش آرش اقدام به تأسیس گروه خود کرد. نیوش از همان ابتدا به دلیل سبک و سیاقی که داشت توانست مورد توجه واقع شود، چرا که در ابتدای کار در ایستگاههای مترو تهران و با مجوز فرهنگسرای مترو، اقدام به برگزاری اجراهای خود کرد و به همین دلیل بسیار خبرساز شد. "خردههای تاریکی"، "کینه" و... عنوان آلبومهایی است که این گروه دارد. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با اعضای گروه نیوش است.
در ابتدا از تولد نیوش بگویید و اینکه این گروه چگونه شکل گرفت؟
آرش قهرمانلو: باید بازگردیم به سال 88 و زمانی که داخل مترو به اجرای موسیقی پرداختیم. هفت اجرا در هفت ایستگاه مترو و یک اجرا هم در فرودگاه مهرآباد که تصور میکنم از 19 تا 28 اسفند آن سال طول کشید.
سروش قهرمانلو: آرش طرحی نوشته بود و ما آن طرح را دادیم به معاونت فرهنگی مترو و البته بعد از آن حدود هشت ماه دوندگی کردیم تا اینکه این طرح برای اجرا تصویب شد و ما کار را با صدابرداری حرفهای شروع کردیم. در طول هشت اجرا آن سال بر اساس مدارک و تصاویری که موجود است توانستیم حدود پنج هزار نفر از مسافران مترو را جذب برنامه خودمان کنیم.
آرش قهرمانلو: بعد هم که نیوش شکل گرفت که البته اگر بخواهم به شکل رسمی و اداری به تاریخ شکلگیری آن اشاره کنم و از زمان صدور مجوز ارشاد، باید بگویم سال 90 تاریخ آغاز رسمی فعالیت این گروه بود.
چطور همدیگر را پیدا کردید؟
آرش قهرمانلو: من و سروش از طریق یکی از رفقای خوبمان به نام سیامک شریفان که در حال حاضر در ایران نیست و از جمله نقاشان و مجسمهسازان درجهیک ایرانی است و در اجراهای مترو نیز خیلی به ما کمک کرد با کیکاووس (مختاری) آشنا شدیم.
سروش قهرمانلو: کیکاووس اتاقی را که در آپارتمان استیجاری در آن میخوابید تبدیل به یک استودیو کرده بود و ما نخستین قطعات ضبطی خودمان را در همان استودیو تولید کردیم. بهواسطه این همکاری آرامآرام اخلاق او نیز دست ما آمد و همکاری آغاز شد.
تصور میکردید یک روز از اجرای داخل مترو، کار گروه به اجرا در یک سالن با انبوهی از مخاطبان برسد؟
سروش قهرمانلو: بله، ما اجرای رسمی خود را از داخل مترو آغاز کردیم, اما نگاه ما به اجرا در مترو یک نگاه عادی و در حد یک موسیقی خیابانی نبود، البته با برداشتی که اکنون از موسیقی خیابانی وجود دارد. ما درصدد بودیم نگرش در مورد موسیقی خیابانی را تغییر دهیم. بهشخصه پیش از تشکیل این گروه در گروه مرحوم ذوالفنون در موقعیت و جایگاهی کاملاً حرفهای مشغول به فعالیت بودم و اگر پا در این میدان گذاشتم قصدم خروج موسیقی خیابانی از وضعیت فجیعی بود که اکنون شاهد هستیم. ما میخواستیم در قالب فعالیت این گروه به اثبات برسانیم که اتفاقاً فرد و یا گروهی که موسیقی خیابانی اجرا میکند دارای درجه بالای کیفی اجرای موسیقی است و نباید خدای ناکرده به او به دید تکدیگری نگاه کرد که لزوماً در مواجهه با یک اجرای خیابانی باید برای او نیز پولی ریخته شود. ما پیشتر پولمان را از طریق مؤسسهای که قرارداد با او داشتیم دریافت کرده بودیم و سعی کردیم بهترین اجرا را برای عابران پیاده در معبری همچون مترو داشته باشیم. ما خودمان را یک گروه موسیقی خیابانی نمیدانیم بلکه یک گروه موسیقی هستیم که اجراهای مختلفی داشتیم چه در خیابان و چه در بهترین سالنها.
اجرا در مترو، گروه موسیقی و اجرای شما را تبدیل به یک جریان سفارشی کرد؟
آرش قهرمانلو: طرح را که ما نوشته بودیم و در اصل سفارش از ناحیه ما بود. البته صرفاً هم اجرای موسیقی نبود. پرفورمنس هم داشت و همانطور که گفتم همزمان نقاشی و طراحی نیز در جریان اجرای آن شکل میگرفت.
