سرویس معماری هنرآنلاین: پروفسور محمود گلابچی استاد برجسته پایه 43 دانشکده معماری پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران و پایهگذار تخصص سازه در معماری و تکنولوژی معماری در ایران و بنیانگذار رشتههای تکنولوژی معماری با گرایشهای معماری بایونیک و معماری دیجیتال و مدیریت پروژه و ساخت، مدیریت ساختهها در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاههای ایران است. او تاکنون بیش از 60 عنوان کتاب تألیف کرده که در رشتههای عمران، معماری، تکنولوژی معماری و مدیریت پروژه و ساخت به عنوان کتابهای درسی در دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد و به دهها چاپ رسیده است. بیش از 160 مقاله از او به زبانهای فارسی و انگلیسی در مجلات علمی پژوهشی و کنفرانسهای بینالمللی منتشر شده است. او تحصیلات عالی خود را در دانشکده فنی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۹ موفق به اتمام دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد با رتبه اول دانشکده فنی در رشته مهندسی راه و ساختمان شد. وی همچنین دکترای مهندسی راه و ساختمان با تخصص سازه در معماری و فوق دکترای سیستمهای ساختمانی خود را در سال ۱۳۷۵ در دانشگاه لیدز انگلستان به اتمام رساند. او بنیانگذار و مسئول رشتههای تکنولوژی معماری و مدیریت پروژه و ساخت در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او در سال ۱۳۸۷ به عنوان پژوهشگر برجسته کشور و در سال ۱۳۸۸ نیز به عنوان استاد نمونه دانشگاههای کشور از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری معرفی شد. وی چهره ماندگار ایران در معماری و نیز مهندسی راه و ساختمان است. پروفسور گلابچی از سال ۱۳۹۲ با تأسیس دانشگاه پارس، بنیانگذار دانشگاهی نوین و پیشرفته شد که به عنوان تحولی بزرگ در آموزش معماری و هنر کشور شناخته میشود.
جناب گلابچی، اجازه دهید گفتوگو را با بحث معماری دیجیتال شروع کنیم. اگر قرار باشد حیطه معماری دیجیتال و نوع نگاه آن به معماری را مشخص کنیم، اساساً چه ویژگیهایی در معماری دیجیتال میگنجند و این بخش را با چه مشخصههایی میتوان شناخت؟
معماری دیجیتال یک سبک و یا یک مکتب در معماری نیست، بلکه کاربرد پیشرفتهای امروز کامپیوتر در حوزههای سختافزاری و نرمافزاری برای استفاده از یک ابزار قدرتمند در معماری به شمار میرود. ما امروز به کمک پیشرفتهای علم کامپیوتر و طراحی نرمافزارهای قدرتمندی که وارد فرایندهای هوش مصنوعی نیز شدهاند این توانایی را پیدا کردهایم که بتوانیم ابزاری قدرتمند را در اختیار طراح قرار دهیم تا او بتواند در این مسیر به کمک این ابزارها که امکان طراحی پارامتریک را ایجاد میکنند، امکان تولید و خلق گزینههای متعددی را برای یک طرح معماری فراهم کند و بعد با مقایسه آنها بتواند به یک انتخاب بهینه برسد؛ بنابراین ما در معماری دیجیتال طراحی معماری انجام میدهیم، زیرا ابزار قدرتمندی مثل کامپیوتر به ما امکان پارامتریک شدن طراحی و استفاده از فرایندهای الگوریتم را خواهد داد.
وضعیت معماری دیجیتال در ایران چگونه است؟ ما چقدر توانستهایم این تکنولوژی را در ایران به کار بگیریم؟
من نزدیک 10 سال قبل یک رشته کارشناسی ارشد با نام تکنولوژی معماری دیجیتال ایجاد کردم و کتابی با نام "معماری دیجیتال" نوشتم. از زمانی که این رشته در ایران ایجاد شد و ما این رشته را در دانشگاههایی مانند دانشگاههای تهران و دانشگاه معماری و هنر پارس توسعه دادیم، امروز شاهد این هستیم که دانشجویان ما به خصوص در مقطع کارشناسی ارشد به خوبی با فرایندهای معماری دیجیتال آشنا شدهاند و با استفاده از نرمافزارهای جدید به خوبی میتوانند طراحی پارامتریک انجام دهند. در همین سالگذشته آثاری که دانشجویان ما در رشته تکنولوژی معماری دیجیتال خلق کردهاند، از طریق فبلبی که ما در دانشگاه پارس ایجاد کردهایم، توانستهاند طراحیهای بسیار پیشرفتهای را به صورت سه بعدی بسازند. امروز آنان میتوانند به کمک پرینتر سه بعدی یک طرح معماری پیچیده را با تمام جزییات آن بهصورت پارامتریک بسازند و در معرض دید و قضاوت کارفرما قرار دهند. خوشبختانه ما امروز به دلیل توسعه رشته معماری دیجیتال در مقطع کارشناسی ارشد شاهد این هستیم که دانشجویان ما هم در فرایندهای علمی و آموزشی کارهای بسیار خوب و ارزشمندی انجام میدهند و هم در فرایندهای تخصصی در حرفه معماری بسیار موفق هستند. شما اگر به کارهای فبلب دانشگاههایی مثل امآیتی، هاروارد و ایتیاچ زوریخ نگاه کنید متوجه میشوید نمونه کارهای دانشجویان ما که در حوزه معماری دیجیتال طراحی میکنند با کارهایی که آنها انجام میدهند به خوبی برابری میکنند. تفاوت ما با آنها این است که آنها بلافاصله این فرایندها را به عرصه عمل میبرند و تبدیل به پروژههای ساخته شده میکنند ولی ما این کار را نمیکنیم. خوشبختانه امروز در ایران امکان رشد این رشته و زمینه فعالیتهای معماری دیجیتال به نحو گستردهای فراهم شده است و در معرض استفاده معماران و هم جامعه تخصصی معماری قرار گرفته است.
