سرویس مد و لباس هنرآنلاین: کرونا تقریباً هشت ماه است که بر ایران سایه نحس خود را انداخته است و تبعات منفی اجتماعی و فرهنگی آن، دوشادوش بسیاری از ناهنجاریها اعم از بهداشتی، جسمی و روانی گریبانگیر مردم شده است.
تنها ساز و کار ارائه و پیشنهادشده از سوی کارشناسان و متولیان امر بهداشت و سلامت در این روزها نه در ایران بلکه در جای جای دنیا، رعایت فاصله اجتماعی و به حالت تعلیق درآمدن بسیاری از اموری است که طبیعت و ماهیت آنها در فضای جمع گونه و اجتماع مردم در مکانی مشخص تعریف شده است.
میدانیم که انسان موجودی اجتماعی است و شخصیت و امور روزانه او در موقعیتی شناخته میشود که در مراوده و ارتباط با همنوع خود قرار گرفته باشد که عملاً چنین امری در شرایط کرونا محقق نخواهد شد.
این در شرایطی است که باید به فکر موارد جایگزین بهمنظور حفظ این ارتباط و مراوده بود همچنان که شاهد هستیم در این چند ماه از شیوع این بیماری تا چه حد زیادی استفاده از ارتباطات آنلاین و فضای مجازی که معمولاً در قالب شبکههای اجتماعی تعریف میشوند، بازار داغی پیدا کرده است. اگرچه نه همچون دیدار حضوری اما تا حدودی توانسته است این خلأ را جبران کند.
با این اوصاف، همچنان توقع در رسانههای جمعی که برای همه، نوعی عدالت در استفاده از منابع خبری، دانشافزایی و ارتقای فرهنگی را به دنبال داشته باشد، بیش از سایر حلقههای مواصلاتی در فضای مجازی است که شرط داشتن و در اختیار گرفتن آنها دسترسی به پوشش اینترنتی و یا در اختیار داشتن سیستمهای هوشمندی است که بتواند همه این ظرفیتها را ساپورت کند تا معمولاً این امر به طول کامل مقدور نبوده و نیست.
وقتی از رسانه جمعی بدون واسطه و مهیا با امکانات لازم سخن به میان میآید، ابتدابهساکن صدا و سیما به ذهن متبادر میشود که طی دو دهه گذشته با فراهم آوردن زیرساختهای فنی توانسته است در ناشناختهترین اماکن نیز دسترسی گیرندگان را فراهم کند. با این اوصاف اما شاهد هستیم که این ظرفیت فاقد قابلیت لازم در مواجهه با مخاطبان خود است به شکلی که درصد مخاطبان آن در حال ریزشی روزافزون است.
در این اوضاع و احوال مردم که بهناچار زمان زیادی از وقت خود را برای قطع زنجیره شیوع کرونا در منزل سپری میکنند و توقع میرود رسانه ملی با تنوعبخشی به تولیدات خود سلایق گوناگون مخاطبان را تأمین نماید، شاهد هستیم که اغلب شبکههای تلویزیونی جانب سیاسی بازی را پیش گرفته و معدود شبکههایی که به فکر سرگرم سازی و در سطحی ایده آل فرهنگسازی در میان مخاطب هستند اغلب به بازپخش مکرر برنامههای سالهای پیش خود اقدام میکنند.
اغلب برنامهها چه از رادیو و چه از تلویزیون در قالبهای تکراری و کسالتبار به پخش برنامههای خود مشغولند که هر کدام فاقد نوآوری بهویژه در ساختار و پس از آن در محتوا هستند.
در عرصه اجتماعی و فرهنگی و هنری همانگونه که اشاره شد مراکز گوناگونی به حالت تعطیل و نیمه تعطیل درآمدهاند. سینما، تئاتر، گالریهای هنری، موزهها و نمایشگاهها و... و رسانه ملی در این اوضاع با پخش برنامههایی میپردازد که هیچ دردی از جامعه دوا نکرده و اثری در انبساط روحیه و خلق آنها در این شرایط بغرنج نداشته است.
درحالیکه بهویژه تلویزیون با خرید امتیاز هر یک از این رویدادها و پوشش لایو آنها قادر است اعتماد بیشتری به سمت خود جلب کرده و محبوبیت ازدسترفته خود را بازیابد و در عین حال البته تا حدودی در تقویت بنمایههای اقتصادی فعالان ورشکسته عرصه فرهنگ و هنر مؤثر باشد.
تحقق این امر مستلزم یک عزم فرهنگی و هنری است. عزمی که در پی آن، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را در شرایط و مقطع کنونی که درد و رنج مشکلات اقتصادی و یا اخبار مرگ و میر بر روح و روان مردم سایه انداخته است، به سمت رسالتی شبیه به هنر درمانی پیش برد.