گروه مد و لباس هنرآنلاین: آذر نجیبی هنرمندی است که فعالان و علاقهمندان به عرصه مد و لباس او را با برند «چاوان» میشناسد. نجیبی اصالتاً کُرد است و طی سالیان سال پژوهش در عرصه تاریخ لباس در این زمینه تدریس میکند و تجربیات ارزندهای در این حوزه دارد. کمااینکه به واسطه همین دانش و تجربه، او پیشینه طراحی لباس برای آثار تصویری تاریخی را هم دارد. مشروح گفتگو با او درباره جزئیات طراحی لباس برای دو سریال تلویزیونی تاریخی را در ادامه بخوانید:
خانم نجیبی شما پژوهشگر و مدرس در زمینه تاریخ لباس هستید و بدون شک یکی از مهمترین عوامل همراهی شما در مقام طراح لباس با پروژههای تلویزیونی و سینمایی تاریخی به همین سیر تجربیتان بازمیگردد. لطفاً مقدمهای درباره همراهی اخیرتان با دو مجموعه تلویزیونی در مقام طراح لباس عنوان بفرمایید تا در ادامه پرسشهای بعدی را مطرح کنم.
من به تازگی درگیر دو پروژه تاریخی بودهام. همانطور که میدانید بخشی از فعالیتهای حوزه طراحی صحنه و لباس به عرصههای تاریخی بازمیگردد و در حال حاضر نیز سریالها و آثار سینمایی متعددی وجود دارد که بخشی از تاریخ کشورمان را به تصویر میکشد. هر چند که سمت کار تاریخی رفتن خطرناک است در عین حال برای بیننده جذابیت دارد و همین مسئله باعث شده که کارگردانها سمت ساخت آثار دشوار تاریخی بروند. در عین حال کارهای تاریخی محل خطر هستند. یعنی یا تبدیل به یک اثر ماندگار و خاطرهانگیز میشوند و مخاطب آنها را دوست دارد و یا به دلایل گوناگون از جمله آنکه پروداکشنشان خوب نیست، یک اثر فاجعه از آب درمیآیند. از آنجایی که من تاریخ لباس درس میدهم، معمولاً برای طراحی لباس آثار تاریخی با من تماس میگیرند. در مجموعههای تاریخی باید از قبل به همه چیز فکر کنید و این کار شما را سخت میکند. من از اردیبهشت ماه سال 1399 با یک سریال تاریخی در منطقه کردستان همراه شدم. نکته قابل تأمل آنکه شما وقتی با یک مجموعه تاریخی همکاری میکنید مخاطبها همواره سؤال میپرسند که آیا واقعاً این لباسها در آن دوران وجود داشته و من در جواب آنها میگویم همه چیز بازسازی واقعیت نیست. من اگر بخواهم هم بازسازی واقعیت کنم، نمیتوانم این کار را انجام بدهم. کار تاریخی یک جنبه ماجراست و زیباشنایی لباس هم یک جنبه دیگر. ما نباید عین به عین جلو برویم و چیزی را بازسازی کنیم. ما تا یک جاهایی باید به تاریخ وفادار باشیم اما از یک جایی به بعد باید زیباییشناسی تاریخ را هم لحاظ کنیم تا مخاطب بنشیند و سریال را ببیند.
شما خودتان هم اهل منطقه کردستان هستید. جالب است که محل تصویربرداری و ساخت سریالها هم در منطقه کردستان بوده است.
بله. اصلاً انتخاب من بهعنوان طراح لباس آن پروژه به دلیل همین موضوع بود. به عنوان مثال اگر به من بگویند یک فیلمی قرار است در لرستان ساخته شود، من میروم تحقیق میکنم اما به نظرم آن حس را یک طراح لر بهتر میتواند در بیاورد. البته من کم نمیآورم و تحقیقات خودم را انجام میدهم اما حس میکنم آن طراح لر از من چندین قدم جلوتر است. در مورد این پروژه از آنجایی که درباره تاریخ لباس کردی پژوهشهایی داشتم تصور میکنم انتخاب من به عنوان طراح لباس انتخاب درستی بوده است. چه بسا هر فرد دیگری هم جای من میآمد آن لباس را بازسازی میکرد اما من حس، حال و تاریخچه آن پوشش را بیشتر درک میکردم چرا که لوکشین و لباسها را از آن خود میدانستم. ای کاش برای هر پروژهای که در شهرستانها میسازند از همکاری طراحان لباس بومی آن منطقه بهره بگیرند.
