سرویس موسیقی هنرآنلاین: بسیاری از موزیسینها در قبال فعالیتهای همکاران خود خیلی محافظهکارانه عمل میکنند و معمولاً کاری به کار همکارانشان ندارند، در حالیکه شاید خیلی وقتها لازم باشد موزیسینها پشت همدیگر باشند تا مشکلات و محدودیتها نتواند به فضای کار آنها لطمهای وارد کند و حمایتهای یکپارچه آنها از همتاهای خود باعث ترقی بیشتر هنر موسیقی شود.
موزیسینها گهگداری شرایط خود را با شرایط سینما میسنجند و به خاطر امکاناتی که در اختیار سینماگران هست و در دسترس آنها نیست، گلایه و شکایت خود را به رسانهها و شبکههای اجتماعی میبرند. آنها به کیفیت جشنوارهها و جشنهای سینمایی و به برنامههای تخصصی سینمایی در تلویزیون و رادیو نگاه میکنند و گاهی غبطه میخورند و گاهی هم با این باور که شرایط این دو مدیوم هنری را نمیشود در دو کفه ترازو گذاشت و سنجید، ساده از کنار این قیاسها میگذرند.
میزان توجه بیشتر نهادهای دولتی به سینما همیشه مورد سؤال موزیسینها قرار گرفته است ولی هیچگاه نباید از این غافل شد که بین این دو مدیوم هنری یک فرق خیلی مهم وجود دارد که آن را باید در میزان اتحاد و حمایت یکپارچه فعالان این حوزهها از هم صنفهای خودشان جست. شواهد نشان داده که این اتحاد در بین اهالی سینما بیشتر از اهالی موسیقی وجود دارد و سینماگرها بیشتر از موزیسینها به عنوان حامی همکاران خود عمل میکنند.
سینماگرهای ما نشان دادهاند که وقتی پای مواضع مشترکشان به میان بیاید، حاضرند از تمامی اختلافنظرهایی که با هم دارند کوتاه بیایند و از همدیگر حمایت کنند. نمونه این حمایتها را بسیار دیدهایم که شاید بارزترینش در زمان توقیف فیلمهای سینمایی باشد. در این مواقع خیلی از سینماگران که با توقیف فیلمها مخالفت دارند، با حمایت از همکاران خود شرایطی را فراهم میکنند که لااقل به لحاظ رسانهای فضا به نفع همکارانشان شود. آنها حتی مواقعی که یکی از همکارانشان مورد ضرب و شتم یک روزنامه قرار میگیرد هم پشت همکارشان را خالی نمیکنند تا این اتفاقات برای سایر هنرمندان آن هنر تکرار نشود.
در موسیقی اما شرایط طوری دیگری است و کمتر اتفاق میافتد که اهالی این هنر برای حمایت از همکاران خود بسیج شوند. در موسیقی هم مثل سینما ماجراهای توقیف و لغو آثار و اجراها وجود دارد و این هنر هم گاهی نیازمند حمایت جمع گستردهتری از فعالان خود است ولی خود موزیسینها هم در گفتوگوهایشان اشاره میکنند که خیلی پشت همدیگر نیستند.
عدم حمایت موزیسینها از یکدیگر به معنای عدم ارتباط و وجود اختلاف میان آنها نیست و شاید رقابتی بودن فضای موسیقی کشور باعث دوری و بی میلی موزیسینها از حمایت همدیگر شده است. البته بعضی از موزیسینها ارتباط خوبی با هم دارند و گاهی در نقش حامی دوستان خود ظاهر میشوند ولی شاید برخی اتفاقات پیرامون موسیقی به حمایت بیش از چند موزیسین احتیاج دارد و لازم است همه موزیسینها با هم متفقالقول شوند و یک صدای واحد بدهند تا بیان خواستههایشان تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
در حوزه موسیقی، مشکلات و انتظارات فراوان است و اگر قرار باشد این هنر به فضای ایدهآل خود نزدیک شود، لازم است اتفاقات جدیتری در بخشهای مختلفی از جمله مدیریتی، آموزشی و اجرایی رخ بدهد اما به نظر میرسد که اولین گام برای رفع مشکلات موسیقی این است که اهالی موسیقی ابتدا خودشان با خودشان مهربان باشند و بعد انتظاراتشان را از دولت عنوان کنند.
وقتی یک موزیسین برای لغو کنسرتش به تنهایی در مقابل هجمهها و آدمها قرار میگیرد، متوجه میشویم که اهالی موسیقی چندان با هم مهربان نیستند. تاکنون پیش نیامده که طیف گستردهای از موزیسینها برای لغو کنسرت یک موزیسین دیگر نقش حامی را داشته باشند. همه در این شرایط سکوت میکنند و مدتی بعد نوبت خودشان میشود و آن موقع لغو کنسرت خود آنها هم برای بقیه موزیسینها بی اهمیت میشود و کسی واکنشی به این مسئله نشان نمیدهد.
نیاز به حمایت موزیسینهای ایرانی از همدیگر صرفاً در مورد مسئله لغو کنسرتها نیست و بعضی وقتها شرایط مختلفی به وجود میآید که موزیسینهای ایرانی به حمایت کوچکی از سوی همکاران خود نیازمند هستند ولی همکاران آنها این کار را در حد یک پست بدون شرح اینستاگرامی هم دریغ میکنند.
شمار گردهماییهای فعالان موسیقی در طول سالهای اخیر تقریباً صفر است و شما هیچگاه نمیبینید که بخش مهمی از موزیسینهای ایرانی در یک محل گرد هم بیایند و راجع به شرایط موسیقی در کشور صحبت کنند. اوضاع فعالیتهای صنفی در این حوزه جالب نیست و گرچه انجمن و خانه موسیقی به قصد بهبود وضعیت این هنر تشکیل شده و فعالیت میکنند اما عدم رغبت موزیسینها برای حضور در این محافل باعث شده که کارایی انجمن و خانه موسیقی هم کاهش پیدا کند.
بعضی از موزیسینها علت دوری اهالی موسیقی از همدیگر را ایجاد حواشی بین آنها عنوان میکنند و معتقدند که هر بار که چند موزیسین به یکدیگر نزدیک شدهاند، حواشیهایی که دیگران اطراف آنها ایجاد کردهاند باعث تیره و تار شدن روابطشان شده است ولی این نمیتواند دلیلی برای حمایت نکردن موزیسینها از همکاران خود باشد.
زمانی که در هر اجتماعی بین اعضای آن اجتماع، قهر به وجود میآید، منافع تمام اعضای آن اجتماع به خطر میافتد. در مورد جامعه موسیقی و سایر جوامع هنری و غیر هنری هم همین موضوع صدق میکند. در سینما یا در ورزش فوتبال، فعالان این حوزهها ارتباط بیشتری با هم دارند ولی شاید جامعه موسیقی هیچگاه به این اندازه دچار قهر و دوری نبوده است.
این روزها هر خواننده به همراه چند دوست موزیسین خود در استودیوهای مخلتف کار میکنند و معمولاً خوانندگان و نوازندگان دیگر را کمتر میبینند و ارتباط خاصی بینشان نیست. طبیعی است که تا وقتی جامعه موسیقی یک جامعه از هم گسیخته باشد، امکان تسلط هر شخص یا نهادی بر این جامعه وجود دارد و ممکن است موسیقی بی پناه و بی پناهتر شود. به ویژه در شرایطی که جامعه موسیقی از وجود "بزرگتر" هم بیبهره است و خیلی زود در آن بی نظمی و اغتشاش ایجاد میشود.