سرویس معماری هنرآنلاین: دکتر محمدجواد حقشناس، از جمله چهرههایی است که اعتقاد دارد، فضای شهر تهران، نیازمند تعامل دو طرفه مردم و دولت است. رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران، مشکلات و معضلات بخشهای فرهنگی نظیر تئاتر شهر را نیازمند حضور بیشتر هنرمندان در عرصه میداند و اعتقاد دارد با تلاش و مطالبهگری این قشر میتوان فضاهای اینچنینی را بهبود بخشید. آنچه میخوانید گفتوگوی هنرآنلاین با رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران در بازدید از خبرگزاری هنر ایران است و درباره موضوعات مختلفی چون وضعیت محوطه اطراف تئاتر شهر، وضعیت آثار هنری در شهر تهران، درخواست جامعه هنرهای تجسمی برای ایجاد فضای نمایشگاهی بزرگ در شهر تهران، موقعیت بازارچه اطراف موزه هنرهای معاصر تهران، ایجاد راسته فرهنگی و هنری حد فاصل تالار وحدت و تئاتر شهر و وضعیت ساخت و سازها در شهر تهران و ... سخن گفته شد.
یکی از مهمترین مسائلی که در هفتهها و ماههای اخیر در حوزه هنر مطرح شده، بحث ناامن بودن محوطه تئاتر شهر است. هنرمندان تئاتر و مردم بابت وضعیت اطراف تئاترشهر گلایه دارند. بسیاری این فضا را ناامن میدانند و این مسئله باعث ریزش مخاطبان تئاترشهر هم شده است. حال بفرمایید در شورای شهر تهران چه برنامههایی وجود دارد که در اطراف تئاتر شهر امنیت ایجاد شود؟
اگر بخواهیم به جایگاه تئاترشهر نگاه کنیم، به نظرم جزو یکی از معروفترین و ارزشمندترین بناهای فرهنگی شهر تهران محسوب میشود. اگر ما در تهران پنج ساختمان یکه و یگانه داشته باشیم، قطعاً تئاترشهر یکی از آنهاست. ما وقتی میخواهیم تهران را معرفی کنیم، تهران عبارت از شهری است مرکب از مردم و بناهایی که تهران را معرفی میکند. تهران بدون برج آزادی، برج میلاد، تئاتر شهر، تالار وحدت، کاخ گلستان، کاخ سعدآباد و مدرسه سپهسالار یا شهید مطهری شناخته شده نیست. تهران بدون بازار آن و بدون عودلاجان تهران نیست. ما نمیتوانیم در مورد تهرانی حرف بزنیم که تئاترشهر، در آن فراموش شده باشد. من چهارراه ولیعصر که مهمترین تقاطع شهر ماست را قلب تهران میدانم و از نگاه من، تئاترشهر که در قلب تهران واقع شده است از ارزشمندترین بناهای فرهنگی شهر محسوب میشود. اگر شهرسازی و مدیریت شهری درست عمل میکرد، امروز این منطقه و به خصوص پهنه فرهنگی رودکی میتوانست بهعنوان کلیدیترین، جدیترین و مهمترین نقطه فرهنگی شهر که نبض فرهنگ، هنر و اندیشه در آن، رقم میخورد و میزند، شناخته شود. ما در این منطقه، بناهای ارزشمندی مانند تالار وحدت، انجمن فلسفه و حکمت، مدرسه البرز، دانشگاه تهران و بسیاری از بناهای ارزشمند دیگر را داریم. تنها 108 قطعه بنای تاریخی و ارزشمند را در خود پهنه رودکی داریم. اینهاست که موقعیت تئاترشهر را ویژه و جایگاه آن را یکه و برازنده میکند. بنابراین تئاترشهر هویت تهران است و هر اقدامی که بتوان برای بهتر شدن حال تئاترشهر انجام داد، جزو وظایف ما و جزو خواستههایی است که شما باید از ما و مدیریت شهری و مدیریت کلان هنری بخواهید. من فکر میکنم مدیریت شهری و مدیریت کلان فرهنگی و هنری جامعه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بسیاری از نهادهای دیگر، در این سالها انصافاً کوتاهی کرده و کم کار کردهاند. من حداقل به سهم خودم بابت تمامی کوتاهیهایی که در این 40 سال برای تئاتر شهر رخ داده است، عذرخواهی میکنم.
