سرویس معماری هنرآنلاین: هومن بالازاده معمار جوان و خوش‌فکری است که تاکنون چندین بار در محافل بین‌المللی ایده‌ها و نگاهش مورد تحسین قرار گرفته و جوایز را ربوده است. آرامش درونی و مثبت‌گرایی این معمار، نخستین چیزی است که به عنوان ویژگی برجسته او، به چشم می‌آید. بالازاده از جمله معمارانی است که نگاهی متفاوت به متریال و مصالح در آثار خود به کار برده است. به جرات می‌توان گفت که کنکاش و تحقیق برای پروژه‌ها و صد البته استفاده از داشته‌های معماری گذشته ایران، به شکلی زیبا و کاملاً مدرن در پروژه‌های اجرایی او قابل لمس است. بالازاده معتقد است که متریال نقش مهمی در شکل دادن به حال و هوای فضا و پروژه دارند. از جمله کارهای برجسته بالازاده در راستای مفهوم بخشیدن به متریال گذشته ایران، آجری است که ثبت اختراع نیز شده است. استفاده از نور در درون این آجر و نگاه متفاوتی که به این نوع متریال شده است، کار را خاص‌تر می‌کند و فضایی تازه نیز به این آجر با عنوان یک متریال قدیمی بخشیده است. آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی هنرآنلاین با این معمار خوش‌فکر و جوان ایرانی است.

 

 اجازه دهید بحث را از نحوه ورود شما به معماری آغاز کنیم. اساساً چطور شد که جذب این رشته شدید؟

من از زمانی که 14 سال داشتم، نقاشی و مجسمه‌سازی می‌کردم. به واسطه همین علاقه نیز، احساس کردم وسعت معماری در راستای ایده‌پردازی بیشتر است. به همین خاطر تصمیم گرفتم به جای پرداختن به نقاشی و مجسمه‌سازی، تمرکز خود را به معماری معطوف کنم.

شما سابقه فعالیت در بخش تجسمی یعنی نقاشی و مجسمه‌سازی را در کارنامه کاری خود دارید. آیا این هنرها در روند معماری شما تأثیرگذار بوده‌اند و آیا طی این سال‌ها، به وسعتی که در معماری مورد نظرتان بود دست پیدا کردید؟

البته که هر هنری می‌تواند بر دیگر بخش‌ها اثر داشته باشد. در این راستا، به طور حتم سینما، هنرهای تجسمی و داشتن دانش در ارتباط با آن‌ها برای حوزه معماری نیز آموزنده است. معماری تأثیر مستقیمی با فضاهای انسانی و تعامل با محیط‌های مردمی دارد بنابراین می‌تواند اثرگذارتر بوده و در زندگی افراد نمود عینی بیشتری داشته باشد. معماری حتی بر سلامت افراد چه جسمی و چه روحی نیز مؤثر است؛ بنابراین شما وقتی یک محیط مسکونی را طراحی می‌کنید، اگر به میزان نور طبیعی، گردش هوا و نورپردازی‌های مصنوعی و یا استفاده از مصالح مناسب فکر کنید، می‌توانید بر سلامتی ساکنین آن ساختمان اثر بگذارید. متأسفانه در بسیاری از آپارتمان‌هایی که در شهرمان دیده می‌شود، به دلیل اینکه به بخش حرفه‌ای معماری سپرده نشده، شاهد کاهش سطح کیفی زندگی هستیم.

آیا می‌توان گفت بخشی از مشکلات موجود در کلان‌شهرها به خصوص بخش سلامتی افراد جامعه به معماری ما مربوط است؟

نمی‌توانیم به صورت صد در صد این مسائل را به گردن معماری بیاندازیم، اما می‌توانیم بگوییم شهرسازی و معماری بر سلامت روحی و شادابی روانی یک جامعه تأثیرگذار است. اگر شما در شهر، فضاهای عمومی مناسبی داشته باشید که مختص انسان‌ها طراحی و ساخته شده باشند، می‌توانید ضامن سلامتی افراد نیز باشید. در سطح خردتر، اگر معماری با نیازهای روحی و جسمی انسان‌ها رفتار درستی داشته باشد، تأثیر بهتری خواهد داشت.

