سرویس موسیقی هنرآنلاین: تعداد سازها و ادوات موسیقی به تدریج در حال افزایش است و امروز بنابر دایرهالمعارف سازهای ایرانی که به تألیف محمدرضا درویشی درآمده، فقط بیش از صد ساز ایرانی وجود دارد که اگر سازهای کلاسیک، پاپ و محلی کشورهای مختلف هم به این تعداد اضافه شود، عدد سازهای موسیقی که یک نوازنده میتواند آنها را انتخاب کند و بنوازد، به شمار عجیب و غریبی میرسد ولی با این وجود فقط تعداد خاصی از این سازها کاربردی هستند و بقیه آنها نوازندگان و مخاطبان پر شماری ندارند.
هر سبک موسیقی سازهای مختص به خودش را دارد که خیلی کمتر پیش میآید موزیسینهای آن سبک، خارج از قاعده عمل کنند و به سراغ سازهای دیگر بروند. برای نمونه، استفاده از سازهای گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز در موسیقی راک رایج است و موزیسینهای ارکسترها هم سازهای اختصاصی موسیقی کلاسیک از جمله ویولن، ویولا، ویولنسل، ابوا، ترومپت، کلارینت و کنترباس را مینوازند. موسیقی ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیست و یک سری ساز متداول همچون تار، سهتار، سنتور، دف، کمانچه و نِی دارد که در گروهنوازیها مورد استفاده قرار میگیرد.
در موسیقی ایرانی، پاپ و سایر موسیقیهایی که در کشور ما اجرا میشود، سازهای خوشنوایی توسط نوازندگان به صدا در میآید که در این بین برخی طرفدار بیشتری دارند. سازهای گیتار، پیانو، ویولن، تار، سهتار، سنتور و چند ساز دیگر از پرطرفدارترین سازهای فعلی در موسیقی ایران هستند ولی آیا در گذشته هم همین سازها پرطرفدارترین سازهای موسیقی بودند؟ در گذشته چه سازهایی نواخته میشدند که امروز از تعداد طرفدارانشان کاسته شده و امروز چه سازهایی نواخته میشود که در گذشته کاربرد چندانی نداشتند؟ این سؤالها و پاسخهای احتمالی که در ذهن مخاطب شکل میگیرد نشانگر این است که دیده و شنیده شدن برخی سازها به شرایط خاصی بستگی دارد.
واقعیت است که خیلی وقتها سازها برای دیده و شنیدن شدن به دنبال یک بهانه و اتفاق هستند. بهانههای زیادی میتواند روی محبوبیت یک ساز تأثیر بگذارد که یکی از آنها قیمت سازها است. سازهایی نظیر نِی و ساز دهنی به واسطه ارزان بودنشان در میان قشر خاصی از جامعه طرفدار بیشتری دارند و برخی سازها قربانی قیمت گرانتر خود میشوند. البته تکلیف سازی همچون پیانو از قبل مشخص است چون این ساز هم ساز مادر است و میتواند در موسیقیهای مختلف کارایی داشته باشد و هم طبقه بالای جامعه آن را از میان سازهای موسیقی به عنوان نماد متمول بودن خود انتخاب کرده است.
گرچه موسیقی به تمام اقشار جامعه تعلق دارد ولی نمیشود منکر توجه قشر بالا دستی جامعه به سازهای قیمتیتر شد و یا حداقل این را نمیشود انکار کرد که خریداری کردن برخی سازهای چند ملیون تومانی برای قشر فرو دست جامعه دست نیافتنی است. پس طبیعی است که قیمت سازها روی محبوبیت آنها هم تأثیر بگذارد. مثلاً سازی همچون گیتار الکتریک به واسطه اینکه به مراتب گرانتر از ساز گیتار کلاسیک است، هنرجو و مخاطب کمتری هم نسبت به ساز گیتار کلاسیک دارد.
استقبال از یک سبک موسیقی هم فرصت خوبی برای دیده شدن سازهای آن سبک ایجاد میکند. پس از انقلاب تا سالها در ایران از نوازندگی سازهایی نظیر گیتار و درامز خبری نبود تا اینکه در دهه 70 با شکلگیری دوباره موسیقی پاپ و به وجود آمدن موسیقیهای زیر زمینی نظیر موسیقی راک، این سازها نیز به جوانان ایرانی شناسانده شدند و به مرور فرصت بیشتری برای معرفی گیتار بیس و گیتار الکتریک نیز فراهم آمد. در سالهای اخیر هم موسیقیهای تجربی و تلفیقی باعث شده که مخاطبان با سازهای متفاوتتری آشنا شوند و چه بسا که این سازها هم در آیندهای نزدیک بتوانند به سازهایی متدوال در موسیقی کشورمان تبدیل شوند.
