گروه مد و لباس هنرآنلاین: ابراهیم ثامنی، هنرمند پیشکسوت عرصه طراحی و ساخت جواهر که همکاران و فعالان این صنف او را به نام حمید ثامنی میشناسند، پس از سالها تلاش در این عرصه و فعالیت مستمر از 1342، این روزها بیشتر مشغول تربیت چهرههای تازه برای فعالیت در صنعت و بازار جواهرسازی است و با تکیهبر تجربیات خود، ضمن بررسی وضعیت موجود، راهکارهایی برای حضور این افراد در جمع مدعیان صنعت جواهرسازی در ایران و در ادامه مسیر، جهان را مطرح کرده که البته تحقق هر یک از آنها منوط به اما و اگرهای بسیار به نظر میرسد.
تجربههای او برای علاقهمندان به ورود به هنر صنعت جواهرسازی در ایران خواندنی است. مشروح گفتگوی هنرآنلاین با ثامنی را در ادامه بخوانید:
آقای ثامنی لطفاً در ابتدا از نحوه ورودتان به این عرصه بگویید.
از سال 1342 فعالیت هنریام در زمینه جواهرسازی آغاز شد. یکی از اقوام ما مرصعکار بود و پدرم از او خواست من در کنارش مشغول فعالیت شوم. حدود 7 سال در رشته مخراجکاری یا مرصعکاری مشغول کسب آموزش، تجربه و اشتغال بودم و ازآنپس بهصورت مستقل در این حوزه ادامه دادم. آن زمان امکانات و ابزار امروزی وجود نداشت و کار سنتی بسیار دشوار بود. کارگاهها، تجهیزات کافی نداشتند و حتی امکان کار در فضایی با دمای مناسب را نداشتیم. به هر شکل، در گذر زمان و پس از کسب تجربیات بسیار، هنرمندان، متخصصان و کارگران بسیاری را به صنف معرفی کردم. 15 سال در بازار تهران بودم و پس از خروج از محیط بازار، فروشگاه «ثامنی پاویلیون» را راه انداختم. سال 1385 در نمایشگاه بینالمللی تهران که از موفقترین نمایشگاهها تا آن زمان بود، با اکثریت آرای بزرگان صنف، تندیس ویژه دریافت کردم. آنها میدانستند من با عشقم کار میکنم و معتقدم برای توصیف هنر خیلی نمیشود از واژهها بهره گرفت؛ توصیف هنر به منزله زبانی که همه آن را میفهمند و محصول آن این است که با حواستان اثر هنری را درک کنید. باید آنچنان روی اثر هنری تمرکز داشت که تنها با سکوت به آن نگریست. صحبت کردن درباره یک اثر هنری از سوی خالق آن از زیباییهایش میکاهد. اینگونه است در موزه لوور فرانسه بهیکباره میبینیم صدها نفر در برابر تابلوی «لبخند مونالیزا» اثر داوینچی ایستادهاند و در سکوت فرورفتهاند.
آیا فرزندانتان هم در این صنعت مشغول فعالیتند؟
یکی از فرزندان من در رشته طراحی داخلی از دانشگاه رایرسون کانادا فارغالتحصیل شده و یکی دیگر از فرزندانم در حوزه طلاسازی کار میکند. البته که هنر جواهرسازی و مرصعکاری با اینها تفاوتهایی دارد.
