گروه معماری هنرآنلاین: آرمتی رحمانی در سال ۹۶ شرکت دانش بنیان «داده کاوان چابک» را تأسیس کرد. او در زمینه معماری و طراحی با اجرای پروژههای مسکونی و تجاری فعالیت داشته و حوزه فعالیت او شامل طراحی پروژههای مختلف در مقیاسهای متفاوت است. همچنین در «شرکت فناوری و معماری» به عنوان طراح و محقق فعالیت دارد.
از نمونه کارهای تحقیقاتی رحمانی میتوان به کتابی در باب تکنولوژی، هنر و تأثیر آنها در شیوه زندگی انسان اشاره کرد که توسط آکادمی Lambert آلمان به چاپ رسیده و بخشی از آن نیز به صورت مقالهای در کنفرانس پراگ در مجله IRES ارائه شده است.
رحمانی درباره اهداف برگزاری این رویداد به هنرآنلاین گفت: موضوع این کنفرانس توسط رسانه فضای نو انتخاب شده است و این رسانه آینده معماری را معماری داخلی تلقی میکند که البته با نگاهی به نیاز بازار کشورهای توسعه یافته دور از تصور نیست زیرا اگر یک اثر معماری، اثری منحصر به ساخت باشد، ساختمانها امروز در مناطق در حال توسعه یا توسعه نیافته شکل میگیرند و رویکرد معماران و سیاستهای شهری، در بستر شهرهای توسعه یافته در خصوص ساختمانهای موجود، بازسازی و دمیدن کارکرد و کاربردهای تازه برای حفظ حیات آنهاست نه تخریب و از نو ساختن بنا.
او افزود: بر این اساس، رویکرد تخریب، اصالت تاریخی بستر را با اتلاف انرژی زیاد، تنها به دلیل تجدد گرایی دور میریزد، لایههای زیست و تطور شهر را از خاطرات میزداید و تصویر زیست شهر را در مرور زمان بر هم میزند. همانگونه که وقتی گیاهی از ریشه خود کنده و به جای دیگری منتقل میشود مدت زمان کوتاهی را تاب میآورد و زنده میماند این زدودن بناهای قدیمی و بنا کردن ساختمانهای جدید چهره خاطرات زیست آدمی را پس میزند و میراث خود برای نسل بعد را از دست میدهد.
این فعال حوزه معماری با اشاره به اینکه اگرچه نیازهای زندگی امروز و پاسخ به آنها در قالب کاربری بنا نیازمند به روزرسانی و تجدید برای شیوه زیست معاصر است، تصریح کرد: با این همه جاری ساختن شیوه زیست امروز بناها با حفظ ساختار و زبان گذشتهشان دارای ارزش است؛ درست مانند بند نافی که بریده میشود اما ژنها و خصیصههای والد خود را منتقل کرده است.
رحمانی با تأکید بر اینکه روند ساختوساز در کشورهای در حال توسعه به دلیل میل به تجدد گرایی با تخریب و مداوم ساختن همراه است، اظهار داشت: البته پس از مدتی این هیجان ساختن و خراب کردنهای مداوم، جایش را به بلوغ و پذیرشی برای حفظ ارزشها و تغییر آنچه نیاز شیوه زندگی معاصر است، میدهد و معماری داخلی در این زمان بیش از پیش پر رنگ میشود حال آنکه از این منظر، رویکرد «آینده معماری، معماری داخلی است» قابل لمس است.
این پژوهشگر بیان کرد: در لایههای عمیقتر، معماری درانحصار جسمانیت فضا نیست و در بسترهای غیر کالبدی نیز ایفای نقش میکند. فضاهای بازی، فضاهای دیجیتال و از ایندست فضاها، در بعدی دیگر، هر آنجا که با مؤلفهای از فضا تعریف شود، گرهای با معماری خواهد داشت در نتیجه هدف از گفتمان در خصوص معماری داخلی در لایهای عمیقتر میتواند واسازی یا باز تعریف شود. در نتیجه اگر معماری داخلی در اولین سطح بازنمایی شیوه زندگی انسان و پاسخ به نیازهایش برای هر کاربری باشد، در لایههای پسین، بستری مولد برای تولید شیوههای زندگی است که گاه پاسخ خود را در قالب جسمانیت فضا تحقق میبخشد و گاه بدون جسمانیت، با ابزارها و تکنیکهایی ادارک ما را از زیست جهانمان به گونهای ارتقا میدهد که در شیوه زندگیمان مسیرهای نوینی مشاهده خواهد شد.