موضوع دیگری که میتواند برای یک ساز موسیقی محبوبیت ایجاد کند، وجود نوازندههای برجسته برای آن ساز است. برای مثال در حال حاضر نوازنده پر آوازهای همچون کیهان کلهر برای ساز کمانچه کافی است که هنرجویان و مخاطبان زیادی به این ساز ایرانی علاقهمند شوند. نقش کلهر در محبوبیت کمانچه غیر قابل انکار است و شاید هیچوقت نتوان ساز کمانچه را در یکی دو دهه اخیر بدون این نوازنده مطرح تصور کرد. نمونه دیگر این اتفاق در دهههای 60 و 70 برای ساز بربط افتاد و وجود حسین بهروزینیا باعث شد خیلیها به بربط علاقهمند شود و همان افراد امروز برای خودشان نوازندههای معتبری در بربطنوازی هستند.
امروز هم برخی سازهای غربی، سنتی و نواحی به واسطه تلاشهایی که نوازندگان کشورمان انجام دادهاند، به مخاطبان و علاقهمندان به نوازندگی معرفی شدهاند. برای مثال ساز نیانبان با محسن شریفیان شناخته میشود و یا پیشرفتهای بابک صفرنژاد در سالهای اخیر باعث بیشتر شنیده شدن هارمونیکا شده است، تا جایی که خیلی از خوانندگان پاپ هم در قطعات خود از این ساز استفاده میکنند. این نوازندگان نشان میدهند که اگر امروز برخی از سازهای مطرح گذشته با افت همراه شده است احتمالاً یکی از دلایلش میتواند نبود یا کمبود نوازنده مطرح برای آن ساز باشد.
بهانه دیگری که میتواند به یک ساز جان دوباره بدهد و یا یک ساز جدید را معرفی کند، توجه رسانه به آن ساز است. تجربه فیلمهای سینمایی در یکی دو دهه اخیر نشان داده که گاهی تأثیر پرداختن به یک ساز در مدیوم سینما فراتر از حد تصور میباشد. "پر پرواز" فیلمی با بازی شادمهر عقیلی بود که محبوبیت آن فیلم و موسیقیهای عقیلی باعث شد گیتار در ابتدای دهه 80 به ساز بلامنازع موسیقی در ایران تبدیل شود و متقضایان آن حتی از سازهای پرطرفدار ایرانی هم جلو بزند. نمونه همین اتفاق در سال 85 با فیلم "میم مثل مادر" برای ساز ویولن افتاد و یکی دو سال بعد هم فیلم "سنتوری" شمار زیادی از جوانان را به سنتور علاقهمند کرد.
به جز موارد یاد شده، نمونههای دیگری هم حتی از سینمای قبل انقلاب وجود دارد که فیلمها در دیده شدن یک فرم از موسیقی و یک ساز تأثیرگذار بودهاند. بنابراین بدیهی است که پرداختن یک فیلم به حتی موسیقیهای راک، جز و بلوز هم باعث توجه بیشتر مخاطبان به سازهای متداول این موسیقیها از جمله ساز گیتار الکتریک شود. گیتار الکتریک تا ده سال قبل برای بسیاری از مخاطبان ایرانی گوشخراش و غیر قابل تحمل بود ولی حالا ساز مورد علاقه آنهاست چون به نسبت آن زمان بیشتر به گوش مخاطبان رسیده است و اگر همین ساز محوریت قصه یک درام سینمایی قرار بگیرد، بدون شک اتفاق ویژهای برای آن رخ خواهد داد.
همچنین برخی سازها هم وجود دارند که اصالت، قدمت و کاراییشان باعث شده همواره نوازنده و مخاطب داشته باشند و مسیرشان رو به افول نرود. تار، پیانو، گیتار و ویولن از این دست سازها هستند که کمتر پیش آمده استقبال از آنها از حد تصور پایینتر بیاید. در هر صورت هنرجویانی که یکی از سازهای موسیقی را برای آموختن انتخاب میکنند، راه پر فراز و نشیبی در پیش دارند و باید امیدوار باشند که در این مسیر شرایط به وفق مرادشان باشد تا بتوانند دست به نوآوری بزنند و جریانسازی کنند.