به گزارش هنرآنلاین به نقل از مهر، با پایان گرفتن هیاهوها و اخبار ریزودرشتی که این روزها حولوحوش دولت دوازدهم و کابینه رئیسجمهور در رسانهها منتشر شد، حالا دور تازهای از اماواگرهای صاحبنظران و مخاطبان درباره انتصابها در زیرمجموعه وزارتخانهها پس از دریافت رأی اعتماد از مجلس شورای اسلامی آغازشده است.
از این مسائل که قطعاً بخشی از آنها به سیاست و سیاست زدگی ارتباط پیدا میکند، بگذریم قطعاً نحوه مدیریت فرهنگی دولت دوازدهم با توجه به عملکرد دولت یازدهم یکی از پر چالش ترین و بحثانگیزترین مباحث این هفتهها چه قبل از رأی اعتماد کابینه در مجلس و چه بعدازآن خواهد بود و جامعه فرهنگی هنری کشور نیز چشم به برنامههای سید عباس صالحی وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد.
و اما موسیقی یکی از پرطرفدارترین هنرها در سبد فرهنگی مردم است؛ هنری که از مناظرهها و رویدادهای سیاسی تا امور فقهی و دینی موردتوجه کارشناسان و مخاطبان است و در این سالها بهویژه دو سال پایانی فعالیت دولت یازدهم آنچنان برجسته شده که نمیتوان از نقش مثبت و منفی تولیدکنندگان و فعالانش به همین راحتیها عبور کرد. البته برشمردن نکات ریزودرشت این اتفاقات به دلیل انبوه رویدادها و حاشیهها در چارچوب این نوشتار نمیتواند قرار گیرد، اما آنچه پیش از هر نکته دیگری میتواند موردسنجش رسانهای قرار گیرد نحوه مدیریت دولتی حوزه موسیقی است که طی سالهای اخیر در دو فصل کاملاً متفاوت زیرمجموعه حوزه وزارتی علی جنتی و سید رضا صالحی امیری و معاونت هنری علی مراد خانی در ابتدا توسط پیروز ارجمند و سپس فرزاد طالبی تجربه شد.
فرزاد طالبی یکی از دو مدیر دفتر موسیقی است که ابتدا در تیرماه سال ۹۴ بهعنوان سرپرست و در فروردینماه سال ۹۵ بهعنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد. طالبی که دانشآموخته کارشناسی مدیریت از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد روابط بینالملل از دانشگاه علامه طباطبایی است پیش از حضور دریکی از مهمترین مجموعههای هنری، معاون اجرایی اداره کل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون تبلیغات سازمان زیباسازی شهر تهران، معاون فرهنگی شرکت نوسازی عباسآباد و در دوران مدیریت پیروز ارجمند معاون هماهنگی و برنامهریزی دفتر موسیقی مشغول به فعالیت بود و در این مدت هم نشان داد که چندان مایل به پررنگ ظاهر شدن در رسانهها نیست و اتفاقاً از معدود مدیران ارشادی است که با توجه به حساسیتهای بالای حوزه موسیقی ترجیح میدهد در مواقعی که باید، پاسخگوی رسانهها باشد. همین موضوع طی مدتی که در این سمت فعالیت میکند از طالبی مدیری هوشمند و کم حاشیه به جامعه موسیقی معرفی کرده که میتواند در دولت بعدی نیز بهعنوان فردی آگاه به چموخمهای مدیریتی موردتوجه قرار گیرد.
حضور دوساله طالبی در دفتر موسیقی و فعالیتهای او در این نهاد پرمخاطره دولتی بهانهای شد تا او در روزهای منتهی به جلسات رأی اعتماد وزرای پیشنهادی دولت از عملکردش در دفتر موسیقی وزارت ارشاد سخن گفته و به پرسشهای خبرنگار مهر درباره برخی از اتفاقات ماههای اخیر این مجموعه در مواجهه با حاشیهها و رویدادهای مرتبط پاسخ دهد.
