سرویس موسیقی هنرآنلاین: گروه "رخساره" بعد از فراز و نشیبهای فراوان و گذشت 14 سال دوری از صحنه، اواخر تیرماه با همراهی یک گروه حرفهای به صحنه خواهد رفت.
به بهانه این کنسرت با دو نفر از اعضای گروه بهاره منصوری سرپرست ، خواننده و مینو قاسم پور نوازنده قانون گفتوگو کردهایم.
خانم منصوری، شما به عنوان خواننده و سرپرست گروه "رخساره" قرار است که اواخر تیر ماه پس از 14 سال دوری از صحنه، کنسرتی را فرهنگسرای نیاوران برگزار کنید. چه اتفاقی افتاد که در تمام این 14 سال کنار کشیدید و اجرای خاصی نداشتید؟
بهاره منصوری: دو دلیل عمده وجود داشت که باعث شد گروه "رخساره" در این سالها روی صحنه نرود. نخست آنکه به علت نبود اسپانسر مالی، ما نمیتوانستیم قطعه جدیدی بسازیم و مجبور بودیم همان قطعات قدیمی را بازخوانی کنیم، اما دیگر کشش اجرای آن قطعات وجود نداشت. دلیل دومش هم این است که من در این سالها هیچ حمایتی از موسیقی بانوان ندیدم. در این سالها بدترین سالن و ساعتها را به اجراهای بانوان دادند و همیشه پروسه اخذ مجوز برای کنسرت بانوان هم پروسهای بسیار طولانی بوده است. در زمینه تبلیغات هم هیچگاه فرصتی برای تبلیغ به کنسرت بانوان داده نشد. من یک همدورهای به نام خانم ارکیده حاجیوندی داشتم که کارمان را با هم در جشنواره "گل یاس" در تالار وحدت آغاز کردیم. خانم حاجیوندی بعد از من هم به کارش ادامه داد ولی ایشان هم همیشه ناراحت بود که شرایط اجرای خانمها مناسب نیست و به کنسرت بانوان بیلبورد داده نمیشود. خانم حاجیوندی در نهایت هم از ایران رفت.
پس از این سالها چه انگیزهای شما را بر آن داشت که دوباره به صحنه برگردید؟
منصوری: تشویق یک سری از دوستان قدیمیام به خصوص خانم فریناز راستی باعث شد که تصمیم به اجرای دوباره بگیرم. خانم راستی که نوازنده پیانو و کیبورد ما بود، میگفت گروه "رخساره" حیف است که دیگر اجرا نکند. تشویق خانم راستی باعث شد یک جرقه دوباره در ذهن من ایجاد شود. مدتی بعد من با گروه "نوشه" به سرپرستی خانم نیوشا بریمانی و با حضور خانم مینو قاسمپور، عسل ملکزاده، مهرناز دبیرزاده، نیلوفر ابراهیمی و نگین سریر آشنا شدم که همهشان رزومه کاری بسیاری موفقی داشتند. بین ما یک سری صحبتها شد و در ادامه من افتخار همکاری با این گروه را پیدا کردم.
الآن گروهتان برای کنسرت تیرماه در چه وضعیتی از آمادگی قرار دارد؟
منصوری: وضعیت گروهمان عالی است. خوشبختانه روند گروه طوری خوب پیش رفت که تمام آثار ما که شامل 21 قطعه است، در 7 جلسه سه ساعته بسته شد. ما نمونه کارهایمان را در همان جلسه دوم ضبط کرده و برای وزارت فرهنگ و ارشاد ارسال کردیم تا مراحل مجوزش را بگذراند. در نهایت ضبط استودیویی هم در استودیوی آقای ناصر فرهودی (همسر خانم قاسمپور) انجام شد.
از 21 قطعهای که برای کنسرت تیرماه تنظیم شد، چند قطعه مجوز اجرا گرفت و چه تعداد از آنها در کنسرت اجرا میشود؟
منصوری: از میان آن 21 قطعه، متأسفانه اثر "عاشق شدم من" از ساختههای استاد انوشیروان روحانی و همچنین آثار "شهزاده رویا" و "در میان گلها" از ساختههای استاد همایون خرم آثار زیبایی بودند که مجوز اجرا نگرفتند. الآن دقیقاً مشخص نیست که چند قطعه از آثار مجوز گرفته در کنسرت اجرا میشود و به نظرم بهتر است که نام قطعات قطعیشده هم اعلام نشود تا برای مخاطبان سورپرایز باشد. فقط میتوانم به مخاطبان این کنسرت اطمینان بدهم که قطعات بسیار خوبی را انتخاب کردهایم و آنها از اجرای این قطعات لذت خواهند برد.