یکی دو هفته پیش یک مصاحبهای از سخنگوی شورای شهر در تمام رسانهها پخش شد که گویا ایشان قضیه تئاتر شهر را یک مقدار اشتباه میگیرند. در واقع وقتی ما راجع به محوطه تئاتر شهر صحبت میکنیم، متأسفانه خلط مبحث میشود و مسئله اشتباه گرفته میشود. مسئله فقط حضور دستفروشها در کنار محوطه تئاتر شهر نیست زیرا قضیه دستفروشها به دو سه سال پیش برمیگردد و اتفاقاً آنقدر هم قدیمی نیست. درست است که این اتفاق ناشی از کمتوجهی شهرداری منطقه یا شورای شهر بوده است اما این قضیه مربوط به دو یا سه سال پیش است و بحث جدی امروز اهالی تئاتر نیست. بلکه اتفاقات عجیب و غریبی در هفت هشت سال اخیر در محوطه بیرونی تئاتر شهر رقم خورده است که اهالی تئاتر را نگران کرده است. مثلاً حضور انواع قاچاقچیها و قاچاق مواد مخدر در پارک دانشجو که در حال نفوذ به محوطه تئاتر شهر است، یک مسئله و دغدغه بسیار جدی به شمار میرود. نکته دیگر این است که مجموعه تئاتر شهر مجموعهای است که خانوادهها باید به آنجا بروند بنابراین هنرمندان باید در امنیت کامل باشند اما متأسفانه حضور افرادی که در آن منطقه بعضاً با سلاح سرد حضور دارند، باعث شده است دیگر خانوادهها به تئاتر شهر نروند و از تئاتر استقبال نشود و هنرمندان نیز امنیت نداشته باشند. این مسئله باعث شده است که تئاتر شهر از رونق تماشاگر بیفتد و دیگر آن اهمیت قدیمی خود را نداشته باشد. همانطور که خودتان فرمودید، تئاتر شهر پایتخت تئاتری ایران است و ما هیچ شهر و استانی را نداریم که مجموعهای مانند تئاترشهر داشته باشد. مجموعه تئاتر شهر زمانی به سبب معماری زیبایی که داشته است، در منطقه هم ساختمان یکهای بوده است. اما متأسفانه تا اهالی تئاتر میآیند راجع به محوطه تئاتر شهر صحبت کنند، همه میگویند شما میخواهید هنرمندان و فرهنگیها را از مردم عادی جدا کنید، در حالیکه اتفاقاً ما میگوییم باید امنیت تأمین شود تا مردم در امنیت خاطر تئاتر ببینند. وقتی آن امنیت وجود نداشته باشد طبیعتاً مردم به سمت فرهنگ و دیدن تئاتر نمیروند. دوست داریم شما قاطعانه بفرمایید که آیا واقعاً ارادهای بین مسئولین وجود دارد که در اطراف تئاتر شهر امنیت ایجاد شود تا مردم با فراغ بال تئاتر ببینند؟
مدیریت تئاترشهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و اتفاقاً این مطالبه ما در شورای شهر از وزارت ارشاد است که چرا تئاتر شهر را رها کرده است و چرا صدایش در نمیآید؟ آیا وزارت ارشاد سخنگو ندارد؟ این خیلی بد است که صدای وزارت ارشاد شنیده نمیشود. آیا صدای وزارت ارشاد خیلی کوتاهتر از این است که هنرمندان، تئاتر شهر را نمایندگی میکنند؟ متأسفانه وزارت ارشاد جایی که مسئولیت دارد، پیگیر ماجرا نیست. قطعاً اگر مجموعه ارشاد میخواست و بخواهد خیلی راحت میتواند به شورای شهر مراجعه کند و خواستهاش را بگوید و درخواست کمک کند. آن موقع اگر شورای شهر و مدیریت شهری کمک نکردند، مسئولین ارشاد بیایند مصاحبه کنند و بگویند ما خواستیم مشکلات تئاتر شهر را درست کنیم اما کمکی نشد. مسئله این است که این اراده وجود ندارد. شما باید بدانید گیر قضیه کجاست. نگاه ما به تئاترشهر روشن است. قطعاً کسی رد نمیکند که مخاطب تئاتر باید امنیت داشته باشد. اصلاً شهر باید امنیت داشته باشد چه برسد به همچین جایی. یعنی هم هنرمند باید امنیت داشته باشد، هم تماشاگر و هم محوطه و ساختمان. همه اینها واجد ارزش هستند. اگر شهروند عادی یک واحد امنیت میخواهد، در این منطقه ما ده واحد امنیت میخواهیم و اصلاً شکی در این نیست.
