سرویس مد و لباس هنرآنلاین: علیرضا صفاری را این روزها با نام برند ناریان در حوزه مد و لباس می‌شناسند؛ برندی که تلاش می‌کند 50 سال تجربه خانوادگی خود در صنعت پوشاک را با علم روز دنیا گره بزند، آن هم با اشراف به این موضوع که برندسازی در صنعت پوشاک پیچیده‌ترین زنجیره تأمین را دارد و طبعاً سخت‌تر از سایر صنایع است، چرا که کاملاً وابسته به رفتار مصرف است.

صفاری می‌گوید به هیچ عنوان مخالف حضور قانونی برندهای خارجی در ایران نیست و فعالیت آن‌ها در کنار فروشگاهش، انگیزه و انرژی او را بیشتر و بیشتر می‌کند. مشروح گفت‌وگوی هنرآنلاین با علیرضا صفاری مدیرعامل برند پوشاک "ناریان" را در ادامه بخوانید:

 

آقای صفاری، لطفاً ابتدا از پیشینه حضورتان در عرصه مد و لباس بگویید.

من دانش‌آموخته دانشگاه نیوکاسل انگلیس و چالمرز سوئد هستم. تخصص من در هشت سالی که در بازار ایران کار کردم ساختن برند بوده است. در این سال‌ها با برندهای زیادی نفس کشیده‌ام و زندگی کرده‌ام. واقعاً ساختن برند برای من همیشه همراه با شوق بوده است. در این حوزه کار در صنایع مختلفی نظیر مواد غذایی، شوینده‌ها و صنعت خودروسازی را تجربه کرده‌ام. زمانی در نقش راهبر استراتژی به برندها کمک می‌کردم تا اینکه دو سال پیش با پروژه برند ناریان وارد صنعت برندسازی در حوزه پوشاک شدم. برند ناریان از دل یک خانواده بسیار قدیمی متولد شده است. کسب و کار ما یک کسب و کار خانوادگی است که 50 سال سابقه تولید محصولات صنعت نساجی را دارد. از بحث کل زنجیره تأمین که واردات مواد اولیه صنعت نساجی مثل الیاف، رنگ و نخ را شامل می‌شود تا ریسندگی، بافندگی، رنگرزی، تکمیل، توزیع و فروش عمده پارچه در بازارهای ایران، از جمله فعالیت‌هایی است که ما انجام می‌دهیم. این خانواده در این سال‌ها توانسته بود کسب و کار‌های مختلفی را توسعه بدهد ولی همیشه یک حلقه انجام‌نشده با نام تولید پوشاک را با خودش به همراه داشت. ما دو سال پیش تصمیم گرفتیم این موضوع را در این خانواده به‌صورت جدی پی بگیریم. این‌طور شد که پروژه تولید پوشاک ما کلید خورد. آن روز اصلاً نمی‌دانستیم که می‌خواهیم چه‌کار کنیم و فقط دوست داشتیم وارد صنعت پوشاک شویم. طبق روالی که من همیشه در پروژه‌های دیگرم رفته بودم آمدیم تحقیقات بازاری کردیم تا ببینیم فضای خالی صنعت پوشاک ایران کجاست و نیازها در کدام زمینه‌ها هنوز مرتفع نشده است. با توجه به موضوع نوسانات ارزی و عقب رفت برندهای خارجی یک فضای بسیار ایده‌آل برای تولد و توسعه برندهای ایرانی ایجاد شد. خوشبختانه نهادهای دولتی و یا ارگان‌های وابسته به نظام در دو سال اخیر به‌شدت موضوع قاچاق را پیگیری کردند و به نتایج بسیار خوبی هم رسیدند و تا حدی بسیار زیادی هم جلوی قاچاق گرفته شد. پیگیری‌های صنفی و دولتی و اتفاقاتی که در بازار بین‌الملل و نوسانات ارز افتاد، هر دو باعث شدند یک زمین حاصلخیز برای تولیدکنندگان پوشاک ایرانی ایجاد شود، اما کماکان چون بخش عمده‌ای از این ماجرا وابسته به بیرون از ایران است، هنوز آن رشد مطلوب را نکرده است. با این حال فرصتی برای برندهای جدید به وجود آمد که بتوانند فعالیت کنند. در قسمتی از بازار پوشاک ایران که پوشاک نیمه‌رسمی است بنا بر یک سری عوامل هیچ تولیدکننده ایرانی قدرتمندی وجود نداشت و برندهای پوشاک نمی‌توانستند نیاز آن قسمت از جامعه را مرتفع کنند و به همین خاطر ما بر اساس مطالعاتی که انجام دادیم آن سبک را انتخاب کردیم و کم‌کم شروع به کار کردیم. در اصل یک تیم حرفه‌ای را جمع کردیم و یک برند ایرانی زنانه را برای قشر متوسط و رو به بالای جامعه پایه‌گذاری کردیم.