چرا اکثر بانوان در کنسرتهایشان به اجرای قطعات قدیمی میپردازند و سعی نمیکنند کاری که متعلق به خودشان باشند را بسازند و بخوانند؟
منصوری: دلیلش به خاطر محدودیتهایی است که وجود دارد. طبیعتاً چون در کشور ما پخش صدای زنان شرعاً مجاز نیست، خانمها نمیتوانند آلبومی را منتشر کنند و همین باعث میشود که نتوانند درآمد خیلی بالایی داشته باشند. انتظار این را هم نمیتوان داشت که خوانندهها هزینه آهنگساز، تنظیمکننده، شاعر و... را بدهند و قطعهای را بخوانند که قرار است در سال نهایتاً سه یا چهار بار در کنسرت اجرا شود. بنابراین بانوان ناچارند همان تصنیفهای قدیمی را در کنسرتشان اجرا کنند. البته خوشبختانه آثار قدیمی ما آنقدر زیبا هستند که الآن خیلی از خوانندگان آقا که میتوانند قطعات جدید بخوانند هم معمولاً به بازخوانی همان آثار روی میآورند. مثلاً آقای زند وکیلی قطعه "رفته"، آقای عقیلی قطعه "طاقم ده" (ساغرم شکست ای ساغی) و آقای محمد اصفهانی اثر "غوغای ستارگان" از ساختههای زندهیاد خرم را بازخوانی کردند که مردم دوباره این قطعات را با صداهای جدید شنیدند و لذت بردند.
در کنار آثار زندهیاد همایون خرم، شما قرار است آثاری از آقای انوشیروان روحانی هم اجرا کنید. چرا آثار آقای روحانی را برای اجرا انتخاب کردید؟
منصوری: من کارهای آقای روحانی را دوست دارم. یکی از کارهایی که من از بچگی به آن علاقه داشتم، اثر "سلطان قلبها" بود که خوانندههای زیادی آن را بازخوانی کردهاند. خانوم بریمانی پیشنهاد اجرای این قطعه را داد و من وقتی آن را در حضور دوستان اجرا کردم، مورد تشویق آنها قرار گرفتم و تصمیم گرفته شد قطعه "سلطان قلبها" یکی از آثار اجرایی در کنسرت پیش رو باشد.
خانم قاسمپور شما نوازندگی ساز قانون را از چه زمانی آغاز کردید و چطور به یک نوازنده حرفهای ساز قانون مبدل شدید؟
مینو قاسمپور: من نوازندگی را از بچگی شروع کردم و بعد از آنکه به تسلط کامل روی ساز قانون رسیدم، تدریس این ساز را آغاز کردم. در دورهای مجبور شدم نوازندگی را کنار بگذارم ولی همچنان به تدریس ادامه دادم. ساز قانون در دورهای جزو سازهای قدغن و ممنوعه اعلام و کنار گذاشته شد. آخرین کاری که درآن سالها ضبط کردم، سرود ملی ایران بود. این کار را همراه با گروه "دستان" و آقای بهروزینیا در رادیو انجام دادم که یک عده آمدند و گفتند که شما در میان این آقایان چه میکنید؟ از این دست اعتراضها کردند و بعد از مدتی ساز قانون کلاً برچیده شد. البته در آن دوره که نواختن ساز قانون ممنوع، من کارم را کاملاً کنار نگذاشتم و با ارامنه نظیر آقای آندره آرزومانیان و آقای میناسیان کار کردم. بعد از 15 سال آقای میرزمانی که در صدا و سیما کار میکرد، به من پیشنهاد کرد که کارت را شروع کن چون الآن صدا و سیما اجازه نواختن ساز قانون را میدهد. بنابراین من کارم را دوباره به شکلی جدی شروع کردم و آرام آرام این باور به وجود آمد که ساز قانون ساز خوبی است.
