سرویس مد و لباس هنرآنلاین: مد از همان آغاز پیدایش، منتقدانی نیز داشته است.
با این همه، متونی از قرن چهاردهم میلادی موجود است که مثبت بودن این امر را به تصویر میکشد بر این اساس که در آن دوره، مردم لباسهایی میپوشند که بیش از آنکه جنبه کاربردی داشته باشد، بیشتر دارای نما و جذابیت است.
حال آنکه در دهه هشتاد میلادی، مطالعات جدی در زمینه مد انجام شد که مد را به لحاظ اخلاقی محکوم میکرد و حتی آن را امری کوچک و بیارزش میشمرد.
آدام اسمیت بهعنوان نخستین فیلسوفی که در مطالعات انسانشناسی خود به مد جایگاه ویژهای بخشیده بر این ادعاست که مد در وهله نخست در حوزههایی کاربرد دارد که ذائقه و سلیقه از مفاهیم کلیدی آن حوزهها هستند.
بهویژه این پدیده در زمینه لباس و اسباب و اثاثیه منزل کاربرد فراوان دارد و همچنین در حوزههای موسیقی، شعر و معماری.
به عقیده اسمیت مد بر اخلاقیات نیز تأثیرگذار است گرچه میزان این تأثیر خیلی کمتر است.
فیلسوف دیگری به نام ژیل لیپووتسکی نیز دارای عقیده موافق است و مینویسد: مد شکل خاصی از تغییرات اجتماعی است که بهطور کاملاً مستقل عمل میکنند و به چیزی وابسته نیست. این پدیده در وهله اول و بیش از هر چیز، یک ساز و کار اجتماعی است که در یک بازه زمانی بسیار کوتاه و در قالب تغییرات کم و بیش نامتعارف نمود پیدا میکند و بدین ترتیب، حوزههای بسیار متنوع زندگی جمعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
این تعریف بر این امر تأکید دارد که مسئله مد تنها به لباس و پوشش محدود نمیشود، بلکه کل ساز و کاری اجتماعی را در برمیگیرد.
مد لباس صرفاً یکی از جنبههای مد است و بهندرت میتوان پدیده اجتماعی را یافت که تحت تأثیر مد نبوده باشد؛ از فرم بدن گرفته تا نحوه طراحی خودرو، سیاست و هنر.
در حقیقت، مد را میتوان بهعنوان نظامی از فرهنگ معانی برشمرد و آن را در گستره پوشش محدود نساخت.
با این همه، برخی نیز مد را منحصراً در خدمت لباس میدادند. بهعنوان مثال آن هولاندر که یک مورخ آمریکایی در حوزه هنر است، مد را اینگونه تعریف میکند: طیف گستردهای از سبکهای جذاب لباس در هر زمان ممکن ازجمله سبکهای فاخر لباس زنانه، همه انواع لباس و حتی لوازم غیر مرسوم و نامتعارف افرادی که هیچ علاقهای به مد ندارند.