سرویس موسیقی هنرآنلاین: مردم و هنرمندان در همه جای دنیا بسته به نوع فرهنگ و جامعه خود آواز میخوانند و آواز در هر سرزمینی ویژگیهای خود را دارد.
اگر بخواهیم ویژگیهای ظاهری آواز ایران را بشماریم شاید بتوان سه شاخص آوا (صدا)، شعر و تحریر را نام ببریم. به جز دو مورد اول که در همه ملل (آوا و شعر) وجود دارد، وجود تحریر در موسیقی آوازی ما یک شاخص و وجه تمایز است و در هیچ جای دنیا چنین تحریرهایی وجود ندارد.
در سالهای اخیر استاد محمد منتشری با توجه آوازهایی که خوانندگان در این سالها میخوانند زنگ هشدار را به صدا درآورد و بارها در مصاحبههای مختلف خود گفت که تحریر دارد از موسیقی آوازی ما حذف میشود و نباید این تحریرها از بین برود چون یکی از مهمترین وجوه تمایز آواز ایرانی با آواز ملل دیگر، همین تحریرها است.
منتشری گفته است: ما یک چیزی در آواز ردیفیمان داریم که به آن میگویند تحریر و عامیانهاش میشود چهچه. این تحریرها یکی از مشخصات موسیقی ما و جزء لاینفک موسیقی ماست و هیچکس حق ندارد دست به ترکیبش بزند.
اینکه استاد بارها در مصاحبههای مختلف به این موضوع اشاره داشته نشان از نکتهبینی و درک او از اهمیت این موضوع دارد چون به واقع با حذف این تحریرها، بخش مهمی از فرهنگ آوازی خود را از دست خواهیم داد.
منتشری گفته است: من فکر میکنم کسانی که تحریرها را از موسیقی ما حذف میکنند به موسیقی سنتی ایران خیانت میکنند.
وجود تحریر در آواز ایران میراثی است که از بزرگان ما، به روزگار ما رسیده و در این رابطه استاد منتشری میگوید: خوانندگان پیش از ما مثل ایرج و گلپایگانی و بنان و محمودی خوانساری و استادان قبل از آنها مثل ظلی و طاهرزاده و تاج اصفهانی همگی تحریر در صدایشان هست، ما حق نداریم دست به ترکیب این تحریرها بزنیم.
یکی از مواردی که باید به آن اشاره کنیم اینکه با حذف تحریر ما مجبور خواهیم شد شعر را جایگزین تحریرها کنیم و در این رابطه نیز استاد منتشری میگوید: متأسفانه هماکنون بسیاری به جای تحریر زدن، شعر میخوانند و این روند به موسیقی ما بسیار لطمه زده است.
با بررسی آثار آوازی صد سال اخیر، به این نتیجه میرسیم که حذف تحریر از بعد از انقلاب سرعت بیشتری به خود گرفت. متأسفانه آوازهای امروزی بیشتر شبیه دکلمه و مداحی شده است که نقش تحریر در آن تا حد افکتهای تحریری پایین آمده است. بیشک چنین کاری باعث حذف بخشی از هویت و میراث فرهنگ آوازی ما خواهد شد و باید همه هنرمندان و هنردوستان همت کنند و نگذارند چنین اتفاقی رخ دهد.
همیشه علل مختلفی باعث ایجاد یک رویه و یا اتفاق خواهند شد. با توجه به این اصل اگر بخواهیم علل کم رنگتر شدن نقش تحریر در موسیقی را بررسی کنیم، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. استفاده بیشتر از قالبهای شعری جدید و نو
در سالهای اخیر به دلیل فراگیرتر شدن استفاده از شعر نو در بین مردم، موسیقیدانهای ما نیز در همین جهت قدم برداشتند تا با استفاده از این قالب، احساس، فکر و پیام خود را به مردم منتقل کنند. بدیهی است استفاده از شعر نو محدودیتهای زیادی در استفاده از تحریر برای ما ایجاد خواهد کرد. البته در این زمینه استاد محمدرضا شجریان تجربهها و سرخطهایی را ایجاد کرد که بدانیم اگر واقعاً بخواهیم، میتوانیم حتی در قالب شعر نو هم بهصورت منطقی از تحریر استفاده کنیم و بهمرور (مانند وقتی که غزل میخوانیم)، مهارت استفاده از تحریر در شعر نو را هم پیدا کنیم ولی این امر نیازمند خلاقیت و مهارت بالای خواننده است و راهی پر از آزمایش و خطا خواهد بود.
