سرویس معماری هنرآنلاین: مهشید معتمد، هنرمند معمار آسیبشناسی معماری امروز را نیازمند حضور اقشار مختلف دانست و در اینباره به خبرنگار هنرآنلاین گفت: آسیبشناسی معماری امروز ایران نیازمند حضور اقشار مختلف و مرتبط با آن است زیرا معماری تابعی از اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سیاست است، بنابراین بدون هماندیشی این عرصهها، پاسخی که به دست میآید تنها برای معماران قابل فهم خواهد بود.
او افزود: آنچه از دیدگاه من به عنوان یک معمار- منتقد به چشم میرسد، شکاف میان جامعه، بدنه معماری و معماری سرآمد است که گویی در فضاهای متفاوتی به موضوع معماری میپردازند.
این معمار تصریح کرد: بدنه معماری که شامل معماری معمول و مورد استفاده در شهرهای ماست، به تابعی از خواستهها و سلایق کارفرما بدل شده و به نوعی نمایشی اجتماعی از فهم هنر در جامعه است. در این بخش از ساختمانسازی، رسانه، مد، بازار مصالح، روابط اجتماعی، تقلید از سلیقه معماری قشر مرفه، هزینه طراحی و معرفی به آشنایان است که کیفیت فضایی را میسازد.
معتمد ادامه داد: میتوان چنین استنباط کرد که آموزش عمومی و دریافت کیفیت فضایی در این دسته از فضاها، شهودی بوده و بر مبنای تجارب فردی شکل یافته است؛ بنابراین با درک و دریافت معماران (به عنوان قشر متخصص) که آموختههای خود را از مدارس معماری به شیوه غیربومی دریافت کردهاند، متفاوت است. از همین رو، معمارانی که در این بخش مشغول هستند دیدگاههای نظری و زیباییشناسی خود را با نظریات و زیباییشناسی مخاطب همراه کرده و در نتیجه محصولی پدید میآورند که ترکیبی ناهمگن از داشتههای خود و خواستههای کارفرما است. این معماری میکوشد تا پاسخی سریع، متظاهر و با هدف کوتاهمدت به موضوع ارائه کند و در برابر نقدهای وارد، واکنش مشخصی ندارد.
او تأکید کرد: از سوی دیگر، معمار ستارگان امروزه ایران نیز گویی در جهان مجزای خود حضور دارند که از کالبد شهری جدا مانده و سعی دارند تا با هزینه کارفرمایان و بردن جوایز متعدد، حقانیت و مشروعیت خود را اثبات کنند. آنها با "هنر عالی" که ارائه میکنند، تلاش میکنند تا جایگاه خود را والاتر از قشر عام نشان دهند و در مقام دانای کل، خواستهها و نیازهای مخاطب را برای او تبیین کنند.
رتبه نخست دومین جایزه ملی نقد معماری ایران در سال 1397 تأکید کرد: موضوعی که حائز اهمیت است، توفیق این معماران در میان اقشار اصطلاحاً "تازه به دوران رسیده" است که در رقابتی تنگاتنگ، به نمایش هنردوستی و روشنفکری میپردازند و حاضرند تا در تفکرات گرانقیمت این مبدعان فضاهای نوین زیست کنند تا به مقام فرهنگ والا نائل شوند.
معتمد خاطرنشان کرد: عبارت مشهوری درباره وضعیت کنونی ما نقل میشود با عنوان اینکه؛ ما در حال گذار هستیم. اینکه پاسخ به مسائل کنونی ما چه زمانی یافت میشود، معضل شهر و معماری چگونه برطرف میشود و یا عوامل سازنده این وضعیت به طور مشخص کداماند، پرسشهایی هستند که با توجه به گزاره اول، قابلیت پاسخدهی مشخصی ندارند. اما نکته امیدوارکننده، فهم وضعیت ناخوشایند کنونی از سوی شهروندان و بارقههای مطالبهگری و حق به شهر از سوی آنان است.
او بهبود وضعیت معماری را حاصل تلاش در مسیر اصلاح علوم انسانی و اقتصاد دانست و گفت: راهکارهای بهبود وضعیت معماری، در مسیر اصلاح و بهبود علوم انسانی و اقتصاد یافت میشود و معماری به عنوان محصول یا برآیند تفکرات این حوزهها شناخته میشود. به نظر میرسد راهکارهای قانونی در جلوگیری از انحراف دیدگاههای معمارانه مؤثر نبودهاند و روشی دیگر مورد نیاز است تا از وخامت موقعیت کنونی معمارانه بکاهد.