سروش قهرمانلو: شخصاً دیگر لحن موسیقی من آن لحن سابق نبود و به دنبال این بودم که ببینم اثری که اجرا میکنم تا چه اندازه برای مخاطب کارایی دارد. نکته جالب توجه اینجا بود که ما هیچوقت به مخاطبان خود که در اصل مسافران مترو بودند اعلام نمیکردیم که شب آینده و یا شبهای بعد در کدام ایستگاه اجرا داریم و آنها خود در مورد این مسئله از ما سؤال میکردند. ما در ایستگاه آخر یعنی میدان انقلاب در اجرای آخر خود نزدیک به 500 مخاطب داشتیم که مشتاقانه منتظر بودند تا ما به ایستگاه رسیده و موسیقی اجرا کنیم.
آرش قهرمانلو: مدل برخورد آنها جالب بود، مثلاً در ایستگاه علم و صنعت ما باید به این مسئله هم فکر میکردیم که با توجه به فضای کوچک ایستگاه نمیشود ازدحام کرد، چرا که ممکن است گروهی از مسافران بدون توجه و علاقه به اجرا به کار روزمره خود مشغول باشند، درنتیجه تصمیم گرفتیم اجرا در این ایستگاه مترو را در محوطه بیرونی آن که جزئی از ایستگاه بود انجام دهیم. خیلی جالب بود که با طیف آدمهای مختلف مواجه بودیم، از فردی که اصلاً تا به آن لحظه یک اجرای موسیقی را از نزدیک ندیده بود تا یک فرد غیرمتخصص که اتفاقاً راجع به اجرای ما نیز اظهارنظر میکرد و بعضاً افرادی که اجرای ما را حتی نقد هم میکردند. ما تنها سه تا پنج ثانیه در میان تردد مردم در مترو وقت داشتیم که آنها را به سمت خودمان جذب کنیم. لذا در گروه قطعات به شکلی اجرا میشد که هر فردی از هر قسمت کار که به گروه مخاطبان میپیوندد این تصور را نداشته باشد که بخشی از روند اجرای موسیقی گروه را از دست داده است.
سروش قهرمانلو: از این نکته نباید غافل شد که مترو مکان عجله است و با معابر و پیادهرو و حتی خیابان خیلی فرق میکند، چرا که بههرحال در آن اماکن مردم در حال تردد و رفتوآمد عادی خود هستند، اما در مترو شتابی هست که مهارناشدنی است و همه مسافران عجله دارند تا سوار بر قطاری شوند که یا در ایستگاه توقف کرده و یا در آستانه ورود به ایستگاه است. خوشبختانه آرش در رشته برنامهریزی شهری تحصیلکرده است و برنامهریزی خوبی برای این مسئله داشت که همه اقشار مردم را به سمت اجرای موسیقی ما جلب کند، از پلیس گرفته تا کارگری که حتی زیر ناخنهایش آثاری از کار ساختمانی و گچ دیده میشد. سیامک هم از افرادی که آنجا نشسته بودند برایشان نقاشی میکشید و به آنها هدیه میداد.
آیا قرار است که این روند ادامه پیدا کند و گروه نیوش به این جنس کار در آینده نیز بپردازد؟
آرش قهرمانلو: معلوم نیست. باید دید که دغدغه گروه موسیقی نیوش در آینده چیست و آیا دوستان نسبت به این فرم کار در آینده رغبت نشان میدهند و تصور میکنند که نیاز به چنین موسیقی داریم یا خیر؟
سروش قهرمانلو: الان مشکل ما این شده است که موسیقی خیابانی خیلی رواج پیدا کرده است و متأسفانه این مسئله تبدیل به یک ژست خیلی بزرگ شده است که مثلاً ما بزرگترین و مهمترین گروه موسیقی خیابانی هستیم و روی دست ما کسی وجود ندارد. درصورتیکه این هم یک فرم موسیقی است و دوستان باید بدون حاشیهسازی بیایند و برای مردم کار خودشان را اجرا کرده و بروند. یک آسیب بزرگ دیگری هم که وجود دارد اینکه گفته میشود در میان افراد شاغل به این موسیقی استعدادهای بزرگی نهفته است، درصورتیکه به این حد که گفته میشود نیست، اما این شکل موسیقی هم همچون سایر ژانرها ممکن است استعدادهایی در خود داشته باشد، اما به این معنی نیست که چون ناشناخته مانده یا به آنها بها داده نشده حال بهسوی این نوع موسیقی روی آوردهاند.