خانم نجیبی ما تا چه میزان منابعی داریم که طراحان لباس بخواهند در آثار تاریخی به آن مراجعه کنند؟ شما خودتان تاریخ لباس تدریس میکنید، لطفاً راجع به ضعفها و چالشهایی که در این بخش وجود دارد صحبت کنید. اگر یک زمانی طراح لباس بخواهد به این حوزه ورود کند تا چه میزان پشتوانه تئوریک وجود دارد که به آنها مراجعه کند و براساس آنها کار خودش را پیش ببرد؟
من فکر میکنم اطلاعات در دسترس از تاریخ لباس ایران در بخشهایی قوی است اما در بخشهایی خیر. مثلاً دوران پهلوی را همیشه مورد اجحاف قرار دادهایم. به هر حال آن دوره نیز بخشی از تاریخ ماست و نمیتوانیم انکارش کنیم. آن دوره یک بخشی از تاریخ ماست و قطعاً در آن زمان هم لباسهای خاص آن دوره پوشیده میشد. به نظرم یک چیزهایی را باید فارغ از اتفاقات سیاسی دید و تحلیل کرد. بستر اجتماعی و تاریخ لباس به یکدیگر مرتبط هستند. با این همه و در مجموع تاریخ لباس مهجور مانده است. ما کتابهای خوبی داریم اما تعداد آنها کافی نیست. گاهی من برای بررسی تاریخ لباس میروم کتابهای تاریخ اجتماعی میخوانم به طور مثال در برخی سفرنامهها به مطلبی اشاره شده که آنها میتوانند برای من مرجع باشند. درباره دوران مادها و هخامنشی رفرنسهای ماندگاری مانند سنگنگارهها و تخت جمشید داریم که ماندگار هستند. انگار در قلب سنگ حک شدهاند. کمی جلوتر که میآییم مینیاتور و نقاشی به ما کمک میکند اما این دورههای آخر مورد کم لطفی قرار گرفته. کار شده اما تعداد منابع به صورت مکتوب بسیار کم است.
به سراغ سریال تاریخی «سنجرخان وزیری» و همراهی شما با این پروژه به عنوان طراح لباس برویم. لطفاً درباره این اثر بیشتر توضیح دهید.
تاریخ مورد بحث در این سریال و شخصیت «سنجرخان وزیری» همزمان با جنگ جهانی اول بوده که متفقین و متحدین به ایران وارد میشوند و در یک جاهایی از سوی ایران ایرانیان مورد مقابله قرار میگیرند. سنجرخان وزیری که بزرگ خاندان وزیری بوده است تا یک جاهایی ارتش روسیه را پس میزند و با آنها مقابله میکند. این شخص در همان زمانی زندگی کرده که سردار جنگل زندگی میکرده است. ما سردار جنگل را میشناسیم و یک سریال خوب درباره آن ساختهاند و در ذهن همه ماند اما هیچکس نمیداند آن آدمی که به سردار جنگل خط میدهد و با او همکاری میکند و میگوید من روسها را از منطقه کردستان تا پل منجیل راندم، سنجرخان وزیری بوده است. سنجرخان از یک خانواده متمول و با تشکیلاتی بوده اما در عین حال فردی عادی در جامعه زمان خود بوده است. با این همه و به دلیل شخصیت غیور و شجاع خود، کم کم یک قلعه با هدف دفاع از وطن برای خود درست میکند و در آن قلعهای که دارد، افراد بسیاری را دور هم جمع میکند و ماجراهای بسیاری از این پس رقم میخورد. برای کارگردانی این سریال ابتدا آقای ضیاءالدین دری انتخاب شده بودند و من یکی، دو بار با ایشان درباره طراحی لباس این پروژه صحبت کردم اما ایشان بیمار شدند و به رحمت خدا رفتند. پس از آقای دری، آقای محمدحسین لطیفی قبول زحمت کردند و کارگردانی این سریال را پذیرفتند. ما چندین بار در تهران با همدیگر صحبت کرده و ایدههای خودمان را به هم نزدیک کردیم. به نظر من طراح لباس باید در مرحله پیش تولید با کارگردان به نتیجه برسد. از ایشان پرسیدم که تا چه میزان مستندات تاریخی میخواهید و چقدر زیباییشناسی؟ ایشان گفت ما اگر بازسازی تاریخ کنیم بیننده را از دست میدهیم. به نظرم جمله کاملاً درستی است. بیننده امروز آنقدر تصویر خوب دیده و سفر کرده که اگر بخواهیم فقط تاریخسازی کنیم فایده ندارد. حتی ممکن بود که خود کردها هم سریال را نگاه نکنند. بخشی از تاریخ لباس مردمان کرد، شالهایی بزرگی میبینیم اما در تصویر و رسانه امروز اگر این شالهای بزرگ را برای یک بازیگری که به طور مثال قد کوتاهی دارد در نظر بگیرید جلوه خوبی نخواهد داشت. بنابراین منِ طراحی تاریخ را تا جایی پیش میبرم که به وجوه زیباشناسی اثر لطمه وارد نکند. در عین حال باید به راحتیهای حرکتی بازیگری که تا الآن لباس کردی نپوشیده هم فکر کنیم. همان طور که اشاره کردم طراحی لباس برای آثار تاریخی روی یک لبه خطرناک حرکت میکند. اگر به یک طرف بروید طرف دیگر را از دست میدهید و به یکباره ممکن است اعتراضاتی را بشنویم که لباس ما اینطور نبوده و از طرفی هم اگر بخواهید فقط به جنبه تاریخی لباس نگاه کنید، ممکن است به لحاظ بصری جذاب نمیشد. من قدم به قدم با آقای لطیفی جلو میرفتم. یک جایی میدیدیم که لباسی که ما میخواستیم تاریخ نداشت اما فکر میکردیم به اینکه تصاویر بصری که از این بازیگر باید در ذهن مخاطب بماند، باشکوه خواهد شد. آقای لطیفی هم به واقع کارگردان منعطف و سازگاری است و از ایدههای جدید استقبال میکند. آدم دگمی نیست که برای هر چیزی قانون بگذارد. از این بابت همکاری با ایشان برای من بسیار خوب بود.