ما دو یا سه هفته پیش یک نشستی با پلیس داشتیم که قائم مقام پلیس تهران نیز حضور داشتند. من ایشان را چهره بسیار ارزشمندی دیدم و نگاهی که به امنیت داشتند، بسیار انسانی و انسانمحور بود. اتفاقاً ایشان آنجا اشاره کردند که ما در محوطه تئاتر شهر حضور دگرباشان را هم داریم که نمیتوانیم آنها را از جامعه طرد کنیم و باید فکری به حال این موضوع نیز کرد. به نظرم رویکرد پلیس و قائم مقام پلیس تهران در این ماجرا رویکرد کاملاً هوشمندانهای است. حتی در بحث دستفروشها هم پای کار آمدند و گفتند ما همکاریهای لازم را در این قضیه انجام میدهیم. به نظرم یک بخش این قضیه هم به خود اهالی تئاتر برمیگردد. اگر ما هر روز آنجا تئاتر خیابانی و رویدادهای مختلف داشته باشیم، طبیعی است که بساط ناامنیها برچیده میشود. اساساً هر جا که مردم حضور داشته باشند، امنیت ایجاد میشود و گروههای آسیبگذار خود به خود رد میشوند و میروند. من فکر میکنم تغییر دادن این شرایط به یک عزم نیاز دارد که مهمترین آن هم مطالبه ارزشمندی است که شما دارید. این مطالبه باید تبدیل به مطالبه عمومی شود و یک بخشی از آن هم باید تبدیل به سرمایهگذاری و وقت گذاشتن شود. ممکن است جنابعالی بگویید من برای اینکه این اتفاق بیفتد، روزی دو ساعت میروم آنجا حاضر میشوم و مثلاً کار عکاسی را در آن محوطه به شاگردم یاد میدهم. همین حضور شما امنیت ایجاد میکند، به همین راحتی. من فکر میکنم اگر کسی شهرش را دوست دارد باید به سهم خودش برای آن وقت بگذارد و سرمایهگذاری کند. ما به سهم خودمان اعلام آمادگی میکنیم و هستیم و افتخار هم میکنیم که هستیم. هیچ منتی هم نداریم. اینکه بتوانیم خدمتی به فرهنگ و هنر این شهر بکنیم جزو وظایف شورای شهر است و قطعاً این قضیه را دنبال میکنیم.
مسئله دیگری که در تئاترشهر وجود دارد این است که گروههای تئاتر واقعاً هیچ جایی برای تبلیغات ندارند. همانطور که خودتان فرمودید شهر تهران زمانی بسیار زیبا بوده و امروز شرایط آن سخت شده است. من فکر میکنم یک بخشی از آن زیبایی به خاطر وجود پوسترها بوده است و خود پوسترها جلوه زیبایی به شهر میدهند. آیا برنامهای برای اختصاص دادن بیلبورد به اجراهای نمایشی وجود ندارد؟
ما هفته گذشته با اهالی تئاتر جلسه داشتیم و آنجا قرار شد با معاونت تبلیغات منطقه و روابط عمومی هماهنگ کنند تا دو یا سه نقطه مناسب در منطقه 11 شناسایی شود تا حداقل بتوانند نمایشها را آنجا تبلیغ کنند. قرار شد پیگیری کنند و به من خبر بدهند. خود شهرداری منطقه گفت ما این مسئله را پیگیری میکنیم و خود من حتماً پیگیری خواهم کرد.
