سرویس مد و لباس هنرآنلاین: تاریخ پیدایش تعزیه بهصورت دقیق مشخص نیست. برخی با باور به ایرانی بودن این نمایش آیینی، پاگیری آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه سههزارساله سوگ سیاوش پهلوان داستانهای ملی ایران نسبت داده و این آئین را مایه و زمینهساز شکلگیری آن دانستهاند.
بههرتقدیر، هنر تعزیه در طول زمان، تغییراتی را به خود دیده است اما همچنان در زمره اصیلترین و پرسابقهترین هنرهای ایرانی و اسلامی مردمان ایران است و طی ماههای محرم و صفر هر سال، در استانهای مختلف ایران از شمالیترین شهرهای خراسان و آذربایجان تا جنوبیترین شهرهای سیستان و اهواز از پهنه کویر تا حاشیههای زاگرس و البرز و از دریای خزر تا خلیج فارس، در ایام ماه محرم، تعزیه برگزار میشود.
هنری که همواره رنگها و آواهای موسیقیایی بر جلال و شکوه آن افزودهاند و بیشک بارزترین ویژگی تعزیه و تعزیهخوان در نگاه نخست، لباسی باشد که بر تن دارد. لباسی با شاخصههای جریان نشانهشناختی و صدالبته متأثر از فرهنگ نمایشهای آئینی در ایران.
مشروح گفتوگوی هنرآنلاین با محمدحسین ناصربخت نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، مدرس دانشگاه و پژوهشگر پیشکسوت نمایشهای آیینی و سنتی درباره ویژگیهای لباس تعزیه و شرایط حاکم بر آن در دوره کنونی را در ادامه بخوانید:
آقای ناصربخت، طی سالیان متمادی که بحث تولید محتوا در زمینه لباسهای تعزیه وجود داشته، افراد مختلف بهکرات درباره ماهیت این لباس و بحث نشانهها، مبانی رنگ و ویژگیهای زیباییشناسی این لباس نوشتهاند، اما موضوع دیگری که مطرح است بحث حفظ و حراست از این لباس است و همچنین بحث لزوم بازطراحی لباسها در یک سری تعزیهها که نمود مدرنتری دارند، هرچند که ما در چنین تعزیههایی نیز مجدداً میبینیم که از همان لباسها استفاده میشود و عملاً بازطراحی اتفاق نمیافتد. با توجه به اینکه تعزیه همچنان بهعنوان یک هنر نمایشی اصیل و متقدم در کشور ما اجرا میشود، در شروع گفتوگو در رابطه با ضرورت توجه به حفظ و حراست از لباس تعزیه بفرمایید.
ببینید، اساساً تعزیه یک نمایش آیینی و سنتی است. یعنی به یک سنتهایی وفادار است. این سنتها در تمامی ارکان شکل دهندهاش وجود دارد. از جمله در لباسی که تعزیهخوانها استفاده میکنند. در طراحی این لباسها از یک سری قراردادها و اصول پیروی میشود. با توجه به اینکه تعزیهها نمایشهای سنتی هستند، باید اصول و قراردادها را حفظ کنند تا به اصالتهای خودشان وفادار باقی بمانند. اساساً لباس تعزیه یک لباس متکی بر مستندات تاریخی نیست. بیشتر یک لباس نمایشی است که جنبه نشانهای دارد. در طراحی آن هم سعی شده این لباس جوری طراحی شود که کاربرد نمایشی داشته باشد. مثلاً نوع طراحی آستینها، دامن و چاکهایی که روی آن قرار دارد جوری طراحی شده که در حین تعزیه بشود از آنها استفاده کرد. شاید اگر بخواهیم ارجاع تاریخی بدهیم، تاریخ آن واقعه یک همچین لباسی را تأیید نکند ولی تعزیهخوانها یا کسانی که لباس تعزیه را طراحی کردهاند بیشتر به کاربرد نمایشی و جنبه نشانهای بودنش توجه داشتهاند. مثلاً ما در تعزیه یک شخصیتی به نام شخصیت "فرنگی" داریم که بعد از شهادت امام حسین (ع) در بازار شام حاضر میشود. معمولاً برای لباس این شخصیت از لباسی استفاده میشده که در دوره صفوی و بعدها در دوره قاجار در بین اروپاییها رایج بوده است. یعنی اینجوری فکر نکردهاند که ببینند فرنگیها در سال 61 هجری چه نوع لباسی داشتهاند. احتمالاً باید سراغ لباسهای رومی میرفتند ولی اینطور نبوده است، بلکه آن لباسی که مردم بهعنوان لباس فرنگی میشناختند را به تن میکردند. بنابراین بیشتر جنبه نشانهای دارد. همین کافی است که معرفی کنند این شخصیت یک شخصیت اروپایی است. یا مثلاً برای اینکه یک چوپان را روی صحنه نمایش بدهند، از لباس چوپانی استفاده میکنند که در همان منطقه اجرای تعزیه رواج داشته است. مثلاً از لباس بختیاری یا لباس قشقایی استفاده میکنند و نمیخواهند ارجاع بدهند که چوپانها در سال 61 هجری در سرزمین عراق کنونی چه لباسی بر تن میکردند. بنابراین کاملاً به جنبه نشانهای بودن توجه میشود.