با تکیهبر مشاهدهها و تجربههای شما، به نظرتان تاکنون هنر جواهرسازی از جایگاه مطلوبی در جمع سایر رشتهها و گرایشهای هنری در ایران برخوردار بوده است؟
معمولاً هنر جواهرسازی در قیاس با سایر هنرها آنچنانکه باید دیده نمیشود. خیلیها صرفاً برای سرمایهگذاری جواهری را خریداری میکنند. کار هنرمند جواهرساز امضا دارد. اینجا دوست دارم به یک نکته مهم اشاره داشته باشم. من در مواقع متعدد خودم وسایل مورد نیاز را برای دانشجویان تهیه میکردم. متأسفانه بارها دیدم یأس و ناامیدی بر آنها چیره شده زیرا زمینه کاری و اشتغال در این عرصه هنری و صنعتی را نمیدیدند. اکثر تولیدیهای ما تعطیل کردهاند. همه که نمیتوانند بهصورت انفرادی کارخانه تأسیس کنند زیرا تأمین تجهیزات بسیار هزینهبر است. حدود 5 هزار طراح در این حوزه داشتهایم اما مگر ما به چه تعداد طراح نیاز داریم. دانشجو به علت گرانی نمیتواند با فلز طلا کار کند. و در ادامه نکات مهم آموزش. من از شاگردانم خواهش کردم که همه در کلاسهای کارگاهی روپوش سفید بپوشند. آنها باید با اصول کار در کارگاه آشنا شوند. ریشه بسیاری از مشکلات ما در حوزههای تخصصی به بحث آموزش بازمیگردد. بالغبر نیمقرن تجربه به من میگوید که باید از شاگردانم بخواهم که یک میز کار در منزل داشته باشند، یک فرز تهیه کنند، حتی سنگهای رنگی مانند توپاز و آمیتیس را برایشان میآوردم و تا جایی که توانستم کمک کردم در یک کارگاه خانگی، این هنر را یاد بگیرند. یک جواهرساز باید پیش از رسیدن به مرحله نهایی کار یعنی مرصعکاری یا حتی دیگرمراحل یعنی طراحی، ریختهگری و زرگری، فلزات و گوهرهای کاربردی در این هنر را لمس کرده باشد. ما در کلاس طراحیها را انجام میدادیم و از دوستانم که کارگاه ریختهگری داشتند، درخواست میکردم زمینه را برای رسیدن به مرحله سوار کردن گوهر روی طلا و مرصعکاری برای دانشجویانم فراهم آورند. کارگاههای دانشگاهی ابزار لازم را ندارند و من از طریق روابط خودم فضای کار را فراهم میآوردم. مدرس باید مسئولیت تدریسش را بپذیرد. باید تعارف را کنار گذاشت و تمام عیار به جریان آموزش و تربیت نیرو ورود کرد. دختران عزیزم باید بدانند که با ناخن بلند نمیتوانند در کارگاه کار کنند زیرا ناخن مانع انجام کار درست و ظریف میشود و اگر خدایی ناخواسته حین انجام مرصعکاری قلم در برود، دست زخمی خواهد شد. دختران و پسرانم بدانند با ناخن بلند یا لباسهای تنگ و گوشی موبایل در کنار دست نمیشود در کارگاه جواهرسازی کار کرد.
خیلیها با وسوسه رسیدن به مرحله فروش جواهر پا به این عرصه میگذارند. چه توصیهای برای این افراد دارید؟
نباید برای رفتن به بخش فروش عجله کرد. حتی اگر سرمایه لازم برای رسیدن به این بخش وجود دارد اما ممکن است بعد از چند سال تکتک کارگاهها یا برندها تعطیل شوند. در کشور توسعهیافته کانادا به چشم خود دیدم که وقتی هنرجویان بخشهای مختلف جواهرسازی در کارگاه یا کارخانهای استخدام میشوند، یک بار در هفته مسئول شستن سرویسهای بهداشتی هستند. برای اینکه بشکنند. با یادگیری یک سری واژه تخصصی کار بهجایی نمیرود. تخصص مهم است. آموزش باید اصولی باشد.
کشورهایی مانند چین و تایلند در سالهای اخیر به جمع رقبای جدی این حوزه اضافه شدهاند هر چند همچنان ایتالیا و ترکیه حرفهای بسیار زیادی برای گفتن دارند و برندهایشان با کیفیت بسیار بالا بازارهای جهانی را از آن خود کردهاند. برای بودن در چنین فضای رقابتی چه باید کرد؟
دولت باید برای ایجاد رقابت دستبهکار شود. وامهای کارگاهی نباید سودهای بالا داشته باشند. یک کیلو طلای 18 عیار، یک و نیم میلیارد تومان قیمت دارد. آیا کارگاههای کوچک قادر به تأمین این ماده هستند؟ در شرایط اقتصادی موجود، کارگاههای کوچکی را میشناسم که معطل تهیه 20 گرم طلا هستند.