خانم نجیبی لطفاً درباره گروه طراحی لباس فعال در این پروژه بگوئید.
ما یک تیم تولید داشتیم. من به عنوان طراح و سرپرست کارگاه طراحی و اجرای لباسهای خوانین کرد، مردم عادی، جنگجویان کرد، دروایش، شخصیتهای مذهبی منطقه و لباسهای نظامی قزاق، روسیه، انگلیس و عثمانی با تمام جزئیات شامل کلاه، چکمه، ارم، علائم و حمایل فعالیت داشتم. تعدادی خیاط ماهر زنانه و مردانه محلی و دوستان و هنرمندانی برای انجام کارهای دست روی لباس و همچنین در کارگاههای ساخت چکمه و یراق آلات چرمی و فلزی نیز به اتفاق عدهای دستیار خانم من را همراهی میکردند. کارگاه ما در یک خانه قدیمی بود که اتفاقاً خود خانه هم حال و هوای قشنگی داشت. محل استقرار تیم ما در خانه سرهنگ آزموده اردلان از خانههای تاریخی واقع در شهر سنندج بود. هر از گاهی وقتی در خانه باز میشد یک عده میآمدند بخشی از تاریخ را روایت میکردند. یکبار یک خانمی آمد و گفت پسر من در این خانه به دنیا آمده. حضور در آن خانه لذت کار را برای من و گروه دوچندان ساخت. البته تیم طراحی نداشتیم و طراحیها با خودم بود. البته دستیار و کمک داشتم. دوزندههای مرد و زن زیادی داشتیم. یک سری چکمههای تاریخی هم داشتیم که آنها را در کرمانشاه برای ما ساختند.
شما طی ماههای اخیر در یک سریال دیگر تاریخی نیز به عنوان طراح لباس همکاری داشتهاید که اتفاقاً آن هم مربوط به خطه خودتان است. لطفاً درباره آن اثر نیز توضیح دهید.
من در یک پروژه دیگر به کارگردانی آقای افشین هاشمی نیز به عنوان طراح لباس فعالیت میکنم. محسن قرایی مینویسند و افشین هاشمی کارگردان است. دوستی من با آقای هاشمی به دوران همکاری در عرصه تئاتر باز میگردد و من در این پروژه طراح لباس هستم. در این اثر برخلاف سریال تاریخی «سنجرخان وزیری» که فضای مردانه جنگی دارد، داستانی زنانه روایت میشود و حس و حال دیگری دارد. یک جاهایی بازسازی تاریخ سخت است. این کار اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی را به نمایش میگذارد که در آن دوره ماجرای کشف حجاب پیش میآید. این سریال از این بابت برای من جذاب است که شروع حرکتهای مدنی زنانه و دنبال حق رفتن این طیف در برههای از تاریخ را رصد و بررسی میکند. تا الآن یاد ندارم که یک سریال به این دوره از تاریخ ایران بپردازد که لباسها هم به سمت قاجار برود و هم پهلوی. لیلا حاتمی، شبنم مقدمی، یلدا عباسی، باران کوثری و لیستی بلند بالا از دوستان تئاتری بازیگران این سریال هستند.
خانم نجیبی بخشی از فعالیت شما به حوزه طراحی و تولید کفش است. در گفتگوی پیشین با شما مفصل درباره این موضوع صحبت کردیم. لطفاً کمی درباره فعالیتهای خود در این بخش بگویید. شاید برای مدیوم سینما یا تلویزیون کفش به چشم نیاید اما قطعاً برای شما مهم بوده است.
من مدتی که در تهران نبودم کمی از این فضا دور شدم اما جریان تولید همچنان ادامه داشت. در این مدت فکر کردم که بوت مردانه هم بزنیم و این کار را انجام دادیم. اگر اوضاع جهان از لحاظ کرونا کمی بهتر شود قصد داریم در کشور هلند نیز نمایندگی تأسیس کنیم. چند وقت پیش هم به منظور برپایی نمایشگاه در کشور سوئد وقت گرفته بودیم و همه چیز را هماهنگ کردیم اما به دلیل شیوع کرونا نتوانستیم نمایشگاه را برگزار کنیم. به هر روی سال دشواری را در سایه این بیماری کشنده پشت سرگذاشتیم. امیدوارم هیچوقت دیگر خاطرات تلخ چنین سالی را تجربه نکنیم.