یکی از انتقاداتی که به معماران جوان میشود وابستگی بیش از حد آنها به تکنولوژی و نرمافزارها است. آیا واقعاً میشود اینطور برداشت کرد که استفاده از تکنولوژی در معماری یک آسیب جدی به دنبال دارد؟ همچنان بسیاری از استادان معتقدند که کار کردن با معماری کامپیوتری، یک سری از معماران جوان را از واقعیت دور میکند.
این سؤال من را به یاد حدود 35 سال پیش و زمانی که من در رشته معماری یک طرح بانضمام یک برنامه درسی نوشتم مبنی بر اینکه دانشجوی معماری باید با کامپیوتر و تواناییهای آن آشنا شود، میاندازد. آن موقع بسیاری از استادان معماری فکر میکردند که اگر کامپیوتر به فضای علمی آموزشی بیاید و در آتلیهها استفاده شود دیگر آتلیههای معماری تعطیل میشوند. امروز از آن زمان حدود 35 سال گذشته است ولی هیچگاه این اتفاق نیفتاده است. کامپیوتر یک ابزار پُر قدرت در دست طراح است و به هیچ وجه نمیتواند جایگزین خلاقیت، نوآوری، ابداع و ایدههای یک معمار شود. امروزه فرایندهای الگوریتمیک و پارامتریک در طراحی معماری به ما این امکان را میدهد که فرایند خلق ایده از ذهن تا دست به جای اینکه روی کاغذ شکل بگیرد، روی یک مانیتور انجام شود. نکتهای که گاهی باعث نگرانی میشود این است که ما دانشجو را از سال اول معماری پشت میز کامپیوتر قرار بدهیم و بگوییم که دیگر لازم نیست شما فکر کنید و این دستگاه برای شما چنین کاری را خواهد کرد، این خطری است که آموزش ما در معماری را تهدید میکند. دانشجوی ما در حوزه معماری باید روابط بین فضاها، دیاگرامهای عملکردی و خلق کانسپت و ایدههای کلی طرح را به خوبی فرا گرفته باشد و بداند معماری دیجیتال و کامپیوتر فقط یک وسیله است که در دست او قرار دارد و نه به جای او فکر میکند و نه به جای او طراحی میکند. معماری دیجیتال میتواند به معمار کمک کند تا ایدههایش را در زمان کوتاهتر و با یک کیفیت بهتری تبدیل به یک طرح معماری کند و این باعث ارتقای معماری خواهد شد.
آیا میتوانیم بگوییم که معماری دیجیتال و یا ورود تکنولوژی به این عرصه، فرمگرایی را در معماری تسریع بخشیده است و ما شاهد این هستیم که فرم در معماری بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؟
بله. یکی از قدرتمندیهایی که معماری دیجیتال به ما داده است، مبحث فرم فایدینگ است. ما برای انتخاب فرم میتوانیم به انتخابهای بهتر و پیچیدهتر و البته کاملتری برسیم که هیچوقت با دست و کاغذ به آن نمیرسیدیم؛ بنابراین وقتی ما با فرایندی مانند معماری دیجیتال، کاری را انجام میدهیم به سمت خلق ایدهها و فرمهای بیشتری میرویم. هوش مصنوعی، ماشین لرنینگ و بعد استفاده از روشهایی مثل شیپ گرامر به ما امکان تولید فرمهای متنوع و متعدد میدهند و ما در فرایند فرم فایدینگ میتوانیم با استفاده از معماری دیجیتال به انتخابهای بهینه دست پیدا کنیم. از زمانی که ما با فرایندهای پارامتریک و معماری دیجیتال کار میکنیم، هم امکان تولید و توسعه فرم بیشتر شده و هم انتخابهای بیشتری را در اختیار ما قرار داده است. ما امروزه از هندسه اقلیدسی و مختصات دکارتی که در XYZ خلاصه میشد به معماری ارگانیک، معماری بیونیک و فرمهای تولید شده بر اساس تفکر بایودیزاین میرسیم. طبیعتاً در اینجا انتخابهای بینهایت از فرم پیش روی ما قرار میگیرد؛ بنابراین ما با معماری دیجیتال به تولید و توسعه فرم در معماری بیشتر از گذشته دست پیدا کردهایم.