حدود 30 سال است صحبت از راهاندازی شهرک طراحی و ساخت طلا و جواهر میشود اما تاکنون محقق نشده است. اساساً آیا این ایده را کارشناسیشده میدانید؟
ایجاد زیرساخت بسیار مهم است. اگر از همین امروز بخواهیم شروع کنیم، حداقل 10 سال زمان نیاز داریم. برای رسیدن به تولید صنعتی و نیمهصنعتی، نیازمند آموزش اصولی، ورود فناوری و تجهیزات پیشرفته روز دنیا و حمایت دولت هستیم. ما در بحث سند ملی گوهرسنگ، سنگهای قیمتی همچون فیروزه را در کشور داریم اما قادر به سایزتراشی این سنگها هم نیستیم زیرا فناوری روز دنیا در اختیارمان نیست در نتیجه فاصله زیادی با صادرات داریم. در حال حاضر بیشتر سنگهای ما برای استفاده در کارگاهها از چین و تایلند وارد میشود. ما نمیتوانیم سنتی کار را ادامه دهیم و توقع صادرات داشته باشیم. ترکیه حتی در مارکتینگ قویتر از ایتالیا عمل کرده است. تعدادی متخصص از ایتالیا به ترکیه آوردند، با ایتالیاییها قراردادهایی بستند که ابتدا درصد بالای سود از آنِ ایتالیاییها بود اما به تدریج درصد سود خود را افزایش دادند. این رکن آموزش است. ما نمیتوانیم بهصورت سنتی کار را ادامه دهیم و از صادرات دم بزنیم.
کشور موفقی مانند ترکیه در بازار جهانی جواهرات، چگونه عملکردی در زمینه واردات و صادرات داشته است؟
در ترکیه واردات بهشرط پرداخت گمرک آزاد است بنابراین دولت فضای رقابت را نبسته و بااینحال ترکیه یکی از پیشگامان صنعت جواهرسازی است. برای واردات باید تسهیلات در نظر گرفت تا رقابت ایجاد شود. امروز ترکیه نمایشگاههای بسیار بزرگی برگزار میکند و از بسیاری از کشورهای جهان دعوت میکند تا با این رویدادها همراه شوند. یک پرسش. امروز زمینه فعالیت برای چند درصد از طراحان کشورمان در ایران فراهم است؟ آیا نباید از حضور آنها در دیگر کشورها برای اشتغال گلهمند بود. دولت باید به این بخش ورود کند. باید کارگاههای کوچک تقویت شود و کارخانههای بزرگ هم با هدف صادرات تجهیز شوند. در این حوزه نیاز به فرصت جابجایی پول است اما باوجود تحریمها کار سختی در این بخش پیش رو داریم. بدون صادرات، نیاز داخلی اشباع میشود و با شرایط اقتصادی موجود که مردم توان خرید طلا و جواهر را ندارند، این صنعت نمیتواند توسعه یابد. انس طلا بر اساس دلار اعلام میشود و باوجود قیمت بالای دلار در ایران، فعالان فشار بیشتری را در این بخش متحمل هستند.
بدون شک با توجه به وضعیت موجود، تغییر مبتنی بر الگوبرداری از نمونههای موفق در صنعت جواهرسازی اصولیترین کار ممکن به نظر میرسد.
در درجه نخست بحث صادرات مطرح است و اگر این صادرات مشابه تمام نقاط جهان مورد الگوبرداری قرار گیرد، درست مثل زمانهای دیگر که از کار خوب الگوبرداری میکنیم، میتوان به موفقیت فکر کرد. ممکن است ما مواد و متریال موردنیاز را داشته باشیم اما باید ببینیم که نتیجه استفاده از این مواد اولیه چه مخاطبی دارد و قرار است به چه منظور مورداستفاده قرار گیرد. این موضوع به اصل مخاطب شناسی بازمیگردد. چه بسیار طرحهایی که دانشجویان ترسیم میکنند اما قابلاجرا نیست. در جریان آموزش باید به همه این نکات اشاره شود. شرایط مارکتینگ، موضوع مصرف و ذائقه و توان خرید مشتریان باید در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، خلاقیت طراح بر اثر تمرین زیاد یا بهصورت ژنتیک به منصه ظهور میرسد. تمرین و تکرار برای حرکت طراح به سمت رشد حائز اهمیت است. ژن هم خلاق نباشد، با تفکر و تکرار و تمرین میتوان در زمینه طراحی، رفتار خلاقانه داشت. نمیگویم مطالب تئوری ارزش و اهمیتی کمتر از تمرین و عمل دارند اما مادامیکه دانشجو در کارگاه با اصل موضوع یعنی فرایند ساخت مواجه نشود، حتی اگر بهترین تئوریسین هم باشد اما ممکن است نتواند مسیر را به سوی موفقیت طی کند و در این هنر صنعت بماند.