ناریان به چه معنا است؟

ناریان از نارین به معنای شکوفه انار می‌آید که روی دیوارنگاره‌های تخت جمشید و دست سربازان هخامنشیان زیاد دیده می‌شود. ناریان در اصل جایی است که شکوفه انار زیاد رشد می‌کند. ضمن اینکه ناریان اسم یک روستای بسیار زیبا هم هست.

علیرضا صفاری

با توجه به اینکه مدت‌زمان زیادی از شکل‌گیری برند شما نمی‌گذرد، در این مسیر با چه موانع و مشکلاتی دست‌وپنجه نرم کردید؟ از زمان طراحی اثر تا زمانی که محصول نهایی به دست مشتری می‌رسد چقدر پشتوانه مطالعاتی دارید که این کار به‌درستی و مطابق با استانداردهای جهانی انجام شود؟ ما هنوز در کشور خودمان برندهایی که به معنای واقعی برند شده باشند و سر زبان‌ها افتاده باشند را به‌اندازه تعداد انگشتان یک دست هم نداریم، در صورتی که این اتفاق برای برندهای خارجی در ایران نمی‌افتد.

اساساً موضوع برندسازی در هر صنعتی موضوع پیچیده‌ای است. برندسازی در صنعت پوشاک که به گفته بزرگان دنیا پیچیده‌ترین زنجیره تأمین را دارد، طبعاً سخت‌تر از سایر صنایع است. دلیل عمده آن هم این است که کاملاً وابسته به رفتار مصرف است. کاملاً از روش احساسی روی ذهن مخاطب تأثیر می‌گذارد و یک کسب و کار کاملاً B2C است و در بازار پوشاک چندان نمی‌تواند مزیت‌ رقابتی ایجاد کند، چون لباس یک پوشش است. اما چرا این پوشش با یک نام و نشانی مثل بربری فلان هزار دلار است ولی با یک نام و نشانی مثل کوتون باید یک پول دیگری بابت آن پرداخت شود؟ درست است که قیمت متریانشان ممکن است با هم فرق کند ولی قطعاً اختلاف قیمت فروش اندازه اختلاف مواد تمام‌شده‌شان نیست و آن ارزش ویژه برند است که دارد روی قیمت کالا می‌آید و می‌تواند آن را با قیمت بالاتری در بازار بفروشد. اولین کاری که ما برای برندسازی در این حوزه کردیم این بود که با نیاز مخاطب آشنا شدیم. به نظر من یکی از دلایلی که باعث شده ما در ایران هنوز برند درست و درمانی در صنعت پوشاک نداشته باشیم، این است که شناخت مصرف‌کننده برای ما چندان اهمیت ندارد. همیشه تقاضا بیشتر از عرضه بوده و تولیدکننده‌ها هر چه تولید می‌کردند می‌فروختند و کسی به فکر مزیت رقابتی و داشتن یک فلسفه وجود قابل فروش نبوده‌ است. بازار هم بازار رقابتی نبوده است. عمدتاً بازاری بوده که به دلیل زیاد بودن حجم تقاضا، همیشه هر آنچه تولید می‌شده به فروش می‌رسانده است. اینکه بخواهند برندسازی کنند محلی از اعراب نداشته است. اتفاق خوبی که با حضور برندهای خارجی در ایران افتاد این بود که آن‌ها مردم ایران را با برندسازی در صنعت پوشاک آشنا کردند. مردم ایران با فروشگاه فرانچایز آشنا شدند. مردم ایران متوجه شدند که رفتار فروشنده باید در یک سطحی از استاندارد باشد. در نتیجه برندها به تکنیک‌های جدید برندسازی روی آوردند. یک سری اتفاقات ریز افتاده و یک تعدادی از برندها هستند که دارند روی این حوزه کار می‌کنند. متأسفانه دانش برندسازی در ایران یک دانش وارداتی است. ما در ایران نه آکادمی داریم که این مبحث را درس بدهد و نه کتابی داریم که محتوای تولید شده ایرانی داشته باشد. معمولاً تمام مدارک و متون موجود نیز ترجمه شده هستند. ما حتی مشاوران قدری هم در این حوزه نداریم. یعنی ما از لحاظ دانشگاهی و دانشی همه جور عقب هستیم و تجربه ما هم تجربه عصر فروش است و کسی دنبال مزیت رقابتی، ایجاد ارزش ویژه برند و هویت برند نیست. اصلاً این مباحث به هیچ وجه به‌خصوص در صنعت پوشاک مطرح نبوده است. ما برند را می‌خواهیم بر اساس چه چیزی بسازیم؟ فرض کنید یک نفر بخواهد برند بسازد، آیا اساساً داده‌ای وجود دارد؟ ما از پنج منبع مختلف پنج آمار می‌گیریم که هر پنج تای آن‌ها با هم متفاوت است. نمی‌دانیم مخاطب هدفمان را بر اساس چه چیزی بچینیم و مجبور هستیم که برویم مطالعات خودمان را انجام بدهیم. در کشوری مثل ترکیه شرکت‌هایی وجود دارند که به‌صورت تخصصی در این حوزه تحقیق می‌کنند و تحقیقاتشان را می‌فروشند. آن‌ها یک‌ بار در کل کشورشان تحقیق سراسری می‌کنند و به نتایجی می‌رسند که این نتایج را می‌فروشند. در ایران اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. من باید بروم همان‌قدر هزینه کنم که یک شرکت در ترکیه می‌کند که اصلاً در اشل برند و سایز کاری برند من نیست، بلکه برای این کار باید 10 برند جمع شوند و آن را انجام بدهند ولی چون در ایران کسی این کار را انجام نداده است، ما مجبور هستیم خودمان برویم این کار را انجام بدهیم. وقتی در اشل بزرگ انجام نمی‌شود ممکن است داده‌ها اصلاً صحیح و درست نباشد. بنابراین مجبور هستیم از اطلاعات دست دومی که وجود دارد شروع به تحلیل و آنالیز رفتار مصرف کنیم و بر اساس نیاز پنهان مخاطب که خودش به آن نیاز ندارد یک ارزش ویژه پیشنهادی درست کنیم و روی آن برند بسازیم. بعد روی آن برند استراتژی بنویسیم و هویت‌سازی کنیم. این مراحل 20 سال پیش در دنیا قدیمی شده است.

منظورتان این است که ما 20 سال از مد دنیا عقب هستیم؟

شما وقتی شرح حال برندهای بزرگ فست فشن‌های دنیا را بخوانید می‌بینید چالشی که ما امروز در بازار ایران با آن مواجه شده‌ایم حدود 25 سال پیش در برند زارا توسط یک تیم جمع‌وجور و کوچک حل شده است. همه این‌ها دست‌به‌دست هم می‌دهد که در ایران به یک بازار کاملاً پیچیده و چندلایه بر ‌بخورید که بازیکنان قوی در آن وجود ندارد. یک مدت خارجی‌ها آمدند بازار ایران را جارو کردند و حالا که بازار ایران از حضور خارجی‌ها خالی شده است، ایرانی‌ها آن‌قدر قوی نیستند که آنجا را پُر کنند. ما در ایران هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم با یک چالش جدید روبه‌رو می‌شویم. دلار یا بالا رفته و یا پایین آمده است. یک روز کارکنان مشکل دارند و یک روز در تأمین مواد اولیه به مشکل برمی‌خوریم. در حال حاضر تمام همکاران ما درگیر مواد اولیه هستند. نه می‌توانیم مواد اولیه وارد کنیم و نه در داخل کشور مواد اولیه درست و درمانی وجود دارد که آن را تهیه کنیم. بازار هم تقاضا دارد. از طرفی دولت هم فشار می‌آورد و می‌گوید شما خواستید ما فشار بیاوریم تا خارجی‌ها را محدود کنیم، حالا که آن‌ها محدود شده‌اند بسم‌الله. من اگر بخواهم وارد این حوزه شوم باید یک سری تسهیلات داشته باشم. باید رنگ بیاورم که بتوانم پارچه‌ام را رنگ کنم و باید بتوانم نخ بیاورم که پارچه‌ام را ببافم و محصولی در شأن بانوی ایرانی تولید کنم. اگر تسهیلات نباشد متأسفانه جاهایی مجبور می‌شویم پا روی اصول خودمان بگذاریم که در آن صورت کیفیت جاهایی پایین می‌آید. ما در بین همکارانمان وقتی با هم صحبت می‌کنیم می‌بینیم مشکلاتمان بسیار شبیه به هم است.