در شرایط کنونی که فرم تا این حد رو به گسترش رفته است، جایگاه هویت کجاست؟ آیا در معماری دیجیتال امروز میتوانیم تعریف مشخصی بر مبنای هویت محلی و ملی روی معماری داشته باشیم؟
طبیعتاً هویت یکی از مهمترین خواستههای ما در هر طرح معماری است، اما چرا باید تصور کنیم که ما با معماری دیجیتال از هویت فاصله میگیریم؟ بین اینکه ما طرح یک خانه در کاشان را بر روی کاغذ کالک با گرافوس یا راپید ترسیم کنیم و یا همان طرح را براساس همان تفکر حفظ هویت و ارزشهای پایدار معماری ایران با استفاده از گرس هاپر یا راینو بر روی یک مانیتور ترسیم کنیم، هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر یک معمار به ارزشهای پایدار معماری ایران کاملاً متعهد باشد و بخواهد همچنان همان هویت یک خانه در یزد، کاشان و یا شیراز را حفظ کند، میتواند همان تفکر را چه با روشهای گذشته و چه با روشهای امروز در معماری دیجیتال در طراحی خود دنبال کند. اینجا تفاوت در کیفیت ترسیم، پرزنتیشن و مقایسه راهحلهایی است که پیشروی معمار است. اینکه ما بخواهیم معماری دیجیتال را در مقابل تفکر و ارزشهای مربوط به هویت در معماری قرار بدهیم، صحیح نیست. در واقع ارزشهایی که در ذهن معمار و طراح وجود دارد و پایبندی او به هویت در معماری میتواند تأثیر خودش را بگذارد؛ بنابراین ما نباید نگران باشیم که معماری دیجیتال میخواهد اندیشه و ارزشهای ذهنی ما در بحث هویت را از ما بگیرد. ما میتوانیم به هویت، اصالت، حتی توجه به اقلیم و عملکرد فکر کنیم ولی برای ارائه این ایدهها و فکرها از ابزارهایی در معماری دیجیتال بهره بگیریم.
با توجه به اینکه معماری امروز ما از تکنولوژی روز استفاده میکند، چرا نیازسنجیها متناسب با نیاز روز ما نیست؟
متأسفانه این اشکال در ابعاد مختلف در معماری امروز کشور ما وجود دارد. معماری ما دچار یک غفلت شده است و از خویشتن فاصله گرفته است و در بسیاری موارد آن هویت گذشته را از دست داده است. امروز اگر ابزار معماری دیجیتال در دست معماری قرار بگیرد که از معماری با هویت سرزمین ما آگاهی کامل ندارد، باعث میشود ما عیناً فرمهایی که در آثار معماران سایر کشورها میبینیم را در معماری کشور خودمان هم بدون هیچ تناسبی با معماری و فرهنگ ایران شاهد باشیم. این اتفاق ناشی از عدم توجه بعضی معمارهاست که نمیدانند چگونه باید به هویت و ارزشهای پایدار معماری ایران پایبند باشند. متأسفانه ما در مواردی بروز و ظهور معماری دیجیتال را در آثاری میبینیم که با هویت فرهنگی ما مطابقت ندارند. من میخواهم بگویم اگر یک معمار به این هویت و ارزشهای معماری ایران پایبند باشد میتواند با همین معماری دیجیتال آثار خوب و برجستهای را با همان نگاه هویتگرا خلق و اجرا کند.
چرا ما کمتر شاهد آثاری هستیم که با این دیدگاه تولید شده باشند؟ این مشکل از کجا نشأت میگیرد که معماران ما کمتر به این سمت سوق پیدا میکنند و ما کمتر شاهد آثار این چنینی هستیم که ابعاد مختلف هویت، فرهنگ و تکنولوژی را در خودشان داشته باشند؟
متأسفانه ما امروز از این مشکل در ابعاد مختلفی در شهرهایمان رنج میبریم. امروز معماری ما ادامه آن معماری پُرشکوه و پُرافتخار و با ارزشهای پایدار گذشته نیست. این موضوع ناشی از بروز و ظهور معماری دیجیتال نیست، بلکه در راستای عدم پایبندی بعضی معماران به آن ارزشها در معماری کشور است. البته اشکالات این موضوع و ایرادات مرتبط با این مسئله فقط متوجه معماران نیست. یک سری از مسائل باعث میشوند که معماری ما نتواند راه درست خود را ادامه بدهد. در همین مسیر شاهد این هستیم که معمارانی که ارزشهای معماری کشور را بهخوبی نشناختهاند آثاری تولید میکنند و یا بناهایی میسازند که با آن اندیشه و تفکر ما در جهت حفظ ارزشهای معماری ما و بهره گرفتن از آنها مطابقت ندارد. باعث و بانی این موضوع معماری دیجیتال نیست، اما وقتی یک عده از معماری پارامتریک برای خلق فرمهایی که با فرهنگ ما مطابقت ندارد استفاده میکنند این انتقاد متوجه معماری دیجیتال هم میشود. من میخواهم بگویم که این انتقادها اساساً متوجه هم نظام آموزشی، هم جامعه مهندسی و هم سازمانهای مسئول در اجازه دادن برای ساخت و نیز سازمانهای نظارتی مثل سازمان نظام مهندسی است و علت بروز این مشکلات و این مسائل را باید در آنجاها جستوجو کرد؛ یعنی هم نظام آموزشی و نظام صدور پروانه و هم نظام کنترل و نظام سیاستگذاری ما باید مثلاً در تعیین کاربریهای مختلف شهری به این موضوع توجه کنند تا ما به سمت یک معماری با هویت مناسب حرکت کنیم و شهرسازی ما با آنچه که در فرهنگ و تاریخ ما بوده است مطابقت پیدا کند. در این میان معماری دیجیتال ابزاری است که میتواند در دست هر معمار با هر اندیشهای قرار گیرد؛ بالطبع اگر معماری ما به هویت و ارزشهای خودش برگردد، در آن صورت پارامتریک شدن طراحی، الگوریتمیک شدن دیزاین و دیجیتال شدن معماری به ما کمک خواهد کرد، نه اینکه ما را به سمت عدم توجه به ارزشها و هویتمان هدایت کند.