هومن بالازاده

با توجه به مباحثی که مطرح کردید، آیا شما در زمان کار به مقوله نیازسنجی و روانشناسی مخاطب توجه دارید؟

نیازسنجی در حوزه معماری مشخص است. به طور مثال شما در خانه‌های ایرانی، می‌بینید که از حضور آب، طبیعت، نور خورشید، رنگ، مصالح متناسب با جغرافیا و عواملی از این دست استفاده شده و همه این موارد به ایجاد جریان پایدار در معماری منتج شده است. حال با وقوع بسیاری از تغییرات اجتماعی، جغرافیایی، تراکمی و... می‌بینیم که توجه به این موارد کمتر شده است. به نظر من اگر بتوانیم به نیازهای ذاتی انسان‌ها در قالب معماری معاصر فکر کنیم و کیفیت‌های از دست رفته را به انسان‌ها بدهیم، می‌توانیم به افزایش کیفیت زندگی نیز کمک کنیم.

آیا توجه به مقولاتی همچون مردم‌شناسی و اقلیم‌شناسی نیز بر بهبود وضعیت موجود در معماری شهری تأثیر دارد؟

در معماری قرن بیستم، ما شاهد آن هستیم که شهرها شبیه یکدیگر شده‌اند و بشر فهمیده که بسیاری از مسائل جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی تا چه اندازه در قرن حاضر نادیده گرفته شده است. امروزه در تمام جهان به رشد پایدار فرهنگی اهمیت زیادی داده می‌شود. به طبع آن یک معماری زمینه‌گرا می‌تواند با موفقیت بیشتر جلوه کند. در چنین شرایطی معماری شهرهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. در حال حاضر، زمین دچار بحران‌های مختلفی مانند مسائل زیست‌محیطی، انرژی و آب است که اگر سیاست‌گذاری در طراحی معماری، متناسب با زمینه خود نباشد، رفتار و الگوی درستی نشان داده نمی‌شود.

بسیاری از افراد معتقدند که معماری ارتباط تنگاتنگی با ادبیات و فرهنگ یک کشور دارد و برخی دیگر نگاهی کاملاً فنی و تکنیکی را به این عرصه معطوف می‌کنند. برخی نیز دیدگاه هنری صرف به عرصه معماری دارند. به نظر شما کدام یک از ارکان در معماری پررنگ‌تر است و آیا تأکیدات هنری و جامعه‌شناختی می‌تواند به عملکرد بیشتر معماری در زندگی روزمره مردم کمک کند؟

هر اثر در معماری می‌تواند تبدیل به یک اثر هنری ماندگار شود. البته توجه به مسائل و لایه‌های بیشتر به بستر معماری در این مسیر حائز اهمیت است. گاهی شما یک ساختمان و ایده را بدون در نظر گرفتن مسائل جامعه‌شناختی، اقلیمی، زمینه‌ای و کارکردی ایجاد می‌کنید؛ در این صورت رفتار مناسبی بین معماری و بستر نمی‌تواند شکل بگیرد. وقتی لایه‌های مختلف را در طراحی مد نظر قرار دهید، هماهنگی بین طراحی و بستر را، می‌توان به بالاترین حد رساند و در نهایت معماری می‌تواند دارای ارزش‌های مختلف هنری باشد.

آثار هومن بالازاده

ویلای مهرشهر

 

اولویت شما در زمان اجرای یک پروژه چیست و استفاده از هنرهای مختلف در کار را تا چه اندازه مورد توجه قرار می‌دهید؟

اگر بخواهیم هنر را در معماری به کار ببریم، این هنر، هم شامل تکنیک‌های معماری همچون: آجرکاری، منبت‌کاری، آیینه‌کاری و روش‌های مختلف برای فضاسازی می‌شود و هم می‌توان هنرهای استراتژیک را در این رده مورد توجه قرار داد. به عنوان یک معمار، باید تعریف‌ها و سیاست‌گذاری‌های درستی، نسبت به همه عوامل پروژه مانند نوع، مصالح و عملکرد را در کنار یکدیگر کارگردانی کرد تا به یکپارچگی و وحدت کلام رسید. من نام این تلاش را هنر استراتژیک هماهنگ می‌گذارم. در این مسیر مفهوم سمبلیک را در کنار مفاهیم رفتاری مورد توجه قرار می‌دهم تا اثر نهایی رفتار بهتری با انسان‌ها و مخاطبان داشته باشد. البته که بازنگری مفاهیم سمبلیک می‌تواند طرح مسئله‌های جدید کند. مثلاً ما در یک پروژه مفهوم راه‌پله یا مفهوم سمبلیک درون و بیرون را جابجا می‌کنیم.