جنبه دیگر هم کاربرد نمایشی است. مثلاً آستینها جوری طراحی شدهاند که بهراحتی میشود آنها را بالا زد. یا دامن جوری طراحی شده است که آن را میشود در صحنههای نبرد به کمر زد تا هیبت جنگاور را بیشتر تداعی کند. یا لباس کلاهخود و زرهی که به تن میکنند از لباسی اخذ شده که از دوره صفویه برای نظامیان طراحی شده است. بنابراین در لباس تعزیهخوانها اساساً نباید به دنبال استناد تاریخی باشیم. این جنبهها و المانها تا به امروز هم حفظ شده است. یعنی امروز هم همین نشانهها را باید در طراحی لباس تعزیهخوانها در نظر گرفت.
لطفاً در ادامه به ویژگی بارز رنگهای پوشش تعزیهخوانان در این گونه نمایشی اشاره کنید.
در رابطه با رنگ نیز میشود گفت که تعزیه کاملاً یک نمایش نمادین است و رنگها مشخصکننده ذات شخصیتها است. مثلاً رنگهای سفید و سبز معمولاً برای اولیا و افرادی که متمایل به اولیا هستند استفاده میشود. یا رنگ سرخ و ارغوانی برای کسانی که جزو اردوی اشقیا هستند استفاده میشوند. یا پارچههای زرد رنگ را بیشتر برای کسانی که متمول هستند یا برای امرای مخالف استفاده میکنند. البته شنیدهاید که مثلاً برای شخصیت حر از رنگ زرد استفاده میکنند که این تمایلش به نور را نشان میدهند. هر چند که خود شخصیت حر ابتدا جزو اردوی مخالف است و بعد به اردوی موافق میپیوندند، اما رنگ زرد تمایلش به نور را نشان میدهد. فقط هم برای او نیست. برای لباس بقیه قهرمانانی که یک همچین ویژگی دارند و تغییر رویه میدهند نیز از این رنگ استفاده میشود. یا لباس مشکی را معمولاً بهعنوان لباس عزای شیعیان یا برای زنان اردوی اولیا استفاده میکنند. یا اگر روی صحنه دارند یک شخصیتی را به تماشا میگذارند که این شخصیت با چشم دیدنی نیست، معمولاً از یک تور بر روی صورت استفاده میکنند. مثلاً برای فرشتگان یا برای ارواح و مردگان از توری روی چهره آنها استفاده میکنند. بهغیراز زنان که آنها به جهت حجاب چهرهشان را میپوشانند، بقیه کسانی که یک تور بر روی چهره دارند شخصیتهایی هستند که به چشم نمیآیند. مثل جبرئیل یا روح یکی از شهدا. معمولاً چهره شخصیتی که در حال نمایشی زنده است را نمیپوشانند. مثلاً چهره امامانی که روایت زندگیشان دارد روی صحنه بازگو میشود را نمیپوشانند. از قدیمالایام این قرارداد بوده است، اما در دورههای اخیر به جهت دخالتهایی که از بیرون شده گاهی شخصیتهای زنده را هم با چهره پوشیده به صحنه میآورند که این غلط است. این یک بدعت است که سنتها و نشانهها را زیر سؤال میبرد.
با توجه به ویژگیهای نشانهشناختی که شما در مورد آن صحبت کردید، تقریباً میشود گفت که بحث طراحی و دوخت لباس تعزیه از دورههای تاریخی قبلتر مدام به شکل کلیشهای بازطراحی شده است و امروز هم همان شکل و شمایلی را دارد که شاید در سالهای قبل داشته است. با توجه به تجربهای که شما در این زمینه دارید، آیا به لحاظ بصری میشود در شهرهای مختلف ایران یا در میان قومیتهای مختلف، تفاوتهایی در بحث طراحی و دوخت لباس تعزیه شاهد بود یا خیر؟
از آنجایی که لباس تعزیه جنبه نشانهای دارد اتفاقاً در طراحیاش به بومی بودن هم توجه میشود. همین لباس چوپانی که من اشاره کردم ممکن است در مناطق مختلف به شکل لباس چوپان همان منطقه باشد. لباس چوپان یک نشانهای است که قرار است یک چوپان را روی صحنه تداعی کند. اتفاقاً در اینجا یک مقداری امکان نوآوری و بدعت وجود دارد ولی به شرط آنکه به اصول و قراردادهای اصلی لطمه وارد نشود. ضمن اینکه میدانید تعزیه 500 مجلس است. تعداد متون تعزیه خیلی بیشتر از اینها است و شاید نزدیک دو هزار متن برای تعزیه سروده شده باشد ولی ما 500 مجلس مستقل و غیر تکراری کشف کردهایم که البته ما خیلی از آنها را اجرا نمیکنیم. بنابراین طراح لباس تعزیه این امکان را دارد که بر اساس اصول و قواعدی که گفته شد لباس را برای مجالس مختلف به شکل خلاقانه طراحی و بومی کند.