تقریباً صد درصد نرمافزارهایی که در حوزه معماری استفاده میشوند متعلق به آنسوی دنیا هستند و ما صرفاً از آنها استفاده میکنیم. آیا نیاز نیست که ما به این بیندیشیم که نرمافزاری در راستای نیازهای معماری خودمان داشته باشیم؟
در همین نرمافزارهایی که امروز در اختیار ما هست، ما یک سری المان و یک سری اجزا معرفی میکنیم که این اجزا میتواند اجزای معماری یونان، معماری گوتیک و معماری مغرب زمین و یا اجزای معماری ایران باشد. در واقع ما میتوانیم المانهایی از معماری خودمان در این برنامهها تعریف کنیم، کما اینکه این کار را در گذشته کردهایم. مثلاً وقتی میخواهیم یک مجموعه فرهنگی طراحی کنیم، المانهایی در انتخاب اجزای طراحی تعریف کردهایم که بر اساس فرمها و موتیفهای معماری ایران است. در این روش مثلاً وقتی یک کتابخانه طراحی میکنیم، از ستونها تا ورودی از فرم درها تا پنجرههای آن معماری ایران را میبینیم. اینکه این نرمافزارها عمدتاً در غرب تولید شده است مانع از این نیست که ما بتوانیم آنها را برای اجزا، عناصر و موتیفهای معماری ایران به کار بگیریم.
یکی از مسائلی که ما در معماری امروزمان داریم بحث این است که بیشتر مباحثی که برای دانشجوها تدریس میشوند از ترجمهها برداشت شدهاند و ما کمتر شاهد این بودهایم که اساتید و چهرههای شاخص معماریمان تألیف کنند. چه چیزی باعث این اتفاق شده است؟
من ابتدا توضیح بدهم که من تاکنون بیش از 60 جلد کتاب منتشر کردهام که کمتر از 10 عنوان از آن ترجمه است؛ یعنی من هم به عنوان یک معلم سعی کردهام در معماری و در آثار کشورمان به کار تألیف بپردازم و نه ترجمه آثاری که معماری ما را به سوی دیگران سوق دهد؛ اما در جامعه معماری این اشکال وجود دارد که همکاران ما، اساتید دانشگاهها و یا متخصصین معماری کمتر دست به قلم شدهاند و کمتر نوشتهاند. در محیطهای دانشگاهی به خاطر منابعی که مورد نیاز بوده است، بعضاً افراد برای اینکه بتوانند این امکان را برای دانشجویان خودشان فراهم کنند به ترجمه روی آوردهاند که البته کار نادرستی نیست و ما میتوانیم از پیشرفتهای علم و فناوری جهان و تجربه آثار معماری بهرهگیری کنیم؛ اما آنجایی که باید معماری خودمان را بشناسیم، نیازمند این هستیم که بنویسیم و از معماری خودمان صحبت کنیم. من با وجود اینکه کتابهای زیادی در مباحث نوین معماری نوشتهام اما مثلاً کتابی به نام "فنشناسی معماری ایران" هم نوشتهام تا اینکه در اینجا به فن، تکنولوژی و تکنیک در معماری ایران بپردازیم و این همان چیزی است که جایش در کشور ما خالی است. زمانی که من این کتاب را مینوشتم احساس میکردم که ما باید برای فن و تکنولوژی معماری ایران، دهها سال قبل از این کتاب مینوشتیم. البته در معماری ایران کتابهایی در توصیف و تعریف و تحسین آثار معماری داریم اما کتاب در شناخت دقیق آثار معماری و ارزشهای آن کمتر داشتهایم و این همان دلیلی بود که من کتاب فنشناسی معماری ایران را نوشتم. این سؤال شما که چرا در کشور ما در زمینه معماری ایرانی کتابهای کمتری نوشته میشود، کاملاً سؤال و انتقاد درستی است و این به معماران و به خصوص به اساتید و صاحبنظران ما در معماری این تکلیف را الزامی میکند که ما باید برای شناخت معماری ایران بیشتر وقت بگذاریم و بیشتر تلاش کنیم. ما برای شناخت و معرفی معماری ایران نیازمند این هستیم که آثار دقیق، عمیق و فاخری در این زمینه منتشر کنیم که متأسفانه تعدادش در جامعه ما خیلی زیاد نیست.