فکر میکنم در همین ابتدا بد نیست درباره ناگفتههای عملکرد دوساله شما در سرپرستی و سپس مدیریت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صحبت کنیم. ازنظر شما آیا کارنامه دولت یازدهم در حوزه موسیقی با توجه به فعالیتها و سیاستگذاریهای انجامگرفته، کارنامه قابل قبولی بوده یا خیر؟
نهاد دولتی موسیقی و به عبارتی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راه خود را طی این دو سال شناخته و در حال حرکت بهپیش است. این مسیر الزامات مشخصی دارد؛ اول اینکه عمده فعالیتهای حوزه موسیقی باید توسط بخش خصوصی انجام گیرد و دفتر موسیقی باید بهعنوان ناظر و هدایتکننده و نه مجری فعالیت کند. دومین الزام تسهیل و تسریع امور است که در این مدت اقدامات زیادی دراینارتباط صورت گرفته است. به عبارتی وقتی دفتر موسیقی بهعنوان نهاد سیاستگذار فعالیت میکند تنها وظیفهاش پای فشردن بر مقررات ریزودرشت حوزه موسیقی نیست بلکه باید تا آنجا که میتواند با حفظ چارچوبهای اصلی کاری و رعایت قوانین، تسریع و تسهیل امور را دنبال کند. این همان اتفاقی است که ما بهشدت روی آن تمرکز داشتیم و بر این باوریم تا حد زیادی انجامگرفته است. یعنی ما با همان ساختار قبلی دفتر موسیقی به افزایش تقریباً دو برابری در عملکرد طی دو سال رسیدیم که این نشان میدهد روانسازی اتفاق افتاده است و ما از پسِ درخواستهای روزافزون برآمدهایم و درعینحال نظارتها و چارچوبها را نیز رعایت کردهایم.
سومین موضوع هم مسئله اصلاح وضعیت جشنوارهها بود که در این مجال تخصصی شدن جشنوارهها، فعالسازی بخش خصوصی در برگزاری جشنوارهها و اعمال تغییرات عمده در نحوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر که اکنون تبدیل به جشنواره جشنوارهها شده از اولویتهای ما بود. اینکه جشنواره موسیقی فجر از شکل یک جشنواره دولتی خارجشده و تغییرات ساختاری در آن اتفاق افتاد و در کنار رویدادی بسیار مهمی چون جشنواره موسیقی فجر جشنوارههای تخصصی دیگری نیز برگزار شد، امکان ارزیابی بهتری را در حوزههای خاص موسیقایی فراهم کرد.
اما به نظر من مهمترین کاری که انجام دادیم، ایجاد اطمینان و اعتماد برای اهل هنر و مؤسسات تولیدکننده موسیقی بود. تشنجزدایی و ایجاد فضایی آرام با صنف، نهادها و تفکرات مختلف حوزه موسیقی و اینکه دفتر موسیقی خود در یکطرف دعوا قرار نگیرد و همواره در جایگاه حاکمیتیاش به حلوفصل ماجراها پرداخته و از همه گونههای موسیقی که در چارچوب نظام کار میکنند حمایت قانونی کند، از اموری بود که با جدیت دنبال کردیم.
بههرحال در تمامی مواردی که به آن اشاره کردم در این دو سال انصافاً پیشرفت داشتیم و برای هرکدام از این موارد میتوانیم آمار و ارقامی را اعلام کنیم. بهعلاوه اینکه شما بهعنوان یک ناظر رسانهای میتوانید در این موضوع نظر بدهید که آیا ما در این چند خط اصلی موفق بودهایم یا نه؟
جلسات ما با دوستان منتقد تمام نشده و ما همچنان با این عزیزان بهتناسب برنامهریزیها مشغول گفتگو هستیم و خوشبختانه تا آنجا که مطلعم دوستان منتقد هم از سیر موضوع اظهار رضایت کردهاند
بااینکه معتقدم در این منظر نکات انتقادآمیزی وجود دارد، اما تلاش برای ایجاد آرامش نسبی در میان طوفانها و حاشیههای متعدد حوزه موسیقی بهویژه لغو کنسرتها که از اختیارات دفتر موسیقی خارجشده، یکی از نکات قابل دفاع عملکرد شما در این مجموعه است. آیا در حوزه گزارش عملکرد و یا آنچه باید در دوره بعدی مدیریت به انجام آن همت کند، نکته دیگری باقیمانده که به آن اشاره نکرده باشید؟
هنوز کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام داد و امیدوارم دفتر موسیقی دررسیدن به این اهداف هم موفق باشد. بهعنوان نمونه ما در حوزه فضای مجازی نواقص جدی داریم. متأسفانه پخش آثار صوتی بدون مجوز توسط کانالهای مختلف آسیبهای جدی را به فضای اقتصادی و قانونی موسیقی وارد کرده است که باید برای مرتفع کردن آن تلاش زیادی انجام داد. درعینحال مسئله برگزاری جشنوارههای استانی، سازماندهی آنها و ایجاد یک نظامی که آن را به جشنواره ملی موسیقی نواحی مرتبط کند جزو اولویتهای آینده است.