به لحاظ فرهنگی هم وجود یک سری محدودیت‌ها باعث خلاقیت بیشتر شما شده است. یعنی محدودیت‌هایی وجود دارد که باعث شده شما از یک زاویه کاملاً متفاوت نسبت به کشورهای دیگر به مقوله مد و لباس نگاه کنید. این‌طور نیست؟

من اساساً با این جمله کلیشه‌ای که محدودیت، خلاقیت می‌آورد مخالف هستم، چون به نظرم با این جمله داریم خودمان را گول می‌زنیم. ذهن انسان مادامی‌که با فیتلرها کار ‌کند نمی‌تواند خروجی خلاقی بیرون بدهد. خلاقیت یعنی چیزی که وجود ندارد و شما آن را به وجود می‌آورید. به نظر من اتفاقاً خلاقیت در دنیای نامحدود به وجود می‌آید و نه در محدودیت. اگر دنیایی وجود داشت که توانستید به هر آنچه امکان دارد دسترسی پیدا کنید، در آن صورت خلق معنا پیدا می‌کند. اگر من را در یک زندان بیندازید و دیوارهای آن را ببندید و بگویید خلاقیت داشته باش، مطمئناً من نمی‌توانم خلاقیتم را نشان بدهم. مثلاً گاهی مشتری در اینستاگرام به ما می‌گوید کمی خلاقیت داشته باشید. الآن قانون آمده که شما نباید مدل زنده داشته باشید و باید حتماً کد شیما بگیرید. به هر حال ما پذیرفته‌ایم که ذیل این چارچوب زندگی کنیم و ایرادی هم ندارد، چون من بالأخره راهش را پیدا می‌کنم، اما اگر از مدل زنده استفاده نکنیم باید لباس را چطور به مشتری نشان بدهیم؟ بیاییم لباس را روی میز پرت کنیم؟! همه برندهای موجود در ایران با این موضوع چالش دارند، منتها کاش کنار این محدودیت‌ها یک سری تسهیلات می‌آمد و می‌گفتند شما این‌ها را ندارید ولی ما در عوض این امکانات را در اختیار شما قرار می‌دهیم که بتوانید رشد کنید. کسب و کار در ایران بسیار پیچیده است. من به‌واسطه شغلم در ایران مدیرعامل‌های زیادی را دیده‌ام که از یک خاستگاه برای کارشان ایستاده‌اند و آن خاستگاه پول نیست. اصلاً فساد اداری موجود در مملکتمان را دوست ندارند. وقتی روراست با آن‌ها صحبت می‌کنید می‌گویند ما نمی‌خواهیم رشوه بدهیم. تمام عشق و زندگی‌شان این است که سر ماه هزار نفر دارند از سفره آن‌ها نان می‌برند. تمام زندگی‌شان را گذاشته‌اند که چیزی را خلق کنند و یک ارزشی را ایجاد کنند، وگرنه باور کنید 50 درصد کسب و کار‌های بخش خصوصی دارند پایین‌تر از سود بانکی سود می‌کنند.

علیرضا صفاری

در یک یا دو سال اخیر بسیاری از آن‌ها این حرفه را رها کرده‌اند و رفته‌اند.