آیا عدم توازن بین کتابهای تألیفی و کتابهای ترجمهای نمیتواند باعث شود که دیدگاهی که امروز از معماران جوانمان شاهد هستیم بیشتر متمایل به آنسوی مرزها باشد؟
بله بدون تردید این تأثیر را خواهد گذاشت. وقتی ما مبانی نظری معماری را از معماری غرب در کشورمان منتشر کنیم، طبیعتاً تفکر معمار و دانشجوی معماری ما به سمت رویکردها و نظریات و آرایی که در معماری مغربزمین توسعه پیدا کرده است خواهد رفت. این همان دلیلی است که حتماً باید آثار معماری، اندیشه معماران و ارزشهای معماری کشور ما، تدوین و تألیف شود و در اختیار دانشجوی ما قرار بگیرد. دانشجوی ما حق دارد که تاریخ معماری مغربزمین را بشناسد اما باید تاریخ معماری ما و ارزشهای آن را بهدرستی و بهخوبی بشناسد و بتواند تشخیص دهد که چگونه در کشور ما باید آثاری از معماری خلق شود که متناسب با فرهنگ، اقلیم، ویژگیها و شرایط جامعه ما باشد. متأسفانه یکی از دلایلی که معماری و شهرسازی ما هویت مطلوب خودش را از دست داده، این است که با بروز مدرنیسم و پست مدرنیسم و مانند آن در غرب مکاتب، آثار و اندیشههای ناشی از آن را بسیاری از تحصیلکردههای آن سرزمین بدون توجه عیناً در جامعه پیاده کردند. مسلماً ما میتوانستیم از سیر اندیشه و تحولات معماری مغربزمین در قرن 20 با اطلاع و باخبر شویم اما نباید خودمان را به این تفکر و این آراء میسپردیم ولیکن این اتفاق در جامعه ما به شکلهایی افتاد؛ از طریق آثاری که تولید شد، کلاسها و درسهایی که با آن مبانی برگزار شد و کتابهایی که در این زمینه منتشر شد. همانطور که گفتم، دانشجوی ما و معمار ما باید از تحولات و تاریخ معماری جهان آگاه باشد اما بیش از آن و پیش از آن باید آثار معماری و ارزشهای معماری ایران را بشناسد تا وقتی در ایران طراحی میکند بتواند هویت و ارزشهای معماری کشورمان را حفظ کند.
یکی از مباحثی که به رشد معماری کمک میکند مبحث نقد است. به هر حال در دنیای امروز نقد معماری جایگاه خاص خود را دارد. جای خالی نقد معماری در کشور ما را چه قشری باید پر کند و چرا ما با وجود اینکه فارغالتحصیلان زیادی در رشته معماری داریم هنوز یک نقد حرفهای را شاهد نیستیم؟
نقد معماری باید از طریق دانشگاهها، مجامع علمی و فرهنگی، مجامع تخصصی و اندیشمندان این حوزه در کشور توسعه پیدا کند که این اتفاق کمتر افتاده است. یکی از دلایل این امر، کم صبر بودن و کم بودن تحمل معماران ما در پذیرفتن نقد آثار آنها بوده است. اگر ما بپذیریم که هر اثر معماری میتواند مورد تحلیل، بررسی و نقد قرار بگیرد و ویژگیهای آن شناخته شود و بر اساس آن یک اثر معماری ارزیابی شود، آن وقت مانع اینکه یک اثر معماری نقد شود نخواهیم شد. این کم بودن صبر یا تحمل بعضی از متخصصین و معماران ما و کمتر بها دادن به این موضوع که نقد باعث ارتقا و پیشرفت میشود و به معنی زیر سؤال بردن و تخریب نیست، باعث شده است که ما در زمینه نقد معماری رشد چشمگیری نداشته باشیم. ما باید توجه داشته باشیم که نقد به معنای جدا کردن سیم و زر و جدا کردن سره از ناسره است و اگر ما در نقد، آثار معماری را مورد ارزیابی قرار بدهیم و نقاط قوت و نقاط ضعف و مزایا و محدودیتهای آنها را بشناسیم، این به معنای زیر سؤال بردن آثار معماری نیست. متأسفانه این فرهنگ در کشور ما کمتر شکل گرفته است و به همین جهت دانشگاهها و متخصصین ما هم کمتر به سمت نقد آثار معماری حرکت کردهاند.
