سرویس موسیقی هنرآنلاین: عرصه موسیقی بانوان همیشه در سکوت و دور از هیاهو فعالیتهای خود را بهصورت محدود پی گرفته و فعالان این عرصه کمترین گله و شکایت را داشتهاند. یکی از این هنرمندان بهاره میرزاآقا است که بهعنوان خواننده سابقه طولانی در عرصه موسیقی دارد. او بهتازگی با گروه بهارآفرین به رهبری نیوشا بریمانی روی صحنه رفت و 16 شهریورماه نیز اجرای مجددی در تالار وحدت خواهند داشت. به بهانه کنسرت پیش رو با این بانوی هنرمند گفتوگویی کردهایم:
خانم میرزاآقا، در ابتدا لطفاً درباره کنسرت اخیرتان توضیح بفرمایید؟
این یازدهمین کنسرت ما با گروه بهارآفرین بود. تقریباً حدود یک سال و خردهای پیش با یک نوازنده خانم تماس گرفته و تصمیم گرفتم یک گروه موسیقی بانوان را تشکیل و داشته باشیم. پیشتر حدود 20 سال بود که مشغول فعالیت در زمینه اجرای ارگانی و سازمانی بودم و با یک گروه کوبهای همکاری داشتم، اما از این مقطع به بعد تصمیم گرفتم ملودی را نیز به کار اضافه کنم. در نتیجه گروه موسیقی بانوان تشکیل و از سوی مؤسسه خیریه فیروزنیا و شخص خانم فیروزنیا نخستین کنسرت ما 9 شهریور سال گذشته در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد که با وجود امتحانی بودن این کنسرت به جهت آنکه موسیقی بانوان مهجور است، اما با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد که این روند موجب شد تا 18 شهریور و در دهمین شب اجرا آن را تمدید کنیم. اجرای آن کنسرت بعدها به تالار وحدت نیز کشیده شد و دلایل این استقبال یکی به این خاطر بود که بانوان خیلی دوست دارند تا در کنسرتهای زنانه شرکت کنند و یک زن برای آنها بخواند، اساساً دوست دارند یکی همجنس خودشان را روی استیج ببینند.
قطعاتی که در آن کنسرت نواختید چه بود؟
قطعات نوستالژیک بود که البته یک سری قطعات جدید درخواست داده بودیم که بازخوانی کنیم اما مجوز ندادند به این جهت که گفتند که دیگر قطعهای نباید بازخوانی شود. آنچه در کنسرت آن را اجرا کردیم در واقع تمدید همان قطعاتی بود که قبلاً کنسرت داده و در دورههای قبل مجوز گرفته بودیم. 20 قطعه هم ضبطشده داشتیم که به شعر آنها مجوز ندادند هرچند شعرهایی موجه داشتند. به ما گفتند باید قطعات جدیدی توسط گروه ساخته شود، قطعاتی که متعلق به خودمان باشد. در جریان هم هستید که ساخت قطعه به ازای هر تِرَک بین 10 تا 20 میلیون هزینه برمیدارد، قطعات ساختهشده ما نیز نباید کمتر از 10 تِرَک باشد. چیز دیگری که وجود دارد این است که حتی در صورت ساخت تِرَکها، ما باید چگونه و در کجا آن را تبلیغ کنیم. اگر صداها در فضای مجازی منتشر شود که مسلماً ممنوع از کار خواهیم شد. اگر هم تبلیغ نکنیم و مردم چیزی نشوند که اتفاقی برای کار ما نمیافتد، به هر حال باید مردم چیزی را بشنوند که ترغیب شده، آنها را تهیه کنند.
به نظر میرسد برخی از بانوان در این زمینه یعنی فعالیت موسیقی و تکخوانی استثنا باشند. مثلاً در شرایطی که اکثراً بک وکال میخوانند و یا همخوان دارند اما مثلاً در سینما و تئاتر شاهد حضور بانوان خواننده به شکل تکخوان هستیم. نظر شما در مورد این افراد چیست؟
پاسخی در این مورد خاص ندارم و البته همواره برای ما هم این مسئله یک سؤال است. به هر حال ما هم در صنف خودمان چیزهایی را میبینیم، اما برای اینکه همکاران ناراحت نشوند و یا دشمنی ایجاد نشود هیچوقت نه انتقادی میکنیم و نه راجع به آن نظر خاصی داریم چون اگر بهطور مثال بگوییم که چرا فلان خانم میخواند ممکن است حساسیتی ایجاد شده و او نیز ممنوع شود پس بهتر است و ترجیح میدهیم که حداقل حتی به این شکل هم صدای او شنیده شود. حتماً او توانسته با یک سری رایزنیها به چنین موقعیتی دست پیدا کند. اما ایکاش من هم میتوانستم صدای همکارانم را بشنوم حتی با سطوح پایین و ضعیفتر. به نظر میرسد که این مسئله قدری تبعیضآمیز باشد چرا که دیده میشود که برخی از بانوان با سر و شکلی خاص و آرایشهای غلیظ ترانه میخوانند که بعضی وقتها با نوازندگان مرد هم همراه میشود، اما کسی نیست که بگوید چرا چنین رویهای برای امثال ما نیست. شرایط به گونهای است که بهطور قطع پس از یک معرفی و نشر کوچک از توانمندی همکاران زمینه برای همیشه خانهنشینی آنها فراهم میشود. اینکه انتقادی نمیکنیم صرفاً از سر دلسوزی برای همکاران هنرمندمان است.
