سرویس مد و لباس هنرآنلاین: اوایل قرن بیستم، هنگامی که سخن از مدرن بودن به میان میآمد، مد در موازات با هنر و معماری قرار میگرفت و درصدد این بود تا از پیراستگی و زینت دادن به یک لباس صرف نظر کند تا در عوض بتواند شکل و فرم آن لباس را ارتقا بخشد که این از ویژگیهای بارز مکتب نوگرایی نیز به شمار میرود.
کوکو شانل (طراح لباس فرانسوی) دست به حرکتی افراطگرایانه زد، بدین گونه که وی برای طراحی لباسهای زنانه به جای آنکه از طرحهای لباسهای زنانه پیشین و همچنین از روشهای جالب الگوبرداری کند، طرحهای لباسهای مردانه را اساس کار خود قرار داد که این جنبش موجب پدید آمدن لباسهایی با ظاهری سادهتر شد.
مسلم است که شانل تنها طراحی نبوده که چنین لباسهای سادهای را با قیمتهای نجومی عرضه کرده است اما او سعی داشته این سبک از لباسها را به نام خودش به بازار معرفی کند. این در حالی است که بسیاری از طراحان دیگر مد نیز مشابه چنین لباسهایی را تولید کردهاند.
همچنین در ابتدای قرن بیستم میلادی، طراحی لباس با استفاده از هنرهای تجسمی نیز عمل غیرمنتظرهای نبوده است.
به هر روی در قرن بیستم، هنر و مد همانند دو سایه بودند که گاهی با خوبی و خوشی شانهبهشانه یکدیگر راه میرفتند و هرازگاهی نیز حتی سایه یکدیگر را با تیر میزدند یا حتی به بیان دقیقتر میتوان گفت که در رابطه با همسایگی میان هنر و مد، بعضاً تقارن و همخوانی وجود نداشته است چرا که مد خواهان این است که همواره مورد استقبال هنر قرار گیرد در حالی که هنر ماهیتی دمدمیمزاج دارد؛ گاهی اوقات از مد استقبال میکند و گاهی آن را پس میزند.
بر این اساس بدیهی است که هنر باید توجه خود را بیشتر به جهان اطراف خود معطوف سازد و مد یکی از حوزههایی است که خود را به پژوهشهای هنری عرضه کرده است.
این مطلب از کتاب "فلسفه مد" نوشته لارس اسوندسن برگرفته شده است.