دقیقاً یک عده رفتند ولی باز بسیاری از آن‌ها ماندند. آن‌هایی که ‌ماندند اولویتشان پول نبود و برای آن‌ها زندگی آدم‌هایی که در آنجا کار می‌کردند اهمیت زیادی داشت. ما آدم‌هایی را داریم که 20 هزار نفر کارمند دارند. من آقای فضلی مدیرعامل گروه صنعتی گلرنگ و آقای سلیمانی مدیرعامل شرکت کاله را می‌بینم که چطور ایستاده‌اند و زندگی‌شان را بابت این ماجرا گذاشته‌اند و دارند ارزش ایجاد می‌کنند. در همین بازار متلاطم و پرچالش هنوز ایستاده‌اند. در صنعت پوشاک آقای جوانرود با 40 شعبه هنوز سرپاست و هنوز دارد توسعه می‌دهد. همه آن‌ها می‌توانند بروند در یک گوشه دنیا یک زندگی آرام و بدون دغدغه‌ داشته باشند ولی آن‌ها بنا بر یک سری دلایل انتخاب کرده‌اند که در این تلاطم زندگی کنند چون ارزش‌های وجودی‌شان ارزش‌هایی نیست که بشود آن را با ریال و اسکناس محاسبه کرد. چیزهایی که برایش ایستاده‌اند چیزهایی نیست که بشود با سود بانکی مقایسه‌شان کرد. واقعاً انگیزه آن‌ها پول نیست که هنوز در این حرفه ایستاده‌اند. اگر برای آن‌ها پول اهمیت داشت باید همه کسب و کار‌شان را می‌بستند. آن‌ها اصلاً دوست ندارند که یکجا انباشت سرمایه داشته باشند. پول وقتی می‌ماند دچار گندیدگی می‌شود و مثل آب راکد می‌ماند. همه این دوستان دارند سرمایه‌هایشان را می‌چرخانند و کارخانه‌هایشان را توسعه می‌دهند و کارمند اضافه می‌کنند. در اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان شورایی با نام شورای عالی برندهای پوشاک ایران تشکیل شده که اتفاق بسیار خوبی است. در حال حاضر برندهای خوب ایران عضو این شورا هستند. خانم اسماعیلی‌فر (سیاوود)، آقای بهرام‌پور (کانی‌راش)، آقای پوررضایی (ستیا)، آقای فاطمی (درسا)، آقای مصری (چرم مشهد)، آقای کازرونیان (زیبو)، آقای جمشیدی (کروم)، آقای جوانرود (بادی اسپینر) و آقای شهریاری (تارتن) در این شورا دور هم جمع شده‌اند. در مجمع گزارشی اعلام شد که 45 برند برای حضور در این شورا اعلام آمادگی کرده‌اند. به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم چیزی حدود 15 هزار نفر دارند برای این برندها کار می‌کنند. مطمئن هستم نصف برندها هنوز اعلام آمادگی نکرده‌اند. واقعاً حیف است و باید به این صنعت رسیدگی شود. من از این 45 برند حداقل مدیرعامل 15 برند را از نزدیک می‌شناسم و بارها با آن‌ها صحبت کرده‌ام. مشخص است که نوع کسب و کار آن‌ها نوعی نیست که بشود ارزش ریالی برای آن‌ها گذاشت. همه آن‌ها با تمام سختی‌هایی که وجود دارد هنوز ایستاده‌اند و صبح به صبح به کارخانه‌هایشان می‌روند و به فروشگاه‌هایشان سر می‌زنند.

چشم‌انداز شما برای برند ناریان چیست و در حال حاضر چند شعبه دارید؟ آیا رسته ناریان فقط پوشاک بانوان است و یا برای آقایان هم تنظیم شده است؟