موضوع دیگر پاسخگو کردن برخی از مؤسسات برای تولید آثارشان در حوزه شعر و موسیقی است که باید یکی از اولویتهای آینده دفتر موسیقی باشد. به عبارتی فضا باید بهگونهای هدایت و برنامهریزی شود که کارشناسان مورد تأیید شوراهای شعر و موسیقی در مؤسسات مستقرشده و اعمال نظارت خود را در آنجا انجام دهند.
آقای طالبی در لابهلای صحبتهایتان به یکی از پر چالش ترین اتفاقات موسیقایی که همان جشنواره فجر است اشاره کردید که به اعتقاد من تغییر مکانیزم برگزاری آن بهویژه دریکی دوساله اخیر موجب به وجود آمدن انتقادها و اظهارنظرهای متفاوتی شد و کار را بهجایی رساند که تعداد زیادی از هنرمندان موسیقی در نامهای نسبت به نحوه برگزاری این رویداد و نبود اساسنامه انتقاد کردند. اتفاقاً در همان دوران جنابعالی از سوی معاون هنری وزیر ارشاد مأمور رسیدگی به اعتراض منتقدان شدید ولی نتیجه مشخصی از آن استخراج نشد. بد نیست از نتیجه رسیدگی به انتقادها و برخی از ابهامات موجود در جشنواره بگویید.
در این موضوع باید به چند نکته اشارهکنم؛ اول اینکه برگزاری جشنوارهها توسط اصناف ازجمله خانه موسیقی جزو سیاستهای رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که امیدوارم این اتفاق در حوزههای دیگر هم بیفتد و البته طبیعی است که این تغییر منتقدانی هم داشته باشد. شما میدانید در بسیاری از دورههای قبلی، جشنواره در جامعه حضوری کمرنگ داشت اما وقتی صنف و بخش خصوصی به میدان آمد و چنین رویدادی را با این حضور گسترده در جامعه و رسانه برگزار کرد طبیعی است موضوع موردتوجه قرار گیرد و البته انتقادهایی هم به دنبال داشته باشد.
در موضوع نقد منتقدان که بنده مأمور رسیدگی به آن شدم، جلسات متعددی برگزار شد و نتیجه این بود که باید برای جشنواره موسیقی فجر اساسنامهای تدوین شود. یعنی جشنوارهای داشتیم که اینهمه سال بدون اساسنامه برگزارشده بود. درواقع نظر منتقدان در این فقره، دیدگاه دفتر موسیقی هم است و بههرحال با جمعبندی نظرات دوستان، متصدیان جشنواره و کارشناسان دفتر موسیقی این اساسنامه تدوینشده و مراحل تأیید و تصویب خود را طی میکند. این را هم بدانید که جلسات ما با دوستان منتقد تمام نشده و ما همچنان بهتناسب موضوعات گفتگو میکنیم و خوشبختانه تا آنجا که مطلعم دوستان منتقد هم اظهار رضایت کردهاند.
من بر این باورم که منتقدان حرفهای مبنایی و محتوایی را در این فقره مطرح میکنند و طبیعتاً دستگاه مربوطه که دفتر موسیقی وزارت ارشاد است از این نقدها و نکاتی که در جلسات مطرح میشود استقبال خواهد کرد همچنین من یقین دارم عمده نقدها نقدهای شخصی نیست.