به نظر میرسد ساز قانون علیرغم قابلیتهایی که دارد، همچنان به نسبت سازهای دیگر خیلی پرطرفدار نیست و معمولآً جوانها یادگیری پیانو، گیتار و سازهای دیگر را به آموزش ساز قانون ترجیح میدهند. به نظر شما چه مشکلاتی باعث میشود ساز قانون هنوز یک ساز کاملاً جا افتاده نباشد و جوانان کمتری به سمت این ساز گرایش پیدا کنند؟
قاسمپور: یکی از مشکلاتی که ساز قانون در ایران دارد این است که اکثراً این ساز را به عنوان یک ساز عربی میشناسند، در حالیکه این ساز قدرت این را دارد که بتواند در آثار آذری، ترکی استانبولی، پاپ و حتی هندی هم نواخته شود. من در دورهای برای سفارتهای آلمان و فرانسه حتی کارهای کلاسیک انجام دادم و با ساز قانون آثار افرادی چون فردریک شوپن و روبرت شومان را نواختم. دلیل دیگری که باعث میشود مردم سازی چون پیانو را به قانون ترجیح دهند این است که پیانو همیشه در دسترس مردم بوده و هیچوقت ممنوعه اعلام نشده است. قیمت گران ساز قانون هم دلیل دیگری است که بین این ساز و جوانها فاصله میاندازد. بعد از فوت آقای داوود باروقی که بهترین سازنده ساز قانون در ایران بودند، عدهای سعی کردند سازهای خوبی را بسازند، اما من خیلی آنها را تأیید نمیکنم. بنابراین چون ما سازندههای خوبی نداریم، سازهای ما بیشتر از مصر و سوریه وارد کشور میشود و در نتیجه قیمتشان گران است. شاگرد هم وقتی که متوجه میشود قیمت این ساز 3 میلیون تومان است، ناخودآگاه بیخیال میشود و میرود. خوشبختانه الآن جوانان بیشتری به ساز قانون علاقهمند میشوند و خود من شاگردهای زیادی دارم. شاگردهای من بیشتر کسانی هستند که یا سیدیهای مرا شنیدهاند و یا به دیدن اجراهایم آمدهاند. البته من اخیراً یک مقدار تعداد شاگردهایم را کمتر کردهام چون واقعاً خسته میشوم. تدریس سازی چون قانون به دلیل مشکلاتی که وجود دارد، به مراتب دشوارتر از تدریس سازی نظیر سنتور است.
با همسرتان آقای ناصر فرهودی که یک صدابردار هستند چطور آشنا شدید؟
قاسمپور: زمانی که من 18 ساله بودم، همسرم مرا در ضبط یکی از کارهای آقای آرزومانیان دید و همانجا از من خوشش آمد و ما ازدواج کردیم.
زندگی با یک هنرمند چطور است؟ شما به خاطر کارتان ناچارید که دائماً در سفر باشید تا به اجراهای مختلف برسید، این موضوع هیچگاه مشکلی در زندگی شما ایجاد نکرده است؟
قاسمپور:آقای فرهودی یکی از بهترین صدابردارهای کشور استو پسرم میلاد هم دارد با علاقه راه پدرش را ادامه میدهد. بنابراین چون همه ما هنرمند هستیم، مشکل خاصی در این زمینه ایجاد نمیشود. طبیعتاً برای آقایان سخت است که همسرشان مدت زیادی را برای نوازندگی به جاهای مختلف سفر کنند و دور از خانه باشند، اما همسر من به دلیل اینکه خودش هم با این کار در ارتباط است، چندان مشکلی با این موضوع ندارد. البته اخیراً همسرم یک مقدار تأکید دارد که کارم را کمتر کنم و به زندگی خانوادگی بپردازم، اما من عاشق سازم هستم و هیچوقت نمیتوانم آن را کنار بگذارم.
چطور شد با گروه "رخساره" به سرپرستی خانم منصوری وارد همکاری شدید؟
قاسمپور: آشنا شدن با خانم منصوری جزو افتخارات من است. واقعاً متأسفم که همچین خوانندههای خوش صدایی که حتی میتوانند از آقایان هم جلو بزنند، به هر دلیلی سالها از عرصه خواندن دور میمانند و صدایشان را کسی نمیتواند بشنوند. با این حال من خوشبینم که خانمها هم بتواند سیدی منتشر کنند تا مردم صدای آنها را بشنوند و بدانند که چه استعدادهایی وجود دارند.
