سرویس مد و لباس هنرآنلاین: منصور تیرگر در یک سال و نیم گذشته رئیس مرکز پژوهشهای اتحادیه صنف تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک تهران بوده است هرچند نزدیک 20 سال میشود در عرصه مد و لباس فعالیت دارد. او در حقیقت این حرفه را به شکل موروثی دنبال کرده و پدرش از حدود سال 1340، دارنده پروانه بهرهبرداری در حوزه پوشاک بوده است.
تیرگر معتقد است مقرونبهصرفه شدن پوشاک قاچاق ناشی از برخی تصمیمگیریهای اشتباه در بدنه تصمیمگیرنده دولت است. بهزعم او فردی که تعرفه 200 درصدی را روی پوشاک گذاشت باید بگوید به چه دلیل منافع زیادی را در کشور ما از بین برد و سود قابلتوجهی را به قاچاقچیها رسید. مشروح گفتوگوی هنرآنلاین با منصور تیرگر را در ادامه بخوانید:
آقای تیرگر لطفاً در ابتدا از پیشینه حضورتان در عرصه صنعت پوشاک بگویید؟
من در حدود 20 سال است که در این حرفه فعالیت دارم. این شغل، شغل پدری من است. او هم یک تولیدکننده صنعتی بود که از حدود سال 1340 پروانه بهرهبرداری در حوزه پوشاک صنعتی داشت. حدود یک سال و نیم است که مسئولیت مرکز پژوهشهای اتحادیه پوشاک بر عهده من گذاشته شده است. در این مدت سعی کردیم کارهایی انجام دهیم. از بزرگنمایی و شوآف هم پرهیز داشتیم و به لطف خدا اتفاقات خوبی در حال انجام است.
اتحادیهها و اصناف مربوط به حوزه مد و لباس، آنچنان که باید با رسانهها ارتباط ندارند و برای ما بهعنوان افرادی که در حوزه اخبار مدو لباس کارمی کنیم، این سؤال پیش میآید که فعالیتهای شما دقیقاً پیرامون چه موضوعاتی است و مرکز پژوهشهای پوشاک در تهران چه وظایفی را بر عهده دارد؟ از اسم مجموعه اینطور برمیآید که دانشبنیان است و بر آن است به حرکت اصناف وجهه علمی و تخصصی بدهد. آیا اینطور است؟
اگر بخواهم گزارشی از کارهایی که انجام دادهایم، ارائه بدهم، باید آن را مکتوب کنم به این دلیل که کارهای جزئی و کلی مرکز بسیار زیاد است. در این مجال سرتیترهایی که از کارهای مختلف به خاطر دارم و به سرانجام رسیده است بیان میکنم، به این دلیل که معتقدم کار باید به سرانجامی برسد و سپس رسانهای شود. در ارتباط با رسالت مرکز پژوهشهای اتحادیه پوشاک، باید بگویم مسئلهای که فکر میکنم لازم است افکار عمومی هم از آن خبر داشته باشند این است که بالغبر 98 درصد اهالی پوشاک از تولیدکننده تا توزیعکننده و خردهفروشهای ما صنفی هستند. آن دسته از بدنه صنعتی که درگذشته هم فعالیت صنعتی داشتند، به لطف قوانین اشتباه، به سمت صنفیها رو آوردهاند. طبیعتاً قوانینی که در حوزه صنعتی وجود دارد، عادلانه نیست و نمیتواند در رقابت قرار بگیرد، برای همین شاید چون تشکل صنفیها توانستهاند مطالبات بهتری را از بدنه دولتی داشته باشند، بخش زیادی از اعضای ما افرادی هستند که بهصورت صنعتی فعالیت میکنند، اما دارای پروانه صنفی هستند. بارزترینشان ارزشافزودهای است که دولت تعیین کرده و شامل اصناف نمیشود و کسانی که دارای پرونده بهرهبرداری صنعتی هستند را شامل میشود. از سالهای گذشته این مهاجرت از صنعتی به صنفی وجود داشته و اصلاً مربوط به دوره انقلاب و... نیست. روی پروانه بهرهبرداری پدرم که مربوط به حدود سال 40 پیش است، نوشته شده دارنده این پروانه بهرهداری باید دفاترنویسی و حسابرسی شفاف داشته باشد. پس میتوانم بگویم بالغبر 98 درصد فعالان این