سرویس مد و لباس هنرآنلاین: استقبال از طرحها و نمادهای ایرانی، از ۱۰ سال پیش آغاز شده است. از حدود یک دهه پیش تاکنون، طراحان به استفاده از نمادها و نشانهای ایرانی روی آوردند و این کار آنان مورد استقبال مخاطبان نیز قرار گرفت. اما تنها در سه یا چهار سال اخیر حضور طرحهای ایرانی، محسوس و مشهود شده است.
پیش از آن، رکودی که در دولتهای نهم و دهم وجود داشت باعث شد بسیاری از هنرمندان، از جمله طراحان لباس، کارشان را از دست بدهند. در این شرایط، طراحان لباس به شوهای خانگی روی آوردند و با توجه به این که در چنین فضایی میبایست کارهای نوآورانه و خلاقانهای ارائه میکردند، توجه خود را معطوف به نمادها و خطوط ایرانی کرده، و فراتر از آن، لباسهایی را طراحی کردند که با فرهنگ ما هماهنگی داشت.
از حدود یک دهه پیش تاکنون، طراحان مد ایرانی به استفاده از نمادها و نشانهای ایرانی روی آوردند و این کار آنان مورد استقبال مخاطبان نیز قرار گرفت چرا که لباس، تنها جنبه پوشانندگی ندارد، بلکه میتواند یک عنصر فرهنگی، و فراتر از آن، یک رسانه فرهنگی باشد. از همینرو شایسته آن است که ایرانیان از لباسهایی نشاندهنده هویت ایرانی استفاده کنند.
در یک نگاه اجمالی میتوان عوامل تاریخی اجتماعی متعددی را زمینهساز توجه به طرحهای ایرانی دانست. یکی از این دلایل، تحریم اقتصادی ایران بوده است. تحریم، موجب شد تا بازار لباس، بازار پر رونقی نباشد و این کسادی نیز به نوبه خود باعث شد کسانی که به خاطر برند یا کلاس اجتماعی یا هر چیز دیگر، مشتری لباسهای خارجی بودند، حالا به جایگزینهای ایرانی فکر کنند؛ پس به لباسهایی خاص با طرح و نقش ایرانی روی آوردند.
علاوه بر گرایش طراحان به استفاده از نمادهای ایرانی، کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور نیز، در سالهای اخیر، جشنوارههای متعددی برپا کرد، رسانهها به مدهای ایرانی پرداختند و بسیاری از بازیگران و هنرمندان شاخص موسیقی از لباسهای ایرانی استفاده کردند. هیچ کدام از این موارد در علاقهمندی جوانان به طرحها و لباسهای ایرانی بیتأثیر نبوده است.
بگذریم از این که، بعضی از برندهای ایرانیِ فعال در این بازار جدید، هر چند کار خود را خوب شروع کردند، اما تکرار بیش از حد طرحها و بالا رفتن تعداد رقیبان، موجب افت آنها شد. طبیعی است که وقتی شمار رقبا بالا میرود باید دست به طراحیهای خلاقه و نوآورانه زد، وگرنه با گرفتار شدن در دایره تکرار، دردی درمان نمیشود.
اما نباید از نظر دور داشت که همه چیز به طرحهای نو و خلاقانه محدود نمیشود. در حالی که در همه جای دنیا، سرمایهگذاران بزرگ از جریان مد حمایت میکنند، در کشور ما، دولت بودجه چندانی به مد اختصاص نمیدهد و حتی در بدنه حکومت، چند دستگی در قبال موضوع مد وجود دارد. یک عده طرفدار جشنوارههای حجاب و عفافاند و برخی دیگر چندان با کلیت این جشنوارهها و رواج صنعت مد، موافق نیستند.
با این وجود، همچنان وضعیت طراحی لباس و بازار آن، از صنعت پارچه بهتر است؛ زیرا طراحی و تولید لباس صنعتی کمهزینهتر و متکی به خیاطهای خانگی است، اما طراحی و تولید پارچه به ماشینآلات صنعتی نیاز دارد و با هزینههای بیشتری همراه است. وقتی کارخانه مخمل کاشان تعطیل میشود تا اتاق بازرگانی ایران و چین، رونق بیشتری بگیرد، چه میتوان کرد؟ ما طراحان پارچه بسیار خوبی داریم، اما گره کار آنجاست که این افراد در خدمت صنعت نساجی قرار نمیگیرند. تولیدات صنعت نساجی ما محدود به ملحفه، پرده و گاهی پارچه برای پوشاک مردانه است و هیچ کاری برای تولید پارچه لباس زنانه انجام نمیشود. بازار کشور ما در این زمینه در محاصره پارچههای هندی و چینی است. شوهای خانگی از پارچههای هندی و تولیدیها از پارچههای چینی استفاده میکنند.
و سرآخر اینکه مشکل دیگر طراحان، تعاملی است که تولیدکنندهها تمایلی به آن ندارند. هنوز که هنوز است تولیدیها به این باور نرسیدهاند که حضور گروهی از طراحان میتواند به تولیدی با کیفیت بهتر و در نتیجه کسب سود بیشتر منجر شود.
متأسفانه همچنان تولیدیهای لباس در ایران بیشتر تمایل دارند ژورنال بخرند تا طراح استخدام کنند در حالی که طراحان مد و لباس در ایران چالشهای بسیاری را پشت سر گذاشتند تا به شرایط مطلوب فعلی دست یابند.