او گفت: تفسیر من از هدف و موضوعیت کنفرانس «آفرینش کانسپهایی برای زندگی معاصر» و معماری داخلی این گونه است که شاید به نگاه برگزارکننده و متولی محترم و سایر بزرگواران نزدیک یا دور باشد.
سخنران دومین کنفرانس معماری داخلی ایران درباره محورهای اصلی سخنرانی خود در این رویداد اظهار داشت: در نگاه به موضوع آفرینش کانسپ برای زندگی معاصر، پرسش من از مسئولیت معماری آغاز شده و آن اینکه آیا معماری آفرینش فضایی برای زندگی و پاسخ به نیازهای انسانها در شیوه زیستشان است؟ یعنی انعکاسی ازخواستههای کارفرما و نیازها کارکردی و برنامه یا معماری بستری برای تغییر شیوه زیست انسانها و تعریف دیگری از آن. همچنین جای طرح این پرسش باقی است که آیا معماری در کنش با ناخوداگاه اجتماعی انسانها برای آفرینش زیستار آنها شکل میگیرد و آیا این ناخوداگاه جمعی از فضای ذهنی معمار تاثیر میپذیرد؟
رحمانی افزود: اگر فرآیند زندگی هر فضا ابتدا در ذهن معمار شکل بگیرد، معمار باید تنها روند زیست خواسته شده را ساماندهی کند یا باید کنشمند، مسئله را تغییر دهد و چارچوبها را به گونهای دیگر واسازی کند؟ آیا اگر تغییر، از جز به کل باشد و از درون به بیرون، معمار با آفرینش فضا و کانسپتهایی برای زندگی، می تواند تار و پود زیست جمعی را دگر بار ببافد یا با شکافت فضاهای زیسته، شیوه دیگری در زندگی بیافریند و بازی را به گونهای دیگرعوض کند؟ حال اگر این ادعا، به حقیقت برسد چگونه یک معمار میتواند به اندازه آفرینش فضایی که در اختیار دارد، کنشگر و تغییردهنده باشد. سیدعلی صالحی در اینباره میگوید باید در میانه روایت شعر به حاشیه رفت اما به گونهای که رشته پاره نشود و باورپذیر باشد. در زبان معماری شاید روایت سالم، پاسخ به نیازها و مسئلههای هر پروژه است اما همان حواشی و تغییر مسئله شاید بتواند منجر به تغییر شود.
رحمانی بر ضرورت برگزاری این دست رویدادها تأکید و درباره لزوم ارزیابی این رویداد بیان کرد: نزدیکتر کردن محیط حرفه همچون بازار به عنوان بستر عملی معماری به دانشگاه؛ به مثابه بستر آفرینش اندیشهها و چارچوبهای نظری ضرورت دارد و بیشتر تمرینهای عملی معماری در بازار و به دور از دانشگاه، برای کسب کار و ورود به جامعه محقق میشوند، آنجا که معماری به فعل میرسد. اما هر فعلی نیازمند تحلیلی انتقادی در دستگاهی خارج از خود است که از نگاه من، دانشگاه باید در برخورد با بازار معماری منتقد باشد. اما کنشی انتقادی که نتیجهاش در چارچوبی نظری، مجدد به عنوان راهحل و پاسخی نو در بستر عملی جامعه به کار بسته میشود.
او در پایان گفت: فاصله زیاد میان دانشگاه و بستر عملی معماری، مانع و مسئله است و رویدادهایی از این جنس میتوانند ارتباط دهنده و پیوند دهنده مهمی باشند. زیست معاصر، محصول عوامل متعدد با روابط شبکهای است و برای تأثیرگذاری بیشتر، باید تأثیر رفت و برگشتی کنشمند این عوامل بر هم دیده شود. همانگونه که افراد پس از فارغالتحصیلی به محیط بازار و دفاتر معماری میروند، نیاز به حضور افرادی از محیط بازار و برگشت کنشمند این افراد به دانشگاه بیش از پیش احساس میشود، در رفت و برگشت میان حوزههای عملی و نگاه انتقادی در محیط دانشگاهی است که به آفرینش رویههای جدید، حل مساله و دستاوردهای نو دست مییابیم و از این حیث برگزاری این رویدادها میتواند زمینهای بسیار مهم و ضروری باشد.