سرویس معماری هنرآنلاین، معماری ایرانی همان بخش غرورانگیزی است که چشمهای خیره توریستهای خارجی بیانگر ارزش بی اندازه آن است. ارزشی که در گذر زمان نه تنها فراموش نشده است بلکه هنوز ستایش انگیز و زیباست. اما در این میان برخی از آثار معماری تاریخی به واقع در دل این عرصه میدرخشند. از جمله آثار درخشان این عرصه میتوان به باغ شازده یا شاهزاده در دل کویر کرمان اشاره کرد. باغی که چون نگینی سبز بر انگشتر کویر میدرخشد و روایتگر بهشتی دوباره در گرمای جانسوز فضای اطراف است.
باغ شاهزاده یکی از شگفتانگیزترین جاذبههای دیدنی ایران است که در فهرست میراث جهانی یونسکو نیز ثبت شده است.
در گذشتهای نه چندان دور، میانهی راه کرمان به بم و در مسیر جادهی کهن ابریشم، بهترین مکان برای احداث یک باغ اشرافی به نظر میرسید؛ باغی که بعدها به نام باغ شاهزاده یا شازده شهرت یافت. امروز این باغ همچنان پابرجای مانده و شکوه و زیبایی خود را در قلب کویر به رخ هر رهگذری میکشد و همچون نگینی بر انگشتری سرزمین کویری کرمان میدرخشد. خاک حاصلخیز، آفتاب کافی، وزش باد ملایم و دسترسی به آب امکان وجود این ساختار تحسینبرانگیز را ایجاد کردهاند. باغی که حضورش در این مکان کمی دور از ذهن به نظر میرسد اما با همهی درختان سر به فلک کشیده و زمزمهی جویبارهایش همهی معادلات را برهم زده و گویی با ورود به آن سرزمینی تازه پیش چشممان قرار میگیرد و ما را از گزند تابش آفتاب داغ کویر در امان میدارد.
حیات شگفتانگیز درختان در دل کویر
به محض ورود به باغ آنچه که بیش از هر چیز دیگری ما را به حیرت وا میدارد جریان آب است که حیات را برای درختان آن ممکن میسازد. آب موجود در باغ شاهزاده از قنات و رودخانه تیگران که از برفهای ارتفاعات کوه جوپار سرچشمه میگیرد، تأمین میشود. این آب از مرتفعترین قسمت باغ ، وارد آن میشود و در سیستم توزیع و نظام آبیاری شگفتانگیزی جریان مییابد تا درختان متنوع و سر به فلک کشیده را سیراب کند.
شیب تند زمین که از اصول اولیه باغ تختها به شمار میرود، سبب میشود که آب در میان باغ شاهزاده از بالا به پایین در قالب یک جوی جریان یابد. در سمت راست و چپ این جوی پیاده راههایی برای عبور و مرور قرار دارند و در حاشیهی پیاده راهها جویبارهایی دیده میشوند که همچون یک مرز، فضای رفت و آمد را از فضای سبز باغچهها جدا میکنند. آب در این جویبارها جریان مییابد تا به پای درختان برسد و سرسبزی آنها را حفظ کند.
این آب پس از خروج از پایینترین قسمت باغ به نهرهایی موسوم به چهارباغ وارد شده و راه خود را به سوی روستایی به نام مقسم تیگران در مجاورت ماهان ادامه میدهد تا باغها و کشت زارها را سیراب کند.
سیستم آبرسانی هوشمند
یکی از مشخصههای بارز باغ ایرانی، وجود آبشارها و فوارهها، جریان آب در سطوح عمودی و افقی و استفاده از شیب زمین برای هدایت آب، است که معماران زیرک و هنرمند آنها را در باغ شاهزاده نیز به کار گرفتهاند.
جریان آب در قالب یک جوی ( محور آبی ) ، از جلوی عمارت بالاخانه تا سردر ورودی ادامه دارد و در دو طرف آن دو حوض بزرگ یا استخر دیده میشود. این آب با جاری شدن در باغ شاهزاده هم نقش آبیاری گیاهان را دارد و هم زیبایی چشمنوازی را به باغ میبخشد. علاوه بر این، وجود فوارهها در این حوضها بر طراوت فضا افزوده و حال و هوای خاصی را در آن ایجاد کرده است.