حوزه صنفی هستند. برخی البته رویکرد صنعتی دارند، اما هویتها صنفی است. اتحادیه پوشاک تهران با 20 هزار عضو اعم از خردهفروش، توزیع و تولیدکننده، یکی از عمدهترین تشکلهای پوشاک در ایران است و به این دلیل که ریاست دورهای اتحادیههای سراسر کشور را بر عهده دارد، بهعنوان مرجعی مورد مشاور در دولت واقعشده است. این اتحادیه سیستم تکوین یافتهای دارد و بازرسهای آموزشدیده در امور اصناف در بدنه حاضر هستند، سیستم اداری کاملاً پیشرفته و مرتبی دارد که میتوان بهجرئت گفت در حوزه پوشاک جزو بهترین و سازمانیافتهترین اتحادیهها است. بخشی از فرایندی که مرکز پژوهش اتحادیه پوشاک انجام میدهد، کمک به سطح مشاورههایی است که در بستر دولت به آن نیاز داریم. نمونه باارزش، کمیته رصد بود که در مجلس شورای اسلامی، با کمیسیون صنایع و کمیسیون تلفیق اتفاق افتاد. بههرحال آنها میخواستند بدانند چه اتفاقاتی در دست انجام است، همینطور شورای انقلاب فرهنگی که پیگیر این مسئله بودند. یکی از کارهایی که ما در راستای همین مشاورهها انجام دادیم، منتهی شد به طرحی که بهعنوان پژوهش برتر سال 97 در هفته پژوهش وزارت صنعت و معدن شناخته شد. این بخشی از کاری است که مرکز پژوهشها باید انجام دهد و چند سالی روی آن متمرکز بود تا بتواند راهگشای مسیری باشد که ما در این بخش به تعالی برسیم. متأسفانه جزیرهای عمل کردن تشکلات، آشنا نبودن مسئولان با حوزه پوشاک و... باعث شده این حوزه که با سرمایه اندک بسیار اشتغالزا است، موردتوجه قرار نگیرد و بهجای اینکه ارزهای نفتی را صرف تکنولوژیهای بالا کنیم، به سمت واردات پوشاک و منسوجات سرازیر کردهایم.
فکر میکنم یکی از دلایل این اتفاق خوشبینی بیشازحد افرادی است که در رأس صنف پوشاک فعالیت میکنند. شما برای ورود به دل مشکلات افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند چه کردهاید؟
ما در راستای دفاع از حقوق اعضای خودمان تلاش میکنیم، مشاورههایی را به بخش دولتی میدهیم تا این مسیر راهگشا باشد و به نتیجه برسیم. کلیپهایی که از آقای ابوالقاسم شیرازی رئیس اتحادیه پوشاک تهران در مجلس وجود دارد و هشدار میداده را دیدهاید؟ من سال گذشته در گفتوگویی با خبرگزاری فارس اعلام کردم که 40 درصد از واحدهای تولیدی ما در حال نابودی هستند که خیلی هم سروصدا کرد. صحبتهای مدیری همچون آقای شیرازی باید دولایه داشته باشد؛ یک لایه امیدوارکننده برای مخاطبان غیر پوشاکی و یک لایه دفاع کننده در بدنه دولت. بنابراین بخشی که ممکن است شما با آن مواجه شوید مربوط است به بخشی از سخنان یک مدیر که امیدوارکننده و روبهجلو بوده و غیر از این هم نباید انتظار داشت، اما آقای شیرازی در جلساتی در مجلس جسورانه در مورد مشکلات صحبت کرده است. اتحادیه پوشاک از غوغا سالاری پرهیز میکند. به عنوان مثال یکی از کارهایی که تقریباً یک سال و خردهای اتفاق افتاده است، در مورد مالیات بر ارزشافزوده فروشگاهها بود. به این صورت که میگفتند فروشگاهها باید 9 درصد ارزشافزوده را از گردش مالیشان حساب کنند، درحالیکه مصوبه و توافقی انجام شد که فروشگاهها از گردش مالی مورد تأیید وزارت دارایی، 9 درصد از 7 درصد سود بنکداری تعریفشده را بپردازند به این ترتیب مالیات کاملاً عادلانه خواهد بود و سود فروشگاهها بیشتر از این است. متأسفانه افکار عمومی مسئلهای را مطرح میکنند. مثلا این که چرا آقای شیرازی در مورد بیمه، قاچاق و.. کاری نمیکند؟ ما قانون نظام صنفی داریم و زیر پرچم جمهوری اسلامی موظف هستیم بر اساس قانون تعیینشده کارکنیم و خواستههای مشروعمان را از طریق قانونی و مسالمتآمیز و مدنی به دست آوریم. آقای شیرازی هم از این قانون مستثنا نیست و همه شهروندان باید به قانون احترام بگذارند. اگر کسی نظام صنفی را مطالعه کرده باشد، حدودوثغور اختیارات را متوجه میشود. ماجرای قاچاق مسئلهای نیست که آقای شیرازی آن را در حوزه پوشاک حل کند. ما روی قاچاق کار پژوهشی کردیم. آسیبهایی در بدنه پوشاک کشور وجود دارد که زمینه قاچاق را فراهم میکند. رقابتپذیر نبودن پوشاک مسئله دیگر ما است. به ما میگویند در حال ساماندهی برندهای خارجی هستیم. توانایی تولید فست فشن در کشور ما وجود دارد و با سازوکار مختصر شاید ششماهه میتوانیم تجهیز شویم و در این زمینه رشد کنیم. ما به فست فشنها مجوز قانونی دادیم. در دانشگاه الزهرا و...چند مانع وجود دارد. مسئله پایداری و صدماتی که به محیطزیست وارد میکند، مورد توجه است. خاستگاه فست فشنها در دنیا تغییر کرده و فست فشنها در دنیا از سال 2014 تقریباً رشدشان میرا شده است. ما طرحی داریم که بنگاههای کوچک ترکیه و کارهایی که برای رشد و توسعهشان کردهاند را با شهرکهای صنعتی ما که چهکارهایی نکردهاند و بنگاههای اقتصادی ما چه مسائلی را پشت سر گذاشتند را قیاس میکند. ما جریانی که در دنیا جای خودش را پیداکرده و به گوشهای رفته و مزایایش را از دست میدهد را تازه موردتوجه قرار دادهایم. این کار چه چیزی را در پی خواهد داشت؟ من خیلی ساده تحلیلی را بیان میکنم و اگر بهخوبی به مخاطب منتقل شود، میفهمیم که چه اتفاق ناگواری رخداده است. تعرفه پوشاک 200 درصد بود. تقریباً دو سال است که تعرفه پوشاک حاضری را روی 55 درصد آوردهاند، تعرفه پارچه بین 32 تا 38 درصد است. قانونی تصویب کردند که 40 درصد تعرفه ترجیحی را فقط به پوشاک حاضری میداد. به این ترتیب 55 درصدی که تعرفه پوشاک حاضری بود به 33 درصد تقلیل پیدا کرد. 33 درصد تعرفه پوشاک ترکیه به کشور ما بود، در حالی تعرفه پارچه 32 تا 38 درصد. این کار در بدنه تولید چه مسئلهای ایجاد میکند؟ اینکه من شعار بدهم، هیاهو کنم و موضوعات را بهغلط رسانهای کنم و... به منافع صنعت پوشاک که اشتغالزا است، صدمه میزند یا نه؟ چطور واردکننده ما 38 درصد پارچه وارد میکند در حالی که ترکیه قانونی دارد و میگوید برندهایی که خارج از ترکیه دارای شعبه باشند میتوانند داخل کشور خودشان تولید کنند، بدون پرداخت عوارض و حقوق گمرکی آنچه خارج از ترکیه تولید کردهاند وارد ترکیه کنند. ترکیه در بنگلادش با 70 دلار کارگر و سیستم مس پروداکتی که آنها دارند، زنجیره کاملی از کاشت مواد اولیه تا ریس و رنگ و دوخت را در یک پروسه انجام میدهند. با این قیمت در کشور بنگلادش تولیداتش را انجام دهد و بدون عوارض گمرکی به کشور خودش بیاورد و بعد با تعرفه 33 درصدی وارد کشور ما میکند. ما در مرکز پژوهشها تأکید کردیم که باید به برندسازی توجه کنیم و برند داخلی خودمان را داشته باشیم نه برند خارجی. بهجای واردات برند خارجی با شرط 20 درصد تولید به کشورمان اجازه ورود میدادیم، باید به برندهای ایرانی اجازه تولید با 20 درصد در خارج از کشور میدادیم. ما این روش سخاوتمندانه حمایت