سرویس موسیقی هنرآنلاین: وقتی که از آهنگ های انقلابی سخن به میان می آید، بلافاصله صدای محمد گلریز در اذهان تداعی می شود. گلریز در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس آهنگ های زیادی خواند که با گذشت سال ها همچنان رنگ و بوی حماسی و تاثیر گذار دارند.
به بهانه رشد موسیقی های بی ریشه و کمرنگ شدن موسیقی های انقلابی با گفت وگو کرده ایم:
آقای گلریز چه اتفاقی در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی سال 57 رخ داد که شما را به سمت اجرای سرودهای انقلابی سوق داد و این سرودها که تأثیرشان همچنان هم در میان توده جامعه پا برجاست، چطور خلق شدند و به شعارهای انقلابی مردم تبدیل شدند؟
ما در کشاکش پیش از انقلاب با اجرای سرودهای انقلابی وظیفه اجتماعی و شرعی خودمان را انجام میدادیم. پیش قراولهای موسیقی انقلابی هنرمندانی نظیر استاد احمدعلی راغب، استاد حمید سبزواری، مرحوم مجتبی میرزاده، آقای حمید شاهنگیان، آقای فریدون خشنود، آقای رضا رویگردی و دیگران بودند. من هم به عنوان یک خواننده وظیفه خودم میدیدم که همراه مردم باشم و در جوشش انقلاب اسلامی قرار بگیرم. آن زمان خانه ما نزدیک به میدان شهداء (ژاله سابق) بود که اکثر تظاهرات از آنجا آغاز میشد. بنابراین من در متن تظاهرات بودم و میآمدم در تظاهرات به صحبتها و شعارهای مردم گوش میکردم. منزل ما نزدیک منزل آقای راغب بود. من شبها به منزل ایشان میرفتم تا با همدیگر موسیقی انقلابی بسازیم. سرودهای انقلابی را از شعارهایی که مردم در خیابانها میگفتند میساختیم. ما شعارها را به آقای سبزواری میگفتیم و ایشان بر اساس آنها شعر میسرود. آقای راغب هم سرودها را میساخت و بیشتر کار را ایشان بر عهده داشت. سرودهایی که اجرا میکردیم را مردم دوست داشتند و در راهپیماییها میخواندند. این سرودها بعد از انقلاب هم همچنان در ذهن مردم ماند و به شما قول میدهم که بعد از این هم ماندگار خواهند بود. سرود انقلابی الگو و نماد انقلاب است و تا زمانی که تأثیرات و سایه انقلاب اسلامی همچنان بر سر این جامعه باشد، سرودهای انقلابی هم مانا و شنیدنی باقی میمانند.
تولید سرودهای انقلابی و به ویژه سرودهای ویژه دفاع مقدس تا سالهای ابتدایی پس از 8 سال جنگ تحمیلی هم ادامه داشت اما چه چیزی باعث شد به مرور از تولید این سرودها کاسته شود؟
پس از انقلاب دشمنان ما فکر کردند که چطور میتوانند با موسیقی انقلابی ایران که مورد توجه مردم است رقابت کنند تا تأثیر این موسیقی کمرنگ شود. آنها شروع به تبلیغات کردند و موسیقیهای مبتدل، بی محتوا، بی پیام و بی ریتم را آوردند تا جای موسیقی اصیل ایرانی و موسیقی انقلابی را در ایران بگیرد. هزینههای هنگفتی برای این کار در نظر گرفتند و موسیقیهایی را وارد کشورمان کردند که مخاطب را به هیچ تفکری وا نمیدارد و کاملاً پوچ است. البته منظور من به موسیقی پاپ نیست و من مخالفتی با این موسیقی ندارم و به نظرم خوانندگانی نظیر مرحوم محمد نوری خیلی خوب از این موسیقی استفاده کردند. به هر حال موسیقیهایی وارد ایران شد که فضای آن جوانها را به سمت انحراف کشاند و حتی آرتیستهای خارجی در ایران مطرح شدند که جوانهای ایرانی نوع پوشش و آرایششان را از آنها الگو گرفتند. با وجود این موسیقیها، ذهن برخی از جوانان ایرانی از آنچه که ارزشهای این جامعه است دور شد که این خودش تبعاتی را به همراه دارد. مثلاً اگر خدایی نکرده جنگی در این کشور صورت بگیرد، جوانها دیگر آن انگیزه و احساسات قبل را ندارد. البته کشور ما امتحانش را پس داده و خداوند نمیگذارد این مملکت افول پیدا کند ولی به هر حال ما نباید تحت تأثیر تبلیغات دشمنان قرار بگیریم. ما خودمان هم مقصر هستیم. الآن از هر 10 کنسرتی که در پایتخت برگزار میشود، 8 تایش اجراهایی است که ارزش کلامی و محتوایی ندارد. این عارضه به موسیقی آیینی ما هم سرایت کرده و حتی نوحههایی هم تحت تأثیر آهنگهای مبتذل خوانده میشود. تأثیر سوء موسیقی مبتذل فقط مختص خود موسیقی نیست و به مدیاهای دیگر هم سرایت میکند، پس لازم است حواسمان بیش از پیش جمع شود.