اما درروند واگذاری جشنواره به بخش خصوصی در دوره اول ماجرای حضور برادران پورناظری و در دوره دوم مباحث حاشیهساز دیگر مزید بر علت شد تا سؤالات و ابهامات فراوانی مطرح شود که هنوز به بسیاری از آنها بهصورت شفاف و درست پاسخ لازم داده نشده است. آیا به نظر نمیرسد که درباره مکانیزم حضور بخش خصوصی در جشنوارهای مانند جشنواره موسیقی فجر با گردش مالی از محل فروش بلیت و ماجراهای دنبالهدارش در سامانههای اینترنتی باید کمی شفافتر عمل میشد؟ آیا قرار بر این نیست که دفتر موسیقی وزارت ارشاد به تعریف جامع و کاملی همچون ماجرای مزایده و مناقصهها برای نحوه حضور بخش خصوصی در چنین فعالیتهایی روند مشخصی را اعلام کند؟
من درباره مسائل فردی و ورود افراد اظهارنظری ندارم و فقط به این نکته اشاره میکنم که اگر کسی در برگزاری جشنواره زحمتی کشیده قاعدتاً باید از او تشکر کرد، اما در نحوه برگزاری جشنوارهها و واگذاری آن به بخش خصوصی از طریق مزایده و مناقصه باید بگویم که چنین روندی در حوزه فرهنگ و هنر غیرمنطقی است. اصل در این حوزه صلاحیت علمی و عمومی نهاد برگزارکننده است و ما صنف خانه موسیقی و مجمعی مانند مجمع صنفی تولیدکنندگان آثار شنیداری را یک شرکت نمیبینیم که بگوییم بین این شرکت و آن شرکت یکی برگزارکننده جشنواره باشند. اینها نهادهای صنفی اهل موسیقی هستند که جایگزینی هم ندارند بااینحال معتقدم بهوسیله اساسنامه باید روند تفویض اختیار دولت به صنف و اهالی هنر را منظم کرد. این وظیفه اصلی اساسنامه است در غیر این صورت به دنبال جایگزین گشتن برای نهادهای صنفی در برگزاری جشنوارههای ملی مسیر خطایی است و واگذاری اختیارات دولت در برگزاری جشنوارههای ملی به بخش خصوصی بهمنزله برگزاری جشنواره توسط هر شرکت و موسسهای نیست.
ازنظر ما جشنواره ملی باید یا از طرف خانه موسیقی یا مجمع مؤسسات موسیقی و یا هر دو برگزار شود
ازنظر ما جشنواره ملی باید یا از طرف خانه موسیقی یا مجمع مؤسسات موسیقی و یا هر دو برگزار شود. بههرحال جشنواره موسیقی فجر جشنواره بسیار پراهمیتی است و موضوع تفویض اختیار به این حوزه باید حداکثر اهالی را در بربگیرد زیرا همه علاقهمندند که در این زمینه فعالیت داشته باشند و در این چارچوب تلاش کنند. البته در بحث نظارت بر امور، دفتر موسیقی کار خود را انجام خواهد داد کما اینکه تغییرات در جشنواره موسیقی فجر با هدایت دفتر موسیقی اتفاق افتاد.
ولی به اعتقاد من در این فضایی که شما به آن اشاره کردید، حضور مافیای موسیقی که نمیشود حضورش را کتمان کرد قطعاً بر روند کار تأثیر دارد. حالا فرقی نمیکند این بخش خصوصی خانه موسیقی باشد یا هر نهاد غیردولتی دیگر. مهم این است که چگونه میتوان در یک مکانیزه قانونمندِ ناظر، به شکل درستی از فرآیند برگزاری جشنواره موسیقی فجر به دلیل گردش مالی زیاد در تمامی حوزهها ازجمله سامانههای فروش اینترنتی بلیت، با کمترین میزان انتقاد رسید؟
به نظر من اساسنامه قطعاً میتواند در این زمینه کمک زیادی انجام دهد اما مواردی که شما به آن اشاره میکنید، نکات روشنی نیست مثلاً در حوزه فروش بلیت ما چند شرکت مهم فروش بلیت داریم که اساساً بلیت تمام کنسرتهای ایران را با اعداد مشخص به فروش میرسانند و در جشنواره هم اینگونه است. مدیر جشنواره هم خود را مسئول و پاسخگو میداند و اگر سؤالی در این زمینهدارید میتوانید از مدیر جشنواره بپرسید. درنتیجه خیلی مورد ویژهای در این حوزه وجود ندارد اما بدون وجود اساسنامه جشنواره، طبیعی است که هر تصمیمی میتواند منتقدان خود را داشته باشد.