از برند داخلی را انجام ندادیم و ارزشافزوده این پوشاک را در اختیار برند خارجی گذاشتیم. بعد در حاشیه این اتفاق، اتفاق ناگوارتری افتاد؛ فروشگاههای بزرگ بالای هزار متر که برای مخاطبان جاذبه خوبی داشت تأسیس شدند و بعد توانستند در زمان کوتاهی فروشگاههای کوچک را ببلعند، تا جایی که میتوانم بهجرئت بگویم شرکتهایی بودند که بالاتر از 20 برند را آوردند و 160-170 شعبه تأسیس کردند. این اتفاق باعث شد مالتی برندها یا برندهای کوچک نتوانند به حیات خودشان ادامه دهند. در پی این اتفاق تولیدکنندههای ما که مراکز فروششان همان فروشگاههای کوچک بود، نتوانستند محصولاتشان را به عرضه برسانند. ما مدتهاست که با این ناهنجاریها مقابله میکنیم و کسانی که در این بین منافعی دارند، همیشه مخالفت میکنند و لفاظیها و بداخلاقیهای خیلی بدی میکنند و نمیدانم دنبال چه منافعی هستند، اما آسیب جبرانناپذیری را در پی دارد. مقرونبهصرفه شدن پوشاک قاچاق ناشی از یک سری تصمیمگیریهای اشتباه در بدنه تصمیمگیرنده دولت است. فردی که تعرفه 200 درصدی را روی پوشاک گذاشت، به نظرم باید محاکمه شود و جواب بدهد به این دلیل که منافع زیادی را در کشور ما از بین برد و سود زیادی به قاچاقچیها رسید. ما با کمیته رصد مجلس به منطقه آزاد قشم رفتیم. در آن زمان منطقه آزاد قشم توجیهی برای تولید کالا در آن نقطه نداشت. این ماجرا قبل گرانیها و مشکلات دلار در سال گذشته است. منطقه آزاد قشم به دلیل دسترسی به آبهای آزاد، جذابیتش در کشورهای حوزه خلیج فارس بود که در آن حوزه توسط کشورهایی مثل هند، چین، بنگلادش نیازهای آن منطقه با مبالغ کمتری برطرف میشد. بنابراین ما دارای مزیت تولیدی در منطقه قشم نبودیم، اما متأسفانه به گفته مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم، بالای 15 هزار واحد توزیع و فروش در قشم وجود دارد. این تعداد مفهوم مشخصی دارد یعنی 15 هزار واحدی که قیمت هرکدام بیش از 2-3 میلیارد است. این دو سه میلیارد قیمت سرقفلی نشانگر گردش مالی بسیار خوب در منطقه است. آن منطقه جذابیت صادرات ندارد پس تمام فروشگاهها فروش داخلی دارند. من میخواهم بدانم آقای شیرازی رئیس اتحادیه پوشاک تهران در ارتباط با 15 هزار واحدی که در قشم کالای قاچاق وارد میکند، چه اقدامی میتواند انجام دهد؟ او مگر تصمیم گیر است یا عضو مجلس؟ آیا میتواند تصدی داشته باشد؟ ما یک سری اعضا داریم که در این ماجرا آسیب دیدند. وقتی پوشاک قاچاق وارد کشور شد، اتفاقاتی رخ داد. در کشور ما هیچ چرخش درست و کافی برای توزیع پوشاک وجود ندارد. یعنی من اگر بخواهم کالای باکیفیت بخرم، چون برندی وجود ندارد، حتی فروشگاهدار هم دسترسی کافی به تولیدکنندهها ندارد. ما یک مأخذ بهینیاب داریم که از قبل انقلاب آپدیت نشده است. اعداد چهاررقمی و پنج رقمی هم در آن پیدا میکنید! بنابراین هیچ مرجعی برای دسترسی فروشگاه دار با گرفتن بلیت هواپیما که بدون ویزا و خیلی زود به ترکیه میرود و یک روزه خریدش را هم انجام میدهد و قبل از رسیدن به مبدأ کالای خریداریشدهاش را به فروشگاهش میبرند. خردهفروش دیگر از بنکدار خرید نکرد و مستقیماً خریدش را انجام داد. زمانی که پرواز ماهان به گوآنجو برقرار شد، همین وضعیت در مورد چین هم رخ داد. کسی که پروازها را تسهیل میکند و راحت به گوآنجو که قطب خرید پوشاک است پرواز صورت میگیرد، چه چیزی را اشاعه میدهد؟ عمدهفروش وقتی دید مشتریاش را از دست داده به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه مستقیماً از چین و ترکیه خریدهایشان را انجام میدادند و کسری تکفروشها را تأمین میکردند. گروه دوم سفارشگذاری روی تولیدکنندهها کردند و در حقیقت کالاهایشان را خودشان تولید کردند تا صرفه اقتصادی و سود داشته باشد. بیش از نیمی از همین افراد هم که همان ابتدا از این شغل رفتند و ما پتانسیل بزرگی را از دست دادیم. اشتباهی هم در این ناهنجاری رخ داد؛ تولیدکننده به این دلیل که نشان تجاری دارد، مسئولیت دفاع از محصولش بر عهده خودش است یعنی موظف است از همه نظر مسیری را طی کند تا مشتریها را دور خودش نگه دارد، ولی بنکدار برای اینکه در این سود چیزی به دست آورد، چون هویت مشخصی نداشت و جنسش را به هرجایی برای تولید میداد، حداقل تلاشش را کرد تا بتواند قیمت تمامشده کالا را کاهش دهد. پس کیفیت کالا هم به حداقل رسید. بنکدارانی که از خارج کار میآوردند تولیدکننده را مجاب کردند که نشان خارجی برایش طراحی کند و این هم آسیب بزرگ دیگری بوده است. تولیدکننده هم وقتی دید نمیتواند جنسش را بفروشد و بنکدار هم با او قهر کرده و جنسها در انبار مانده و در آستانه ورشکستگی است، رو به بنکداری آورد و دفتر پخش ایجاد کرد تا جنسش را بفروشد، ولی تازه فهمید بازهم احوال او را نمیپرسند و تکفروشها هم سراغش را نمیگیرند پس مجدداً تکفروشی خودش را آغاز کرد. این اتفاقاتی که گفتم مربوط به همین چند سال اخیر است. تولیدکنندهای که فقط تولید میکرد، حالا هم تولید هم توزیعکننده شد و عمدهفروش که نقطه اتصال خردهفروش و تولیدکننده بود، دوام نیاورد و در قیاس با 15 سال پیش حتی 10 درصد هم در کشور عمدهفروش نداریم و خردهفروشهای ما از تولید داخلی چیزی نمیدانند و همیشه درگیر هستند که فلان محصول خوب را از کجا بگیرند؟ نمایشگاه تخصصی که باید در این حوزه رسالت اتصال این اعضا را بر عهده میگرفت، متأسفانه در کشور ما رانتی شد و نتوانست با وسعت کافی به فعالیتیهایش بپردازند. وقتی میپرسید قاچاق چه عواملی دارد؟ من میگویم عوامل زیادی هستند و وقتی تولیدکننده داخلی نمیتواند به لحاظ قیمت و کیفیت با محصول خارجی رقابت کند و قوانین طوری است که قاچاق را مقرونبهصرفه میکند، دولت هم دارای حمایتهای کافی از بخش تولیدکننده نیست، قاچاق صورت میگیرد. مسئله دارایی چیزی نیست که اتحادیه پوشاک تهران بتواند معافیت دارایی بگیرد. مسئله دارایی یک موضوع حاکمیتی و قانونی است. برای آحاد مردم یکسان است و نمیتواند برای هرکس یکجور عمل کند و برای یک تشکل بهصورت دیگری باشد. ما مجبوریم همه از قانون تمکین کنیم، اما تلاش مدنی بهعنوان تشکل دائماً وجود دارد و هر جا مجالی باشد ورود میکنیم و سعی داریم ارفاقی را در این بدنه بگیریم که چند سالی هم بماند. در اتحادیه پوشاک و اتاق اصناف کارگروهی تحت عنوان ترمیم و پیگیری مواد اولیه داریم که اگر بررسی کنید میبینید خیلی فعال است و ماهم از تولیدکنندههای داخلی دعوت کردیم و هرروز خدماتی را ارائه میدهند. استنباط ما این است که کارهایی بیش از این میتوانیم انجام دهیم. متأسفانه الان گروههایی به اصحاب رسانه تسلطهایی پیداکردهاند و گمراهشان میکنند و این گمراهی ممکن است شامل گمراه کردن مسئولان در آینده هم شود.
