گروه معماری هنرآنلاین: محمد کانیسواران و گلنسا متحد سال ۱۳۹۲ دفتر معماری کانیسواران را تاسیس کرده است. دغدغه اصلی او بیان یک روایت تازه از فضا در معماری است که همسو با زمانه و نیازهای زمانه خود باشد. او به دنبال کشف راهکارهای جدید طراحی معماری است تا شیوههای جدید را جهت جایگزینی معماری سنتی ایرانی پیدا کند.
آثار او بارها در رقابتهای مختلف داخلی و خارجی درخشیدهاند که در این میان میتوان به کسب رتبه نخست جشنواره ملی معماران و کارفرمایان برای رستوران لومنز، کسب مقام سومی جایزه معمار سال ۱۴۰۰ برای پروژه «خانه ۱۳۳۰» و نامزد جایزه یازدهمین دوره ساختمان آرک دیلی برای رستوران لومنز اشاره کرد. مشروح گفتگوی هنرآنلاین با این فعال حوزه معماری را در ادامه بخوانید:
اجازه دهید ابتدا بحث را از نحوه ورود شما به عرصه معماری آغاز کنیم. اساساً چطور شد وارد این حوزه شدید و چه عواملی شما را به سمت معماری جذب کرد؟
از دوران هنرستان معماری را شروع کردم. تحصیل در رشته معماری باعث شد به نوعی شخصیتم در معماری شکل بگیرد و در واقع معماری شانس بزرگ زندگیام بود. در ماههای نخست تحصیل با همان سن کم متوجه شدم هنرستان متفاوت از مدارس معمول است مثلاً کلاسهای طراحی، کارگاههای مجسمهسازی، ماکتسازی و دورههای مختلف داشتیم. از صبح تا بعدازظهر به کارگاه میرفتیم و مشغول نقشهکشی، ماکتسازی و طراحی آزاد بودیم. فکر میکنم درس مبانی هنرهای تجسمی که در دو سال هنرستان به ما آموزش دادند، کتاب جامع و مفیدی است حتی برای کسانی که در سن بالاتر میخواهند وارد این رشته شوند. در مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته معماری را دنبال کردم چرا که نمیتوانستم به هیچ چیز دیگر فکر کنم، البته هر مقطع ویژگیهای خودش را داشت و اتفاقات خوبی برایم رقم خورد که سبب شد عرصه معماری را پیوسته دنبال کنم.
از چه زمانی کار اجرایی را شروع کردید؟
فعالیتم را با تدریس آغاز کردم. من ورودی سال ۱۳۸۳ بودم. همان سال یکی از استادان که میخواست به خارج برود از من خواست جایگزین ایشان در آموزشگاه خصوصی بشوم و تدریس کنم، تا سال۸۹-۸۸ دو یا سه روز در هفته مشغول تدریس بودم. نخستین تجربه کار اجرایی که مسئولیت صد درصد کار را بر عهده داشتم سال ۸۶ بود که خیلی اتفاقی رخ داد. در واقع من در جریان یک کاری قرار گرفتم که مجبور به اثبات خودم بودم، هر چند این کار باعث شد بیشتر مطالعه کنم، ایرادات کار را ببینم و تجربه کسب کنم.
عمده فعالیتهایتان در معماری روی چه نوع پروژههایی متمرکز است؟
هیچوقت دوست نداشتم فعالیتم را فقط روی یک حوزه مثلاً حوزه مسکونی متمرکز کنم. همیشه کنجکاو بودم پروژههای مختلف را انجام دهم چون هر کدام جذابیت خاص خودشان را برایم دارند، گرچه معتقدم در یک حوزه کار کردن تخصص در آن حوزه را هم به دنبال میآورد. در حال حاضر به واسطه تجربه موفق «پروژه خانه ۱۳۳۰»، پروژههای زیادی در این حوزه با همین رویکرد به ما ارجاع میشود، البته پروژههایی در حوزه اقامتی و گردشگری نیز در کارنامه داریم. خیلی سعی نکردیم روی یک بخش متمرکز شویم. شاید در چند سال آینده این اتفاق بیفتد اما در حال حاضر میخواهیم در بخشهای مختلف تجربه کسب کنیم.