آرش قهرمانلو: بخش دیگری رونق یافتن این نوع موسیقی بروکراسی دستوپا گیر است که درزمینهٔ صدور مجوز خیلی کند و زمانگیر اقدام میشود و لذا این نوع موسیقی که بعضاً گفته میشود دارای قطعاتی از موسیقی زیرزمینی است با اقبال بیشتری از سوی مخاطبان روبرو میشود که البته این نیز بهغلط مصطلح شده است که هر نوع موسیقی بدون مجوز موسیقی زیرزمینی است.
تبدیل به ژست شدن که به آن در اجرای موسیقی خیابانی اشاره کردید، آیا جنبه مثبت هم دارد یا مطلقا منفی است؟
آرش قهرمانلو: من بهشخصه نمیتوانم راجع به این مسئله اظهارنظری کنم و روی آن ارزشی بگذارم و یا آنکه آن را فاقد ارزش جلوه بدهم.
سروش قهرمانلو: من اعتقاد دارم هر چیزی که رواج پیدا میکند و اصطلاحاً چند صباحی مُد میشود، دلیلش این است که بدون منطق در جامعه شاهد هستیم که همه به آن گرایش پیدا میکنند، انگار با یکجور جو زدگی همیشه مواجه هستیم و هیچ پدیدهای در ایران برای رسیدن به ترقی و رشد و نمو انگار شکل طبیعی خودش را طی نمیکند و این چیز جالبی نیست. من یکجا سخنرانی داشتم و در آنجا به این نکته اشاره کردم که مثلاً در حوزه موسیقی انگار ما اغلب اوقات ترس و واهمه داریم از اینکه به کسی بگوییم که از فلان ژانر موسیقی خوشمان میآید و مثلاً دوست داریم موسیقی در چنین حال و فضایی گوش بدهیم، بهویژه زمانی که متوجه بشویم در یک جمعی در اقلیت قرار داریم و باقی چیزی را علاقهمند هستند که ما به آن علاقهای نداریم.
از همان ابتدا همگروه نیوش در اجراهای خود این قرار را گذاشت که پولی در مکان اجرا دریافت نکند و همهچیز منوط به قرارداد و دریافت پول از مؤسسه و بانی اجرایی باشد که شما به او پیشنهاد کار دادهاید؟
آرش قهرمانلو: انصافاً جمع شدن ما بهعنوان یک گروه صرف اجرای موسیقی به هر قیمتی نبود. یک گره موسیقی وقتی جمع میشود که اعضای آن بدانند که برای چه منظوری دورهم جمع شدهاند نه اینکه تنها هدفشان صرف ساززدن باشد. وقتی یک گروه موسیقی اعلام میکنند که ما تشکیل شدهایم که فقط در عروسیها اجرا داشته باشیم، از این تصمیم خیلی خوشم میآید و برای آنها ارزش قائلم، چون تکلیف آنها از ابتدا مشخص است. ما هم از ابتدا با این تصمیمات درست و فقط بهقصد قرابت بیشتر مردم با موسیقی دست به تشکیل این گروه زدیم.
سروش قهرمانلو: اینگونه نبوده است که ما در ایستگاههای مترو اجرای برنامه داشته باشیم. پس از اجرا در ایستگاههای مترو ما یکشب هم در میدان شیخ بهایی اجرا داشتیم که استقبال عجیبی از این اجرا همشکل گرفت و سههزارنفری از این اجرا استقبال کردند و هیچ مشکل امنیتی هم پیش نیامد. اتفاقاً مدیریت بازارچه میدان شیخ بهایی نیز بهواسطه این اتفاق خوب از ما هم تشکر کرد. ما بعدها در سال 94 و در سالگرد تأسیس ایستگاه متروی تجریش هم اجرا برنامه داشتیم.
حال که بحث در مورد اجرای گروه نیوش شد بهتر است به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه اجراهای محدود به داخل نشد و مثلاً ما در سالن مدینه الجمیرا در دبی هم اجرا داشتیم و یا در آلمان و در میدان المپیک برلین و در کلن که از سوی فیلارمونیک و آکادمی هنرهای جهان به آنجا دعوت شده بودیم.
آرش قهرمانلو: از طرفی ما حتی برای جانبازان هم اجرا داشتیم که البته چه اوقات خوب و متفاوتی در آن اجرا سپری شد و همچنین برای بچههای مبتلا ام اس هم اجرا کردیم.
ـموضوع اجرای موسیقی برای جانبازان هم رسانهای شد؟
آرش قهرمانلو: بله رسانهای شد و البته کمی هم دردناک و دردسرساز برای ما. حقیقت این بود که خود جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی دوست داشتند که ما برای آنها اجرای موسیقی داشته باشیم، لذا از ما دعوت میشد و تدارکات سالن اجرا هم به عهده خودشان بود و این که ما برویم آنجا و مثلاً سر فلان مناسبت برای آنها اجرا برنامه داشته باشیم.
