سرویس مد و لباس هنرآنلاین: پرستو بابایی بالغ بر 12 سال است که در حوزه طراحی و ساخت زیورآلات فعالیت میکند و از تحصیل در رشته صنایع دستی، جذب طراحی دستی جواهر شده است.
او معتقد است شبکههای اجتماعی کمتر در تبلیغات آثار ما اثرگذارند چون از آنجا که ما در ایران مسئله کپیرایت را رعایت نمیکنیم ممکن است یک طرح بهسرعت کپی شود و دیگر متعلق به شما نباشد. طراحان بسیار قوی را میشناسم که اصلاً آیدی اینستاگرام ندارند چون میدانند اگر کاری از خودشان در شبکههای مجازی بگذارند دیگر متعلق به آنها نخواهد بود، اما اگر برای یک شخص خاص طراحی میکنند و آن شخص هم ذکر میکند که این طرح را فلان طراح داده است میتواند تبلیغ خوب و مؤثری برای طراح باشد.
مشروح گفتوگوی هنرآنلاین با پرستو بابایی را در ادامه بخوانید:
خانم بابایی، لطفاً ابتدا از پیشینه حضورتان در عرصه طراحی طلا و جواهر بگویید.
بسیار اتفاقی وارد حوزه طلا و جواهر شدم و الآن نزدیک 12 سال است که دارم در این زمینه کار میکنم. ابتدا دانشجوی رشته معماری بودم ولی احساس کردم علاقه چندانی به رشته معماری ندارم و به همین خاطر رشتهام را به صنایع دستی تغییر دادم. ما در رشته صنایع دستی با هنرهای مختلف آشنا شدیم و من جذب طراحی دستی جواهر شدم. در آن مقطع بهواسطه چند نفر از دوستانم بهصورت محدود با طراحی دستی آشنا شدم و چیزهای کوچک طراحی میکردم. جالب است که بسیار سریع یک کارخانه تولید سرویسهای جواهر از من خواستند که بروم با آنها کار کنم. حدود دو سال و نیم در آن کارخانه کار کردم و بالغ بر 600 سرویس جواهر طراحی کردم. طراحی و نقاشی را از دوران دبیرستان بهصورت حرفهای انجام میدادم و اگر آن پیشینه را نداشتم قطعاً نمیتوانستم طراحی دستی را یاد بگیرم. در آن کارخانه تقریباً روزی باید یک سرویس میکشیدم و سرویسها نباید شبیه همدیگر میشدند. سرویسهایی که آن کارخانه درست میکرد در سراسر ایران پخش میشد و ما باید سلیقه، فرهنگ و قدرت خرید همه آدمها را در نظر میگرفتیم، در عین حال المانهای بسیار محدودی داشتیم. مثلاً ما فقط میتوانستیم از چهار نوع سنگ استفاده کنیم.
منابع الهامتان چه چیزهایی بود؟
متأسفانه اکثر کارخانهها و شرکتها از ما میخواهند که از روی ژورنالهای خارجی ایده برداریم. این اتفاق اصلاً خوشایند نیست چون باعث میشود که ما کپی کار آنها را انجام بدهیم. البته تأکید میکردند که طوری کپی بردارید که مشخص نشود از روی کار آنها کپی کردهاید. ما از چهار پنج فرم سنگ بیشتر نمیتوانستیم استفاده کنیم و این کار را ما را سخت میکرد. من در همان دو سالی که در آن کارخانه کار میکردم وارد مسیری شدم که آنها از من میخواستند. درست است که کار سختی بود ولی برای شروع خوب بود. به هر حال هر کاری سختیهای خودش را دارد. احساس کردم طراحی دوبعدی روی کاغذ برای این کار کافی نیست چون در آنجا سازندهها یک سری کارهای من که از لحاظ فنی صحیح نبودند را اصلاح میکردند. دوست داشتم خودم کارم را از لحاظ فنی بدانم و در طراحیام اعمال کنم و به همین خاطر رفتم مدلسازی با نرمافزار ماتریکس را نزد آقای فرهنگ زاجفروشان یاد گرفتم. آقای زاجفروشان آدم فوقالعاده سختگیر و قدرتمندی هستند.
آقای زاجفروشان جزو معدود افرادی هستند که دارند این عرصه را به شکل آکادمیک و با تکیه بر تکنولوژی روز پیش میبرند.