عمده پروژههای ما روی معماری داخلی است ولی به شخصه اعتقادی به جداسازی معماری داخلی و معماری بیرونی ندارم و باور دارم هر دو اینها اجزایی هستند در خدمت یک کل بزرگتر به نام شهر. یکی از علاقهمندیهای من پروژههای کوچکمقیاس است، این پروژهها را یک بستر آزمایشی میبینم و حسن آن این است که کنترل و مدیریت راحتتر است و امکان آزمایش ایدههای متفاوت در کوتاهترین زمان وجود دارد. برای مثال یکی از این پروژههای کوچک که انجام دادیم طراحی شعبههای مختلف رستوران «شیلا» بود که موفق شدیم ایده یک معماری مدولار و پیشساخته را در آن تجربه کنیم. فکر میکنم این اولین رستورانی در ایران است که به شیوه مدولار و پیشساخته طراحی شده است. در شعبه چهارراه ولیعصر رستوران «شیلا» بعد از آنکه زیرسازی اولیه انجام شد، البته بدون تعطیلی شعبه، روز بعد ما از ساعت ۱۲ شب تا ۶ صبح مراحل نصب و راهاندازی را انجام دادیم. خوب این پروژهها کمک میکنند ایدهها و راهکارهای مختلف را با هزینه و زمان حداقلی آزمایش کنید.
لطفاً درباره مهمترین پروژه اجرایی خود و ویژگیهای آن توضیح دهید؟
تعداد زیادی پروژه در حوزههای مختلف انجام دادیم، اما فکر میکنم «پروژه خانه ۱۳۳۰» یک نقطه عطف در دفتر کاری ما بود. این پروژه باعث شد به شناخت بهتری از خودم برسم که به چه رویکردی در معماری علاقهمندم. «خانه ۱۳۳۰» به دلیل قدیمی بودن بودجه زیادی نیاز داشت. در واقع کارفرما میخواست فقط حیاط و یک اتاق را بهعنوان آشپزخانه طراحی کنیم. وقتی کار شروع شد جدا از کافه، ما سینما، گالری، سن اجرا موسیقی و کتابخانه نیز طراحی کردیم، وقتی نیازهای آنها را شنیدیم متوجه شدیم بیش از کافه نیاز دارند.
سینمای شهر مهاباد حدود ۲۰ سال تعطیل بود. بنابراین ما تصمیم گرفتیم یک تماشاخانه کوچک به اندازه ۱۰ تا ۱۵ نفر را طراحی کنیم که با گذشت زمان، مردم استقبال کردند و باعث شد نمایش فیلم در حیاط خانه هم اتفاق بیفتد. مدیر این مجموعه دغدغه فرهنگی داشت و در واقع این کارش یک کار فرهنگی و عامالمنفعه بود.
دغدغه اول گروه ما این بود که در طراحی جدید از ظرفیتهای بنا استفاده و هر اقدام در راستای بهبود شرایط انجام شود. اصیل بودن بنا و مصالح باعث شد در طراحی جدید نیز از همین رویه استفاده شود، هدف نوسازی و تغییر در ساختار آن نبود، بلکه حفظ بنا و کشف ظرفیت در طراحی این بنا لحاظ شده بود. ایجاد فضاهایی ازجمله پله و سایهبان هم بر اساس نیازهای بنا انجام شده است.
خوشبختانه این پروژه با استقبال خوبی روبرو و موفق شد به عنوان نامزد جایزه سال ۲۰۲۲ آرک دیلی و همچنین به عنوان صد اثر برتر سال در این سایت معرفی شود و در مسابقات داخلی هم موفق بود به نحوی که در مسابقه معمار رتبه سوم، معماری و ساختمان رتبه اول و مسابقه بناهای میان افزا تقدیر ویژه شد.