ناریان فقط برای بانوان تنظیم شده است. ما در هویتی که برای ناریان ساخته شده لطافت زنانه را در نظر گرفته‌ایم. سبکمان "اسمارت کژوال" است. امروز که خدمت شما هستم سه شعبه از برند ناریان در تهران در حال کار هستند. یکی از شعبه‌ها در مرکز خرید روشا فرمانیه است و دو تای دیگر در هایپر استار باکری و مرکز خرید بام‌لند قرار دارند. به‌زودی شعبه‌های چهارم و پنجم ما هم افتتاح می‌شوند. برای ما نقطه جغرافیایی فروشگاهی که راه‌اندازی می‌شود اهمیت زیادی دارد. در نتیجه چندان راحت انتخاب نمی‌کنیم که در کجا حضور داشته باشیم. ساعت‌ها بحث می‌کنیم و جلسه می‌گذاریم و مخاطبین آن نقطه جغرافیایی را مورد بررسی قرار می‌دهیم. ما در سال اول طرحمان این است که بیشتر از شش شعبه توسعه ندهیم و در حال حاضر هم با طمأنینه داریم این کار را انجام می‌دهیم و دنبال این هستیم که بتوانیم به‌درستی نقاط را انتخاب کنیم. در سال دوم که وارد مرحله مشارکت می‌شویم به احتمال قریب‌به‌یقین از تهران خارج می‌شویم و هدف ما بعد از تهران چندین شهر نظیر مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز و کرج است که می‌خواهیم وارد آن‌ها شویم. پس از آن دوباره احتمالاً به داخل تهران باز خواهیم گشت و به سراغ نقاط جغرافیایی ردیف دوم می‌رویم. طرح توسعه ما همین‌طور ادامه دارد. هم‌زمان پروژه توسعه ناریان در ترکیه را هم استارت زده‌ایم. هدف اصلی ما این است که ناریان را به بیرون از ایران هم صادر کنیم. با کشورهای حوزه خلیج فارس و کشور ترکیه که مهد مد در منطقه است صحبت‌هایی انجام داده‌ایم و مذاکره کرده‌ایم. احتمالاً به‌زودی شعب ناریان در خارج از ایران هم افتتاح خواهد شد.