اتفاقی که برای تئاتر شهر افتاده سالهاست که تقریباً برای موزه هنرهای معاصر تهران هم رخ داده به نحوی که جنب موزه که مکانی فرهنگی و هنری است، یک بازارچه سنتی ایجاد شده که شرایطی نظیر تئاتر شهر را رقم زده است. سالهاست این موضوع نیز مورد مناقشه است و مسئولان نمیدانند باید با این بخش چه کنند. حتی مدیریت قبلی موزه هنرهای معاصر پیشنهاد داده بود تا به افرادی که در آن بازارچه هستند در مترو تهران، فضایی داده شود تا آنها بروند در مترو کاسبی کنند و آن محوطه به موزه اختصاص داده شود. شما چه برنامهای در شورای شهر تهران دارید تا بتوان به حاشیه مکانهای فرهنگی شهر سر و سامان داده شود؟
این مسئله تنها یک پیام دارد و آن ناتوانی مسئولین این بخش برای حل کردن مسئله است. اینکه یک موضوع 20 یا 25 سال زمان برده و ما نمیتوانیم چنین بناهای ارزشمندی که حافظه تاریخی و بزرگترین سرمایه ماست را از این اتفاقات مصون بداریم، ناشی از ناتوانی همه مسئولین در بخشهای مختلف است. به نظرم موزه هنرهای معاصر تهران بعد از موزه جواهرات، ارزشمندترین مجموعه ثروت این مملکت و حتی ثروت معنوی جهانی را در خود دارد. وقتی ما نمیتوانیم از این مکان به درستی محافظت کنیم، من دلیلی به جز بیارادگی، ناتوانی و بیعرضگی برای آن قائل نیستم.
طرح خیابان فرهنگی مابین تالار وحدت و تئاتر شهر به کجا رسید؟
طرح پهنه فرهنگی رودکی جزو دستور کار است و ما امسال در بودجه سالانه و حتی در برنامه پنج ساله شهر پیگیر آن بودیم و امسال برایش بودجه گذاشته شد. به این طرح کاملاً توجه شده است و فکر میکنم از ماه آینده عملیات فاز اول آن که خیابان شهریار باشد و دو مرکز مهم فرهنگی تالار وحدت و تئاتر شهر را به هم متصل میکند، استارت بخورد و عملیاتی شود.
ما در حوزه هنرهای تجسمی یک مطالبه بسیار جدی داریم و آن مطالبه این است که در تهران فضای نمایشگاهی بزرگ نداریم. به همین خاطر برای رویدادهای بزرگ و جشنوارههایی که میخواهد برگزار شود، تنها موزه هنرهای معاصر تهران را داریم که دیگر آن هم گنجایش رویدادهایی مانند جشنواره هنرهای تجسمی فجر را ندارد. واقعیت این است که اهالی تجسمی گلهمند هستند که شهرداری تهران برای تئاتر کارهای زیادی انجام داده و فضاهایی مانند پردیس تئاتر را تأسیس کرده و در فرهنگسراها سالن تئاتر افتتاح کرده است اما هیچوقت در حوزه تجسمی ورود نکرده است تا ما یک فضای نمایشگاهی بزرگ برای ارائه آثار تجسمی داشته باشیم که این فضا بتواند به حوزه تجسمی یک جامعیتی در میان مردم ببخشد.
ما همین چند روز پیش سمپوزیوم مجسمهسازی مفاخر ایران را در عمارت عینالدوله داشتیم که از اتفاقات خوب شهر است و خوشبختانه بعد از مدتها رقم خورد. ما سعی کردیم با حضور 26 هنرمند برای 26 چهره تاثیرگذار هنر کشور سردیس بسازیم تا در شهر نصب کنیم. من شهر را مهمترین منظر و مرعا و محل تبلور و حضور آثار تجسمی میدانم. ما متأسفانه در شهرمان از این بابت بسیار دچار مشکل هستیم و مجسمهها، آثار گرافیکی و دیوارنگارههای کمی در شهر میبینیم. شهر به شدت شهر سختی است و بیشتر بتن، سیمان، آهن و فلز در آن دیده میشود و این برای تهران زیبا که به خاطر طبیعتاش شهرت داشته است، اصلاً مناسب نیست. مردم و شهروندان به جای اینکه تهران و زیباییاش را حفظ کنند با ساخت و سازها و بیتوجهیهایی که به منظر شهری کردهاند، آسیب جدی به منظر شهری تهران وارد کردهاند. به نظرم مردم هم وظیفه دارند که به فکر منظر شهری باشند. شما اگر به کشورهای دیگر بروید میبینید، هر شهروندی سهم خود را برای زیبایی شهر میدهد. شما در هر بالکن حداقل 10 گلدان میبینید که این به زیبایی شهر کمک میکند، اما آیا شهروندان تهرانی برای اینکه شهرشان را زیبا کنند، چنین اتفاقی را رقم میزنند؟ ما وقتی در شهرمان وارد خانههای مردم میشویم، زیباترین مناظر و تابلوها، نفیسترین فرشها و قشنگترین امکانات و گچبریها را میبینیم اما وقتی بیرون میآییم با یک روح سخت، بتنی، افسردهکننده و بیرنگ در کوچه و خیابانها مواجه میشویم و حتی حاضر نیستیم سالی یکبار در و پنجرهمان را رنگ بزنیم. مردم میتوانند به اندازه سهم خودشان شهر را زیبا کنند و به نظرم شما باید به این مسئله بپردازید و فرهنگسازی کنید. اما به اعتقاد من مدیریت شهری هم به همین بیماری که مردم به آن دچار هستند، دچار است. مدیریت شهری هم به زیبایی شهر نپرداخته است. آیا ما به جز میدان فردوسی در تهران، میدان دیگری داریم که در آن یک مجسمه قابل ارزش باشد و مردم با آن مجسمه خاطره داشته باشند؟ شاید فقط میدان حر را بتوان مثال زد که آن هم فاصله زیادی با میدان فردوسی دارد. ما اگر در جهان 10 چهره بزرگ جهانی داشته باشیم، قطعاً چهار نفر آنها ایرانی هستند. قطعاً ابن سینا، فردوسی، حافظ و مولوی در میان بزرگان جهان هستند. اما در تهرانی که مولوی را نمایندگی میکند، مولوی کجای شهر ما قرار دارد؟ آیا ما مجسمهسازی که بخواهد و بتواند مجسمه مولوی و حافظ بسازد را نداشتهایم؟ ما در تهران نشانی از سعدی نمیبینیم و تنها خاطره و تصویری که از سعدی در ذهن من است، به دروازه سعدی شیراز برمیگردد. ما به همین دلیل سال قبل یک بودجهای را در نظر گرفتیم و حتی شهرداری منطقه را مکلف کردیم که منطقه دروازه دولت دوباره احیا شود و مجسمه حضرت سعدی را در تقاطع خیابان سعدی داشته باشیم. به جز فردوسی، نشانهای از هیچ کدام از بزرگان ما در شهرمان نیست. ابن سینا، خیام، حافظ، مولوی، سعدی و نظامی کجا شهر تهران هستند؟ این وضعیت بسیار اسفناک و خجالتآور است و من مسئول باید خجالت بکشم که شهرم مجسمه این چهرهها را ندارد. ما خیابان حافظ داریم اما مجسمه حافظ نداریم. ما میدان خیام داریم و مجسمه خیام نداریم. مجسمه خیام را بردهایم در پارک لاله گذاشتهایم. آخر یعنی چه؟ کاش ما صد مجسمه خیام در این شهر داشتیم و یکی از آنها را در پارک لاله میگذاشتیم. در شهر ما چه تصویری از خیام وجود دارد؟ مردم ما کجا با خیام آشنا هستند و ارتباط دارند؟ این درد شهر ماست. ما امروز هنرمندان بزرگ مقیاسی در حوزه جهانی داریم که همین حالا در قید حیات هستند. همین چند روز پیش در حراج تهران اثر آقای فرشچیان میلیاردی فروش رفت، اما یک اثر از آقای فرشچیان در این شهر نیست. یک اثر خوشنویسی استاد امیرخانی در این شهر کجاست؟ من شک ندارم که کمکاری کردهایم. امیدوارم ما و شهر به خودمان بیاییم و در این حوزهها که برای مردم میتواند آرامش، غرور و افتخار ایجاد کند، تلاش بیشتری انجام بدهیم. شما اگر به پاریس بروید در هر مغازهای طرح برج ایفل را بر روی انواع و اقسام اجناس و اشیاء مغازه میبینید و وقتی از سفر برمیگردید حتماً با خودتان 10 برج ایفل میآورید و به بچههای اقوام میدهید، در حالیکه ما حتی نماد شهرمان را نمیفروشیم. نماد شهر ما چیست که اگر کسی به تهران آمد بگوید این نماد تهران است و من این نماد را بردم؟ اصلاً برای شهرمان نماد ایجاد نکردهایم. این ضعف ما در مدیریت شهری است. ما گرفتار تعارض شدهایم و با خودمان رودربایستی داریم. اگر بالفرض مهمترین بنای شهر تهران برج آزادی است، دیگر نباید با خودمان رو در بایستی داشته باشیم. اصلاً مهم نیست که چه کسی برج آزادی را ساخته است. یکی از گرفتاریهای ما این است که اگر این برج را معرفی کنیم این بحث مطرح میشود که برج را چه کسی ساخته است؟ این اصلاً مسئله مهمی نیست چون امروز این برج نماد آزادی ملت ایران و هویت تهران است. ما این برج را میتوانیم تبدیل به مجسمه، نماد شهری و حتی دسته کلید و... کنیم، به طوریکه اگر شما به خانه هر ایرانی رفتید، نماد برج آزادی را در خانهاش ببینید. ما وقتی خودمان نسبت به این مسائل بیتوجه هستیم، دیگر شهرداری که دو سال میآید و گرفتار آسفالت و آشغال مردم است به چه میخواهد برسد؟
یکی از شکایتهایی که همیشه معماران مطرح میکنند، بحث تراکمفروشی شهرداری تهران است که ظاهراً متوقف نمیشود و مدام در بخشهای مختلف شهر توسعه پیدا میکند. البته گفته میشود که تراکمفروشی شهرداری متوقف شده است اما واقعاً برخی پروژهها هنوز در حال ساخت و ساز هستند. آیا شورای شهر تهران برنامهای برای توقف کامل تراکمفروشی در تهران ندارد؟
خوشبختانه تراکمفروشی در تهران یک سال است که متوقف شده است و قطعاً پروژههای جدید ساخته نمیشوند. در واقع اگر پروژهای ساخته میشود مجوز آن مربوط به قبل از مدیریت جدید شورای شهر تهران است. ما خوشحال میشویم اگر شما بهعنوان خبرنگار یک نمونه خلاف به ما نشان بدهید و بگویید این پروژه از شهریور 96 به بعد مجوز گرفته است و امروز در حال ساخت است. چنین پروژهای وجود ندارد و تراکمفروشی شهرداری از یک سال پیش متوقف شده است.
بحثهای زیادی درباره بازسازی برخی فضاهای شهری در مناطق مختلف شهر تهران شکل گرفته است اما متأسفانه ما میبینیم، باز هم یک برج دیگر در این فضاها جایگزین میشود. این در حالی است که فضاهایی مانند عودلاجان و فضاهایی که مردم بتوانند دور یکدیگر جمع شوند و اتفاقاً ما بتوانیم تعامل اجتماعی را در آنها داشته باشیم، هر روز کمرنگتر میشود. در شورای شهر چه برنامههایی برای این مسئله وجود دارد؟
وجود چنین فضاهایی کمرنگتر نمیشود و خوشبختانه ما یک روحیه بازگشت را در شهر تهران شاهد هستیم. من بسیاری از چهرههای فرهنگی، هنری و حتی عادی را میبینم که خانه خود را مثلاً از ولنجک به منطقه 6، 11 یا 12 تهران میآورند. اتفاقات جدیدی در حال رخ دادن است. مثال هنری این قضیه هم این هست که رویداد تیرآرت که سال گذشته در منطقه یک تهران برگزار شد، امسال در منطقه 11 خود را نشان داد و برگزار شد. میخواهم بگویم که یک روحیه بازگشت شکل گرفته است و توجهها به این سمت میرود. کاری که ما برای خیابان استاد نجاتاللهی کردیم تا گذر صنایع دستی راه بیفتد، باعث شد امروز تقاضاهای جدیدی از مشاغل بیاید که در این راسته بخواهند شغل خود را عوض کرده و به صنایع دستی تبدیل کنند. خانههای زیادی در آن منطقه خریده میشود تا به کافه تئاتر، کافه کتاب، کافه سینما و کافه گالری تبدیل شود. اینها نشان میدهد که چند سالی است دوباره یک روح جمعی احیا شده است و ما هم داریم به این روند کمک میکنیم. واقعاً شهرداری از خود، سرمایهای ندارد اما سرمایه بزرگی در شهر وجود دارد که با رونقی که شکل گرفته و معرفی میشود، آرام آرام میتوانیم این تغییرات را دنبال کنیم.