گروه پرستاری و پزشکان هم میگفتند از زمانی که شما برای آنها موسیقی اجرا میکنید دوز مصرف دارویی آنها کم شده است و این برای ما خیلی رضایتبخش بود، تا اینکه در جریان یک اجرا در یکی از بیمارستانها که معمولاً تصویربرداری میشود و طبق معمول نسخهای از فیلم هم سر از آنطرف آب درمیاورد، یک آن گروهی کاسه داغتر از آش پیدا شدند و با این توجیه که جانباز نباید حیثیتش را با شرکت در این مجالس از دست بدهد، جلوی مراسم ما را گرفتند.
چقدر در اجراهای خاص خودتان مثلاً برای جانبازان و یا بچههای اماس به انجام کار خیر و صواب میاندیشیدید و آیا چنین برنامههایی با نیت جلبتوجه و اصطلاحاً شوآف اتفاق نیفتاد؟
سروش قهرمانلو: اگر برای جلبتوجه و شوآف بود که ما اینهمه مدت به شکل مستمر این کارها را انجام نمیدادیم، یکبار میرفتیم و پیامد این اتفاق هم این بود که ممکن بود از یک سری از امتیازات برخوردار شویم. من پیش از این همانطور که گفتم سالها روی صحنه با گروه مرحوم ذوالفنون کار میکردم و این اقدامی که ما مرتکب به آن شدیم در اصل یک خودکشی به نسبت کار حرفهای بوده و هست که من انجام میدهم. آرش الان نزدیک به 10 سال است که به شکل مستمر برای اجرای موسیقی به آسایشگاه کهریزک میرود و اگر این کار او برای خودنمایی بود پس چرا این مدت طولانی باید ادامه پیدا کند؟
آرش قهرمانلو: اصلاً اگر این اتفاق شوآف بود که ما برای خودمان عکاس در نظر میگرفتیم و آنها را پیش از مراجعت گروه در مکان اجرا مستقر میکردیم. البته باید به این نکته اشارهکنم و آن اینکه ما در اجراهای ایستگاه مترو هم با مشابه این صحبتها و حرفهای ناپسند از سوی منتقدان نیز مواجه بودیم.
شیرینترین و دلچسبترین اجرای ما برای کارتنخوابهای مشهدی بود یعنی آنهایی که عمری درگیر اعتیاد بودند و حالا ترک کرده و به همت یکی از میان خودشان همگی در خانهای همزیستی داشتند، اجرا برای آنها بسیار برای من خاطرهانگیز بود. به این نکته توجه داشته باشید که ما در شهری اجرای موسیقی کردیم که موسیقی در آن قدغن محسوب میشود، اما ما رفتیم و اجرای خوبی هم داشتیم و اگر مجدد دعوت شویم بازهم میرویم.
شاید الان پیش خودتان بگویید اینها که صحبت از این میکنند که فیلم و عکسی از اجراهای خودشان ندارند پس چرا مثلاً از اجرا پیش بچههای اماس فیلم و عکس گرفته شده است؟ که در جواب باید بگویم این مسئله جنبه تبلیغی دارد و ما باید سوابق گروه را در مواجهه با برخی از سازمانها و مردم خیرخواه داشته باشیم تا آنها را ترغیب به کمک به مستمندان کنند.
سبککار گروه شما تلفیقی است؟
کیکاووس مختاری: همیشه صحبت بر سر این نکته است که خود موزیسین نمیتواند و حتی قادر به تشخیص این مسئله نیست که سبککاری که انجام میدهد چیست. این مسئله با استفاده از المانهایی که موسیقی را منتسب به سبکی خاص میکند قابلبحث است، اما آنچه مصطلح شده است زمانی ما به یک موسیقی تلفیقی میگوییم که مثلاً یک سهتار با یک پیانو و یا یک تار با یک درام تلفیق شود درحالیکه اینگونه نیست و باید در تئوری و خط ملودی و در ذات موسیقی و اجزای آن و هارمونی و حتی شعری که به کار میرود نیز ردپایی از تلفیق را ببینیم.
سروش قهرمانلو: اساساً اگر موسیقی تلفیقی آن چیزی که باب شده است باشد که باید گفت مثلاً مرحوم صبا ازجمله اساتید بنام موسیقی ایرانی ویولن میزد یا کیوان ساکت در موسیقی "گفتوگوی غرب و شرق" خود با استفاده از تار قطعات کلاسیک غربی را میزند و خیلی هم این مسئله زیباست، اما هیچگاه آن را نمیتوان در زمره موسیقی تلفیقی بهحساب آورد.
