سرویس موسیقی هنرآنلاین: اجراهای دهه 80 محمدرضا شجریان را علاقهمندان موسیقی ایرانی خوب خاطرشان هست، گروهی 4 نفره که سه ضلعش را شجریان، علیزاده و کلهر تشکیل میدادند و هر کدام فاتحین قلههای ساز و آواز بودند و ضلع چهارم، یک تنبکنواز جوان بیست و چند ساله با روی خوش و ظاهری محجوب و آرام: همایون شجریان هیچ چیزش به سه ضلع دیگر نمیآمد. نه تیپ و چهرهاش قرابتی با وزنههای سنگین روی صحنه داشت و نه سن و سال و اسم و رسمش. شاگردی بود در جوار سه استاد موسیقی. شجریان آواز میخواند، کلهر کمانچه مینواخت و علیزاده تار. همایون هم بدون آنکه جنب و جوش خاصی داشته باشد، تنبک مینواخت و گاهی پدر را در آواز همراهی میکرد. آمده بود نزد پدر درس پس بدهد تا روزی خودش در آواز به جایگاهی برسد. از آن کنسرتها گذشت و چند اثر زنده از جمله "زمستان است"، "بی تو به سر نمیشود" و "فریاد" به جای ماند و همایون دیگر تصمیم گرفت خودش را در مقام یک آوازخوان مستقل معرفی کند.
تصنیف "هوای گریه" خیلی زود مهر یک شجریان دیگر را به دل مردم ایران انداخت. اولین اثر مستقل همایون چندی پس از کنسرت ماندگار استاد شجریان در حضور مردم زلزلهزده و داغدار شهر بم منتشر شد. مردم ویدئوی آن کنسرت را دیده بودند و همایون برایشان چهرهای آشنا بود و حالا تصویر همان جوان را روی جلد یک آلبوم موسیقی میدیدند. "نسیم وصل" اثری از محمدجواد ضرابیان بود. آهنگسازی از نسل شجریان پدر. در آن اثر چهرههای نامآشنایی از جمله ارسلان و بیژن کامکار، کریم قربانی، کامبیز گنجهای و تهمورس پورناظری نوازندگی کردند و خود همایون هم چشمهای دیگر از دانش خود در موسیقی ایرانی را با نوازندگی دایره و دهل نشان داد. بعد از "نسیم وصل" همایون کار خود را هم به عنوان یک آوازخوان و هم به عنوان نوازنده در کنسرتهای استاد شجریان ادامه داد و یک روند خطی بدون نوسان را در پیش گرفت تا زمانی که موسیقی ایرانی پوست انداخت و افرادی چون همایون شجریان جدیتر گرفته شدند.
علیرغم آنکه همایون شجریان فعالیت مستقل خود را در دهه 80 آغاز کرد اما فعالیت چهرههای مطرح عرصه آواز از جمله خود استاد شجریان و شهرام ناظری باعث شد در آن سالها افرادی چون همایون، سالار عقیلی و علیرضا قربانی خیلی دیده نشوند. اواخر دهه 89 و به طور جدیتر اوایل دهه 90 فصل جدیدی برای موسیقی ایرانی آغاز شد. پس از اتفاقات اجتماعی که برای استاد شجریان افتاد و از تب و تاب افتادن آواز برخی از آوازخوانها و گروههای قدیمی، از حدود 7-8 سال پیش موج جدیدی در موسیقی سنتی ایجاد شد که تا حدودی جریان موسیقی سنتی را از شیوه مرسوم خود دور کرد. این موج گرچه مورد انتقاد خیلی از اساتید موسیقی ایرانی قرار گرفت و همچنان هم عدهای از اساتید با آن زاویه دارند، اما هرگز متوقف نشد و به روند خود ادامه داد. همایون شجریان یکی از اصلیترین خوانندگان سنتی بود که ریل جدیدی را به کمک چند آهنگساز جوان از جمله تهمورس پورناظری و سهراب پورناظری در موسیقی سنتی به وجود آورد و روی این ریل حرکت کرد.