بله. نوع تمریناتی که ایشان به ما میدادند طوری بود که ما میدانستیم به لحاظ فنی یک کار چطور باید ساخته شود. کلاسهای ایشان فشرده بود و من روزی هشت ساعت تمرین میکردم و اگر روزی هشت ساعت تمرین نمیکردم قطعاً نمیتوانستم پیشرفت کنم. هنوز تمام دورهها را نگذرانده بودم که ایشان از من خواستند تا بیایم در کنارشان کار کنم. از آن به بعد دیگر کار ما از حالت تمرین کلاسی خارج شده بود و باید کارها آماده ساخت میشدند. یعنی باید یک کار بدون ایراد تحویل میدادیم چون اگر کار ما ایراد داشت به مجموعه ضرر میزدیم. به همین خاطر استرس زیاد بود ولی جای خوشحالی بود که من با آقای زاجفروشان همکاری کردم. ایشان همیشه میگفتند ما اینجا اعتمادبهنفس شما را خورد میکنیم و دوباره شما را میسازیم. به همین خاطر پس از دو سال تصمیم گرفتم برای خودم تنهایی کار کنم. اگر کسی که وارد این صنف میشود نتواند با سازنده تعامل برقرار کند به مشکل برمیخورد چون بسیار سخت است که بخواهد به سازنده بقبولاند همان طرحی که او میگوید را اجرا کند. پس از آن در یک گالری مشغول به کار شدم و در زمینه طراحی، مدلسازی و فروش با آنها همکاری کردم که همکاری ما هنوز هم ادامه دارد. در این گالری بهصورت مستقیم با سلیقه مشتریها آشنا میشوم. دقیقاً این مجموعه همین را میخواهد که من بهعنوان طراح و ایدهپرداز با مشتریان در تماس باشم و بدانم سلیقه آنها چیست و آن را در کار پیاده کنم. اگر با توجه به ایدههای خودم بخواهم طراحی کنم ممکن است چندان خریدار نداشته باشد ولی وقتی سلیقههای مردم را با ایدههای خودم نزدیک کنم، در نهایت کاری که ساخته میشود فروش بیشتری دارد. همیشه به این لحاظ احساس ضعف میکردم که طراحی دستی را بهصورت حرفهای یاد نگرفتم و به همین خاطر نزد خانم معرفت که یکی از بهترینها در این حوزه هستند رفتم و طراحی دستی را بهصورت حرفهای یاد گرفتم.
به نظر شما رمز موفقیت یک طرح یا اثر هنری در زمینه زیورآلات چیست؟ مثلاً اگر یک سلبریتی از یک زیور خاصی استفاده کند میتواند یک عاملی باشد برای این که آن زیور بولد شود. فکر میکنید چه عواملی میتواند به دیده شدن یک طرح خاص کمک کند؟
فکر میکنم یکی از مؤثرترین راهها این باشد که اولاً طراحی یک طراحی خاص و ایرانی باشد. در ایران به خاطر فرهنگ و هنر غنی که داریم چیزهای زیادی وجود دارد که ما میتوانیم از آنها ایده بگیریم. نکته دیگر این است که آن طرحها را در یک جای مناسب ارائه بدهیم. همانطور که اشاره کردید مثلاً ما میتوانیم طرحهایمان را بهوسیله یکی از هنرمندان معروف نشان بدهیم. یک طرح هر چقدر هم قدرتمند و خوب باشد ولی اگر خوب به نمایش درنیاید موفق نمیشود.
فکر میکنم شبکههای اجتماعی هم تا اندازهای میتوانند کمک کنند.
شبکههای اجتماعی کمتر کمک میکنند چون از آنجا که ما در ایران مسئله کپیرایت را رعایت نمیکنیم ممکن است یک طرح بهسرعت کپی شود و دیگر متعلق به شما نباشد. طراحان بسیار قوی را میشناسم که اصلاً آیدی اینستاگرام ندارند چون میدانند اگر کاری از خودشان در شبکههای مجازی بگذارند دیگر متعلق به آنها نخواهد بود، اما اگر برای یک شخص خاص طراحی میکنند و آن شخص هم ذکر میکند که این طرح را فلان طراح داده است میتواند تبلیغ خوب و مؤثری برای طراح باشد.
شما در کار خودتان از چه متریالی استفاده میکنید و ایدهآلتان رفتن به سمت چه نوع زیورآلاتی است؟
واقعیت این است که من نقره را ترجیح میدهم چون کارهایی که طراحی میکنم سنگین میشوند و به همین خاطر طلا متریال گرانی برای این کار است. در حال حاضر دارم کار چرم هم انجام میدهم و فکر میکنم تلفیق نقره و چرم جذاب میشود. یک مجموعه نقره آماده کردم ولی متأسفانه زمانی نمایشگاه برگزار کردم که به لحاظ اقتصادی در ایران زمان خوبی نبود. خیال دارم در آینده نزدیک روی یک مجموعه جدید کار کنم و نمایشگاه بگذارم.
بیشتر چه موضوعاتی مدنظرتان است؟
ادبیات فارسی را خیلی دوست دارم و به همین خاطر دارم در زمینه شاهنامه فردوسی ایده و الهام میگیرم و کار میکنم.