بهتر است در مورد موسیقی تلفیقی اینگونه گفته شود که اگر یک جزء از آن حذف شود در هنگام شنیدن انگار که یک جزء از موسیقی دچار کمبود است.ما از آنجا که تنها سه دسته موسیقی داریم یعنی یا سنتی است، یا پاپ است و یا تلفیقی لذا بسیاری از آثار موسیقی که مربوط به دستهبندی سنتی و پاپ نمیشوند لاجرم جزئی از موسیقی تلفیقی بهحساب آمده که اساساً درست نیست.
آرش قهرمانلو: شکل خاصی از موسیقی تلفیقی در ایران به دلیل یک سری محدودیتها هم در حوزه سیاستگذاری و هم در میزان معلومات افراد فعال در این عرصه پدید آمده است و از آنجا که اغلب آلبومهای موسیقی دارای تهیهکننده است، لذا در وهله نخست با این توجیه که موسیقی تلفیقی "بفروش" است لذا اقدام به تولید موسیقی با همان طرز تلقی میکنند که در مورد این نوع موسیقی مصطلح شده است. مشکل ما بر سر راه موسیقی حرفهای این است که این حوزه فاقد یک منتقد کاربرد و کارکشته است که باید بیاید هر یک از این حوزهها را تجزیهوتحلیل کرده و نکات کور و نامفهوم حوزه موسیقی را روشن و شفاف سازد.
سروش قهرمانلو: به نظر من میتوان برای هر قطعهای سبک خاصی را تعریف کرد و لذا بهتر است بگوییم که هر قطعه در چه ژانری است و به غیر از برخی از گروهها همچون پینک فلوید باقی دوست دارند هر نوع ژانر موسیقی را تجربه کنند، درنتیجه من اعتقاد دارم بهجای اینکه گفته شود چه گروهی در چه سبکی کار میکند، باید با رجوع به قطعات موسیقی سبک هرکدام را نسبت به خود اثر بررسی و تجزیهوتحلیل کرد.
در مورد فعالیت آتی گروهتان بفرمایید؟
کیکاووس مختاری: آلبوم جدید گروه تا پایان امسال همراهی با کنسرت آن رونمایی خواهد شد و چند تا موزیکویدئو نیز منتشر خواهد شد. درصدد هستیم برای یک اجرا در مکانی خاص که بعداً اعلام خواهد شد مجوزهای لازم را اخذ کنیم، اما در حال حاضر میکس و مسترینگ آلبومی که به آن اشاره شد و"نیوش" نام دارد و مجوزهای آن هم گرفته شده، در حال انجام است. این آلبوم در فضایی متفاوت کمی هیجانیتر از اثر قبلی روانه بازار خواهد شد که بهمحض رونمایی، دوستان علاقهمند شاهد این تفاوتها خواهند بود.
اسم نیوش را چه کسی روی گروه گذاشت؟
آرش قهرمانلو: من این کار را کردم. البته ابتدا نمیدانم چرا این اسم به ذهنم خطور کرد، اما بههرحال نام بامُسمایی است که فعل امر مصدر نیوشیدن است به معنای گوش کردن، البته نه گوش کردنی، فقط با استفاده از دو گوش سر. بله گوش دل سپردن به موسیقی که به این وسیله ما به دوستان میگوییم که بهدقت به آثار موسیقی موردعلاقه خودشان گوش فرا سپارند.
فضای اغلب آثار موسیقی به سمت القای حس پریشانی، یا شش و هشت شاد و یا حال و هوای دربردارنده شکستهای عشقی متمایل شده است. نظر شما در این مورد چیست و آیا گروه نیوش به این مسائل توجهی دارد؟
سروش قهرمانلو: شش و هشت مثل دوچهارم یک ریتم ابزاری است که لزوماً هم بد نیست. مثل ماشین بنزی است که باید دید به دست چه رانندهای سپرده میشود. ما در رد و یا تأیید شیوهای خاص از موسیقی نباید متوسل به مباحث تئوریک شویم. گروه نیوش هیچگاه درگیر تهیهکننده و سفارش خاصی از سوی فرد و یا نهادی نبوده است و مستقل کار کرده است. ما در فعالیتهای گروه به سلیقه خودمان میپردازیم و نه سلیقه فردی و نه سلیقه مردم در اولویت انتخاب و اجرای آثارمان نیست.