این روند که بانوانی مشغول به فعالیت مؤثر هستند و برای امثال شما محدودیت قائل میشوند موجب نمیشود که شما به حاشیه رانده شوید؟
مسلماً. ما در مقاطعی کاملاً به حاشیه رانده شده و اصطلاحاً فید میشویم اما چه کار باید بکنیم؟ حساسیت زیادی هم به خرج بدهیم موجب دشمنتراشی میشود. برخی از این دوستان قطعاً به جایی وصل بودند که این اتفاق برایشان افتاده است و اصلاً شاید آنقدر قدرتمند باشند که کلاً نخوانند.
با این شرایط و محدودیتهایی که برای شما وجود دارد، پس چرا به دنبال راه نجات نیستید و مثلاً تصمیم به مهاجرت نمیگیرید؟
من مهاجرت را عین فرار میدانم در صورتی که خطایی نکردم که حال قرار باشد به خاطر آن فرار کنم. نخستین صدایی که نوزاد در بدو تولد میشنود صدای لالایی مادر است. اگر قرار باشد صدای زن از موسیقی حذف شود که البته خیلی تلاش کردند که این اتفاق بیفتد اما نشد، موسیقی دچار نوعی کمبود و نقصان میشود، آن هم وقتی میدانیم که قابل تفکیک نیست. در ثانی ما آن طرف دلبستگی نداریم، پدر، مادر، خانواده و وطن را دوست داریم. به همین دلیل آنقدر این مقوله ارزشمند نیست که من به خاطر آن فرار کنم بهویژه آنکه من صاحب فرزند هستم و آینده آنها نیز برایم مهم است. در واقع مواردی اینچنینی که پیش میآید چارهای جز باقی ماندن نداری چون بعضی مواقع امکاناتی هم در اختیار نداری، شرایط هم مهیا نیست که به قول شما بتوان مهاجرت کرد. قیمت ارز و وضعیت درآمد مانع از این کار میشوند. زنانی هم که میخوانند و سواد این کار را دارند درآمدی که پس از مدتی فعالیت به دست میآورند، آن اندازه نیست که اندوختهای برای دوران پیری آنها باشد و در نتیجه مهاجرت ریسک بزرگی است. خود من کار دیگری هم بلد نیستم، همه عمرم را خواندم و بیست و یک سال همه هم و غمم، همه ذهنیتم خواندن بوده است. تازه من اجراهای ارگانی هم میروم اما همکارانی دارم که همان اجراها را هم نمیروند و از نظر مالی ضعیف هستند. به هر حال باید تمهیداتی صورت گیرد. البته اصلاً شاید به جایی رسیدهایم که دیگر نشود برای آن کاری کرد. شخصاً نسبت به این قضیه ناامید و دلسردم.
خاطرم هست که شما در قبال برخی مسائل هم موضع موافق دارید و هم مخالف. مثلاً در مورد اجرای کنسرت بانوان ساعت 2 بعد از ظهر. در این مورد بیشتر توضیح میدهید؟
من اعتقاد دارم اینکه گفته میشود کسی آن ساعت صدایش درنمیآید اشتباه است. ممکن است کیفیت خواندن فرق میکند که این امر در مورد یک نوازنده و رقصنده باله هم صدق میکند اما اینکه اصلاً گفته شود آن زمان امکان اجرا وجود ندارد من چنین ادعایی را قبول ندارم. چیزی که آن زمان را برای اجرای یک برنامه کنسرت نامناسب میکند ارتباط مخاطب با برنامه است، قطعاً آن ساعت برای بیرون آمدن مخاطب از خانه یا محل کار برای استفاده از آن برنامه چندان مناسب نیست که در هر دو صورت یعنی اگر در خانه باشد یا محل کار بهانه برای نرفتن به کنسرت بسیار زیاد وجود دارد. به همین دلیل بهترین ساعت کنسرت شب است که مخاطب همه کارهایش را انجام داده و با فراغ بال برای تماشای کنسرت برنامهریزی میکند که البته اگر شرایط ترافیک تهران را نیز در نظر بگیریم باید بگویم که این اتفاق باید بعد از ساعت 9 شب بیفتد. به هر حال اصل اساسی در اجرای کنسرت مخاطب است و باید او را تکریم کرد چرا که در صورت عدم استقبال مخاطب چندان اجرا و کنسرت موفقی نمیتوانیم داشته باشیم. پس کیفیت پایین صدا در ساعاتی مثل 2 بعد از ظهر بهانه خوبی برای لغو کنسرت در چنین ساعاتی نیست و باید تنها مخاطب را بهانه قرار داد.