به چه دلیل اتحادیه پوشاک رسانهای ندارد؟ بااینکه هم اهمیت زیادی دارد هم آقای شیرازی در مجلس تریبون گرفتهاند.
گروههایی از اصناف هستند و با آقای شیرازی مودت زیادی دارند. اتحادیه موضوعات را رسانهای نمیکند. کارگروه مواد اولیه و پوشاک هستهاش به همت هیئت امنای بازار اتفاق افتاد. این هیئت امنا تریبونی برای خودش دارد و یک سری فرایندهایش را پررنگ میکند. یا فرض کنید گروه دیگری نماینده اتحادیه در کارگروه ساماندهی مد و لباس است که در فراکسیون مجلس هم حضور دارد و همراه آقای شیرازی میشود. او هم برای خودش بعد خبری ایجاد میکند. اگر شما میبینید گروههایی هستند که آقای شیرازی مدیریتشان میکند و به سمت اهداف صنف باهم حرکت میکنند. آنها هم تلاشگر هستند و خدمت میکنند، اما رسانه خودشان را گرفتهاند و از کانال خودشان واردشدهاند. آقای شیرازی با غوغا سالاری و پوشش دادن کاذب خبری که انحرافات را پوشش میدهد، مخالف است و سعی میکند موضوعات عملی را خبری کند. با ستاد مبارزه با قاچاق و ارز تفاهمنامه مشترکی داشتیم و با مرکز پژوهشهایشان اقداماتی انجام دادیم، اما واقعاً نیازی نیست که من گزارشی را ارائه دهم. از نحوه عملکرد ما اتحادیه پوشاک در جریان قرار میگیرد و من نقشی را بهصورت واقعی بر عهده ندارم. اگر مسئله فریب اذهان عمومی باشد، ما از آن مسئله فرار میکنیم. اگر قرار است خدمتی اتفاق بیفتد این خدمت را گروههای مختلف بر عهده دارند. آقای شیرازی بسیار مدیر است و از 7 صبح تا 10 شب در این حوزه وقت میگذارند. واقعاً کمتر افرادی را میبینیم که در حوزه اتحادیه و تشکلها اینگونه عمل کند. غالباً صحبتهای سطحی و عمومی در مورد او زیاد است. میگویند چرا آقای شیرازی با قاچاق مبارزه نمیکند؟ او نمیتواند این کار را بکند. مگر او قانونگذار است؟ قانون نظام صنفی حدودوثغوری تعیین میکند و او برهمان اساس حرکت میکند. آقای شیرازی چند عضو دارد و سعی میکند در بهترین حالت از آنها استفاده کند و از فرجه قانونی برای جلوگیری از آسیب استفاده کند. او هم عرق به تولید دارد هم خودش هم پسر و دامادش تولیدکننده داخلی است. وقتی رویه او را دنبال کنیم میبینم که چگونه عمل میکند. آقای شیرازی میگوید هرکسی هر هوچی گری میخواهد انجام دهد ما درست عمل میکنیم تا بازتاب درستی بگیریم. رسانهها اگر در این مسیر اشتباه عمل کنند، همه چیز به خطا میرود. رسانه باید بتواند مسئولیت کار را بر عهده بگیرد. در آینده هرکسی قضاوت عمل خودش را بر عهده دارد و نتایج کارهایش را میبیند و در کارنامهاش تا ابد باقی میماند. یک طرف رسانه فریب و طرف دیگر واقعیت است. بنابراین اگر کسی بهدرستی عمل کند حتی اگر رسانهای نداشته باشد، میتواند خدماتش را انجام دهد. من حس میکنم آقای شیرازی به لحاظ نفوذ و تأثیرگذاریاش، آنقدر توانمندی دارد که نیازی به پوشش رسانهای نباشد. زمانی یک نفر میخواهد کاری انجام دهد، اما توانایی انجامش را ندارد و به غوغا سالاری متوسل میشود و خبرگزاریها را در جریان قرار میدهد. خبرگزاریها مکانیسم عجیبوغریبی در ایران دارند؛ کافی است یک نفر به سمت موضوعی برود بقیه هم سعی میکنند بهسرعت از روی او تقلید کنند تا جاذبه ایجاد شود.