این فوارهها بسیار هوشمندانه ساخته شدهاند و تنها بر اساس اختلاف ارتفاع، به کارگیری شیب و بدون استفاده از هیچ نیروی دیگری، فعال هستند. در این سیستم از خمره هایی استفاده شده که در نتیجهی اتصال به یکدیگر میتوانند مانند لولههای ساختمان ایفای نقش کنند. آب جاری در باغ در داخل این خمرهها جریان مییابد تا اینکه به یکی از خمرههایی که نقش زانو را در سیستمهای لوله کشی امروزی دارد، میرسد و از آنجا به بیرون فوران میکند.
رقص فوارهها در میان باغ شاهزاده از دیدنیترین و شگفتانگیزترین قسمتهای آن است که میتوان آنها را در زمرهی زیباترین فوارههای باغهای ایرانی به شمار آورد. تعداد زیادی از این فوارهها در باغ شاهزاده وجود دارند و کمتر باغی را میتوان یافت که این تعداد از فواره را در خود جایداده باشد. نکتهی جالب توجه این است که نمونهی فوارههای موجود در دو حوض اصلی باغ، کمتر در باغهای ایرانی دیدهشده است و به احتمال زیاد، ساخت آنها از شناخت باغها و چشمههای اروپایی نشأت میگیرد.
جلوه هنر معماری در باغ شاهزاده
باغ شاهزاده به عنوان نمونهای از باغ تختهای ایرانی ( باغهایی با ساختار مسطح و پلهپله ) در زمینی به ابعاد ۴۰۷ در ۱۲۲ متر ساخته شده و در پهنهای به وسعت ۷.۵ هکتار خود را گسترده است. شیبی حدود ۴.۵ درصد در باغ وجود دارد و حصاری بلند آن را از فضای بیرون جدا میکند. به هنگام ورود، زیبایی سردر کم نظیرش شما را غرق در خود خواهد کرد و شاید همین سردر چشم نواز است که این باغ را از سایر همتایان خودش متمایز میسازد.
باغها در دوره قاجار به صورت شکارگاهها، بستانها، باغ قلعهها و باغ سکونتگاهها ساخته میشدند و در این میان، باغ شاهزاده نیز با کاربری سکونتگاهی و تفرجگاهی شکل گرفت. وجود دو محوطه وسیع و محصور با نردههای چوبی در جلوی دو بنای مهم باغ یعنی سردرخانه و بالاخانه سکونتگاه بودن باغ را تائید میکند.
این مجموعه با استفاده از عناصر معماری و شیوههای ساخت به گونهای احداث شده که بتواند امکان حداکثر استفاده از مناظر بدیع داخلی و خارجی را فراهم آورد. با قرار گرفتن در طبقهی بالای سردر، از یک سو میتوان به تماشای جلوههای بدیع باغ نشست و از سوی دیگر از تماشای منظره کوه لذت برد.
از زیباییهای باغ که بگذریم کوشک یا عمارت هایی را در دو مجموعه شرقی و غربی میبینیم که به صورت دو طبقه ساخته شده و از عناصر معماری ایرانی بهره بردهاند. همهی بناهای موجود در باغ، مماس به دیوار اصلی و خارج از آن قرار دارند و هنر بیبدیل معماری را در جای جای آنها میتوان لمس نمود.
فضاهای کاربردی باغ
در ساخت مجموعه از آجر و ملات استفاده شده و هنر کاشیکاری نیز در آن به کار رفته است. دیواره باغ از ملات کاهگل است و در نزدیکی سردر خانه و بالاخانه ترکیب آجر و ملات گچ جایگزین آن میشود. کف باغ و پیاده راههای آن از مخلوط قلوهسنگ با ملات پوشیده شده است و دو محدودهی اطراف بالاخانه و سردرخانه مزین به نقوش هندسی است. در پلهها و حاشیه باغچهها آجر به کار رفته و برای تفکیک مرز کرتها ( باغچهها) با پیاده راهها و دیگر لبه بندیها از سنگ استفاده شده است.