در سالهای اخیر چند تن از بازیگران سرشناس سینما وارد عرصه موسیقی شده و کنسرتهای ویژه بانوان برگزار کردهاند. شما فکر میکنید حضور این افراد چه نفع یا ضرری برای موسیقی بانوان داشته باشد؟
قاسمپور: تجربه به من ثابت کرده که یک هنرپیشه خوب نمیتواند یک خواننده خوب هم باشد، مگر آنکه حضورش در عرصه موسیقی به این خاطر باشد که بخواهد چیزی را ثابت کند چون معمولاً ستارهها دوست دارند که کارهای مختلفی را انجام دهند. البته بعضی از این خانمها واقعاً صداهای خوبی هم دارند اما اکثراً ناموفق بودهاند. به نظرم وقتی خوانندگان خوبی چون خانم منصوری وجود دارند، خیلی بهتر است که اگر روی همین افراد سرمایهگذاری شود تا کسانی که حرفهشان موسیقی است دیده شوند. یا گروه "پلاریس" هم همینطور. این گروه هم گروه بسیار خوبی است و حقش این است که بیشتر دیده شود.
منصوری: به نظرم مردم به اعتبار هنرپیشه بودن این افراد به کنسرتهای آنها میروند. البته من در مورد کارشان نظری ندارم چون تا به حال اجرای هیچ کدام از این خانمها را ندیده و نشنیدهام اما آنها از نظر تبلیغات از ما جلوتر هستند.
آثاری که شما برای اجرایتان انتخاب کردهاید، عمدتاً آثار پاپ-سنتی هستند. فکر میکنید که در شرایط فعلی اجرای قطعات پاپ-سنتی چقدر میتواند روی مردم تأثیر بگذارد؟
منصوری: در حال حاضر شاید موسیقی غالب کشور موسیقی پاپ باشد اما خیلی از مادرهای ما هنوز موسیقی پاپ-سنتی خوانندگان نسل قبل را گوش میدهند. به نظرم موسیقی سنتی ما خیلی مظلوم واقع شده و الآن جوانهای ما آنقدری که به خوانندگانی چون حامد همایون و امید حاجیلی گرایش دارند، به موسیقی سنتی گرایش ندارند. کنسرت خوانندههای سنتی معمولاً فروش کمتری دارد؛ مگر که آن خواننده یک چهره باشد. در این شرایط من معتقدم که موسیقی پاپ-سنتی طرفداران بسیاری دارد و همه اقشار جامعه مخاطب این سبک از موسیقی هستند. هنوز هم قطعات پاپ-سنتی دهههای قبل روی مردم بیشترین تأثیر را میگذارد.
قاسمپور: مردم همچنان موسیقی سنتی را دوست دارند اما به هر حال موسیقی پاپ در حال حاضر موسیقی غالب است. من خودم با آقای مهدی یراحی همکاری میکنم و موسیقیهای غمگین را هم مینوازم، اما این را میبینم که مردم ما آنقدر مشکل دارند که ترجیح میدهند موسیقی شاد گوش کنند. من یک کنسرتی در فرهنگسرای نیاوران داشتم که بعد از اجرا یک خانم آمد و گفت که بگذار دستت را ببوسم. گفتم برای چه؟ گفت من 4 سال است که افسردگی دارم و امشب با شنیدن این موسیقی خیلی شاد شدم. به نظرم ما هم میتوانیم با اضافهکردن یک سری کارها مثل رقص با داستان، مردم را به سالن بکشانیم و کنسرتهای متنوعی را برای بانوان برگزار کنیم. مردم این سبک از موسیقی هم دوست دارند، فقط باید یک سری چیزها به آن اضافه شود تا فضا را برای مخاطب دلنشینتر کند.
منصوری:در کنسرت ما قطعات شاد هم وجود دارد. البته نباید فراموش کرد که خیلی از مخاطبان هم دوست دارند که قطعات سنگین و غمگین هم بشنوند. من خودم به جایی دعوت شدم و قطعه قدیمی "سنگ خارا" را خواندم و همه گریه کردند. مردم ما آن حس را هم دوست دارند اما طبیعتاً در شرایط فعلی بیشتر مایلند که شاد شوند.