علیرضا صفاری

تا چه اندازه برای فعالیت در خارج از کشور مطالعه و تحقیق کرده‌اید؟

همان‌طور که ما قبل از اینکه ناریان را در ایران راه‌اندازی کنیم، یک سال و نیم روی آن پروژه تحقیقاتی انجام دادیم و مطالعه کردیم، از لحاظ عملیاتی همین اتفاق دارد در خارج از ایران هم می‌افتد. ما اعتقاد داریم که این کار باید علمی و اصولی پیش برود. صنعت خرده‌فروشی اصلاً صنعتی نیست که بشود در آن سنتی عمل کرد. سنتی عمل کردن در صنعت خرده‌فروشی فقط تا یک سایز به شما اجازه رشد می‌دهد. اگر بخواهید صد شعبه در داخل و خارج داشته باشید دیگر نمی‌شود سنتی کار کرد و باید یک زیرساخت یکپارچه منظم و مدون و سامانمند در مجموعه حاکم باشد که بتواند کل این ماجرا را هندل کند. ناریان اولین برند ماست ولی آخرین برندی نخواهد بود که ما در حوزه پوشاک ایجاد می‌کنیم. چند ایده و فکر دیگر در حوزه بچگانه و لباس زیر داریم که در این زمینه‌ها در بین تولیدکنندگان ایرانی از لحاظ ایجاد برند یک فضای بسیار خالی در بازار ایران وجود دارد. این‌ها ایده‌هایی است که داریم روی آن‌ها کار می‌کنیم. چیزی که به‌شدت دنبال می‌کنیم بحث معماری برند است که بتوانیم یک ساختار ارتباطی تمیزی بین برندهایی که می‌خواهیم ایجاد کنیم داشته باشیم تا از همدیگر بازار ندزدند و مخاطب‌های همدیگر را هدف قرار ندهند و بتوانند در سطوح و سبک‌های متفاوتی مخاطب داشته باشند. ما دو سال است که وارد صنعت پوشاک شده‌ایم و اولین فروشگاهمان چهار ماه است که افتتاح شده است. افراد زیادی جلوی ما بوده‌اند و سالیان سال فروشگاه‌داری کرده‌اند، کاری که ما کردیم این بوده که رفتیم مدل‌های بین‌المللی موفق دنیا مثل منگو و زارا را بنچ مارک کرده‌ایم. بسیاری از اطلاعات در دسترس عموم و بخشی از متخصصین جامعه در دنیا قرار دارد و ما می‌توانیم از آن‌ها الهام بگیریم و بهره ببریم. من و کل خانواده من تمام‌قد ایستاده‌ایم که بتوانیم ناریان را به بیرون از ایران هم ببریم. ناریان سبک و استایل خاصی را ترویج نمی‌کند. ما داریم لباس‌های نیمه‌رسمی را طراحی و تولید می‌کنیم و به مخاطب تحویل می‌دهیم که هر کسی با هر رنگ، دین، نژاد و مذهبی می‌تواند از آن‌ها استفاده کند. ناریان دو سه ارزش اساسی دارد که بسیار سفت پای آن‌ها ایستاده‌ایم. اولین ارزشی که تقریباً مهم‌ترین ارزش نارین است تمامیت در مشتری‌مداری است که بقا، توسعه و سوددهی کسب و کار خرده‌فروشی به آن وابسته است. حرف اول، وسط و آخر با مشتری است. ما در برخورد با مشتری تمامیت می‌خواهیم. یعنی دوست داریم که بدون نقص به مشتری خدمت‌رسانی کنیم، حتی اگر لازم باشد قوانین خودمان را زیر پا بگذاریم. سیستم را طوری می‌چینیم که مشتری با یک تجربه خوب از ناریان بیرون برود. در عین حالی که به اصول خودمان پایبند هستیم ولی مشتری بر اصول ما اولویت دارد. اگر جایی مشتری با قانون ما خوشحال نباشد، ما همان‌جا قانون را برای مشتری تغییر خواهیم داد. ما در سه فروشگاه خودمان این ماجرا را تجربه کرده‌ایم و به‌شدت بازخورد خوبی از مشتری گرفته‌ایم. ارزش دوم که روی آن پافشاری می‌کنیم این است که منشأ اثر باشیم و در این صنعت تأثیرگذار باشیم. واقعاً داریم تمام تلاشمان را انجام می‌دهیم که منشأ اثر باشیم. ارزش سوم بحث تعهد به آینده است. ناریان تنها کسب و کار ما نیست ولی جزو کسب و کار‌های سوگلی ماست و اهمیت زیادی به آن می‌دهیم. کاراکتری که برای ناریان ساخته شده است یک کاراکتر رو به آینده است. اهداف مالی و کاری چندان در آن مطرح نیست که بگوییم چند سال کار می‌کنیم و از این صنعت یک پولی به دست می‌آوریم و بعد همان پول را وارد یک صنعت دیگر می‌کنیم. همان‌طور که این خانواده 50 سال است که در صنعت نساجی متولد و رشد کرده و امروز به برند ناریان رسیده است، کماکان در این صنعت باقی خواهد ماند و کماکان به رشد و اعتلا این صنعت تعهد خواهد داشت. تعهد آن رو به آینده و جلو است. چیز دیگری که ما در ناریان دنبال می‌کنیم بحث شأن بانوی ایرانی است. ما پوشش خاصی را ترویج نمی‌کنیم ولی تمام هم‌وغممان این است کالایی دست بانوی ایرانی بدهیم که وقتی آن را نگاه می‌کند احساس غرور کند. البته راه طولانی در پیش داریم تا به آن ایده‌آل برسیم. نمی‌دانم چطور می‌شود از تمام تیم ناریان تشکر کرد. ناریان هنوز به جایی نرسیده ولی برای همین که به اینجایی که هست برسد صدها نفر برای آن تلاش کرده‌اند.

بدون شک اگر شما واردکننده بودید نمی‌توانستید این‌قدر با عرق در مورد این برند صحبت کنید؟