چه باید کرد؟
راه حل این است که ما ابتدا در یک فضای گفتوگو و تعامل نشان دهیم و بگوییم که قصد ما تخریب و زیر سؤال بردن نیست و قصد ما نشان داد نقاط قوت و نقاط ضعف است. ما باید از معماران بخواهیم که در برابر نقدها و تحلیلها صبر و شکیبایی داشته باشند. شهرسازی و معماری ما مورد نقد و بررسی مردم است اما مسئله نقد باید در جامعه تخصصی به صورت علمی شکل گیرد تا بتوانیم تشخیص دهیم در کجا درست عمل کردیم و کجا درست عمل نکردهایم و چگونه باید عمل کنیم که در راستای معماری و شهرسازی مطلوب سرزمین ما و موجب افتخار جامعه، فرهنگ و تاریخ پرشکوه ما باشد.
به هر حال معماری ایرانی مشخص است که در گذشته چه بوده و چه ویژگیها و المانهایی را پوشش میداده است اما ما هنوز راجع به معماری ایرانی مدرن امروز نمیتوانیم ویژگیها و المانهای مشخصی را نام ببریم و مشخص کنیم که یک بنای ایرانی مدرن چیست؟ آیا در این زمینه تاکنون کارشناسان و اساتیدی مانند شما، اندیشیدهاند تا یک زیر بنای مشخص را به لحاظ تألیفی، فلسفی و فکری بنا بگذارید. منظورم این است که آیا اصلاً میشود ویژگیهایی را برای معماری ایرانی مدرن تعریف کرد؟
ببینید، ما ابتدا نیاز داریم که معیارها و ارزشهای معماری گذشته خودمان را بهروز کنیم. مثلاً در معماری گذشته ما خودبسندگی یک اصل بود. امروز محصولات، فرآوردهها و مصالح ساختمانی در کشورهای مختلف با انواع کیفیتها ساخته میشوند و به کشور ما هم میآیند و حالا ما باید در مفهوم خودبسندگی نگاه دوبارهای داشته باشیم. همچنان که امروز جهان متمدن به معماری منطبق بر بوم و اقلیم رسیده است ما باید به این موضوع که چگونه مفهوم بوم آورد بودن در معماری گذشته ما باید بروز شود. باید توجه کنیم که مثلاً اگر ما در گذشته مفهوم خودبسندگی، مردمواری، درونگرایی و حتی مفهوم پرهیز از بیهودگی را داشتهایم، باید شکل امروزی اینها را با کیفیت زندگی امروز و انتظاراتی که جامعه امروز از معماری، بنا و ساختمان دارد، بازتعریف کنیم. پس ابتدا باید بازتعریف ارزشهای پایدار معماری ایران را انجام بدهیم.
و چه کسی باید این کار را انجام دهد؟
این کار از طریق دانشگاهها، صاحبنظران و متخصصان معماری باید انجام شود.
پس چرا هیچکس هیچ کاری انجام نمیدهد؟
من معتقد نیستم که هیچکس اقدامی نمیکند بلکه اقداماتی انجام میشود. در جامعه ما انسانهای دارای دغدغه و انسانهایی که نگران معماری سرزمینشان هستند وجود دارد، منتها شاید انسجام و پیوستگی لازم وجود نداشته که به یک مانیفست، چارچوب و مبانی نظری تألیف و تدوین شده منتهی شود. ما باید در کلاسهای درس و موقعیتهای مختلف به طور جدی به این موضوع بپردازیم. ما در دانشگاه معماری و هنر پارس به شدت به این موضوع توجه داریم. اصلاً درسی به نام "از مفهوم تا طراحی" داریم که در آن به دانشجو میآموزیم وقتی مفهوم یک بیمارستان، یک کتابخانه، یک مهد کودک، یک مرکز فرهنگی، یک مرکز تجاری یا یک مرکز اداری در ذهن ما شکل میگیرد تا زمانی که به طراحی برسیم چگونه باید حرکت کنیم که ارزشهای معماری ما در انتخاب مصالح جدید، تکنولوژیهای نوین و نحوه طراحی با توجه به شیوه زندگی امروز رعایت شود. این اتفاق در کلاسها و درسهای دانشگاه معماری و هنر پارس به طور جدی میافتد. ما در جامعه خودمان هم نهادهایی داریم که به این سمت حرکت میکنند که معماری با هویت ما را در جامعه توسعه دهند ولی اینکه هنوز نتوانستهایم برایش به چارچوبهای معینی برسیم، ناشی از پراکندگی و عدم انسجامی است که وجود دارد. مثلاً میدانم که کمیتههایی از شورای انقلاب فرهنگی که من در آنجا حضور دارم، سخت علاقهمند به تحقق معماری و شهرسازی با هویت هستند و برای آن تلاش میکنند. حتی شورای عالی معماری و شهرسازی در وزارت راه و شهرسازی و حتی فرهنگستانها هم به دنبال این هدف هستند. شهرداری تهران که خودش مجری است و نظارت بر ساخت و ساز در شهر تهران را برعهده دارد نیز نگران این مسئله است، منتها این دغدغهها و نگرانیها هنوز تبدیل به چارچوبهایی نشده است که ما بتوانیم الگوهای کاملاً مشخصی را ارائه کنیم تا جامعه معماری ما بداند اگر میخواهد هویت معماری ما را حفظ کند باید از چه فرمها، مصالح و مفاهیمی استفاده کند و این باعث شده است که ما امروز نتوانیم الگوهایی داشته باشیم که به آنها اتکا کنیم و مثلاً بگوییم این بنا با نگاه و مبانی نظری معماری ایرانی کاملاً مطابقت دارد. البته در بین آثار معماری ایران که در دهههای اخیر ساخته شده است شاهد آثاری هم هستیم که سعی کردهاند به این مفهوم پایبند شوند و تا حد قابل قبولی هم موفق بودهاند اما تعدادشان آنقدر نیست که تبدیل به یک فرهنگ ساخت و ساز متناسب با هویت معماری ایرانی شود.