رابطه شما طراحان با بازار سنتی طلا و جواهر به چه صورت است؟ فکر میکنید چه راهکارهایی میتواند کمک کند تا آنها شما را بپذیرند و مجاب شوند که از ایدههای نو شما در بازار استفاده کنند. تصور من این است که حداقل در زمینه طلا و جواهر هنوز همان شیوه سنتی در بازار حاکم است.
سؤالتان بسیار سخت است چون این مسئله جزو مسائلی است که حالا حالاها در ایران جای کار دارد و فکر میکنم این بافت سنتی که از آن حرف میزنید درست نشود. با وجود این که مدت زیادی است دارم کار میکنم ولی سازنده هنوز به من اعتماد ندارد. دوست داشتم که میتوانستیم دانشگاه را به صنعت نزدیک کنیم. مثلاً دانشجوها بهواسطه کارآموزی دانشگاه به کارگاهها بروند و فعالیت کنند. در آن صورت ممکن است ذهنیت آنها نسبت به جوانترها تغییر کند و این مشکل رفع شود. متأسفانه ما هنوز با این مسئله فاصله زیادی داریم که بافت سنتی بخواهد ما را قبول کند. گاهی که برای خرید سنگ به بازار میروم، میبینیم فروشندهها از همسرم میخواهند که برود با آنها حساب کند. البته این شرایط در سالهای اخیر بسیار بهتر شده است. در گذشته چیزی بهعنوان ایدهپرداز و طراح وجود نداشت. درست است که من با یک کارخانه سرویس جواهر کار میکردم ولی کمترین حقوق را برای من بهعنوان طراح در نظر میگرفتند. در همه جای دنیا ایدهپرداز رکن اصلی یک کار است ولی در ایران بعضیها معتقدند که به حضور ایدهپرداز چندان احتیاجی ندارند چون میتوانند بهراحتی از طرحهای خارجی کپیبرداری کنند که این بسیار بد است. در این گالری که الآن کار میکنم از من میخواهند که خودم ایدهپردازی کنم.
در این صورت وجه هنری بر وجه اقتصادی غالب میشود.
دقیقاً همینطور است. البته از من میخواهند سلیقه مردم و بازار را هم در نظر بگیریم چون به هر حال کارها باید به فروش بروند. در حال حاضر معدود افرادی وجود دارند که به ما اجازه ایدهپردازی میدهند و هنوز جای کار بسیار زیادی دارد.
به نظر شما جشنوارهها چقدر میتوانند در معرفی طراحها، کشف استعدادها و تحولی که در صنعت طلا و جواهرسازی ایران به وجود آمده است کمک کنند؟
کمک زیادی میکند. جشنواره فجر در زمینه طلا و جواهر نسبت به گذشته پُررنگتر شده است. در گذشته بیشتر به مقوله لباس و طراحی لباس میپرداختند ولی چند سالی است که دارند بهصورت خاص به طلا و جواهر هم میپردازند. تقریباً یک جورهایی آن را از مقوله طراحی لباس جدا کردهاند. موضوع "نقش مکران" که سال گذشته انتخاب شد موضوع بسیار خوب و خاصی بود. من تا جایی که بتوانم همیشه در جشنوارهها شرکت میکنم. البته دو سالی است که به خاطر درگیریهایی که دارم نتوانستهام شرکت کنم ولی میدانم جشنوارهها بسیار کمککننده هستند. شرکت در جشنوارهها باعث میشود که اعتمادبهنفس طراحان در این بخش بیشتر میشود. من میگویم در این جشنوارهها علاوه بر این که این موضوعات ناب را استفاده میکنند، از طراحان بخواهند کارها ساخته شود. در جشنواره چهار سال پیش گفته بودند اعلام کنید وزن این طرحی که دادید حدوداً چقدر باید باشد. خوب است که این مسئله را حتی در انتخاب کار برتر نیز در نظر بگیرند که ببینند آیا طراح به همه این چیزها توجه کرده است یا نه؟
موضوع تأمین مواد اولیه نیز یک بحث چالشی در حوزه مد و لباس است که زیورآلات و اکسسوری نیز بخشی از آن است. در حوزه تأمین مواد اولیه چه چالش و دغدغهای دارید؟
همه چیز وجود دارد ولی فوقالعاده گران شده است. آنقدر هزینهها بالا است که شاید همه و کسانی که توانایی مالی خوبی ندارد نتوانند وارد این حرفه شوند. در مورد متریال طراحی دستی باید بگویم که متأسفانه یک سری گواشهایی که باید وجود داشته باشد وجود ندارد یا مثلاً مقوا پیدا نمیشود. همین مسئله خودش یک معضل است.