2. سعی در نوآوری در موسیقی آوازی سالهای اخیر
به دلیل اینکه عدهای معتقدند دوره خوانش آواز طبق فرم سالهای قبل از انقلاب تمام شده و مردم دیگر آن مدل آواز خواندن را نمیپذیرند دست به نوآوری زدند و وجود و نقش تحریر را بسیار کمرنگ کردند و در این زمینه فعالیت نکردند.
3. ناتوانی سیستم آموزش آواز
به دلایل مختلف در طول این سالها آوازخوانهایی در سیستم آموزشی آواز ما پرورش یافتند که حتی اگر هم بخواهند به سختی خواهند توانست تحریر با کیفیتی حتی نزدیک به اساتید قبل انقلاب بدهند و همان مقدار تحریری را هم که میدهند از کیفیت لازم نسبت به جایگاهی که قرار دارند برخوردار نیست.
4. سلیقه و اعمال نظر اساتید
تمام خوانندگان، زمانی هنرجو بودهاند و نحوه تفکر و آموزش اساتید آنها، در خوانش آینده آنها تأثیر بسیار خواهد گذاشت. تعدادی از اساتید به این نتیجه رسیدند که در خیلی از جاها تحریر نیاز نیست و یا مقدار تحریرهایی که قبلاً استفاده میشده زیاد است و بهتر است آن را کم کنیم و در نوع آموزشی که به هنرجویان خود میدادند نیز همین سیاست را دنبال کردند و بالطبع هنرجویان آنها در آینده نسل فعلی آوازخوانهای ما را تشکیل دادند که خوانش آنها نیز در راستای همین تفکر است.
5. دغدغههای اعتقادی مسئولین کشور:
اعتقادات و دغدغههای مذهبی در مورد آواز باعث شد که بعد از انقلاب در رسانهها کارهایی که بیشتر فرم سرود و مداحی دارند پخش شود و در طول زمان سلیقه شنیداری مردم و هنرجویان تغییر کند و جامعه موسیقی ما همچنان درگیر حل کردن موضوع حرام یا حلال بودن چهچهه (تحریر) است.
6. تغییر در فرم جنس و جملهبندی تحریر
اگر به خوانشهای قبل از انقلاب مراجعه کنید، میزان استفاده از تحریر و شعر در بین اکثراً اساتید، تقریباً میزانی متعادل و یکسان بود. ضمن اینکه جنس تحریرها و نحوه غلت تحریرها با رعایت تفاوتهایی که در صدا و شیوه هر کدام از اساتید بود بهصورت کلی مشخص و یکسان بود. ولی در سالهای بعد از انقلاب استاد شجریان فرم و جملهبندی خاصی در تحریرها ایجاد کردند که خاص خودشان بود و در این فرم، از میزان غلت و مقدار تحریرها کاسته شد. البته که استاد شجریان آوازهای بسیار قویای از نظر تحریری خواند و در زمینه توانمندی او در این زمینه شکی نیست ولی به دلیل تشخیص و سلیقه خود او به فرم جدیدی در این زمینه رسید و از آن استفاده کرد. از طرفی در سالهای بعد از انقلاب خوانش استاد شجریان به دلایل مختلف، شیوهای مرسوم بین آوازخوانها شد و متأسفانه باعث ایجاد تقلیدها و کپیهایی شد که هیچوقت هم برابر با اصل آن نشد و نخواهد شد.
با توجه به موارد مطرح شده حال وظیفه اساتید متعهد و دلسوز و هنرجویان در این زمینه چیست؟ شاید اولین قدم در این زمینه یافتن الگوهای تحریری مناسب و تمرین روی آنها زیر نظر استادی خبره باشد. در این زمینه به هنرجویان پیشنهاد میشود آوازهای رسمی استاد مدنظر خود را گوش کنند و ببیند آیا استاد مد نظر آنها، خود در این زمینه توانایی دارد که حال بخواهد شاگردان خود را در این زمینه توانمند کند یا خیر و نکته دیگر اینکه اگر میخواهید ردیف آوازی را فرا بگیرید، ردیفی که از نظر تحریری به اندازه کافی غنی باشد را انتخاب کنید تا در زمینه تحریری به اندازه کافی توانمند بشوید.
در پایان یادآور میشویم که هدف از مطرح کردن چنین موضوعاتی، تخریب و نادیده گرفتن تلاشهای هنرمندان نیست و این مباحث فقط به هدف آموزشی و پیشرفت سطح کیفی آواز مطرح میشود. لذا از همه هنرمندان میخواهیم نگاه مثبتی به مطرح کردن این موضوعات داشته باشند. نقد هنر به معنای زیر سؤال بردن تمام وجوه آن هنر نیست و بدیهی است هر هنری که ارائه میشود نقاط ضعف و قوت دارد و همه در کنار هم در راه اعتلای فرهنگ ایرانزمین قدم برمیداریم.