آیا ما در حال حاضر نمونهای از معماری بیونیک در ایران داریم؟
ما معمارانی را داریم که به دنبال فرمهای اصطلاحاً ارگانیک و یا هندسه فراکتال هستند. شما در حال حاضر در تهران ساختمانهایی را میبینید که دیگر کاملاً فرم هندسی و یا اصطلاحاً کیوبیک ندارند. برخی از آنها سعی کردهاند از فرمهایی مثل موج دریا و یا یک فرم هندسه مبتنی بر طبیعت الهام بگیرند ولی این رویکرد در جهان جدید است. ما گاهی نمونههای آن را در آثار افرادی مثل نورمن فاستر و رنزو پیانو میبینیم. به هر حال این فرمها قطعاً در ایران هم خواهد آمد ولی نه بهعنوان تقلید آثار آنها. ما فهمیدهایم که معلم اول و آخر ما در طراحی، طبیعت است؛ بنابراین میتوانیم از طبیعت درسهای زیادی بگیریم. معماری بیونیک یا معماری مبتنی بر طبیعت میتواند مسیر آینده معماری ما هم در ایران و هم در دنیا باشد تا به فرمهای بهینه در طراحی برسیم. ما در صدد بهینه کردن فرم و اجزای ساختمان و کیفیت هستیم و درسهایی که از طبیعت میگیریم هم در همین راستا است. منبع الهام ما میتواند طبیعت و درسهایی باشد که میتوان از طبیعت گرفت. طبیعت با هر پدیده با حداقل انرژی برخورد میکند. ما هم در طراحی میتوانیم از طبیعت بیاموزیم که چگونه فرمهای بهینه را خلق کنیم.
آیا در حال حاضر کتابی در دست تألیف دارید؟
بله. من با مفاهیمی مثل سازه در معماری شروع کردم و کتابهایی مثل "سازه در معماری"، "درک رفتار سازهها"، "مبانی سازه برای معماران" را نوشتم و بعد کتابهایی مثل "استاتیک و مقاومت مصالح برای معماران و مهندسان ساختمان"، "سازههای فولادی برای معماران" و "سازههای بتنی برای معماران" را تألیف کردم و به تدریج به سمت رویکردهای جدید معماری روی آوردم. امروز در جهان ما معماری بیونیک یک ضرورت است. به همین جهت کتابی تحت عنوان "معماری بیونیک" نوشتم. همانطور که کتابی در مورد "معماری دیجیتال" نوشتم و بعد در مقطع کارشناسی ارشد رشتههایی با همین عناوین ایجاد کردم اما این تنها تلاشی نبود که باید انجام میدادم، بلکه در شناخت معماری ایران هم باید تلاشهایی صورت میگرفت. همزمان، با توجه به اینکه مصالح نوین در جهان امروز جایگاه وسیعی دارند کتابی به نام "نانو فناوری در معماری و مهندسی ساختمان" نوشتم که چگونه مصالح جدید میتواند جایگزین مصالحی باشد که به دلایل مختلف پاسخگوی نیاز ما نبودهاند. مثلاً استفاده از آجر و سازههایی با وزن زیاد باعث شده که ما در زلزلهها تلفات انسانی بسیاری داشته باشیم. پس باید به سمت کاهش وزن ساختمانها میرفتیم و مصالح جدید را جایگزین مصالح سنتی خودمان میکردیم. من به تدریج این موضوع را در حوزه معماری توسعه دادم. الان هم کتابهایی در زمینه معماری بیومیمتیک در حال تدوین دارم که ما چگونه با الهام از طبیعت میتوانیم به فرمهای بهینه در معماری دست پیدا کنیم. الان در حال نوشتن دانشنامه معماری بیونیک و بیومیمیکری، یعنی الهام از طبیعت در طراحی با یکی از همکاران هستم. در حال حاضر چند کتاب دیگر نیز در دست نوشتن دارم. غیر از حوزه معماری در حوزه مدیریت پروژه هم کارهایی انجام میدهم. من حدود 20 سال پیش رشته مدیریت پروژه و ساخت را ایجاد کردم و پس از آن همین رشته را در مقطع دکترا راهاندازی کردم. تاکنون 12 جلد کتاب در این زمینه نوشتهام. سالهای بعد یک رشته جدید با نام مدیریت ساختهها ایجاد کردم. در حال حاضر تنها دانشگاهی که مجوز ایجاد این رشته را در اختیار دارد دانشگاه معماری و هنر پارس است. آخرین کتاب من در حوزه مدیریت، کتابی در زمینه مبانی مدیریت ساختهها است. انشاءالله این کتاب ظرف یک ماه آینده منتشر خواهد شد. در حوزه معماری هم آخرین کتابی که دارم "معماری بیومورفیک و زومورفیک" است. بیومیمیکری و سایر این عناوین یعنی اینکه ما چگونه از طبیعت از زیستشناسی و بدن انسان و حتی حیوانات الهام بگیریم. این کتاب ظرف دو هفته آینده توسط انتشارات دانشگاه پارس منتشر میشود.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