طی سالهای اخیر از کمتوجهی مسئولین حوزه موسیقی به آثار ارزشی و انقلابی گلایهمند بودهاید. فکر میکنید علیرغم اینکه فضای جامعه انقلابی و ارزشی است، چرا از موسیقی ارزشی و انقلابی حمایت نمیشود؟
این سؤالی است که جوابش برای خودم هم مبهم است. من میگویم مگر غیر از این است که آدمهایی که روز 22 بهمن به راهپیمایی میآیند، همه انقلاب و ارزشهای انقلاب را قبول دارند؟ باور کنید غیر از این نیست و محال است کسی که نسبت به انقلاب بی تفاوت است به راهپیمایی روز 22 بهمن بیاید. این نشان میدهد که مردم ما نسبت به انقلاب بی تفاوت نیستند، پس همچنان نیاز به خوراک هنری مرتبط با انقلاب دارند. آخرین برنامهای که سازمان اوج برای من گذاشت، سیل جمعیت مشتاق آنقدری بود که نیروی انتظامی به من اشاره میکرد به خاطر ازدیاد جمعیت برنامه را قطع کن! من از سیل جمعیت اشک شوق میریختم. اینها نشان میدهد که مردم هنوز هم مشتاق موسیقی ارزشی و انقلابی هستند و این مسئولین ما هستند که نسبت به این موسیقی بی توجه شدهاند. مسئولین بلند پایه فرهنگ ما باید فکر کنند که چرا سرودهای انقلابی باید به صفر برسد. رهبر عظیمالشأن این کشور بارها تأکید کرده که فرهنگ مهم است و باید در مقابل هجمه فرهنگی مبتدل ایستادگی کرد. این را مستقیماً به آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت قبل هم تأکید کردند. وقتی رهبری چنین هشداری را میدهند، مسئولان ما باید مراقب هجمه فرهنگی باشند چون دشمن دارد با آگاهی و تبلیغات در مقابل فرهنگ غنی ما میایستد تا جوانان ایرانی را از فرهنگ غنی خودشان دور کند. ما از چند صد سال قبل از اسلام موسیقی داشتیم. در زمان ساسانیان آهنگسازانی نظیر باربد، نکیسا و رودکی را داشتیم که میآمدند در جشن مهرگان سرودهایی که ساخته بودند را اجرا میکردند. این موضوع برای زمانی است که ملتها بویی از فرهنگ و ادب نبرده بود. پیشینه ایران در موسیقی کاملاً مشخص است و حالا وقت آن است که از موسیقی برای حفظ فرهنگ غنی کشور خودمان استفاده کنیم.
فکر نمیکنید کمکار شدن و کنارهگیری خوانندگان و سرودخوانهایی نظیر شما باعث کاهش شور و هیجان تولید موسیقی انقلابی شد و زمینه را برای شکلگیری موسیقیهای دیگر به وجود آورد؟
این را قبول دارم ولی کمکاری من و امثال من که دست خودمان نبوده است. من که الحمدلله هنوز سر پا هستم و میتوانم بخوانم منتها باید تغذیه شوم چون آدم سرمایهداری نیستم که بتوانم از پس هزینههای تولید موسیقی بر بیایم. بارها برای اجرای موسیقی ارزشی و انقلابی اعلام آمادگی کردهام ولی کسی توجهی نمیکند. 5 سال است که کسی از وزارت ارشاد به من زنگ نزده که بگوید حالت چطور است؟ یا بگوید بیا فلان جا راجع به موسیقی انقلابی و ارزشی صحبت کنیم تا ببینیم چه باید کرد. این در حالی است که من 30 سال سابقه تدریس آواز دارم و پدر و برادرم از خوانندههای بهنام این مملکت بوده و هستند. برادرم مجموعه به نام "فراز و نشیبهای ردیفهای آوازی ایرانی" را طی 15 سال جمع کرد که کسی از ایشان حمایت نکرد تا آن را منتشر کند. در نهایت آن را با حمایت حوزه هنری منتشر کرد ولی همین حالا علیرغم سفارشهای مختلف مخاطبان، این مجموعه نایاب شده است. این مجموعه شامل 15 سیدی است که تمام ریشههای ردیفی در آن وجود دارد و برادرم همه ردیفهای آوازی را خوانده است. عجیب نیست که از چنین اثر مغتنمی که میتواند مورد وثوق خیلی از آوازخوانهای ایرانی باشد، حمایت نمیشود؟ من در همچین خانوادهای بزرگ شدهام و توفیق پیدا کردهام موسیقی انقلابی بخوانم اما باید بدانید که یک دست صدا ندارد و به تنهایی نمیتوانم کاری انجام بدهم. من باید حمایت شوم و این حمایت باید از سمت نهادهایی باشد که وظیفهشان حمایت از فرهنگ ایرانی و انقلابی است.