آیا گذشته معماری جهان نیز برای ساخت و تغییر هویت معماری ما اهمیت و کارکرد دارد؟

تولید دانش، حاصل تلاش انسان پیش از ما و تمدن‌های پیشین تا به امروز است. در معماری سنتی، یک سلسله از دانش را پیدا می‌کنید، زیرا بشر از غارنشینی تا به امروز، تلاش کرده تا با جغرافیایی زیستی خود در تعامل قرار گرفته و رفتار درستی با آن داشته باشد. این مسئله در قرن گذشته دچار تفاوت‌هایی شده و آن سلسله دانش، از گذشته خود جدا شده و به تجربیات که ریشه در دیگر جغرافیاها دارد، متمایل شده است. آن تبادل‌هایی که از لحاظ دانش، ارتباط خود با زمینه‌هایشان را حفظ کرده و در عین حال از تجربیات دیگر فضاها درس گرفته و آن را با بیان زمینه‌‌گرایی خود ارائه داده‌اند، عملکرد موفق‌تری داشته‌اند؛ تا اینکه ما معماری بیگانه‌ای را در یک جغرافیا بنشانیم. در چنین شرایطی گویی اثر معماری نمی‌داند چه رفتاری باید در آن فضا و شرایط داشته باشد. ما در معماری یک زمان و یک دانش زمینه‌ای داریم که این دو باید در کنار یکدیگر بیان معاصر معماری را بسازند.

چه عواملی موجب می‌شود که برخی از معماران در این کار ضعیف عمل کرده‌اند و اساساً پیش نیاز رساندن زبان معماری به زمان حال چه مواردی است؟

اگر ما تحلیل داشته باشیم و فراتر از موضوع فرم به معماری نگاه کنیم، خواهیم توانست به این ترجمه دست پیدا کنیم. ظاهر و باطن رفتاری در آثار معماری مورد اهمیت است. بسیاری وقت‌ها در قضاوت یک اثر، ظاهر توجه بیشتری پیدا می‌کند درحالی‌که در بطن معماری، رفتار اثر، از ظاهر آن اهمیت بیشتری دارد.

آثار هومن بالازاده

طراحی کافی شاپ M در مرکز تجاری ولنجک

 

با توجه به رویدادهای مختلفی که در حوزه معماری برگزار می‌شود، به نظر شما آیا ایجاد فضای رقابتی و اعطای جوایز و نشان در این عرصه می‌تواند به پیشرفت ما در معماری کمک کند؟

به عقیده من، یک کار با ارزش احتیاجی به یک مسابقه برای دیده شدن ندارد. بسیاری وقت‌ها ما فکر می‌کنیم که اگر فلان پروژه در فلان مسابقه مقام می‌آورد اثری با ارزش است اما ممکن است طرحی مقامی کسب نکند اما در دیگر نقاط جهان افتخار کسب کند. نتایج مسابقات معماری نسبی است. نمی‌توان گفت اگر طرحی در یک مسابقه اول می‌شود از دیگر آثار برتر است. گاه ما طرح‌هایی داریم که فراتر از زمان خود حرکت می‌کنند و بعدها دیگران متوجه زبان و حرف آن اثر می‌شوند. گاهی اوقات یک موضوع یا تفکر غلط می‌تواند به جامعه غالب شود. برای شخص من ملاک سنجش این نیست که یک فرد چه تعداد جایزه و افتخار دریافت کرده است. البته این دیدگاه در میان کارفرمایان اهمیت دارد. ممکن است این نوع نگاه کارفرمایان به شکلی، سطحی‌نگری را در جامعه باب کند. گاهی طرح‌ها در زمانی محدود محک زده می‌شوند و زمانی برای عمیق شدن در آثار وجود ندارد. گاه تصمیماتی درباره برخی پروژه‌ها اتخاذ می‌شود که لایه‌های عمیق در آن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. من اگر داور یک رویداد باشم، تلاش می‌کنم نگاه و نظرم را با دقت بیشتری نسبت به آن آثار ارائه دهم. البته همه جای جهان این مسئله وجود دارد. در یک داوری، شخص داور مورد اهمیت است و قطعاً هر داوری نگاه شخصی خود را درباره اثر ارائه می‌کند که از دید من این چندان خوب نیست. اگر قرار بود در حوزه معماری، حرف و سخن داوران مورد توجه قرار گیرد و بازگو شود ممکن است هیچ اثر جدیدی به وجود نیاید.