این معمار خاطرنشان کرد: آموزش مطالبهگری و حقوق شهروندی در موضوع معماری، مفرّی است که در زمانی بلندمدت بر وضعیت کنونی به شیوهای مثبت اثرگذار خواهد بود. شهروندان حق دارند و باید بدانند آنچه در شهر شکل مییابد، بخشی از داشتههای آنان است، نسبت به حیات شهری احساس تکلیف کنند و با تعلق خاطر درباره هویت شهری-ملی، به شاکله شهر و معماری و ساختار و فعالیتهای شهری توجه کنند.
این منتقد حوزه معماری بیان کرد: هرچند منتقد در جایگاه ارائه راهکارهای برونرفت از وضعیت موجود نیست و این امر مهم بر دوش مدیران و مسئولان شهری قرار دارد. اما هماندیشیهای مختلف با معماران که باید تنها درباره حرفه خود اظهار نظر کنند و لاغیر، میتواند به تصمیمگیریهای اساسی کمک کند. معمار، مصلح اجتماعی نیست، اما میتواند در راه اصلاح جامعه از طریق ابزار معماری و به قدر نیاز، بکوشد.
معتمد معماری را بخشی از فرهنگ و زبان این بوم دانست و اظهار کرد: معماری، به عنوان بخشی از فرهنگ و زبان این بوم، حیات خود را ادامه میدهد، تکوین مییابد و در دگردیسیهای روزبهروز خود، گاه رنگ ملی و بومی نیز میپذیرد. ادبیات معماری ما برآمده از هویت و فرهنگ ایران است، چه در کلیت فرم و بنا مشهود باشد و چه تنها با یک فرش ایرانی نمود پیدا کند. در نهانگاه فضاهایی که در آن حضور داریم، گوشهها و ردیفهای ایرانی رخ نشان میدهد، و این طعم معماری بومی به طور مکرر در رفتوآمد بوده است.
او افزود: مسئله اینجاست که در کنشهای اجتماعی، دستورالعملهای هویتسازی کارگر نیافتادهاند و نگرش معماری ایرانی-اسلامی، با وجود تکرار مکرر آن از سوی مسئولان و مدیران، جایگاه قابل عرضی نیافته است. آیا این بومیسازی در آینده خواهد افتاد؟ با نگاهی به ناکارآمدی روشهای فعلی، قطعاً معماری ایرانی-بومی-ملی در خطر انقراض خواهد بود و هر روز بیشتر از پیشینه خود دورتر خواهد شد.
این معمار خاطرنشان کرد: آفرینش معماری بومی نیازمند شناخت و بهرهمندی از دانش موجود در معماری ملی و بومی ماست؛ تا زمانی که آموزش معماری منحصراً به پوسته و شکل ظاهری آن بپردازد، از اصول اساسی آن غافل مانده و ایدهای در اختیار طراحان و معماران جوان قرار نخواهد داد. بدون بازنگری و احیاء دیدگاه حال حاضر دربارهی معماری تاریخی و پیشینهی هویتی، به سوی کمرنگ شدن این بخش از شاخصههای ایرانی بودن پیش خواهیم رفت.
معتمد ادامه داد: امیدوارم از این مصاحبه چنین برداشت نشود که امیدی به معماری کنونی و یا آتی وجود ندارد؛ منتقد موظف است تا کاستیها را گوشزد و پررنگ کند تا از تکرار و گسترش آن جلوگیری شود. ما در روزگاری زندگی میکنیم که آثار فاخری ساخته میشوند، اما آنچه عیان است اینکه شهرهای ما با چند اثر معدود نمیتواند پاسخگوی خواست شهروندان باشد.
او تصریح کرد: با توجه به همت متولیان مختلف، شاید بتوان با بیان کاستیها، جلوی مضرات متعدد را گرفت. بنابراین خواهشمندم منتقدانه و منصفانه به شهر و معماری نگریسته شود و معایب موجود مورد اشاره قرار گیرد.