تا به حال پیش نیامده که خودتان به ارگانهای مختلف مراجعه کنید و پیشنهاد اجرای موسیقی مرتبط با ارزشها و فرهنگ ایرانی و انقلابی را ارائه کنید؟
این کار را هم انجام دادهام. مثلاً یکبار به روابط عمومی صنایع دفاع گفتم شما این همه موشک ساختهاید ولی کسی از آن با خبر نیست. گفتند باید چکار کنیم؟ گفتم من میتوانم برایتان یک موسیقی ماندگار بخوانم که به همه بگوید چه زحمتهایی کشیدهاید و صنعت دفاعی چه کارهایی انجام داده است. آنها سعی کردند از من حمایت کنند و من هم یک تصنیف خواندم که در آن از شعر و ایهامهای مرتبط با صنعت دفاع استفاده شده بود. این قطعه را همراه با یک ارکستر بزرگ به صورت زنده برایشان اجرا کردم و آنها هم سیدی آن را در تمام پایگاههایشان پخش کردند. چنین همکاریهایی میان من و ارگانها به وجود آمده اما درستش این است که آنها به ما مراجعه کنند. من متعجبم که چرا نباید برای شهدای جنگ تحمیلی و شهدای مدافع حرم که هر کدام الگوی صبر، شهامت و ایثار هستند اثری ماندگار بخوانیم؟ چرا نباید برای شهید همدانی، شهید تهرانی مقدم و شهید حججی موسیقی بخوانیم تا همه مردم بدانند که این بزرگواران چه شهامت و دلاورمردی کردهاند؟ شهید حججی انقلاب دوم در انسجام و وحدت مردم این سرزمین بود. چرا برای ایشان اثری نساختیم. ما برای شهدای جنگ تحمیلی هم موسیقی نساختهایم. مردم نباید فراموش کنند که شهید همت، شهید آوینی و دیگر شهدای گرانقدر دفاع مقدس چه انسانهای بزرگی بودند. همه این شهداء داستانهایی دارند که از دل این داستانها میشود فیلمها و موسیقیهای ماندگاری ساخت. من در ابتدای انقلاب در تلویزیون برای شهید مطهری، شهید بهشتی و شهید رجایی موسیقی ساختم و آن آثار هنوز هم ماندگار هستند اما الآن دیگر چنین حمایتهایی از خوانندگان نمیشود. من که به تنهایی نمیتوانم موسیقی بسازم و منتشر کنم. ارگانها و رسانهها باید همراه امثال من باشند. میدانم که خیلی از خوانندگان دیگر هم حاضر هستند برای شهداء، جنگ و انقلاب بخوانند ولی حمایت نمیشوند. حتی جوانهای نسل جدید هم این انگیزه را دارند و بارها اعلام آمادگی کردهاند اما کسی نیامده به آنها لبیک بگوید.