آرش قهرمانلو: متأسفانه مشکل پیش آمده به دلیل آن است که تهیهکنندگان در مسئله تولید اثر با استفاده از طرح و نظرهای خود که اغلب جنبه بازرگانی و اقتصادی دارد خیلی نافذ اظهارنظر میکنند. اینکه در عرصه فرهنگ و هنر جنبه اقتصادی نیز منظور شود خوب است، اما نه این که اقتصاد و مسائل تجاری تمامی این ساحت و فضا را اشغال کند به شکلی که دیگر موسیقی وجود خارجی نداشته باشد.
کیکاووس مختاری: این مسئله ازآنجا ناشی میشود که بهویژه در موسیقیهای بیکلام بیشترین توجه شنونده به خود ملودی جلب است، در حالی که اگر کلام هم همراه موسیقی بود شاید فضای موسیقی چنین احساسی را به شنونده القا نمیکرد. درهرصورت در بسیاری از مقاطع تهیهکننده وارد چرخه تولید گروه شد و خواست با توجه به نیاز بازار با این شرط که ما قطعاتی که او درخواست آنها را داشت تولید کنیم سرمایهگذاری کند که ما قبول نکردیم. بسیاری از قطعات انتخاب شده برای آلبومی که قصد انتشار آن را داریم نیز مربوط به اجراهای هفت یا هشت سال پیش هستند که این خود تأکیدی بر این مسئله هست که ما هدف خودمان را پیش گرفته و چندان به خواست بهروز مردم توجه نداریم.
سروش قهرمانلو: در این آلبوم ما اشعاری از مولوی گرفته تا علیاکبر یاغی تبار را انتخاب کردهایم و البته همانطور که گفته شد با این تنوع و سبک و شیوه خاص خودمان خواستهای داریم و آن اینکه مردم تن به این شکل اجرای موسیقی ما بدهند بهجای اینکه ما تابع سلایق و ذائقه آنها باشیم.
اینکه برخی برای تفریح به کنسرت میروند آیا به نظر شما درست است؟
سروش قهرمانلو: اصولاً کسی که برای تفریح میخواهد موسیقی گوش بدهد نباید به کنسرت برود. این مسئله ارتباط مستقیم به فرهنگسازی دارد که طی این سالها صورت نگرفته است و البته نقش رسانه در این مورد اهمیت دارد. هرچند در ایران مکانی برای تفریح به آن شکلی که شاید در کشورهای اروپایی مرسوم است وجود ندارد و آنها مجبور هستند به کنسرت به دید یک فضای تفریحی نگاه کنند. اصلاً آن دسته از خوانندگانی هم که چنین سالنهایی را با هزینههای گزاف برای اجرای موسیقی و کنسرت اختیار میکنند اتفاقاً از آن دست فعالان این رشته هستند که آثار ارائه شده از سوی آنها همان به درد تفریح و سرگرمی میخورد، اما اینکه چرا مردم پا در این کنسرتها میگذارند دلیلش این است که بسیاری از آنها اطلاعی از حتی خواننده کنسرتی که برای آنوقت و هزینه گذاشتهاند ندارند.
آرش قهرمانلو: به نظر من چیزی که برای اغلب کسانی که به کنسرت میروند اهمیت ندارد اتفاقاً اجرای خود کنسرت است و اینکه چه گروهی با چه ساختار و محتوایی قرار است در فلان سالن اجرای برنامه داشته باشد. حتماً بارها دیدهاید افرادی که با صرف هزینه زیاد صرفاً به جهت ژست آن هم در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به کنسرت فلان خواننده میروند درحالیکه اصلاً او را نمیشناسند و تنها به گرفتن چند عکس سلفی برای استفاده در فضای مجازی بسنده میکنند. در چنین شرایطی دیگر چه فرقی میکند که چه کنسرتی با چه مختصات و کیفیتی روی سن باشد. به نظر من هم رسانه بهویژه رسانه ملی در این زمینه بسیار مقصر است، چرا که باسیاستهایی که اتخاذ کرده است سطح سلیقه مردم را بهشدت پایین آورده است.
کیکاووس مختاری: نکته جالب این است که در کنسرتهای موسیقی اغلب با آثاری موسیقی مواجهه هستیم که بندهای عروسی در محافل خصوصی اجرا میکنند، به همان اندازه مفرح و سرگرمکننده و درنتیجه باید به جماعتی که برای تماشای این موسیقی به کنسرت میروند حق داد که اولویتشان از رفتن به کنسرت تفریح باشد.
چرا سلیقه شنیداری جامعه ما تا این اندازه تغییر کرده است؟
آرش قهرمانلو: به خاطر اینکه خوراک مناسبی به آنها داده نشده است، یعنی تا چشم باز کرده و اطراف خود را دیده است با مظاهری از این نوع موسیقی مواجه بوده است. کیفیت موسیقی نیز که تا حد زیادی تنزل پیدا کرده است. موسیقی و ساخت آن به خانهها کشیده شده است و بهراحتی و با استفاده از کامپیوتر بدون اینکه با نت آشنا باشد اقدام به ساخت موسیقی میکند.