اگر افراد بخواهند از کارهای شما دیدن و یا خریداری کنند، چطور میتوانند این کار را انجام بدهند؟
از آنجا که من با یک مجموعه خاص همکاری میکنم فقط از آن طریق میتوانند از آثار من دیدن کنند. البته آن کارها هم صد درصد کارهای خودم نیستند.
نظرتان در مورد برندسازی در ایران چیست و آیا خودتان برند خاصی دارید؟
در ایران برندسازی فقط در سطح یک اسم پایین آمده است. ما اگر یک اسم داشته باشیم انگار برند داریم، در صورتی که برند معنای خاص خودش را دارد. برند چیزی است که پشت آن یک هویت وجود داشته باشد. برند در سطح جهانی اسمش برند است. مثلاً شبدر برند ون کلیف آنقدر هویت دارد که آن برند الآن فقط دارد روی شبدر کار میکند. مطمئناً آنها سالها روی این مسئله هویتسازی کردهاند. برند چیزی است که در دنیا صدا کند و یا این که آن برند را حداقل در ایران همه بشناسند. مثلاً در حال حاضر "کیا گالری" را اغلب آدمها میشناسند و وقتی اسم طلافروشی میآید همه اسم کیا گالری را به زبان میآورند. کیا گالری حتماً یک ویژگی داشته که باعث شده در ذهن مردم بنشیند. به نظرم برند باید همینطور باشد. خودم چند سال پیش یک برند ایجاد کردم ولی ماندگار نشد. جالب است هر کس وارد این حرفه میشود همان ابتدا میگوید من میخواهم برند خودم را بزنم. من با وجود این که سابقه نسبتاً زیادی دارم ولی هنوز با خودم میگویم که باید کار کنم تا بالأخره به جایی برسم و بگویم میخواهم در این زمینه کار کنم. آدم به این احتیاج دارد که یکجا پای خودش را سفت کند و بگوید اینجا محدوده من است. هنوز فکر میکنم خودم به آن حد نرسیدهام.
برند مورد علاقه خودتان در حوزه زیورآلات چیست؟
یک برند ایتالیایی به نام "دوگریستو گونوم" که مثل برندهای دیگر چندان معروف نیست ولی برای من جذاب است.
برای آینده چه برنامههایی دارید؟
آنقدر ایدهآلگرا هستم که هیچوقت نمیگویم دیگر نمیخواهم چیزی یاد بگیرم و همین چیزهایی که یاد گرفتهام کافی است. همچنان دارم چیزهای مختلف یاد میگیرم و خودم را قوی میکنم. بهجرئت میگویم یکی از برنامههای آیندهام این است که بتوانم با برندهای برتر جهان همکاری کنم. یعنی میخواهم طرحهایم را برای آنها بفرستم و آنها بگوید شما بیایید بهعنوان طراح با ما همکاری کنند. من در این سالها دارم مجموعه خودم را جمعآوری میکنم تا از آن طریق اقدام کنم. شما در ایران هر چقدر هم معروف شوید، در نهایت به خاطر قانون کپیرایتی که وجود ندارد آن کار متعلق به خودتان نیست. آدم وقتی طرحهای خودش را گوشه خیابان میبیند که با متریالهای بیکیفیتتر کپی کردهاند کمی ناراحت میشود و حس میکند که چرا باید طراحی کند؟ در این وضعیت نوسان بازار طلا، همه آدمها توان مالی بالایی ندارند که بخواهند طلا بخرند و به همین خاطر از گوشه خیابان خرید میکنند. من در آینده اگر بخواهم نمایشگاه بگذارم، قطعاً کارهای نقره من به خاطر طراحی ویژه و منحصربهفردی که دارد ارزان نخواهد بود. متأسفانه در ایران تا زمانی که قانون کپیرایت اجرا نشود هیچ برندی نمیتواند سر پا بایستد.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
میخواهم به کسانی که وارد این رشته میشوند یک پیشنهاد کنم که حتماً قبل از ورود به این رشته به تمام موانع آن فکر کنند و بعد وارد آن شوند چون این رشته در شروع یک رشته پرخرجی است و انرژی و تلاش زیادی میطلبد. اگر تلاش و پشتکار نداشته باشید نمیتوانید در این حرفه موفق شوید. کسانی که میآیند نزد من مدلسازی جواهر یاد میگیرند حدود دو ساعت در طول هفته کار میکنند و فکر میکنند دو ساعت در طول هفته زمان زیادی است، در صورتی که میدانم روزی هشت ساعت وقت گذاشتن نیز برای این کار کم است. مثل همه کارهای دیگر که آدم میخواهد در آن قوی شود، نیازمند این است که تمام تمرکزش را روی این موضوع بگذارد. نکته آخر این که باید تلاش زیادی کنند تا به جایی برسند که آدمهای مطرح این حرفه دارند فعالیت میکنند.