چه شد که با خانم بریمانی همکاری خود را آغاز و تداوم دادید؟
من کمانچه زدن نیوشا را دوست داشتم. از موقعی که او را شناختم به این مسئله او علاقهمند شدم. در ضمن در اینستاگرام مصاحبهای از او پخش شد که گفته بود یک خواننده قدیمی که اکنون در قید حیات نیست، محبوبش است. نکته جالب اینکه در طول این بیست و یکی دو سالی که من مشغول اجرای برنامه هستم چه ارگانی و چه خصوصی همه به من میگویند که تو شبیه آن خواننده میخوانی. به همین خاطر به او زنگ زدم و در اولین ملاقات قرار کاری را گذاشتیم و تا به اکنون از این همکاری نهایت رضایت را دارم.
اساساً چه شد که در خود استعداد خواندن را کشف کردید؟ در مورد روندی که طی شد تا به این مرتبه هنری برسید توضیح بفرمایید؟
من از کودکی میخواندم. مادرم هم شاعر و خواننده است. مدت زمانی که گذشت در دوره نوجوانی به کلاس آواز رفتم به همین دلیل قضیه برای من خیلی هم فیالبداهه نبوده است. ریشه در دوران کودکی دارد و همه جا هم به خاطر این قضیه مورد توجه قرار میگرفتم. اکنون تمام خیریههای این شهر مرا میشناسند چرا که در اغلب آنها برنامه اجرا کردم. همکاری خوبی با محک داشتهام و 5 شهریور هم برای چندمین بار آنجا اجرای کنسرت دارم و آنجا مخاطبان مخصوص به خود را دارم، در جاهای دیگر هم همینطور، عصای سفید، ناشنوایان، معلولان ذهنی تهران، انجمن دیابت، هموفیلیها و... هر کجا را در نظر داشته باشید که در این شهر به امور خیریه مشغول هستند من حداقل دو اجرا در آنجا داشتهام. من ابتدا با این تصور که صدای زن ممنوع است و اینکه چرا باید در این راه وارد بشوم به این قضیه نگاه میکردم و زمانی که آمدم در حد یکی دو اجرا به فعالیت در این زمینه فکر میکردم اما بعد دیگر مخاطبان ما را رها نکردند و در عین حالی که هزینه آن برای من زیاد بود به هر حال ما این کار را انجام دادیم و در یک سال ما تقریباً 12 کنسرت را برگزار کردیم که بعضی پشت سر هم بودند. من تا به اینجا از نتیجه کار راضی هستم اما فکر میکنم که اگر میتوانستیم هم مخاطب مرد و هم مخاطب زن داشته باشیم شاید میشد نتیجه بهتری را شاهد باشیم. من اخیراً در محک و در جریان اجرای کنسرت به غیر از فروش بلیت، حدود 80 میلیون پول جمع کردم که اگر مخاطب مرد داشته باشیم این مبالغ بیشتر خواهد شد. به هر حال تقاضا برای حضور در این محافل زیاد است اما امکانات و شرایط برای تحقق آن مهیا نیست.