آیا در روند اجرای این پروژه، علاوه بر دغدغههای فرهنگی به وجوه اقتصادی آن هم توجه کردید؟
درباره هزینه تمامشده اجرا بله و سعی میکردیم متریال و حتی شیوه ساختی را پیشنهاد بدهیم که با کمترین هزینه قابلیت اجرا داشته باشد. ولی به لحاظ انتفاع شخصی خیر، هرگز منافع مالی دفتر را در این پروژه درگیر علاقهمان به انجام این کار نکردیم. زمانی که تیم ما کار را شروع کرد، نیازهای شهر بررسی کردیم. شاید بشود اینطور گفت که ما خانه را جزئی از یک کل منسجم شهری در نظر گرفتیم و تلاش کردیم یک دیالوگ بین «خانه ۱۳۳۰» و شهر برقرار کنیم. افراد آن شهر فقط کافه نمیخواستند آنها نیازمند تنوع بودند که مثلاً در گالری کارهای مختلف را ببینند، در کتابخانه کتاب بخوانند و این مسائلی بود که جامعه تشنه آن بود. یکی از اهداف مدیر این مجموعه ایجاد کارآفرینی برای بانوان به سرپرستان خانوار بود. نکته مهمی که در مورد این شهر وجود داشت این بود که مردم کمتر مهاجرت کرده و از لحاظ فرهنگی بسیار غنی هستند. در حقیقت بالا بودن سطح تحصیلات مردم منطقه باعث شده نیازهایشان را بهتر از جوامع دیگر دنبال کنند.
«پروژه خانه ۱۳۳۰» مقام سوم جایزه معمار سال ۱۴۰۰ را دریافت کرد. کار شما چه ویژگیهایی داشت که توانستید به این مرحله برسید؟
نظرات متفاوتی در نتیجه داوری قید شده بود. برای مثال آقای محمد مجیدی نظرشان این بود که ما شیوه جدیدی در بازسازی ارائه دادهایم. نظر برخی داوران این بود که پروژه اضافهکاری نداشته و خیلی خالص و یکپارچه است. توجه به بحث بستر فرهنگی و اجتماعی یکی دیگر از شاخصههای داوری ها محسوب میشد.
آیا مساله درک متقابل میان کارفرما و معمار اهمیت دارد؟
بدون شک یک کار معماری خوب نتیجه تعامل و فهم مشترک بین کارفرما و معمار است که هر دو باید از ظرفیتها و نیازهای یکدیگر آگاه باشند. معمار و کارفرما باید تلاش کنند به یک ادبیات مشخص برسند تا بتوانند تعریف کامل و دقیق از پروژه داشته باشند. اگه نیاز به درستی تعریف نشود، پاسخ درست به سوال غلط ممکن است داده شود و این یعنی هیچ. ولی اگر سوال درست مطرح و نیازسنجی دقیقتر شود، آن پروژه بخت بالایی برای موفقیت خواهد داشت.
درباره پروژه رستوران لومنز که سال ۲۰۲۰ نامزد جایزه شد، توضیح دهید.
پروژه رستوران لمنز سال ۱۳۹۶ طراحی و اجرا شد. به جرات میتوانم بگویم نتیجه یک تعامل مثبت بین معمار و کارفرما بود. ما بعد از شنیدن نیازهای کارفرما، بررسیهای محیط و شناسایی ظرفیتهای بنا اقدام به طراحی کردیم. البته کارفرما کمک کرد اجرا با بالاترین دقت اتفاق بیفتد و کمترین تغییر را نسبت به طرح اولیه داشته باشد. خوشبختانه پروژه با بازخوردهای خوب در داخل و خارج روبرو و رتبه دوم جایزه معماری و ساختمان شد. همچنین عنوان رتبه اول در جشنواره معماران و کارفرمایان را کسب کرد و در جایزه معمار هم فینالیست شد. مطالب زیادی در مجلات معتبر خارجی از جمله در اتریش، چین و کره جنوبی درباره این پروژه منتشر و سال ۲۰۲۰ نامزد جایزه سال آرک دیلی شد.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده بفرمایید.
اگر هر بنا ویژگی خودش را داشته باشد آن بنا معماری شده است، حتی ممکن است آن ویژگی فیزیکی نباشد و فقط یک حس و حال معنوی داشته باشد. ما یک بخش مهندسی و یک بخش هنری داریم که ترکیب این دو معماری است، البته اندیشه و تفکر نیز دخیل است، اگر اندیشه با هنر کنار ساختمانسازی قرار گیرند ما میتوانیم یک معماری متفاوت داشته باشیم و به معماری اندیشمندانه برسیم. اگر معمار به اندیشیدن بیش از ساختن بپردازد، جهان به مکانی جذابتر تبدیل میشود. ممکن است تعداد آثار برجایمانده از یک معمار کم باشد اما بیشک همان تعداد معدود چنان غنایی خواهد داشت که نام معمار و تفکر او را زنده نگه میدارد.