سرویس معماری هنرآنلاین، سیوسه پل، بنایی زیبا و باشکوه است که توسط الله وردیخان اوندیلادزه گرجی، سردار مشهور شاه عباس، ساخته شده است. معمار سیوسه پل، استاد حسین بنا اصفهانی از چهرههای شاخص معماری است که پسرش محمدرضا اصفهانی نیز مسجد زیبای شیخ لطفالله را در کارنامه خود دارد.
برخلاف اینکه معمولاً پلها در قسمتهای کم عرض ساخته میشوند، وی برای ساخت این پل، عریضترین قسمت رودخانه زایندهرود را انتخاب کرد چرا که این قسمت رودخانه در بستری کم عمق، وسیع و آرام ایجاد شده و دارای چشماندازی تماشایی بود.
برای ساخت سیوسه پل از سه نوع مصالح عمده استفاده شده است: سنگ برای قسمتهای زیرین و آجر و ملات ساروج و گچ برای قسمتهای فوقانی. بر اساس نظر کارشناسانِ زمینشناسی و میراث فرهنگی، پایه و فونداسیون این پل به گونهای ساخته شده که رطوبت، دوام و استحکام آن را افزایش میدهد و به همین دلیل است که در دراز مدت نیز، آب نمیتواند آسیبی به آن بزند.
در دو طرف پل طاق نماهای سرپوشیدهای به چشم میخورد که از یک سو به رودخانه و از سوی دیگر به میان پل مشرف هستند و باعث شدهاند تا معبر باریکِ مسقفی در دوسوی پل ایجاد شود. پیاده روی پل دارای 99 طاقچه است که در آنها تابلوهای نقاشی بوده و امروزه اثری از آنها دیده نمیشود.
در زمان شاه عباس، پلان اصلی شهر اصفهان، چهار باغ بود که از دو محور عمود بر هم تشکیل میشد. سیوسه پل در امتداد یکی از این محورهای اصلی قرار گرفت تا چهارباغ عباسی را به چهارباغ بالا، باغ هزارجریب، عباس آباد و محله جلفا متصل کند.
در آن زمان این پل 40 دهانه داشت اما به مرور زمان با کشت درختان و انحراف آب بعضی از آنها متروک شدند. در سال 1330 مصطفیخان مستوفی، شهردار اصفهان، اراضی اطراف پل را آزاد میکند و پس از باز کردن مجرای عبور آب، دیواری سنگی را در سمت شمال آن میسازد که هنوز آثار آن دیده میشود.
در تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان درباره این پل تاریخی چنین نوشته است: در انتهای جنوبی خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است که به نام بانی و سازنده آن خوانده میشود و در همان موقعی که شاه عباس دستور کاشتن درختان چهارباغ را میداده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتی به خرج میداد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادی نکرده است.
ایوانچهها و غرفههای زیبا و متناسب طرفین پل که جای نشستن اهالی و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقی مانده است. طول این پل 295 متر و عرضش 13/75 متر است. نوشتهاند که در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سی و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادی از بستر رودخانه را تصرف کرده و اشجاری غرس کرده بودند به طوری که چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممکن بود بهکلی متروک شود وی در سال 1330 که آقای مصطفیخان مستوفی ریاست شهرداری اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضی مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجرای عبور آب چشمهها را باز کرد و اقدام به ساختمان دیوارهای سنگی در طرف شما رودخانه کرده که هنوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است.
وضعیت سی و سه پل خطرناک است
وضعیت سیوسه پل از سایر پلهای صفوی که هر ساله گردشگران زیادی از جهان را به سمت اصفهان میکشاند، بدتر است. سیوسه پل تنها از خشکسالی و قطع و وصلهای فصلی آب به روی زاینده رود زخم نمیخورد. زخم کاری را ابتدا دستگاه حفر مترو به آن زد تا ترکها خیلی زودتر از آنچه خشکسالی میتواند به آن زخم بزند، خود را نشان بدهد.
مترو اصفهان تا پیش از رسیدن به سیوسه پل، بخشی از چهارباغ را خشک کرد. هشدارهای کارشناسان و تلاشهای فعالان میراث فرهنگی و رسانهها، مسببان این امر را به دادگاه کشاند اما به نتیجهای که بتواند میراث فرهنگی را از زخم توسعه برهاند، منجر نشد. تیغ توسعه همچنان به زخمی کردن میراث صفویها ادامه داد.
در نهایت مسیر مترو در 40 متری سیوسه پل حفر شد که به گفته کارشناسان زمین را سست کرد تا نشست زمین از این ناحیه هم به تاریخ اصفهان آسیب بزند. بنابراین زیر پای "سیوسه پل" را ابتدا مترو خالی کرد اما نقشه تلخ را سدسازیها، انتقال آب برای صنایع و... برای این پل تاریخی کشیدند.
هشدارهایی که البته دردی از زایندهرود و پلهای تاریخیاش دوا نکرد. برنج همچنان در اصفهان کشت میشود. صنایع در اصفهان نه تنها عقبنشینی نکردند که در پاسخ به اعتراضها فاز جدید صنایع پرآب بر اصفهان به سمت چهارمحال و بختیاری رفت تا همه چیز از سرچشمه آب بخورد. حرکت ماشینهای سنگین روی سیوسه پل را هم یکی از علل ترکهای امروز آن میداند. عبور و مرور ماشینها روی سیوسه پل در دهههای بعد از انقلاب متوقف شد اما نقش خودش را در ایجاد این زخم عمیق به جا گذاشت. همه این مسائل دست به دست هم داد تا سیوسه پل از درد ترکهای بیشمار به خود بپیچد، ترکهایی که آنقدر ادامه یافته که به جان دیگر پلهای زاینده رود از جمله پل چوبی یا همان پل جویی، خواجو و... افتاده است.