در مواقعی و در جریان اجرای کنسرت شاهد هستیم که سلبریتیها بهویژه چهرههای مطرح سینما و تصویر هم دعوت شده و در اجرا، گروه را همراهی میکنند. نظر شما در مورد این حضور چیست؟
تا حدی که این حضور تبدیل به یک ویترین نشود موافقم. ویترین به این معنی که فلان شخصیت معروف و هنرپیشه، نماد گروه نشود که مثلاً گروه تصور کند ضعف و نقص احتمالی خود در اجرای کنسرت را میتواند با حضور فلان بازیگر محبوب مردم بپوشاند. گروه در اجرای کنسرت مجاز است که فلان هنرپیشه برای همراهی استفاده کند. از او دعوت کند که با حضور در کنسرت حتی در ردیف جلو بنشیند که قطعاً این احترام به سینماست اما استفاده ابزاری نه، چرا که مردم آنچنان پخته و هوشمند هستند که فوراً این درک را داشته باشند که حضور فلان هنرپیشه و سلبریتی در کنسرت به چه معناست. باید از وجود افراد مهم و شناختهشده در اجرا خیلی آگاهانه استفاده کرد، در این صورت چه اشکالی دارد که یک ورزشکار محبوب هم میهمان اجرای کنسرت شود؟ و در ابتدا یا پایان اجرا نام او برده شده و حضورش مورد تشویق مخاطب قرار گیرد. حتی من خودم در برخی اجراها از کارآفرینان هم دعوت میکنم و نام آنها برده میشود که مورد اعتراض برخی دوستان هم قرار میگیرم اما به نظرم نام آنها در چنین محافلی برده نشود پس باید کجا بهمنظور الگوسازی مطرح شوند؟ به همین خاطر تا جایی که حضور افراد مهم تبدیل به ویترینسازی نشود با این امر موافقم.
تاکنون اتفاق افتاده است که قطعهای از یک خواننده پاپ مرد بخوانید و با مخالفت او مواجه شوید؟
بله و تصور میکنم دلیل آن هم این بود که صاحب آن قطعه چنین فکر کرده است که امثال من قصد سوءاستفاده از محبوبیت آن قطعه را داشتهایم. در برابر این مخالفت من چیزی نتوانستم بگویم چرا که احساس کردهام این کار متعلق به اوست و اصراری هم برای بازخوانی آن نمیتوان داشت. حتی من حاضر شدم برای جلب رضایت صاحب اصلی قطعه هم که شده هزینهای پرداخت کنم اما در نهایت باید پذیرفت که آن قطعه متعلق به اوست و نمیشود کاری کرد.
از مجموع اتفاقات و فراز و فرودهایی که پشت سر گذاشتید در حال حاضر چه حس و حالی دارید. آیا امیدوارید و یا شرایط دلسردکننده است؟
خیلی دلسرد هستم. تصور میکنم ای کاش ممکن بود در ژانر دیگری مشغول به فعالیت میشدم، اما خیلی سخت است و من کار دیگری غیر از این بلد نیستم. به هر حال دوست دارم حداقل از من اثری، صوتی و یا چیزی باقی بماند. ترس از این دارم که بهمرور خانهنشین بشوم. کاش حداقل این فرصت پیش میآمد که من میتوانستم همچون بسیاری از آن بانوان که استثنا هستند، بدون هیچ مانعتراشی به فعالیت میپرداختم.
برنامه پیش روی شما در اجرای کنسرت چیست؟
همچنان که به اجرای کنسرت برای مؤسسات خیریه خواهیم پرداخت. 16 شهریور برای خیریه فیروزنیا اجرا داریم و تا چند روز دیگر هم برای انجمن دیابت که البته این روند با توجه به فرا رسیدن ماه محرم و صفر متوقف خواهد شد تا دی ماه که باید برای آن هم برنامهای داشته باشیم که تصور میکنم برای آن زمان باید به فکر قطعات جدید بود و نمیشود همچنان اجرای قطعات فعلی را تمدید کرد.
در مورد خوانندگانی که با دیزاین و چهرهآرایی اغراقشده انگار که وارد یک مجلس عروسی شدهاند، روی سن حاضر میشوند چه نظری دارید؟
بهشدت مخالفم. یک زمان احساس میکردم که شعر در اجرای کنسرت در حال فدا شدن به ملودی است اما در چنین شرایطی تصور من این است که شعر و ملودی در حال رنگ باختن در برابر وضعیت ظاهری و اغراقشده خواننده بر روی سن اجراست. من خودم در هر اجرا به آراستگی اهمیت زیادی قائلم. لباسهای موقر و آراسته میدوزم و بر تن میکنم چون مخاطب باید هم از نظر جلوههای سمعی و بصری در روی صحنه راضی بشود، اما باید این نکته را نیز توجه داشت که برخی از مخاطبان اجرای کنسرت نیز مخاطبان فرهیختهای هستند که نباید به شعور و جایگاه فرهنگی آنها به این واسطه توهین شود. شخصاً در عین حالی که آراسته با لباس و وضعیت ظاهری معقول روی صحنه حاضر میشوم اما تمام دغدغهام پیش از اجرا آن است که بتوانم ارتباطی مؤثر عاطفی، قلبی با مخاطبم در طول اجرا برقرار کنم.