چه مدت زمان نیاز است بازار به تازهواردان این صنعت اعتماد کند و برای مثال در مرحله مخراجکاری، سنگهای قیمتی را در اختیار این افراد قرار دهد؟
کدام جواهرفروش جرات میکند برلیان به این گرانی باقیمت هر قیراط ریزه 500، 600 تا 1000 دلار را به دانشجویان بدهد تا روی پایه سوارش کند. آنها دنبال افراد حرفهای و باتجربه هستند. انگیزه و تمرکز از دیگر نکات مهم در روند آموزش است. دانشجو برای رسیدن به استانداردی که بتواند دست به سمت سنگهای قیمتی ببرد، زمان طولانی نیاز دارد. خیلیها از کودکی و با پادویی پا به این عرصه میگذارند. برای خود من، 7 سال زمان برد که بهصورت عملی دوره کارآموزی ساخت جواهر بهویژه مرحله مرصع یا مخراجکاری را پشت سر گذارم. فرض کنید پایه جواهر آماده است و به مرحله چیدمان سنگ قیمتی روی پایه رسیدهایم. چه کسی حاضر است این کار را به دست فردی که صرفاً دو تا چهار سال آنهم بهصورت دانشگاهی در این رشته تحصیل کرده، بسپارد. و البته یک نکته مهم دیگر؛ یکی از فاکتورهای اصلی در صنف ما، صداقت و درستی اشخاص است. کافی است فرد کمی پای خود را کج بگذارد. بلافاصله حساب او در بازار درمیآید و از گردونه رقابت حذف میشود.
ایران در میان کشورهای دارای معادن سنگهای قیمتی با هدف کاربرد در صنعت جواهرسازی چه جایگاهی دارد؟
واقعیت این است ما در ایران معادنی برای استخراج سنگهای قیمتی همچون الماس، زمرد و برلیان نداریم و اکثر این سنگها وارداتی هستند که مجدد تأکید میکنم اگر دولت برای این بخش تسهیلات گمرکی قائل نشود، سنگهای قیمتی قاچاق روی پایههای جواهرات خواهد نشست.
یکی از مهم ترین موضوعات در بحث دستیابی به نقطه مطلوب در تمام صنایع از جمله صنعت جواهرسازی، توجه به امر آموزش است. در این بخش، به نظر میرسد کشور ما جایگاه مطلوبی در زمینه دسترسی به تجهیزات کارگاهی ندارد هر چند در سالهای اخیر دانشگاههایی مانند شهید بهشتی و معماری و هنر پارس به این رشته تخصصی ورود کردهاند. نظر شما در این باره چیست؟
اگر برای آموزش، دانش و تجهیزات لازم را وارد نکنیم این بدان معناست که قادر نخواهیم بود با کشورهایی مانند ترکیه رقابت کنیم. در بحث تراش سنگهای قیمتی تجهیزات بروز نیستند. میگویند پیشرفت علم و تکنولوژی در نیمقرن اخیر مطابق است با تمام عمر بشر و این بدان معناست که اگر بخواهیم به روشهای سنتی کار را دنبال کنیم، راه بهجایی نخواهیم برد. نمیشود خودت، استادِ خودت باشی و با دنیا وارد رقابت شوی. در اینجا با مثالی، رویکرد ایران و ژاپن را در امر آموزش مورد قیاس قرار میدهم. در ایران تعدادی صندلی کنار هم میچینند و از تعدادی کودک که عدد آنها از عدد صندلیها بیشتر است میخواهند با شروع موسیقی دور این صندلیها بچرخند و با قطع موسیقی روی صندلیها بنشینند. کودکی که نتواند یک صندلی را از آن خود کند، از بازی حذف میشود. در ژاپن همین بازی به این صورت انجام میشود که اگر کودکی نتواند روی صندلی بنشیند، همه بازنده شدهاند. این