شما هم در ایران و هم خارج از کشور در زمینه معماری تدریس داشته‌اید. چه تفاوتی میان این دو وجود داشته و در شرایط فعلی تا چه اندازه نقش آموزش را در شکل فعلی معماری کشورمان مؤثر می‌دانید؟

ما چه اندازه می‌توانیم بر روی تربیت و آینده فرزندان‌مان نقش داشته باشیم؟ بالطبع هر اندازه دانشجویان ما در حوزه معماری خوب تربیت شوند، شهرها و فضاهای‌مان را در آینده زیباتر می‌کنند و هر قدر کمتر به این مهم توجه شود، لطمات بیشتری را متحمل می‌شویم. متأسفانه امروزه به کیفیت دروس کمتر توجه می‌شود و کمیت و تعداد دانشجویان این حوزه بیشتر مورد توجه است. مسئله آموزش تا اندازه‌ای اقتصادی شده و چندان درباره مسائل آموزش، دقت درگذشته دیده نمی‌شود و این امر نتایج مخربی را ایجاد کرده است.

پیشنهاد شما برای ایجاد تحول در مسیر آموزش معماری چیست؟

باید این بخش زیر و رو شود و مورد بازنگری اساسی قرار گیرد. باید درباره پاسخ این پرسش فکر شود و نمی‌توان نسخه آموزش معماری را به سادگی پیچید و آن را متحول کرد؛ اما میزان اثرگذاری معماری با جذب افراد مختلف و ارائه آموزش‌های مورد نیاز برای ورود به پروژه‌های معماری نیز در کنار آموزش دانشگاهی مورد اهمیت است و هر فرد می‌تواند به اندازه خود اثرگذار باشد.

متأسفانه برخی مشاغل مرتبط با حیطه معماری کنار گذاشته شده است. شما در پروژه‌های خود از متریال‌های گوناگونی نظیر آجر و لعاب استفاده می‌کنید. چطور شد که تصمیم گرفتید که بر موضوع مصالح تمرکز کنید و بازخورد آن در کارتان چطور بوده است.