گروه "رخساره" قرار است که از این به بعد پررنگ ظاهر شود و یا اینکه امکان دارد دوباره مدتها سکوت کند؟
منصوری: من هنوز در این مورد تصمیم نگرفتهام. متأسفانه در این مدت یک سری حرفها پیش آمد و عدهای گفتند که ممکن است کنسرتتان لغو شد. این مسائل یک مقدار روی من تأثیر گذاشته و من تا کنسرت تیرماه برگزار نشود، نمیتوانم در این مورد تصمیمی بگیرم. به هر حال خوشحالم که با یک سری هنرمند خوب آشنا شدهام که به نظرم از لحاظ اخلاقی و کاری نمونه آن را نمیشود در جای دیگری پیدا کرد. فعلاً منتظر عاقبت اجرای کنسرت تیرماه میمانم و بعد در مورد سرنوشت گروه "رخساره" تصمیم خواهم گرفت.
خانم قاسمپور شما بعد از ماه مبارک رمضان چه اجراهایی خواهید داشت؟
قاسمپور: من 4 اجرای بانوان و 3 اجرای مختلط دارم که به مرور برگزار خواهند شد.
یکی دیگر از مشکلات کنسرت بانوان، ساعت اجرای کنسرت است. معمولاً ساعتهای 2 یا 3 بعد از ظهر را به کنسرت بانوان اختصاص میدهند که عدهای معتقدند در آن ساعتها نه صدای خواننده در میآید و نه مخاطب میتواند به دیدن کنسرت بیاید. نظر شما در اینباره چیست؟
قاسمپور: به نظرم اینطور نیست که بخواهند ساعت مرده روز را به کنسرت بانوان اختصاص بدهند. دلیل اصلی این نوع برنامهریزی این است که خانمها بتوانند در روشنی روز به کنسرتها بیایند و بعد از اتمام کنسرت به سلامت به خانه برسند. وقتی یک کنسرت ساعت 9 شب برگزار شود، تماشاگری که به دیدن آن کنسرت آمده ممکن است که تا بامداد به خانه نرسد ومعضلات خیابانی برای او دردسرهایی را ایجاد کند. من معتقدم نه ساعت 9 شب مناسب کنسرتهای بانوان است و نه ساعتهای 2 و 3 بعد از ظهر. بهترین اتفاق این است که کنسرتهای بانوان حداکثر در ساعت 6 غروب برگزار شود. راه منطقیتر آن هم این است که زمان اجرای کنسرت بانوان را به اختیار خود گروه بگذارند.
منصوری: من هم مثل خانم قاسمپور معتقدم که بهتر است زمان شروع کنسرتهای بانوان را به خود گروه بسپارند. همانطور که شما اشاره کردید، ساعتهای دو و سه بعد از ظهر برای خواندن زمان مناسبی نیست. شروع کنسرت اگر بین ساعتهای شش غروب تا هشت شب باشد مناسب است.
شما به مافیای موسیقی معتقدید؟
منصوری: متأسفانه بله. من به مافیای موسیقی معتقدم. چند روز پیش در اینستاگرام صحبتهای آقای ایرج قادری را میخواندم که خیلی برایم دردآور بود. ایشان نیم قرن برای هنر این مملکت زحمت کشیدند اما به مراسم اهدای جوایز در تالار وحدت دعوتشان نکرده بودند. در این سالها مدام دیدهایم که هنرپیشههای ما از این قضیه ناراحت هستند که خانم یا آقای x با معلومات و توانایی کمتر در سینما به جایی رسیده و توانمندها دارند خاک میخورند. من خودم را شخصیت خیلی بزرگی نمیبینم اما به هر حال حداقل افتخار این را داشتهام که شاگرد استاد نوری بودهام. من 14 سال از حضور بر روی صحنه دور بودم و در تمام این سالها دیدم که خیلیها با دانشهای کمتر موسیقایی در صحنه حضور داشتند و اجرا کردند. البته به نظرم مافیا در موسیقی آقایان بیشتر از موسیقی بانوان است.