باغ شاهزاده مجموعهای از بناها را در خود جای داده است که در کنار یکدیگر نمایشی از شکوه معماری ایرانی را به راه انداختهاند. در ادامه به معرفی هر یک از قسمتهای این بنا میپردازیم:
۱- سر در خانه
در وسط ضلع کوتاه پایین باغ، درست در مرز پیش فضای ورودی، بنای سردرخانه، قرار دارد که همچون یک بنای خطی دو طبقه بخش ورودی باغ را تصرف کرده و نقش یک واسطه را میان واقعیت متناقض بیرونی و درونی مجموعه، ایفا میکند. پیش از قرار گرفتن در فضای دلانگیز باغ شاهزاده، عبور از راهروی ورودی و کمی توقف در هشتی کوچک و بسته در طبقه همکف سردرخانه، شما را برای تماشای منظرهی حیرتانگیز باغ آماده میسازد.
شاید جای خالی ۳ قطعه کاشی بر روی طاق کاشیکاری شده نظر شما را به خود جلب کند و کمی ذهن شما را به هم بریزد اما داستان این سه قطعه بسیار جالب است. گفته میشود که صاحب بناهای باغ ظلم و ستم زیادی را بر مردم روا میداشت. هنگامی که معمارِ سردر مشغول تکمیل آن بود خبر مرگ شاهزاده را به وی میرسانند. وی از شدت خوشحالی تغار گچِ در دستش را محکم به دیوار میکوبد و پس از رها کردن کار از آنجا میگریزد. حالا این جاهای خالی یادمانی از یک خاطرهی تاریخی هستند که بر سردر باغ شاهزاده جا خوش کردهاند.
این بنا هم نقش ورودی دارد و هم به دلیل وجود اتاقهایی در طبقهی بالایی آن به عنوان سکونتگاه و منظرگاه ( محلی برای تماشای مناظر ) نیز کاربرد داشته است. اگر از بیرون به باغ بنگریم، گویی سردر در یک تو رفتگی نسبت به دیوار باغ قرار دارد و در داخل نیز متوجه بیرون زدگی آن به میزان قابل توجهی خواهیم شد.
دروازه ورودی با ارتفاع ۳ متر در میان بنای سردرخانه جای گرفته است و استوار و پابرجا از مهمانان استقبال میکند. پس از عبور از زیر این دروازه، بهوسیلهی فضای واسطی به طول ۵/۱۰ و عرض ۵/۹ متر به درون باغ هدایت میشوید و پلههایی را خواهید دید که هر یک به صورت دو پله اریب، با پاگردهای مثلثی شکل در گوشههای آنها به اتاقهای جانبی منتهی میشوند.
سردر باغ همچون یک قاب عکس، تصویری از این اثر را پیش چشم شما قرار میدهد و با ایستادن در زیر طاق آن چشماندازی از باغ، بنای اصلی و حوضها و فوارهها را خواهید دید که شاید زیباترین تصویر را در ذهن شما ثبت کند. تصویری از رقص آبشارها و فوارهها با پسزمینهای از بلندیها و قلهی پر برف جوپار...
پس از این تصویر شکل کلی باغ با محور مرکزی، آبشارها، پیاده راهها و ردیفهای منظم درختان، سطوح شیبدار سکوهای مرکزی و کرتهای میوه، به چشمتان میآیند و در نهایت بنای سفید رنگ بالاخانه خودش را آشکار میسازد.
علاوه بر این ورودی، راههای دیگری نیز برای ورود به باغ وجود دارند که به عنوان ورودیهای فرعی در دو ضلع طولی مجموعه قرارگرفتهاند.
۲- بالاخانه و باغ خلوت
در بالاترین قسمت مجموعه، بنایی قرار دارد که عمارت شاهنشین یا بالاخانه یا کوشک اصلی ( سکونتگاه دائمی یا فصلی مالک ) است. برای رسیدن به این بنا باید بر روی سطح حیاط که با مخلوطی از قلوهسنگ و ملات سیمان فرش شده است، قدم بزنیم و ۳۲۵ متر از سردرخانه فاصله بگیریم. در میان باغ به اولین سطح تخت وسیع میرسیم که از سکوی میانی با عرضی برابر عرض بنای سردرخانه و کرتها (باغچههای میوه) در جوار آن تشکیل شده است. سکوی وسط این تخت درست در جلوی ورودی بالاخانه قرار دارد و دسترسی به طبقهی دوم بالاخانه را از طریق پلکان داخلی میسر میسازد.