مصالح بخش مهمی از معماری هستند چرا که اتمسفر و حال و هوای آن فضا و حتی روش‌های ایجاد فضا را متحول می‌کند. در کنار نور، سایه و ارتباط روحی اثر با انسان‌ها، مصالح بر روی پروژه‌های معماری بسیار مؤثر است. حال اگر نگاه درستی را در این مسیر نداشته باشیم یا سیاست‌گذاری معماری و ارتباط اثر با جغرافیا هماهنگ نباشد، پروژه رو به خرابی می‌رود. ما همیشه فکر می‌کنیم که در انتخاب مصالح باید روش‌ها را توسعه دهیم یعنی به طور مثال درباره روش‌های استفاده از آجر در کارگاه‌های‌مان تحقیقاتی را داشته‌ایم. به عنوان مثال در گذشته سفت‌کاری و نازک‌کاری معنا نداشت زیرا تمام اطراف آجر یک شکل داشت و بسته به ضخامت آجر، تبادل حرارت بین محیط داخلی و بیرونی هماهنگ می‌شد. حال در معماری امروزی ما پس از مرحله سفت‌کاری، بر روی بدنه نما کار می‌کنیم و اصطلاحاً نازک‌کاری داریم. ما در یک پروژه سعی کردیم دیدگاهی متفاوت را مطرح کنیم و این سؤال مطرح شد که چطور می‌شود مصالحی از جنس آجر به کار ببریم که هم نور را از خود عبور دهد، هم عایق باشد و هم سفت‌کاری و هم نازک‌کاری را به وجود آورد. در واقع با طرح این مسئله و به همراه تحقیق و تلاش به تعریف جدیدی از نحوه مصالح آجر رسیدیم که می‌تواند یک روش ساخت در معماری ارائه دهد. ما به عنوان یک دفتر معماری، هر پروژه‌ای را به عنوان موقعیتی برای تحقیق و کسب تجربه قلمداد می‌کنیم. البته سود کارفرما نیز مورد توجه است و مراقب هستیم منافع اقتصادی پروژه به خطر نیفتد. در این پروژه، یک کارخانه آجرسازی ساختمانی را جهت طراحی به ما سفارش داد. ما وقتی یک کارخانه را در کنار خود داریم دو راه پیش پای‌مان است: اینکه یا از مصالح موجود آن کارخانه استفاده کنیم و یا از امکانات کارخانه برای تولید یک مصالح جدید استفاده کنیم. ما باید ایده و تعریفی را مطرح کنیم که هم به نفع کارفرما باشد و هم منفعت ساخت و ساز در کشور لحاظ شود. در این نوع نگاه، اگر مصالح مناسبی ساخته شود، بسیاری از مسائل در پروژه مانند نوردهی به درون، ایزولاسیون و سرعت اجرا از طریق این تعریف، می‌تواند تعمیم داده شود و موضوع تنها موضوع همان پروژه نباشد و در نقاط دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرد. در این پروژه، آجر با دو شیشه در یک فاصله، نور طبیعی را از خود عبور می‌دهد. به‌کارگیری این ایده در یکی از پروژه‌های ما که مربوط به ساختمان اداری کارخانه آجرسازی است می‌تواند تأثیر گسترده‌تری در معماری بگذارد که محدود به طراحی یک ساختمان نباشد.

آثار هومن بالازاده

کافه اسپریس در خیابان نجات‌اللهی

 

لطفاً برای‌مان درباره روند طراحی و اجرای پروژه کافه "اسپریس"، نوآوری که در ایده و مصالح شکل گرفت و نمونه‌هایی از این دست توضیح دهید؟

در آن پروژه، تلفیقی از روش‌های هندسی، نظم، لعاب و نور مورد امتحان قرار گرفت. این پروژه در موقعیتی خاص و روبروی ساختمان صنایع دستی در خیابان ایرانشهر قرار داشت. ایجاد راه کاری برای فرار از محدودیت‌های پروژه و ارائه معماری هماهنگ با بستر از اهداف طرح بود. از آن تجربه، توجه ما به موضوع متریال و به‌کارگیری آن در روش‌ها و تکنیک‌های مختلف آغاز شد. به طور مثال در پروژه ساختمان خیابان ولنجک، با توجه به اینکه در جغرافیای شهر تهران نور زیادی وجود دارد که باید در فضاهای اداری کنترل شود و در عین حال، دید وسیع به شهر را باید لحاظ می‌کردیم، در طراحی پروژه از ترکیب آجر و فلز استفاده شده و با استفاده از روش مدولار مصالح سنتی را با شیوه‌های نوین ترکیب کردیم که این نوع نگاه روش استفاده از آجر را توسعه خواهد داد. این مسئله و تلفیق موضوعات موجب می‌شود نقش کارکردی مصالح تغییر کند. یا در پروژه‌ای دیگر مصالحی با ترکیب شیشه‌های دست ساز و آجر ساختیم و مورد استفاده قرار دادیم.

هومن بالازاده

آیا این شیوه از کار و ایجاد نوآوری در استفاده از مصالح تلفیقی، تغییری در نگرش اقتصادی پروژه‌ها به وجود می‌آورد و موجب افزایش بار مالی در کار می‌شود؟

بسیاری از اوقات این مسئله حتی صرفه‌جویی‌هایی در روند پروژه ایجاد می‌کند. در واقع می‌توان با خلاقیت و بیان نوین، هم مسئله اقتصادی را از لحاظ ارزش‌گذاری بالاتر برد و هم پروژه را قابل دفاع و سرمایه‌گذاری کرد. وقتی یک پروژه حرف جدید مطرح می‌کند این بدان معنا نیست که هزینه زیادی به دنبال داشته است. بسیاری از مواقع معماری وظیفه ایجاد تعادل میان اقتصاد و نوع آوری را به عهده دارد.