قاسمپور:البته بعضی از هم گروهی و همدلیها را نمیشود مافیا دانست. من خودم چند سال است که با گروهی از خانمهای نوازنده کار میکنم که هم نوازندگان قابلی هستند و هم مسأله و حاشیه ندارند. البته حاشیه خواسته یا ناخواسته برای هنرمندان پیش میآید اما یک سری از هنرمندان هستند که وارد حاشیههای غیر کاری میشوند که طبعاً آدم ترجیح میدهد که با آنها کار نکند.
با توجه به تمام سختیهایی که اجرای موسیقی بانوان در ایران دارد، هیچگاه به این فکر نکردید که از ایران بروید و در خارج از کشور فعالیت کنید؟
منصوری:حقیقتاً من به رفتن فکر کردم و دو پیشنهاد هم داشتم اما در نهایت این اتفاق نیفتاد. یکی از این پیشنهادها برای تحصیل در وین بود و قرار بود که به من بورسیه بدهند تا به دانشگاه موسیقی وین بروم و در آنجا تعلیم ببینم، اما دیدم که اگر به آنجا بروم، تنها میشوم و از همسرم دور میمانم. به همین خاطر یکی از پیشنهادهایی که میتوانست مناسب آینده من باشد رد کردم. همان زمان یکی از دوستانم به دانشگاه موسیقی وین رفت و خداراشکر موفق هم شد و الآن در گروههای کرخوانی آنجا فعالیت میکند. یک پیشنهاد دیگر هم داشتم که همسرم اجازه نداد به خارج از کشور بروم. چند سال پیش هم قبل از آنکه اجرای روی صحنه را کنار بگذارم، یک سال همراه با خانم مهسا گلمکانی که الآن به کانادا رفته است، برای اجرا در پاریس تمرین کردیم و قرار بود که آقای فواد حجازی هم تنظیم کارهای ما را بر عهده بگیرد. گروه خیلی خوبی بود و همه چیز به خوبی پیش میرفت اما نمیدانم که چه اتفاقی افتاد که من نخواستم از ایران بروم. بعد از آن یک مدتی به منزل خانم سپیده خداوردی میرفتم تا دف یاد بگیرم که آن کار را هم رها کردم. بعد از آن با موسسه فیروزنیا وارد همکاری شدم و دیگر کار موسیقایی نکردم.
قاسمپور:من تا کنون در کشورهای مختلفی از مراکش گرفته تا آلمان اجرا داشتهام و برای ماندن در آن کشورها هم پیشنهادهای زیادی داشتهام، اما همیشه به این فکر میکنم که پس مملکت خودمان را چه میشود؟ من معتقدم ما باید در کشور خودمان بمانیم و مبارزه کنیم و نشان بدهیم ما زنها ضعیف نیستیم. در سال 88 به من گفتند که بیا در آۀمان اجرا کن. اما من صریحاً آن پیشنهاد را رد کردم. من مردمم را دوست دارم و احساسم میگوید که آنها هم ما را دوست دارند. به همین خاطر پای تمام سختیهای فعالیت حرفهای در کشورم مانده و از ایران نمیروم.
صحبتهای پایانیتان را بفرمایید.
منصوری: من از کسانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئولیت دارند، درخواست میکنم که یک مقدار در زمینه تبلیغات با گروههای موسیقی بانوان همکاری کنند. خاطرم هست که سالها قبل در دوره مدیریت آقای مرادخانی که آقای خوشرو معاون ایشان بودند، سختگیریها نسبت به امروز کمتر بود و فرهنگسراها مثل فرهنگسرای ارسباران و فرهنگسرای شفق کنسرتهای بانوان برگزار میکردند. الآن هم میدانم که خانمها به خاطر موازین شرع نمیتوانند آلبوم منتشر کنند اما حداقل این اجازه را بدهند که با تبلیغات گستردهتر، کنسرتهای پرشمارتری را برای شهروندان عزیز برگزار کنند.
مینو قاسمپور: من خیلی سال است که به روی صحنه میروم و سابقه زیادی در این زمینه دارم. به نظرم خانم منصوری آینده بسیار روشنی دارد و مطمئناً پر فروغ ظاهر خواهد شد. فقط امیدوارم مسئولین یک مقدار به ما کمک کنند. همانقدر که ما دوست داریم در مملکتمان بمانیم و کار کنیم، امیدوارم که مسئولین هم از ماندن ما خوشحال باشند و به ما کمک کنند و نگذارند که همکاران ما در خانه بمانند.