همایون در سال 92 آلبوم "نه فرشتهام نه شیطان" را با آهنگسازی تهمورس پورناظری اجرا کرد. "نه فرشتهام نه شیطان" با تفکر تولید یک آلبوم سنتی جمعآوری نشده بود. این آلبوم 8 قطعه با کلام داشت و بخشی از موسیقی آن را هم یک آهنگساز معروف غربی با نام دیوید گازر تنظیم کرد که حضور همین شخص دال بر آن شد که پورناظری و همایون قصد ندارند یک آلبوم اصیل ایرانی تهیه کنند. آنها نشان دادند اگر لازم باشد میتوانند شیوه جدیدی از اجرای سنتی را باب کنند. از دل پروژه مشترک همایون و تهمورس، قطعاتی چون "چرا رفتی"، "درون آینه"، "کولی" و "چونی بی من" درآمد و هر کدام از آنها توانستند به تعداد مخاطبان همایون بیفزایند. از آنجا بود که عدهای مدعی شدند همایون دارد پاپ میخواند. خیلیها علیه پسر استاد آواز ایرانی جبهه گرفتند و گفتند همایون راهش را از راه پدر جدا کرده و دارد مسیر دیگری میرود. این در حالی بود که عدهای از نزدیکان استاد شجریان معتقد بودند خود استاد با این موضوع مخالفتی ندارد. در این شرایط که عدهای انتظار داشتند "نه فرشتهام نه شیطان" فقط یک تجربه آزمون و خطا باشد و همایون به موسیقی ایرانی به شیوه با اصالت و سنتی خود برگردد، فرزند استاد شجریان در تجربه بعدی خود پا را فراتر نهاد و همه را متعجب کرد.
پس از یک تجربه موفق و البته پرحاشیه با تهمورس پورناظری، اینبار یک همکاری مشترک میان همایون با سهراب پورناظری به وجود آمد که موجب یک اتفاق در آستانه 40 سالگی همایون شد. سهراب پورناظری آهنگسازی فیلم سینمایی "آرایش غلیظ" به کارگردانی حمید نعمتاله را انجام داد. فضای آهنگسازی پورناظری یک فضای تلفیقی بود. او از همایون شجریان برای خوانندگی این فیلم دعوت کرد و حاصل همکاری این دو به دو قطعه با کلام ختم شد که یکی از آنها بسیار متفاوتتر از آنچه بود که مخاطب موسیقی ایرانی تا کنون از همایون شنیده بود. این اثر با شعری از مولانا (با من صنما دل یک دله کن) گرچه در میان مخاطبان موسیقی به شدت شنیده میشد اما خیلی از موسیقیدانهای ایرانی آن را بر نمیتابیدند و حتی عدهای اعتراض کردند و گفتند این اثر یک دهنکجی به موسیقی ایرانی است. شجریان در خصوص این اثر گفت: من خودم را محدود به کاری نمیکنم و همیشه دوست دارم کارهایی که میخوانم پر از هیجان باشد. ما در فیلم "آرایش غلیظ" کاری را انجام دادیم که در ابتدا با کار روی فضای ارکسترال سازهای ایرانی شروع شد؛ اما بعد با ارائه یکسری ایدههای شیطنتآمیز بازی را شروع کردیم و به موسیقی عجیب و غریبی دست پیدا کردیم که به شدت آن را دوست دارم.
تیتر "همایون شجریان گیتار برقی و درامز" عجیب اما واقعی به نظر میرسید. شجریان برای اولین بار روی گیتار الکتریک و درامز خواند و خودش را به گونه دیگری اثبات کرد. موسیقی "آرایش غلیظ" برگرفته از نشانههای موسیقی شرقی اما با تنظیمی تلفیقی از موسیقی شرق و غرب و در کنار هم قرار دادن سیتار و گیتار الکتریک، اتفاق نویی برای موسیقی ایران محسوب میشد. اتفاقی که با احترام به آراء تمامی اساتید موسیقی ایرانی، لازمه این روزهای موسیقی است.