مثلاً همین موسیقی رپ که شخصاً زیاد علاقهای به آن ندارم، خود همین رپ خوانی نیز اصول و کتابی دارد و اینگونه نیست که بهواسطه انتخاب یک شعر در شرایطی که حتی نت هم نمیداند بهصرف کلفت و خشدار کردن صدا اقدام به این کار میکند.
سروش قهرمانلو: ما حتی کاری به این نحوه خوانندگی نداریم بلکه صحبت ما بر سر این است که چه میخواند. رپ الان تبدیل به فحش و ناسزاگویی شده است درحالیکه رپ اصولاً جنبه اعتراضی دارد. به نظر من در بسیاری از این رویدادهای موسیقی، خود موسیقی هدف نیست و انگار افراد موسیقی را مستمسک قرار دادهاند که به این واسطه خود را عرضه کرده و نشان بدهند.
کیکاووس مختاری: در بسیاری از اوقات به مدد استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری شاهد فعالیت عدهای بدون اشراف به موسیقی و نت در این عرصه هستیم که در اصل آنها را باید ویراستار نامید تا آهنگسازی که حداقل نت خوانی بلد باشد.
در مورد لوگوی گروه نیوش هم توضیح دهید.
آرش قهرمانلو: طراحی این لوگو نیز دربردارنده همان چیزی است که ما در گروه به آن بها میدهیم یعنی علاوه بر آهنگ، ادبیات و نوع شعری که انتخاب میکنیم هم برای ما حائز اهمیت است. اصولاً آرم و لوگو گروه ما نیز تلفیقی است در آن نیوش را به شیوه نستعلیق ایرانی کار کردهایم و البته نقش جغدی که در باور ایران باستان حکم نگهبان دانایی را دارد، برخلاف نگرش عام که این حیوان را شوم فرض میکند، اما گفته میشود هر جا که دانایی از بین میرود، این جغد است که دانایی را به جامعه بازمیگرداند و رنگزردی که نشان از نور و روشنایی دارد.
سروش قهرمانلو: اصولاً شیوه کاری ما در گروه همین است. ما بر همه ظرایف و اجرای کاری که میکنیم دقت داریم. بارها شده است که ما سه نفر حتی بر روی یک نت ساعتها به هم کلنجار رفتهایم، چرا که میخواهیم اثری از خود باقی بگذاریم که همچنان ماندگاری خود را حفظ کند.
کیکاووس مختاری: تصور میکنم به خاطر چنین نگرشی است که در زمانی مشاهده میشود که بهطور مثال فلان خبرگزاری روی یک ترک از کارهای ما کار کرده و آن را آنالیز میکند، درحالیکه از تولید آن سالها گذشته است اما همچنان برای جامعه پرداختن به آن موضوعیت دارد.
تولید موسیقی به شیوه تکآهنگ رواج پیداکرده است. نظر شما در این مورد چیست و چرا همچنان به انتشار آلبوم میپردازید؟
آرش قهرمانلو: این شکل تولید هم یک شیوه تولید است، هرچند در ایران خیلی فرق کرده است، چرا که در همه جای دنیا ابتدا تک ترکها منتشر میشوند و بعد به انتشار آلبوم میپردازند.
سروش قهرمانلو: انتشار تکآهنگ راهکاری درزمینهٔ فعالیتهای موسیقی است که منجر به آن میشود که یک گروه موسیقی همچنان خود را در صحه فعال نگاه دارد، چون در صورت انتشار آلبوم تا آلبوم بعدی دو سال در حاشیه خواهد بود. ما حق خودمان میدانیم که همچنان در حوزه موسیقی به انتشار آلبوم بپردازیم و برای این کار تمهیداتی اندیشیدهایم تا همچنان فعال و پویا باقی بمانیم.