اجراهایی که تاکنون داشتهاید بیشتر ارگانی بوده است یا شخصی و خصوصی؟ در صورتی که اجرای خصوصی و شخصی هم داشتید آیا از طریق لابیهایی که داشتید این امکان وجود نداشت که فعالیت خود را تا حد برخی از بانوان خواننده خاص گسترش دهید؟
بیشتر ارگانی بوده است البته من اجرای شخصی هم داشتم که مثلاً برای شرکت نفت بوده و یا وزارت راه و شهرسازی. باید بگویم که اجراهای ارگانی بیشتر خیریه بوده است. در اجراهای خصوصی با توجه به ارتباطاتی که پیدا کردم اما هیچگاه از این امکانات برای پیشرفت فردی خودم استفاده نکردم. البته ترس و واهمه هم داشتم و همیشه محتاطانه رفتار کردم.
فعالیت و آثار کدام خواننده را دنبال میکنید؟ آیا اجرای خوانندگان پاپ را هم پیگیری میکنید؟
همایون شجریان از جمله خوانندگانی است که فعالیتها و پیگیری آثار او در اولویت من قرار دارد، به نظرم او اسطوره یک صدای آسمانی است و البته این ودیعهای از طرف خداست که به او و پدر بزرگوارش ارزانی شده است. چندان مشتاق فعالیت خوانندگان پاپ نیستم. چند باری اتفاق افتاد که شاهد اجرای زنده آنها باشم و به غیر از فرزاد فرزین که در هنگام اجرای زنده هم مسلط بود و خارج نمیخواند، اغلب اجرای آنها فالش بود.
وضعیت موسیقی بانوان را در شرایط کنونی چگونه توصیف میکنید؟
در یکی دو سال اخیر شاهد رونق کمی این عرصه بودهایم هرچند که اعتقاد دارم این عرصه در حال رفتن به بیراهه است. یک عده افراد نابلد صرف چشم و همچشمی روی استیج آمده و برنامه اجرا میکنند آن هم تنها بهواسطه آنکه پول زیادی هزینه میکنند تا جایی که حتی امکان حضور در تالار وحدت را هم پیدا میکنند. این در حالی است که من تصور میکردم اجرا در تالار وحدت شامل مراتبی است و ابتدا به ساکن نمیتوان در آنجا برنامه اجرا کرد و مثلاً در ابتدای کار باید از فرهنگسرای نیاوران شروع کرد، اما واقعیت تلخ این است که من در تالار وحدت هم اجرای ضعیف دیدهام و تصور میکنم اگر قرار باشد تالار وحدت سهم امثال من که سالهاست فعالیت میکنم نباشد نباید به خوانندگان ضعیفتر از من نیز اختصاص یابد. اجراهایی که با آمار کاذب برگزارکنندگان آن مدعی هستند که سولدآوت شده است.
البته این که یک خواننده بدون تجربه و تازهکار اینچنین مجال حضور در صحنه موسیقی بانوان را پیدا میکند برای من که در جریان مستقیم این فعالیت هستم آزاردهنده و غیرقابل قبول است و باید این رویه درست شود، چون نباید اینگونه باقی بماند. پولی که در اختیار برخی افراد است به آنها جسارت زیادی داده است تا پیشرفتی در عرصه موسیقی بانوان داشته باشند، در شرایط کنونی نوازندگان بانو دستمزدهای عجیبوغریب با ارقام حیرتآور طلب میکنند و در نتیجه در این عرصه افراد ضعیف در عین حالی که استعداد دارند، جایگاهی ندارند. به هر حال باید یک معیاری وجود داشته باشد تا حق به حقدار برسد.
هیچگاه به داشتن یک همخوان در اجرای آثارتان فکر کردهاید؟ ممکن است در صورت داشتن یک همخوان در زمینه صدور مجوز زحمت و مرارت کمتری بکشید.
هیچگاه همخوان نداشتم و به داشتن آن هم نیندیشیدم. اگر اجازه بدهند که بدون هیچ مانعی به فعالیت بپردازیم چرا که نه دوست دارم که یک همخوان داشته باشم، اما مطمئن هستم که وجود یک همخوان زن هم دردی را دوا نمیکند و همچنان اشکالتراشی وجود دارد. باید بهشرط دو همخوان زن یک مرد هم حضور داشته باشد.
وظیفه خوانندگی برای یک زن سنگینتر است یا وظیفه مادری؟
قطعاً وظیفه مادری. تو بر روی سن برای اجرای موسیقی نهایت میهمان دو ساعت نگاه مخاطبانت هستی اما یک عمر در قبال تربیت فرزندت مسئولی و باید در قبال انجام وظایفت در قبال او متعهد و وظیفهشناس باشی.