این بنا در ابعاد ۹ در ۵۲ متر و در سطحی به مساحت ۴۸۷ متر مربع ساخته شده است و به عنوان تنها بنای منفرد و مجزا از دیوار پیرامونی باغ به شمار میرود. بنای کوشک به طور متقارن بر محور اصلی باغ و در انتهای آن قرار دارد و با کمی بیرونزدگی نسبت به ضلع فوقانی باغ، در بالاترین نقطهی این مجموعه قرار گرفته است. ایستادن در ایوان بالاخانه و نظارهی باغ تصویر متفاوت دیگری را در ذهنتان نقش میکند که هیچوقت از خاطرتان نخواهد رفت.
یک حجم دو و نیم طبقه در مرکز و دو بال یک و نیم طبقه در دو سوی آن، ساختمان این بنا را تشکیل میدهند. حجم مرکزی کمی جلوتر از دو بال به طرف باغ پیشروی کرده و یک بهارخواب بزرگ به ابعاد ۵/۱۰ در ۵/۴ متر را ایجاد کرده است. حوض بزرگی با ۵ فواره در مقابل عمارت قرار دارد که آب آن به پاشویهای سنگی ریخته و به صورت ده شرشره آبشارگونه راه خود را ادامه میدهد.
با نوآوری در معماری که از درهم ریختن نظم در حصار مستطیل کامل باغ ایرانی حاصل شده است، محوطهای از باغ در پشت این بنا قرار گرفته که در بالاترین نقطه با دیوار منحنی محدود میگردد و فضایی خصوصیتر و جدا از فضای اصلی باغ را برای ساکنان فراهم میآورد. در این فضا باغ خلوتی قرار دارد که توسط دیواری نیمدایره به مرکز ایوان کوچک جنوبی بالاخانه محدود میشود و کرتهای میوه و محورهایی با درختهای سایه افکن و پیاده راههای شرقی-غربی موازی با بنای بالاخانه در آن به چشم میخورند. آب از طریق حفرهی بینظمی در میان دیوار انتهایی بالای باغ و در مقابل ورودی بالاخانه به نهرهای باغ خلوت راه مییابد و از دو طرف به نهرهای افقی و عمودی باغ اصلی میریزد.
۳- حمام
در قسمت بالای باغ و در پشت دیوار پیرامونی، حمام مجموعه قرار دارد که شامل چندین فضای تو در تو به ابعاد مختلف است و از طرف بیرون بدنهای شکسته را به نمایش میگذارد. فضاهای داخلی حمام مزین به گنبد و قوس هستند و از عناصر معماری بینصیب نماندهاند.
۴- خانه زعیم باشی و برج مراقبت
بین گوشه جنوبی زمین اصلی و نقطه آغاز انحنای بالای باغ، بنایی در سمت چپ و در امتداد محور باغ خلوت وجود دارد که محل سکونت دائم محافظ اصلی باغ (زعیم باشی) بوده است. قسمتی از این بنا رو به فضای پشت بالاخانه است و نسبت به دیوار اصلی حدوداً ۵/۸ متر بیرونزدگی دارد. این بنا در بالای حمام قرار دارد و توسط استوانه برج مراقبت از آن جدا شده است.
یک سطح تخت باریک و وسیع در دو سوی سردرخانه وجود دارد که تا انتهای برجهای مراقبت امتداد مییابد و فاصله بین کرتها و اتاقهای دو طرف سردرخانه را ایجاد میکند. این اتاقها شکلدهندهی حصار مرکب منتهی به برج مراقبت در شمال شرقی است و به صورت ردیفی به دیوار باغ تکیه داده اند.
به خاطر عمق بیشتر بنای خانه زعیم باشی نسبت به اتاقهای دیگر پیرامون باغ، این ساختمان بیشترین بیرونزدگی از دیوار پیرامونی را به ویژه در قسمت پشت حیاط مرکزی دارد.