آیا تلفیق مصالح و ابداعات این‌چنینی در حوزه معماری، حق امتیاز دارند و در این مسیر تلاش و زحمات‌تان محفوظ می‌ماند؟

البته این آجر خاص را، ما ثبت اختراع کردیم اما این بدان معنا نیست که فرد دیگری از این الگو بهره نگیرد.

به طور حتم آجری که شما طراحی کردید یا سایر متریالی که به شکلی تازه از آن استفاده می‌کنید، روی صنعت داخلی این بخش تأثیرگذار است؟

بله. معماری می‌تواند بر روی صنعت هم اثرگذار باشد و انتخاب‌های ما می‌تواند بر توسعه اقتصادی کشور مؤثر باشد. امروز شاهد آنیم که از نقاط مختلف جهان که ارتباطی با جغرافیای ما ندارد، مصالحی وارد می‌شود اما اگر بدانیم در کشوری زندگی می‌کنیم که صنعت آجرپزی یا لعاب‌کاری و شیشه‌کاری جالبی داشته‌ایم و یا صنعت چوب به شکل ویژه‌ای در معماری ما کاربرد داشته است، خواهیم توانست این هنرها را مجدد وارد کار کنیم و گردش پایداری را برای پروژه‌های جدید به وجود آوریم و ارزش‌آفرینی در مناطق مختلف را رقم زنیم. مثلاً حصیربافی صنعت رایجی در شمال ایران است و اگر شما بتوانید از این صنعت در ساختمانی استفاده کنید، افراد دیگری نیز به طبعِ شما به اقتباس از این شیوه‌ها روی خواهند آورند که به طبع آن صنعت بومی کشور رشد خواهد کرد. یا اینکه ما از آجرهای سنتی یا لعاب در کارهای‌مان استفاده می‌کنیم، قطعاً به رشد، توسعه و بقای این هنرها و صنایع کمک می‌کند.

آثار هومن بالازاده

مجتمع مسکونی سرشار

 

به نظر شما در این روند مرز بین الهام و کپی‌برداری کجاست؟

در معماری ما می‌توانیم از مسائل مختلف الهام بگیریم و در این مسیر از موضوعی درس گرفته، به آن کیفیت، دانش و تجربه‌ای را می‌افزاییم و می‌توانیم ادعا کنیم به نمونه نخست چیزی افزوده‌ایم؛ اما در کپی، نمونه دوم از اصل اثر اجرای ضعیف‌تری دارد یا در بهترین شرایط برابر با نمونه اصلی است و گاه افرادی در پروژه‌های تقلیدی، ادعا می‌کنند که نمونه کپی را کاملاً مشابه اصل اثر ساخته‌اند؛ اما نکته مهم این است که کپی هرگز بار علمی را در معماری افزایش نمی‌دهد.

آیا کپی‌برداری تاکنون آسیبی به شما در کار حرفه‌ای‌تان وارد کرده که موجب پیگیری شما شود؟

آن‌قدر روند پیگیری کپی‌کاری پیچیده است که معمولاً معماران کمتر به سراغ آن می‌روند. نمونه‌هایی وجود داشته که ما دیده‌ایم عیناً پروژه‌ای از اثر ما کپی شده است. به طور مثال در پروژه‌ای نورپردازی را با فضا ترکیب کرده بودیم اما دیدیم در نمونه کپی یک لوستر نیز وسط بنا آویزان کرده‌اند زیرا دانش این را نداشته‌اند که آن فضا بر اساس تفکر و یک نگاه شکل گرفته است. با توجه به چنین وضعیتی، من در چنین شرایطی تنها افسوس می‌خورم زیرا آن‌قدر درگیر کار معماری خودم هستم که وقتی برای گرفتن وکیل در راستای دفاع از این موضوع را ندارم و تنها فرصت افسوس خوردن برای یک چنین اتفاقی را دارم.