بر کسی پوشیده نیست که موسیقی ایرانی هرگز از بین نمیرود. این موسیقی از قرنها پیش وجود داشته، امروز وجود دارد و تا زمانی که در این مرز و بوم موسیقی جاری است نیز ادامه پیدا خواهد کرد. در کنار استادهایی که نوآوری در موسیقی سنتی را مجاز نمیدانند، خیلی از اساتید هم هستند که هر گونه خلاقیتی را در موسیقی ایرانی مجاز میدانند، مگر آنکه هویت موسیقی ایرانی از اثر حذف شده باشد. موسیقی هنری سیال است و طبعاً موسیقی ایرانی هم از این قائله مستثنی نیست. بنابراین همایون و پورناظری بدون آنکه هویت موسیقی ایرانی لطمهای بخورد، نوعی نوآوری در موسیقی ایرانی ایجاد کردند که مخاطبان بسیاری را دوباره به سمت موسیقی ایرانی کشاند و باعث شد آن مخاطبان دوباره به قطعات ماندگار موسیقی ایرانی برگردند و آنها را گوش بدهند.
همکاری همایون و سهراب پورناظری دو سال بعد در فیلم "رگ خواب" تکرار شد. سال 95 سال زنده و جانداری برای موسیقی ایرانی نبود. حتی موسیقی پاپ هم در سال 95 به جز یکی دو آلبوم هیچ توفیقی نداشت و آن سال داشت بدون اتفاق خاصی در موسیقی ایرانی به پایان میرسید که آلبوم موسیقی فیلم "رگ خواب" منتشر شد. موسیقی "رگ خواب" به نوعی ادامه موسیقی متن فیلم "آرایش غلیظ" است. حضور دوباره دیوید گازر به عنوان تنظیمکننده و استفاده از سازهای گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز در کنار سهتار، کمانچه و سنتور. در این مجموعه، قطعه "رگ خواب" به نوعی ادامهروی همان اثر "دل" از موسیقی فیلم "آرایش غلیظ" است. اجرای دوباره همایون روی گیتار الکتریک و درامز. اینبار هم قطعه همایون موفق درآمده اما رگ خواب بر خلاف آرایش غلیظ آثار دیگری هم دارد که باعث شده قطعه تلفیقی فیلم زیر سایه آن آثار قرار بگیرد. اثر "آهای خبردار" در جشنواره فیلم فجر خودش را نشان داد. از همان اکران اولیه "رگ خواب" در جشنواره، اجرای شعری از حسین منزوی باعث شد فیلم جدید حمید نعمتاله با واکنشهای بهتری مواجه شود. زمانی که آلبوم منتشر شد نیز "گریه میآید مرا"، "ابر میبارد" و "رها کن" خود را نشان دادند تا پیش از اکران عمومی فیلم رگ خواب، ساخته جدید نعمتاله بیشترین تبلیغ را از موسیقی این فیلم بگیرد.
تازهترین اثر کارگردان فیلمهای "بوتیک"، "خوابم میاد" و "بی پولی" اکنون روی پردههای سینما است. "رگ خواب" عاشقانهای است که موسیقی پورناظری و صدای همایون آن را دیدنیتر میکند و مکملی میشود بر بازی لیلا حاتمی و کورش تهامی.
مردم این فیلم را میبینند و متوجه نقش ویژه موسیقی در آن میشوند. ویدئوهایی که با میکس آهنگهای شجریان با تصاویر فیلم منتشر میشود نیز در فضای مجازی دست به دست میشود و مخاطبان موسیقی اقبال ویژهای به شعر و آواز ایرانی نشان میدهند. این همان چیزی است که موسیقی ایرانی به آن نیاز دارد. حتی اگر موسیقی این فیلم صد در صد یک موسیقی ایرانی نباشد هم در وصف موفقیت آن کافی است که پورناظری و شجریان بخشی از مخاطبان جوان موسیقی را به سمت آواز و ساز ایرانی میکشانند و جذب موسیقی هویتی و جدی میکنند.
همایون شجریان این روزها به محبوبیت بسیار ویژهای نزد مخاطبان موسیقی رسیده و در روزهایی که استاد شجریان در بستر بیماری است، همایون با حرکت روی ریلی که پورناظریها به وجود آوردهاند، آبروی پدر را خریده و جانی تازه به موسیقی ایرانی داده است. از امروز همه منتظر تا بینند فعالیت بعدی همایون چیست و او در آینده چه روندی را در موسیقی در پیش میگیرد؛ هر چه باشد آواز خوشش مانا و تنش سلامت.