بنابراین در طراحی لباس تعزیه امکان انجام کار خلاقه نیز وجود دارد؟
اگر طراح لباس تعزیه به اصول نمایشی، جنبههای نشانهشناسی و اصول تفکیک رنگها توجه و رعایت کند، در همین دایره امکان اینکه کار خلاقه انجام بدهد وجود دارد، چون تعدد شخصیت وجود دارد. باید توجه کرد که در تعزیه، لباس تنها چیزی است که میتواند به صحنه رنگ ببخشد. ما در اجرای تعزیه دکور آنچنانی نداریم، لذا لباس از نظر نمایشی خیلی اهمیت داردطراح لباس اگر تفکیک رنگها را رعایت کند و مثلاً رنگهای سفید و سبز را برای اردوی اولیا و رنگهای سرخ و ارغوانی را برای اردوی اشقیا در نظر بگیرد و اصول را بر هم نزند، گاهی برای تنوع میتواند از رنگهای نزدیک به اینها هم استفاده کند. کما اینکه کار هم میکردند. مثلاً اگر شما به آرشیو لباس مرحوم هاشم فیاض سر میزدید و نگاه میکردید، میدیدید که در لباسها چقدر تنوع وجود دارد، منتها در همه لباسها اصول اصلی رعایت شده است.
با توجه به اینکه نسل پیشکسوتی که در زمینه طراحی و دوخت لباس تعزیه فعالیت میکردند در سالهای اخیر از دنیا رفتهاند و شاید آدمهایی نباشند که آموزش دیده باشند و بتوانند جای خالی آنها را پر کنند، فکر میکنید چقدر نیاز به آموزش طراحی و دوخت لباس تعزیه وجود دارد؟ آیا اساساً از سمت طراحان لباس تئاتر برای رفتن به سمت این گرایش استقبالی انجام میشود؟
من آنچنان ندیدهام که این اتفاق رخ بدهد. اما به هر حال وقتی ما یک آموزشگاه تعزیه داشته باشیم در مورد لباس هم میشود این نکات مطرح شود. البته طراحان لباس ما با مطالعه میتوانند در زمینه طراحی لباس تعزیه حضور پیدا کنند. کار خیلی سختی هم نیست. اگر قرار شد یک تعزیه فاخر اجرا شود میتوان از حضور آنها استفاده کرد. خوشبختانه بسیاری از اصول و قراردادها بارها گفته و تأکید شده است و طراح هنرمند میتواند مطالعه کند و بر این اساس طراحی خودش را انجام بدهد. منتها بستگی به این دارد که آیا ما میخواهیم گروههای نمونهمان را بسازیم و آموزش تعزیه را در تمامی عناصر و ارکانش راهاندازی کنیم یا نه؟ فقط در مورد لباس نیست، کما اینکه در مورد لباس چندان مشکلی وجود ندارد جز آنکه گاهی بعضی از جامهداران متأسفانه تحت تأثیر تلویزیون و تئاتر، ابداعاتی خارج از اصول انجام دادهاند. لباسهایی را در بعضی از مجالس تعزیه رایج کردهاند که اساساً هیچ اصالتی ندارند و دقیقاً از سریالهای تلویزیونی تقلید شدهاند، در حالیکه این اصلاً در سنت تعزیه وجود نداشت. این را باید کنار گذاشت. به نظر من اتفاقاً اگر طراحان فرهیخته، هنرمند و تحصیل کرده ما به این سمت بیایند، آنها این اشتباه را نخواهند کرد. اتفاقاً کسانی دارند این ضربات را وارد میکنند که ظاهراً خودشان وابسته به سنت بودهاند، منتها به جهت سواد کمشان فریفته اتفاقات جدید و سریالهای تاریخی میشوند و گاهی ابداعاتی در آرشیو خودشان انجام میدهند که کاملاً خارج از اصول و قواعد تعزیه است.
آیا منابع و مراجع مکتوبی در زمینه طراحی لباس تعزیه وجود دارد که افراد بتوانند به صحت و سقم آنها اعتماد کنند؟
در اکثر کتابهایی که راجع به تعزیه نوشته شده است از جمله کتاب آقای شهیدی به این مسائل اشاره شده است. یا حتی در کتاب آقای بیضایی یا کتاب آقای همایونی نیز به این مسائل اشاره شده است. خود من یک کتابی به اسم "طراحی صحنه و لباس در نمایشهای سنتی" دارم که یک فصلش در مورد تعزیه است. این کتاب را انتشارات نمایش منتشر کرده است. برای اینکه علاقهمندان بتوانند اصول اصلی را استخراج کنند به اندازه کافی منابع وجود دارد و بعد دیگر همه چیز به نگاه هنری خودشان برمیگردد. تصاویر زیادی از تعزیه در دوره قاجار به بعد وجود دارد. ما نقاشیهای قهوهخانهای را داشتهایم. بسیاری از رنگها و طرحهای لباس در نقاشیهای مذهبی قهوهخانهای یا نقاشیهای پردههای درویشی آمده است آن هم در حالی که همواره این هنرهای سنتی با یکدیگر بده بستان داشتهاند.