من پیش از آن که نزدیک 40 سال در دانشگاه تهران تدریس کنم و به عنوان چهره ماندگار ایران هم در معماری و هم در مهندسی راه و ساختمان انتخاب شوم و دارای کرسی یونسکو در معماری شوم، به این نتیجه رسیدم که باید برای کشورم در زمینه هنر و معماری بنیانی نوین ایجاد کنم. به همین جهت دانشگاه معماری و هنر پارس را تأسیس کردم. در حال حاضر در این دانشگاه نزدیک به 12 رشته در زمینه هنر از جمله رشته گرافیک، نقاشی، هنر اسلامی، طراحی لباس، سینما، تلویزیون، هنرهای دیجیتالی، ادبیات نمایشی، بازیگری، نمایش عروسکی، عکاسی و طراحی و ساخت طلا و جواهر و نزدیک به 10 رشته در حوزه معماری و مهندسی وجود دارد. هدف ما در دانشگاه پارس، ارتقای هنر و معماری کشور است، آن گونه که در دانشگاههای بزرگ کشور هم امکانش فراهم نشد. ما در دانشگاه پارس با دعوت از بهترین اساتید کشور، هدفمان ایجاد یک فضای آموزشی متفاوت با کیفیتی کاملاً نوین است. درحالیکه توسعه کمی آموزش عالی با افت شدید کیفیت همراه بوده است، سعی داشتهایم یک فضای علمی با سطحی بالا و با کیفیت آموزشی متفاوت ایجاد کنیم. به همین جهت در رشتههای هنر و معماری بهترین و برجستهترین هنرمندان و معماران کشور را میبینید. ما در رشته سینما بهترین شخصیتهای حوزه سینما را دعوت میکنیم زیرا میخواهیم نسل آینده سینمای ایران در اینجا تربیت شوند. ما در این دانشگاه رشتهای با نام طراحی و ساخت طلا و جواهر ایجاد کردهایم، چون جامعه ما به طور جدی به این تخصص نیاز دارد. متأسفانه ما در طراحی و ساخت طلا و جواهر آنقدر غفلت کردهایم که در حال حاضر بازار طلا و جواهر ما در دست کشورهای ترکیه و چین است. کشور ما حداقل به چهار هزار طراح نیاز دارد به خاطر حجم عظیم طلا که در کشور ما نزد خانهها و خانوادهها وجود دارد. ما در میزان گردش مالی طلا و جواهر جزو شش کشور اول دنیا هستیم. من فکر میکنیم هنر نقش بسیار زیادی در ارتقای جامعه دارد. نقش هنر از معماری هم برای ایجاد یک روحیه و احساس مثبت در کل آحاد جامعه بیشتر است. دانشجویان دانشگاه معماری و هنر پارس این دانشگاه را با باشگاه رئال مادرید مقایسه میکنند زیرا به قول خودشان همه افراد کهکشانی و برجسته در آنجا حضور دارند. هدف ما در این دانشگاه، ارتقای اساسی معماری و هنر کشور است. کاری که ما در دانشگاه معماری و هنر پارس میکنیم تلاش برای ایجاد یک فضای دانشگاهی با یک کیفیت بسیار خوب برای تربیت یک نسل ممتاز و نخبه در حوزههای تخصصی است. به همین جهت در دانشگاه در طول هر سال دهها سخنرانی توسط شخصیتهای برجسته ایران و جهان برگزار میشود. این دانشگاه جزو دانشگاههای سطح یک کشور است و ما میخواهیم ثابت کنیم که چگونه میتوانیم در یک دانشگاه غیر دولتی یک فضای علمی و آموزشی کاملاً متفاوت ایجاد کنیم. این هدفی است که به طور جدی و به صورت شبانه روزی در دانشگاه معماری و هنر پارس دنبال میشود و امیدوارم هنرآنلاین هم بهعنوان یک رسانه قدرتمند در راستای اهداف و فعالیتهای دانشگاه پارس کمک کند تا بتوانیم مشترکاً این هدف را به سرانجام برسانیم.