یعنی در زندگی برای بیرون نماندن باید همکاری کرد، باید تعامل داشت و راه را برای کسب دانش باز گذاشت. بپذیریم که باید تغییر کنیم. شاید پروسه تغییر در نحوه آموزش و امکانات آموزشی در کشور بیش از 10 سال زمان ببرد اما بازهم باید از همین امروز برنامهریزی کرد. من در کشور کانادا به چشم دیدم که در مساحتی بالغبر 2 هزار مترمربع، تجهیزات موردنیاز کار جواهرسازی از تمام برندهای مطرح و کشورهای پیشرفته کنار یکدیگر چیده شدهاند و این در وهله نخست حاکی از آن است که این کشور راه را برای رقابت و ورود علم باز گذاشته و میداند بازار داخلی احتمال اشباع را دارد اما با توسعه و تقویت صادرات به این سد برخورد نخواهد کرد. دانشجو و هنرجویان عرصه جواهرسازی باید این را بدانند که بهطور مثال آنچه با نام الماس بهعنوان یک سنگ قیمتی در این صنعت موردتوجه قرار دارد، صدها میلیون سال پیش بهوسیله آتشفشانها شکلگرفته و صدها میلیون سال زمان برده که توسط همان آتشفشانها به سطح زمین نزدیک شده، در حرکت آتشفشانها مجدد به سمت زمین مکش داشته و معادن تشکیل شده است. این سنگ به قدمت تاریخی چند صد میلیون سالی ارزش دارد که هنرمندی خداوند بوده و بس. این خلقت را باید دید، حس کرد و قدر دانست. درنتیجه همه نمیتوانند به درجهای برسند که با این سنگ قیمتی یا نمونههای مشابه کار کنند. سنگتراشی در ایران شعار است. کلاسهایی که در این زمینه برگزار میشود از تکنولوژی لازم و مواد اولیه بیبهره هستند. بازار رقابت را باید از همین مرحله در نظر گرفت. آموزش ما بروز نیست و مارکتینگ را بهندرت در نظر میگیرد. بپذیریم جریان تحصیلات، علمی و آکادمیک شده است و امروز اگر بخواهند درباره یک انار در یک دانشگاه صحبت کنند، ساعتها و صفحات بسیار از ریشه تا میوه جا برای گفتن است. امروز باید با دنیا ارتباط داشت.
شرایط استعدادیابی در حوزه جواهرسازی چگونه است؟
ما بهشدت نیازمند استعدادیاب در این عرصه هستیم و باوجود تجربههای بسیار در این حوزه اما با کمبود جدی چهرههای دانشگاهی مواجهیم. البته که در این بخش هم خیلی از اساتید حقوقی دارند که نادیده گرفته میشود. برای رسیدن به خروجی مطلوب باید نگاه حمایتی را شاهد باشیم. با برگزاری جلسات مکرر راه به جایی نخواهیم برد. همه باید وارد میدان عمل شوند. استاد باید برای تربیت شاگرد از منافع خود چشم بپوشد و نظام آموزشی هم برای حفظ استادان ارزشمند و مربیان حاذق هزینه کند. ما برای نجات و توسعه هنر و صنعت جواهرسازی به دلسوز و دغدغهمند نیاز داریم.
و سخن پایانی...
هر که بنا دارد وارد این صنف شود، قدمبهقدم تمام مراحل ساخت را یاد بگیرد و از گذر عمر در این مراحل نگران نباشد زیرا تجربه میگوید باید سالیان سال به تکرار و تلاش و ممارست بگذرد که بتوان به جایگاهی ثابت در این عرصه دست یافت. باید برای بودن در این صنف زحمت کشید، صادق بود، آموزش دید، بازار را شناخت و دور از رؤیاپردازی، واقعیتهای موجود را لمس کرد و از رقابت نترسید.