ظاهرا مسئله دیگری که فعالان را ترغیب میکند به انتشار تکآهنگ رو بیاورند، قوانین دستوپاگیر است و این که تکآهنگ را در فضای مجازی و مثلاً در بیپ تونز میتوان منتشر کرد؟
سروش قهرمانلو: بله، البته آن هم مشکلات خاص خودش را دارد. در مورد انتشار آلبوم هزینههای فیزیکی این اتفاق بالاست که البته همانطور که عرض کردم گروه نیوش تمهیداتی را اندیشیده است، اما توجه داشته باشید که دانلود تکآهنگ در فضای مجازی نیز خیلی بهصرفه نیست. مثلاً یکی از کارهای گروه ما تا آنجایی که من سراغ دارم چهار میلیون دانلود داشته است. خیلی متوقع نیستم اما اگر به ازای هرکدام از این دانلودها، 1000 تومان پرداخت میشد آن زمان بود که با چهار میلیارد تومان، من نیز بهعنوان تولیدکننده قادر خواهم بود با انگیزه آثاری با کیفیت جهانی را تولید کنم. متأسفانه ما فرهنگسازی نکردیم که دانلود آثار موسیقی بیحدوحصر و بیقانون نباشد.
کیکاووس مختاری: این مسئله فقط مربوط به کاربران نیست. مثلاً همین رسانه ملی در جریان تولید یکی از برنامههای خود بدون کسب اجازه یک ترک از گروه ما را در تیتراژ برنامه خود به کار برد و البته پیگیریهای ما در مورد احقاق حقوق گروه تا به این لحظه هم محقق نشده است؛ برنامه "ماه مهربانی" ویژه ایام ماه رمضان که در تیتراژ خود از آهنگ گروه"نیوش" استفاده کرده بود.
آرش قهرمانلو: نکته جالبتوجه اینکه مدیران تلویزیون این مسئله را متوجه تهیهکننده برنامه دانستند و گفتند در این قضیه تهیهکننده مسئول و مقصر است که البته بعدها فهمیدیم که تهیهکننده برنامه که اتفاقاً بانو است از این کارها زیاد انجام میدهد. مگر میشود مسئولیت آنچه از رسانه پخش میشود، کسی از مدیران به گردن نگیرد. مثل این که از تلویزیون برنامهای پخش شود که به مردم توهین کند و بعد رسانه ملی بگوید این اتفاق متوجه تهیهکننده برنامه است.
چگونه باید این فرهنگسازی صورت گیرد که مردم در ازای دانلود قطعه و یا آلبوم موسیقی وجه آن را پرداخت کنند؟
آرش قهرمانلو: مردم دوست دارند در ازای پولی که میدهند چیزی را بهعنوان جنس دریافت کنند. این مقولهای است که ریشه در گذشته دارد و پرداخت وجه نقد برای ترکی که بهراحتی میتوانند آن را از اینترنت دریافت کنند، بیمعنی است، اما آرامآرام و با وضع سازوکاری میتوان آنها را به صرافت انداخت که باید به این مسئله نیز پایبند باشند، چرا که تولید یک ترک موسیقی زحمت و مرارت فراوانی دارد و باید به این مسئله پایبند بود.
بهعنوان کلام آخر اگر ناگفتهای باقیمانده دوست داریم بشنویم؟
کیکاووس مختاری: همه این فکر و تصور را دارند که ما که زیاد کنسرت برگزار میکنیم و جامعه پولدار و متمولی هستیم، درحالیکه در حقیقت اینگونه نیست. وقتی برای در اختیار گرفتن سالنی مراجعه میکنیم میگویند باید از طریق سایت ثبتنام کنید، اما مدت زیادی میگذرد و خبری نمیشود که بعد متوجه میشویم که سالن با مقادیر بالاتری به مدتی زیادی در اختیار گروه دیگر قرار گرفته است که باید برای فراهم آوردن مقدمات چیزی حداقل دو برابر تعرفه مشخص شده پول پرداخت شود.
آرش قهرمانلو: چرا فکر میکنند که ما که کنسرت برگزار میکنیم پول زیادی در اختیار داریم؟ برای اجرای یک کنسرت علاوه بر اجاره سالن، دستمزد نوازندگان و یا نوازندهای مهمان باشد دستمزد بالاتری باید پرداخت شود. هزینه برای صوت و نور و موارد دیگر که تصور میکنم چیز زیادی برای خود برگزارکننده باقی نمیماند. نمیشود بلیت را هم افزایش قیمت داد چون در آن صورت حجم مخاطبان کنسرتها که چرخه مالی کنسرت را نیز تأمین میکند کاهش پیدا میکند.
سروش قهرمانلو: تصور میکنم که موسیقی بیکس و تنهاست. حداقل برای تئاتر مسئولان این امکان را فراهم کردهاند که تئاتر خصوصی تشکیل شود تا نیازها و تقاضاها برآورده شود، اما در طول 40 سال ما یک سالن ویژه موسیقی احداث نکردهایم. تصور میکنم هنوز تکلیفمان با موسیقی معلوم نیست. اگر موسیقی نمیخواهند بگویند و اگر همچنان باید موسیقی جاری باشد این روند کج دار و مریز نمیتواند به راه خود ادامه دهد.