شما در مرکز پژوهشها چه چشماندازی را دنبال میکنید و آیا برای سال آینده حداقل شش ماه اول برنامه خاصی دارید؟
بخشی از کارهای ما قرار است رسانهای نشود. ما در حال ایجاد چرخهای هستیم که بهعنوان سازوکار و فرآیند چرخه مد در کشورمان و به درخواست شورای عالی انقلاب برای فعالان نوشتهشده است و طرح برتر سال انتخاب شد. و در راستای آن در حال ایجاد چرخههایی بین الگوی توسعه چهارگانه صنعت در بخش دانشگاه و صنعت و مخاطب هستیم تا بتوانیم تعاملی بین آنها ایجاد کنیم. ما میخواهیم بین اصحاب صنعت و دانشگاه رابطه برقرار شود و دورههای آموزشی برگزار میکنیم. البته نه دورههای آموزشی که افراد به آن بیمسئولیت بودند و بهصورت دیمی ایجادشده است بلکه میخواهیم دارای تأییدیه وزارت علوم یا دارای سرفصلی روشن باشد. بخشی از این آموزشها ورود به حوزه مهارتآموزی کار و دانش است به روش دیکوم که نیاز صنعت را برای اپراتوری پوشاک تأمین میکند. مذاکراتی شده و سال گذشته به خاطر تراکم کارها پروژهها صورت نگرفت. ما نیاز داشتیم در فرصت مناسب سرفصل نویسی کنیم و محتوای آموزش را تعیین کنیم. چیزی که تابهحال داشتیم برای صنعت مفید نبوده است. کار بعدی اتصال به حوزه باز مهارتی دانشگاههای علمی کاربردی است که رسالتش دورههای کار و دانش برای اپراتوری و استادکارها خواهد بود و در ادامه هم دورههای تخصصی که برای مدیران این حوزه است. یکی از کارهایی که مرکز پژوهشهای اتحادیه صنف پوشاک کرد، این بود که تمام عناوین و شغلهایی که در حوزه پوشاک هست پیدا کردیم و با توجه به تفاهمنامههایی که با مؤسسات خارجی داشتیم، بخشی از دورهها را بازیابی کردیم و آنهایی که در کشور ما امکان به وجود آمدن دارد را بررسی کردیم. بالغبر 200 فرصت شغلی در حوزه برندینگ در کشور ما وجود دارد که نه در کشور ما بلکه در همه جهان است در کشور ما 15 شاخهاش وجود دارد. هیاهوهای اشتباه همه چیز را به هم میریزد و تصمیمگیریهای دولتی را خراب میکند. با توجه به اینکه سونامی افراد تحصیلکرده بیکار در کشور داریم، فکر میکنم اگر در حوزه برندینگ بتوانیم فعالیت درستی داشته باشیم، اشتغالزایی خوبی ایجاد میشود. ما به دنبال پیدا کردن مسیری برای آموزشهای میانرشتهای هستیم. بخشی از حوزه تولید پوشاک به سمت رباتیک میرود و پیشرفتهتر میشود، اما در ایران کارآمد نیست و افرادی که در این حوزه هستند نهایتاً آن را متوقف میکند و به سمت روشهای سنتی قدیم پیش میروند، به این دلیل که شاید مهندسان متخصص برای ارائه خدمات وجود نداشته است. بسترسازی اینها توسط مسئولان کشور است و ما سعی میکنیم حداقل دورههای میانرشتهای ایجاد کنیم تا مهندس مکانیکی که میخواهد وارد این کار شود، حداقل دانش پایه و رویهای داشته باشد که بعداً بتواند توسط سرمایهگذاران یا تجار جذب شوند. این نوع سرمایهگذاریها در ایران نیست. ما تولید و برند نداریم، اما نیروی انسانی خوبی داریم و باید آموزشهای هدفمند طراحی کنیم. امیدواریم بتوانیم در این حوزه فعالیت کنیم و بتوانیم در بحث آموزش و سکوی ارتباطی برای شناخته شدن توانایی طراحها تأثیر اندکی بگذاریم و مسیر دانشگاه را به صنعت متصل کنیم. با این کار بخشی از کمبودها رفع میشود.