به هر روی یک واردکننده یک تاجر است. اتفاقاً آن هم کسب و کار خوب و محترمی است. شغل آن‌ها تجارت است و خریدوفروش می‌کنند، اما یک تولیدکننده چیزی را خلق می‌کند و می‌فروشد. حس خانواده ما به ناریان این است که ناریان بچه ماست و برای همین از جز به‌جز آن مراقبت می‌کنیم. تمام برندهای تولیدکننده هم همین‌طور هستند. شاهین فاطمی هر بار که در مورد درسا حرف می‌زند موهای تن مردم سیخ می‌شود، چون شاهین فاطمی 30 سال از زندگی خودش را روی برند درسا گذاشته است. تمام وجود رامین جوانرود برند بادی اسپینر است و او 20 سال تمام سلول‌هایش را روی آن برند گذاشته است. در حال حاضر وقتی یک برند خارجی می‌آید با همان قیمت یک کالا را می‌فروشد به آن‌ها زور می‌آید. ما اصلاً مخالف ورود خارجی‌ها نیستیم. من اگر برند منگو نباشد اصلاً انرژی ندارم که جلو بروم. هر روز که به مرکز خرید بام لند می‌روم باید کالاهای منگو را ببینم چون آن برند بنچ مارک من است و من باید به آنجا برسم. اگر منگو از آنجا بیرون برود دیگر الگویی ندارم. اگر برندهای لاکچری نباشند، ما انرژی‌مان را از دست می‌دهیم. تمام برندهای ایرانی موافق حضور خارجی‌ها هستند، اما نخست باید قانون را رعایت کنند و دوم اینکه باید به برندهای ایرانی احترام بگذارند. اگر قانون را رعایت کنند آن‌ها دیگر نمی‌توانند به همان قیمتی که من می‌فروشم کالاهایشان را بفروشند و قطعاً باید قیمتشان را دو برابر قیمت کالای من بگذارند. در آن صورت هر کسی وسعش برسد می‌تواند از آن برند خرید کند. همین الآن منگو بازار خودش را دارد و شومیز زنانه را یک میلیون و دویست هزار تومان می‌فروشد. بازارشان کمی کمرنگ شده ولی آن‌ها کماکان دارند کار می‌کنند. ما اصلاً موافق خروج برندهای خارجی‌ از ایران نیستیم. نه‌تنها برند ناریان، بلکه تمام برندهای ایرانی سعی‌شان این است که تصویر برندهای ایرانی را در ذهن مخاطب ایرانی ارتقاء بدهند. در حال حاضر گاهی می‌بینیم که مشتری وقتی کالای برند ناریان را می‌بینید باورش نمی‌شود که این کالا ایرانی است و با تعجب از فروشنده می‌پرسد آیا واقعاً این کالا ایرانی است؟ ما با پارچه، کارگاه، کارگر و فروشنده ایرانی یک سری محصولات را دست مردم رسانده‌ایم که جاهایی غیرقابل‌باور شده است. شاکله اصلی ناریان را تعهد رو به آینده، تمامیت در مشتری‌مداری، منشأ اثر بودن و تولید یک چیز در شأن بانوی ایرانی می‌سازد و ناریان از این‌ها شکل گرفته است. ما یک فلسفه وجود داریم که فاصله تولیدکننده با مصرف‌کننده را تا سر حد یکی شدن کم کنیم. فلسفه وجودی ما این است که اگر همسر من برود با عشق از کالاهای برند ناریان خرید کند و با افتخار آن کالا را در یک مراسمی بپوشد، در نتیجه تولیدکننده و مصرف‌کننده در خانه یکی می‌شوند. ما اگر به این نقطه برسیم تمام رسالتمان محقق می‌شود. بالأخره ناریان یک روزی از ایران بیرون می‌رود. مطمئن هستم که بسیاری از برندهای ایرانی این پتانسیل را دارند که از ایران بیرون بروند. کما اینکه داریم روی این پروژه کار می‌کنیم و در شورای عالی برندهای پوشاک داریم در مورد این مسئله صحبت می‌کنیم که چطور می‌توانیم بازاری را بیرون از ایران ببریم؟ در خارج از کشور چیز عجیبی تولید نمی‌شود که ما نتوانیم اینجا تولید یا طراحی کنیم. تصور ما این است که یک روزی برند ناریان جهانی می‌شود و ما برندمان را از ایران هم بیرون می‌بریم.

علیرضا صفاری

در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.

از شما و خبرگزاری هنرآنلاین تشکر می‌کنم. می‌دانم رسالت رسانه‌ای شما به‌خصوص در صنعت مد محقق شده است و شما با نیت بسیار خوبی پای این موضوع ایستاده‌اید. در شورای عالی برندهای پوشاک ایران جمعی از افراد حضور دارند که تمام زندگی‌شان را برای برندهای‌شان گذاشته‌اند و در آن شورا یک سری کارهای خوب انجام می‌شود. دوست دارم اتفاقاتی که دارد در ایران می‌افتد و شروع بسیار مثبت و فضای پرانرژی دارد توسط رسانه شسته‌رفته‌ای مثل هنرآنلاین منعکس شود و مخاطبان آن بخوانند و ببینند.