بنابراین شما معتقدید که انگیزه اجرای سرودهای انقلابی و موسیقی مرتبط با جنگ و دفاع مقدس در میان فعالان حوزه موسیقی وجود دارد اما عدم حمایت مسئولین باعث افت کمی و کیفی این آثار شده است؟
بله دقیقاً. مسئولان ما در ابتدای صحبتهایشان میگویند که هر چه داریم از انقلاب داریم ولی این را در عمل نشان نمیدهند. شدیداً باور دارم اگر مسئولان فرهنگی اعتقادی به آخرت دارند، آن دنیا باید پاسخگو باشند. حتماً از آنها سؤال میشود که چرا به عنوان یک مسئول فرهنگی، تلاشی جهت فعالیت فرهنگی برای انقلاب اسلامی انجام ندادید؟ ما 300-400 شهید عرصه موسیقی داریم که کسی در مورد آنها چیزی نمیداند. چند سال پیش به بوشهر رفتم و در آنجا آرامگاه چند تن از این شهداء که خواننده، آهنگساز و نوازنده موسیقی بودند را دیدم. اینها هم جزو ملت ایران هستند که عاشقانه به جبهه جنگ رفتند و برای خاک و ناموس این کشور جنگیدند. جامعه موسیقی و جامعه فرهنگی باید به این هنرمندان و به خانواده شهداء و جانبازها ادای دین و احترام کنند. ما باید جواب خانواده این شهداء و جانبازها را بدهیم چون آنها برای ما جنگیدند و به خاطر ما شهید شدند. سیزدهم بهمن ماهسال گذشته در منزل شهید مطهری که به خانه موزه تبدیل شده، به آقای محمد نهاوندیان رییس دفتر رییسجمهور ایران گفتم چرا در جشنواره موسیقی فجر که نامش به انقلاب و دهه فجر مزین شده، هیچ سرودی اجرا نمیشود که یادآور انقلاب باشد؟ خواهش کردم این صحبت مرا به سمع و نظر آقای رییسجمهور برسانند. برایم باعث تعجب است که بزرگترین جشنواره موسیقی در کشور، جشنواره فجر نام گرفته اما اثری در آن اجرا نمیشود که یادآور انقلاب، امام خمینی و شهدای انقلاب و دفاع مقدس باشد؟ شاید در این جشنواره بعضاً اثر ملی هم اجرا شود اما خبری از اجرای آثار انقلابی در آن نیست. گفتم اگر قرار است این جشنواره کوچکترین ربطی به انقلاب نداشته باشد، بهتر است اسمش را عوض کنید. کما اینکه میخواستند این کار را هم انجام بدهند اما صحبتهایشان به نتیجه نرسید. اینها جای تأسف است و باید کمی بیشتر در موردش درنگ کرد.
شما چند سال پیش دبیر موسیقی مقاومت هم بودید و فعالیتهای اجرایی انجام میدادید. خودتان با توجه به پست اجرایی که داشتید چقدر سعی کردید به موسیقی انقلابی و ارزشی بها بدهید؟
4-5 سال دبیر موسیقی مقاومت بودم و به کمک دوستان جشنوارههای مختلفی را برگزار کردم. آخرین جشنوارهای که در برج میلاد برگزار کردیم، سر و صدای آمریکا را هم درآورد. من برای جشنواره مقاومت پیشنهاد کردم که خوانندههای پاپ هم دعوت شوند و موسیقی اجرا کنند. خیلیها گفتند خوانندههای پاپ نمیآیند ولی من گفتم میآیند. 10 نفر را دعوت کردیم و آنها آمدند ضمن اجراهای روتینی که همیشه دارند، چند قطعه انقلابی و ملی-میهنی هم خواندند که با استقبال خیلی خوبی مواجه شد. آن کنسرتها مجموعاً حدود 200 ملیون تومان فروش کرد که نیمی از آن را به گروههای اجراکننده دادیم و نیمی دیگر را به وزارت فرهنگ و ارشاد. مدتی بعد سر و صدای آمریکا هم در آمد و رسانههای آمریکایی گفتند مسئولان ایرانی خوانندگان پاپ را به اجبار به جشنواره مقاومت بردهاند، در حالیکه جوانها به اختیار خودشان آمدند و نشان دادند که انقلابی هستند. میخواهم بگویم باور کنید سکان در دست مسئولین است و جوانها زاویهای با اجرای چنین برنامههایی ندارند. خوشبختانه الآن یک کارگروه تحت عنوان "گفتمان موسیقی حماسی" تشکیل شده که اخیراً آقای دکتر گلشنی با من تماس گرفت و مرا برای حضور در این گفتمان دعوت کرد. وجود چنین گفتمانهایی ضروری است چون موسیقی حماسی را همه ایرانیها با هر سلیقهای دوست دارند. کسی در ایران وجود ندارد که از موسیقی حماسی و ملی-میهنی بدش بیاید. خدا خیرشان بدهد که چنین کارهایی انجام میدهند ولی باید نگرانی این افراد هم برطرف شود چون میدانم آنها هم نگران حمایت نشدن از سوی مسئولین هستند. متأسفانه هر سال بودجه فعالیتهای فرهنگی مرتبط با انقلاب کمتر هم میشود و الآن نقش بسیج هنرمندان به مراتب کمتر از سالهای گذشته شده است. اینها همه حاصل آن تبلیغاتی است که دشمن میکند و باعث میشود مسئولان ما هم بازی بخورند. مقام معظم رهبری بارها در این مورد هشدار دادهاند و مسئولان ما این هشدارها را خوب گوش میکنند اما متأسفانه پای اقدام و عمل که میرسد، هیچ کاری انجام نمیدهند.